ناروی امریکا به انگلیس در حمله به یمن

دیپلماسی ایرانی: اقدام نابخردانه  آمریکا و انگلستان در حمله به یمن، منطقه را در برابر وضعیت جدیدی قرار داده است. اگر تا کنون سخن از جنگ غزه بود از این پس باید از جنگ منطقه ای سخن گفت و این چیزی است که تا کنون همه بازیگران حتی خود آمریکا که در اوکراین درگیر جنگ است، از آن پرهیز داشتند زیرا از عواقب آن و تاثیرش بر منافع جهانی می ترسیدند.

دولت جو بایدن نخست کوشید ائتلافی برای مقابله با اقدامات یمنی ها در باب المندب و دریای سرخ تشکیل دهد. به جز انگلستان، دیگر کشورهای اروپائی زیر بار نرفتند. از کشورهای عرب نیز به جز بحرین که میزبان ناوگان پنجم آمریکا در منطقه است، دیگران بویژه مصر و عربستان سعودی و حتی امارات که عواقب این کار را لمس کرده بودند این پیشنهاد را رد کردند.

با این حال، آمریکا به شورای امنیت رفت تا یک پوشش قانونی برای اقدامات خود به دست آورد. جالب است که روسیه و چین قطعنامه شورای امنیت را وتو نکردند چون مایل بودند آمریکا در باتلاق جدیدی بیافتد که رها شدن از آن اگر غیر ممکن نباشد بسیار دشوار خواهد بود.

حالا آمریکا اعلام کرده که چندین هدف نظامی را در یمن مورد حمله قرار داده است. آنها تصور می کردند که پس از این حمله، یمنی ها دست ها را با پرچم سفید بالا می برند و تسلیم می شوند.

واقعیت این است که پنتاگون در طراحی عملیات خود قادر نیست تاثیر عوامل تاریخی، جامعه شناختی و روانشناختی را در طراحی وارد کند.به همین دلیل آمریکا در 80 سال اخیر هرجا وارد جنگ شده بازنده بوده و مجبور شده با سرافکندگی از آن خارج شود. شاید جنگ های آمریکا در ویتنام، عراق، لبنان ، افغانستان وسومالی نمونه های خوبی برای اثبات این امر باشند.

به یک عامل مهم دیگر نیز باید اشاره کنیم و آن غرور ناشی از توهم قدرت است که قرآن کریم از آن با جمله" اخذته العزة بالاثم " یاد می کند یعنی گناهی که مرتکب آن دچار غرور و تکبر می شود.

ایالات متحده آمریکا در صحنه بین المللی هیچ دوست و همپیمانی ندارد چون عادت کرده به همه به شکل تابع نگاه کند و به دیگران دستور بدهد.

به همین دلیل است که آمریکا بخصوص بعد از تحولات اخیر، در صحنه بین المللی منزوی شده و بجز انگلستان، هیچ کشور دیگری در غرب حاضر به تبعیت از آمریکا نیست.

مضافا به اینکه ثابت شده آمریکا خیلی سریع به دوستان خود پشت می کند و در زمان مناسب آنها را طبق منافع خود می فروشد.از سوی دیگر، ارتش و انصارالله یمن نه فقط اهمیتی برای قطعنامه شورای امنیت قائل نشدند بلکه پس از حمله هواپیماهای آمریکا به صعده و بندر حدیده اعلام کردند که از این پس حق دارند همه منافع و پایگاه های آمریکا و انگلستان را مورد حمله قرار دهند و دریای سرخ را از خون دشمنان سرخ تر کنند.

آنها در نخستین اقدام رزمناو آمریکا در دریای سرخ را به آتش کشیدند چیزی که همه جهانیان توانستند آن را تماشا کنند و در روزهای آینده نیز این حملات در سراسر منطقه ادامه خواهد داشت.

در تاریخ یمن سابقه ندارد که کسی توانسته باشد چیزی را به ملت یمن تحمیل کند یا یک نیروی رزمنده متجاوز بتواند ملت یمن را به زانو در آورد. اکنون پس از حمله آمریکا به یمن، انصارالله یمن دستاورد مهم دیگری نیز داشته است و آن وحدت ملی یمن است بطوریکه حتی مخالفان انصارالله در جنوب یمن نیز علنا حمایت خود از عملیات انصارالله و ارتش یمن را اعلام کرده اند.

از این جاست که آمریکائی ها مرتبا به جمهوری اسلامی پیام می فرستند که یمن و لبنان را کنترل کنند و پاسخ جمهوری اسلامی همیشه این است که ما به همپیمانان خود دستور نمی دهیم و آنها خود تصمیم می گیرند.

راه پایان دادن به این درگیری ها نیز واضح و ساده است. بمباران و محاصره غزه را متوقف کنید همه جبهه ها بلافاصله آرام می شوند.اما اکنون بقیه جبهه ها نه فقط آرام نمی شوند بلکه عملیات خود را گسترش می دهند. در لبنان مقاومت اسلامی مهمترین مراکز نظامی و کنترل هوائی اسرائیل را با موجی از موشک ها نقطه زن ویران و اسرائیل را کور کرده است و هر روز که می گذرد دامنه عملیات و نوع اسلحه مورد استفاده را گسترش می دهند.

مقاومت اسلامی در عراق بیش از پیش پایگاه های آمریکا در عراق و سوریه را زیر آتش گرفته است.  اینک اوضاع در منطقه کاملا غیر قابل پیش بینی است.

تحولات مانند توپ و کُره برفی است که از بالا درون برف به پائین می غلتد و هرچه جلوتر می رود بر حجم و خطر آن افزوده می شود. سرانجام، در روایات معصومین علیهم السلام در مورد شرایط آخر زمانی آمده است که  : " العجب کلّ العجب بین جمادی و رجب"! عجیب ترین اتفاقات بین ماه جمادی و رجب رخ خواهد دارد. آیا مقصود همین اتفاقات دو سه روز اخیر است؟ الله اعلم!