تقابلی در سطوح راهبردی، تاکتیکی

جنگ دوازده‌روزه و شکل‌گیری نظم نوین

۰۹ تیر ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۳۶۳۰ اخبار اصلی خاورمیانه
وحید افراسیابان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: روایت‌سازی یکی از نقاط قوت کشور ایران در این جنگ بود. ایران توانست تصویری از خود به عنوان کشور قربانی تجاوز، مقاوم در برابر حمله خارجی، و پاسخ‌گو به تهدیدات ترسیم کند که در افکار عمومی داخلی و بخش‌هایی از فضای منطقه‌ای به شدت تثبیت شد. در مقابل، روایت اسرائیل مبنی بر «دفاع پیش‌دستانه» چندان مورد پذیرش قرار نگرفت، حتی در برخی رسانه‌های غربی که این اقدام را بیشتر به عنوان حمله‌ای تهاجمی تلقی ‌کردند.
جنگ دوازده‌روزه و شکل‌گیری نظم نوین

نویسنده: وحید افراسیابان، دانشجوی دکتری رشته مطالعات منطقه‌ای در دانشگاه علامه طباطبایی

دیپلماسی ایرانی: در خردادماه ۱۴۰۴ (ژوئن ۲۰۲۵)، خاورمیانه بار دیگر به کانون یک مواجهه راهبردی گسترده بدل شد که دامنه آن فراتر از یک درگیری صرفاً نظامی بود. «جنگ دوازده‌روزه» میان جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل و ایالات متحده، نه‌تنها با حملات هوایی بی‌سابقه و پاسخ‌های گسترده موشکی و پهپادی شناخته شد، بلکه در بعد روایت‌سازی و نبرد ادراکات نیز اهمیت ویژه‌ای یافت. اما این پرسش کلیدی همچنان بر جا مانده است: چه کسی در این جنگ پیروز شد؟ در پاسخ باید گفت که پاسخ به این سوال از دو منظر راهبردی و تاکتیکی قابل ارزیابی است و هر کدام در نوبه خود حائز اهمیت است.

در نخستین روز از جنگ، نبرد با حملات هوایی گسترده آغاز شد. حملاتی که در روزهای متعاقب آن، جنگنده‌های اسرائیلی و بمب‌افکن‌های راهبردی آمریکا، تأسیسات هسته‌ای، زیرساخت‌های پدافند هوایی و مراکز فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف قرار دادند. اهداف اعلام‌شده نیز از همان ابتدا از رویکرد تهاجمی و برنامه‌ریزی‌شده اسرائیل و آمریکا نشان داشت. اسرائیل در پی نابودی یا فلج‌کردن ظرفیت‌های هسته‌ای و فرماندهی ایران بود، در حالی که ایالات متحده تلاش داشت تا با ضربات سنگین، جمهوری اسلامی را به پذیرش تسلیم بی‌قید و شرط وادار کند و هم‌زمان، پیام بازدارندگی قاطعی به منطقه مخابره کند. در واکنش، جمهوری اسلامی ایران در همان ساعات اولیه با شلیک صدها موشک بالستیک و اعزام پهپادهای انتحاری، مراکز حساس و پایگاه‌های نظامی در عمق خاک اسرائیل را مورد تهاجم قرار داد. رویدادی که به‌سرعت سطح تنش را به مرحله‌ای جدید و بی‌سابقه وارد ساخت.

در تحلیل راهبردی این جنگ، چند محور کلیدی قابل تفکیک است. ابتدا، حفظ بقا و توان بازدارندگی ایران در ادامه این جنگ اهمیت ویژه‌ای داشت. علی‌رغم خسارات سنگین وارد آمده، جمهوری اسلامی توانست ساختار سیاسی و نظامی خود را حفظ کند و از فروپاشی یا تجزیه احتمالی جلوگیری کند. خطوط اصلی بازدارندگی، نظیر تولید موشک‌های دوربرد و شبکه پهپادی، علی‌رغم حملات اولیه، همچنان عملیاتی و فعال باقی ماندند. 

در کنار این، جمهوری اسلامی ایران با اجرای عملیات روایت‌سازی، تلاش کرد تصویری از ایران به عنوان «نقش قربانی تجاوز» و «مدافع مقاومت» به افکار عمومی داخلی و منطقه‌ای ارائه دهد. این رویکرد موفق شد همدلی و حمایت نسبی در داخل و در محافل منطقه‌ای کسب کند. 

