
پیامدهای «اول امریکا»
مرتضی بنانژاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: ریشهها و خاستگاه "اول آمریکا"ریشههای استراتژی "اول آمریکا" را میتوان در چندین عامل اقتصادی و اجتماعی در داخل ایالات متحده جستوجو کرد.
ادامه مطلبمرتضی بنانژاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: ریشهها و خاستگاه "اول آمریکا"ریشههای استراتژی "اول آمریکا" را میتوان در چندین عامل اقتصادی و اجتماعی در داخل ایالات متحده جستوجو کرد.
ادامه مطلبعلی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: هدف محور آنگلوساکسون تبدیل اروپا به نوعی زمین سوخته برای مقابله با روسیه، عدم اجازه به اروپا برای عرض اندام و همچنین عدم اجازه به پکن برای هر گونه به دست گیری احتمالی اتحادی واحد به شکل یکجا و یکباره است. اروپای تکهتکهشده نهتنها به این اهداف کمک میکند، بلکه به آنگلوساکسونها اجازه میدهد تا در میان فضای متشنج اروپا، متحدانی قابلاعتماد برای خود برگزینند.
ادامه مطلبسید محمدکاظم سجادپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: این اولین مرتبه بود که بعد از هفت دهه کار مشترک اطلاعاتی و عملیاتی رهبران در سازمان جاسوسی هم با مقاله چاپ کرده و هم در یک جمع رسانهای، تحلیلی حاضر میشدند. مهمتر از این همکاری علنی و رسانهای، مطالبی بود که این دو در مورد شرایط جهان امروز از دیدگاه سازمانهای خود بیان داشتند. چگونه میتوان موضوعات و مطالبی که توسط این دو مدیر ارشد جاسوسی به صورت نوشتاری و دیداری و شنیداری بیان کردند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟
ادامه مطلبمحمد علی مهتدی در یادداشتی می نویسد: ایالات متحده آمریکا در صحنه بین المللی هیچ دوست و همپیمانی ندارد چون عادت کرده به همه به شکل تابع نگاه کند و به دیگران دستور بدهد. به همین دلیل است که آمریکا بخصوص بعد از تحولات اخیر، در صحنه بین المللی منزوی شده و بجز انگلستان، هیچ کشور دیگری در غرب حاضر به تبعیت از آمریکا نیست.
ادامه مطلبدولت آمریکا می داند با تداوم جنگ وضعیت دولت های اروپایی ناپایدارتر می شود و ممکن است آنها را به متحدانی سرکش تبدیل کند. به همین علت وجود یک ولادیمیر زلنسکی در اوکراین که مجبور است یک جنگ بی وقفه را اعلام کند و در آستانه شکست است به نظر تأثیر کمتری بر اروپایی ها و وضعیت امریکا می گذارد. به ویژه برای کاخ سفیدی که اعتقاد دارد که یک موفقیت ناچیز روسیه در کریمه و دونباس می تواند در چارچوب یک جاه طلبی جهانی آمریکا و گسترش بیشتر ناتو منزوی باقی بماند.
ادامه مطلباندرو لی، اقتصاددان در این باره می گوید: «معاملات تجاری در عمل پیچیده هستند و بقیه جهان تجارت با بریتانیا را آن قدر مهم نمی بینند که طرفداران برگزیت فکر می کنند.» این موضوع بیش از همه در مورد آمریکا که همیشه به عنوان "جایزه بزرگ" در نظر گرفته می شود، صدق می کند. چنین مذاکراتی با دولت جو بایدن در حال حاضر چندان امیدوارکننده نیست. البته از یک نظر، این امر از اقتصاد داخلی محافظت می کند.