در مقابل، اقدامات اسرائیل و آمریکا با عنوان «دفاع پیش‌دستانه»، نتوانستند در سطح بین‌المللی مشروعیت کامل را کسب کنند و حتی در برخی رسانه‌های غربی با نقد روبه‌رو شدند، که به تضعیف جایگاه این اقدامات منجر شد. 

از سوی دیگر، عوامل دیپلماتیک نقش قابل توجهی در شکل‌گیری تقارن قوا داشتند. دیپلماسی ایران با دعوت از سازمان‌های بین‌المللی و تاکید بر «نقض حقوق بشر» و «تجاوز فراملی»، پنجره‌های جدیدی برای گفت‌وگو و چانه‌زنی در سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی گشود. در مقابل، آمریکا و اسرائیل با فشار به متحدان خود برای حمایت سیاسی، واکنش‌های محتاطانه‌ای دریافت کردند که این امر مشروعیت حملات را در سطح جهانی تضعیف کرد. در جمع‌بندی، نتیجه راهبردی این جنگ نشان می‌دهد که ایران «با هزینه‌های سنگین» توانست هدف‌های بقا و بازدارندگی را محقق کند، در حالی که اهداف کلان و استراتژیک اسرائیل و ایالات متحده برآورده نشد. لذا ایران را نمی‌توان در سطح راهبردی در این جنگ بازنده دانست، بعضا با توجه به غافلگیری، میزان تسلیحات و حمایت ایالات متحده و ناتو (محسوس و نامحسوس از اسرائیل) شاید بتوان ایران را از منظر راهبردی پیروز جنگ دانست. 
 
در تحلیل تاکتیکی این جنگ، چند محور عمده قابل مشاهده است. ابتدا، عملیات انهدام زیرساخت‌های کلیدی ایران نقش مهمی در میدان نبرد داشت. مراکز غنی‌سازی و تحقیقات هسته‌ای، تعدادی از سایت‌های پدافندی مهم و انبارهای تسلیحاتی در نقاط استراتژیک هدف قرار گرفتند که ضربه‌هایی جدی به توان درونی جمهوری اسلامی ایران وارد آورد. در حوزه ترور، شهادت چند فرمانده ارشد سپاه و تعدادی از دانشمندان هسته‌ای نه تنها تلفات انسانی را در پی داشت، بلکه خلأ قابل توجهی در سلسله‌مراتب عملیاتی و پژوهشی کشور ایجاد کرد. این رویدادها سرعت پاسخگویی و فعالیت‌های علمی و نظامی را تاحدودی محدود خواهد ساخت. 

از طرف دیگر، حوزه نفوذ سایبری و الکترونیکی حساسیت ویژه‌ای پیدا کرد. سامانه‌های فرماندهی و کنترل ایران با حملات مبتنی بر بدافزارها و عملیات نفوذ، برای مدت کوتاهی تخریب یا مختل شدند، هرچند توانمندی‌های ایران در مقابله و بازیابی سریع مانع از خسارات بیشتر به کشور شد. در واکنش، ایران اقداماتی متقابل انجام داد که آسیب رساندن به زیرساخت های حیاتی، تحقیقاتی و نظامی اسرائیل را شامل می‌شد. در مجموع، نتیجه تاکتیکی نشان می‌دهد که اسرائیل و آمریکا در تخریب اهداف مشخص و حساس موفق عمل کردند، اما اثربخشی ضربات به حدی نبود که توان استراتژیک ایران برای پاسخ‌دهی را نابود کند. 

آمار تلفات و نسبت‌ها

نسبت کشته‌شدگان ‌به‌مجروحین    مجروحین    کشته شدگان    کشور
1 به8.6                                      ۵۳۰۰            ۶۱۰            ایران
1 به64                                       ۳۲۰۰            ۵۰        رژیم اسرائیل
0                                                 ۰              ۰               آمریکا

نسبت کشته‌شدگان به مجروحین در ایران حدود ۱ به 8.6  است، در حالی که در اسرائیل این نسبت به حدود ۱ به ۶۴ می‌رسد. این تفاوت بزرگ و قابل توجه در نسبت‌ها برای اسرائیل در این جنگ موضوعی شبهه‌برانگیز است. به فرض صحت آمار ارائه‌شده توسط اسرائیل، می‌توان نتیجه گرفت که تلفات کم انسانی اسرائیل در این جنگ برتری آن را در این حوزه نشان می‌دهد. در عین حال، باید توجه داشت بخش عمده قربانیان در ایران، غیرنظامیان یا افراد وابسته به نهادهای تحقیقاتی بوده‌اند، که نشان‌دهنده تفاوت در نوع و هدف تلفات در دو طرف است.

در حوزه روایت‌سازی و ابعاد رسانه‌ای جنگ، هر طرف تلاش داشت تصویر خاصی از رویدادها ارائه دهد. جمهوری اسلامی ایران در تبیین روایت خود، بر اصطلاحاتی مانند «مقابله حق علیه تجاوز» و «حفظ عزت ملی» تأکید کرد، تا نشان دهد در دفاع از حقوق ملت و استقلال کشور وارد شده است. در مقابل، اسرائیل و آمریکا روایت خود را بر مبنای «عملیات پیش‌دستانه برای جلوگیری از تهدید هسته‌ای» بنا نهادند، هدفی که استدلال می‌کردند دفع خطرات احتمالی و دفاع از امنیت منطقه است. بازتاب بین‌المللی این روایت‌ها متفاوت بود. شبکه‌های خبری عربی و اروپایی بیشتر تمرکز خود را بر نگرانی‌های منطقه‌ای گذاشتند و نگران گسترش بی‌ثباتی و تنش‌های بیشتر در منطقه بودند. در سوی دیگر، تحلیلگران غربی به ناکامی اهداف «توان هسته‌ای ایران» اذعان داشتند.

در مجموع، روایت‌سازی یکی از نقاط قوت کشور ایران در این جنگ بود. ایران توانست تصویری از خود به عنوان کشور قربانی تجاوز، مقاوم در برابر حمله خارجی، و پاسخ‌گو به تهدیدات ترسیم کند که در افکار عمومی داخلی و بخش‌هایی از فضای منطقه‌ای به شدت تثبیت شد. در مقابل، روایت اسرائیل مبنی بر «دفاع پیش‌دستانه» چندان مورد پذیرش قرار نگرفت، حتی در برخی رسانه‌های غربی که این اقدام را بیشتر به عنوان حمله‌ای تهاجمی تلقی ‌کردند.
 
 درس‌های آموخته‌شده

در پی جنگ دوازده‌ روزه، درس‌های مهمی برای تقویت قدرت ملی و افزایش آمادگی‌های دفاعی کشورمان به دست آمده است. این تجربیات راهنمایی‌هایی راهبردی هستند که در چند محور اصلی جمع‌بندی می‌شوند.

• تقویت پدافند هوایی و سایبری (لزوم بازسازی و نوسازی سامانه‌های دفاع موشکی)
•  حفاظت مؤثر از نخبگان و زیرساخت‌های راهبردی
•  بهره‌گیری از فناوری‌های نوین برای مقابله با نفوذ سایبری
•  توسعه دیپلماسی رسانه‌ای و روایت‌سازی منسجم، به منظور تقویت تصویر مشروع از دفاع ملی در سطح بین‌المللی(شکل‌دهی افکار عمومی جهانی در مواجهه با رویدادهای آینده)
• بازآرایی ساختار انسانی و ظرفیت‌های پژوهشی (برنامه‌ریزی برای پرورش نسل جدیدی از فرماندهان، متخصصان و دانشمندان)
 
در مجموع، جنگ دوازده‌ روزه بیش از یک رویارویی نظامی صرف، آزمونی برای سنجش بلوغ راهبردی و ظرفیت توازن امنیتی منطقه بود. جمهوری اسلامی ایران با وجود تحمیل ضربات سنگین و مقاومت قابل‌توجه، توانست از فروپاشی کامل جلوگیری و روایت خود را تثبیت کند. اما کاستی‌های قابل‌توجه در حوزه‌های تاکتیکی، به‌ویژه در پدافند و حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی، نشان داد که بدون بهره‌گیری از «بازدارندگی هوشمند» و «انسجام ملی» در ابعاد مختلف علمی، فناوری و رسانه‌ای، هر نبرد آینده می‌تواند هزینه‌های جبران‌ناپذیری را به کشور تحمیل کند. بنابراین، آتش‌بس جاری در منطقه بیشتر نقش یک فرصت کوتاه‌مدت و تاکتیکی را ایفا می‌کند، تا این که قصد و نیت رسیدن به یک آرامش پایدار و بلندمدت داشته باشد. در واقع، این آتش‌بس بیشتر به عنوان یک تنفس برای نیروها برای بازآرایی، ارزیابی مجدد و تقویت توانمندی‌ها و نه یک راهکار دائمی و جامع برای تثبیت امنیت و آرامش منطقه تلقی می‌شود.

کلید واژه ها: ایران و اسرائیل حمله اسرائیل حمله اسرائیل به ایران وحید افراسیابان ایران و امریکا ایران و امریکا و اسرائیل جنگ اسرائیل جنگ اسرائیل و ایران جنگ اسرائیل با ایران


( ۲ )

نظر شما :