ادامه مطلبوحید کریمی در یادداشتی می نویسد: در سال ۲۰۲۴ میلادی قراردادی تحت عنوان "مک موهان"* باید برای تمدید ده ساله، بین دو کشور انگلیس و امریکا امضا شود. این توافق از بعد از جنگ جهانی دوم، هر ده سال امضا شده و هر بار هم دولت انگلیس با ترفند و زیرکی، علی رغم مخالفت کنگره موفق به امضای آن شده است. طبق توافق، نظامیان انگلیس به سلاح های اتمی امریکا و منابع اطلاعاتی امریکا دسترسی خواهند داشت. همین امر باعث نفوذ بسیار زیاد انگلیس در تعیین راهبرد سیاست خارجی امریکا خواهد شد. دو سال تا سال ۲۰۲۴ فرصت است تا جامعه جهانی به خصوص کشورهایی که از اقدام مشترک آنگلوساکسون یعنی انگلیس و امریکا ضربه خورده اند، با آگاهسازی اذهان عمومی و دیپلماسی و لابی در کنگره و مجلس انگلیس، از امضای توافق مک موهان در سال ۲۰۲۴ جلوگیری به عمل آورند.
ادامه مطلبایوب حطاویان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ریشه تفکر و راهبرد حمله به پنج کشور خاورمیانه توسط منطق بلریسم به جورج بوش پسر پذیرانده شد. ایالات متحده هیچگاه در خاورمیانه به تنهایی عمل نکرده بلکه در غالب اوقات به همراه شریک و متحد استراتژیک خود (بریتانیا) نقش داشته است. به عبارتی آمریکا به دلیل داشتن توانایی بالا در لجستیک و پوشش گسترده چتر اطلاعاتی خود به عنوان یک قدرت سخت در جایگاه خوبی برای حمله به دیگر کشورها قرار داشته و البته دارد. با این حال با ریشه یابی موضوعات می توان فهمید که این کشور در بزنگاه های تاریخی عملا نقش یک کارگزار استراتژی های دیگر کشورها که از لحاظ قدرت نرم دارای برد هستند شناخته می شوند. نمونه این ماجرا را در جنگ عراق و افغانستان به وضوح می توان دید.
ادامه مطلبسید وحید کریمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اشک تمساح انگلیس برای از دست رفتن درآمد است و مردم افغانستان نیست. جو بایدن، رییس جمهوری امریکا کورکورانه سیاست ترامپ در افغانستان را اجرا کرد و اندیشمند بودن کادر سیاست خارجی دولت امریکا را زیر سوال برد. امریکا بار دیگر ثابت کرد ابرقدرتی “بی مغز” و فقط قدرت سخت و با کیسه پول است و قدرت نرم هدایت سیاست خارجی امریکا در لندن است.
ادامه مطلبوحید کریمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: چین و روسیه و امریکا ابرقدرت های آتی خواهند بود و اروپا به اوایل قرن نوزدهم باز خواهد گشت و پوتین در روسیه با علم به روند تفکر سیاسی ترامپ، درصدد افزایش گسترش حوزه نفوذ در اروپا برخواهد آمد به ویژه که زمینه بی ثبات کردن بلغارستان فراهم است. البته امریکا درصدد تاسیس "ناتو" جدید با کشورهای شرق اروپا است منتهی با تعهداتی متفاوت که بار مالی برای امریکا ندارد و بیشتر بر مبنای توافقات غیرجمعی اما دوجانبه استوار است.
ادامه مطلبسید وحید کریمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در عدم همراهی انگلیس با قطعنامه پیشنهادی امریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران، احتمالا انگلیسی ها کار ترامپ را تمام شده می بینند. انگلیس اگر همراهی می کرد به نشانه اطمینان دادن به دولت ترامپ برای اقدام نظامی منظور می شد که، از نظر انگلیس شرایط مهیا نیست.
ادامه مطلبجلال خوشچهره در یادداشتی مینویسد: مشاور امنیت ملی کاخ سفید که برای رایزنی با نخست وزیر تازهکار بریتانیا به لندن رفته بود، گفت: «متوجه شده درحالحاضر اولویت بریتانیا تمرکز برخروج ار اتحادیه اروپا در ۳۱ اکتبر است.» او به مقامهای این کشور گفته است:« شاید بهتر باشد گفتوگوها درباره مسائلی مانند ایران، چین و شرکت هواوی به زمانی دیگر موکول شود.»
ادامه مطلب