بررسی حادثه تروریستی کرمان از منظر امنیتی
چشم تروریستها به ایران
دیپلماسی ایرانی: بعد از بیانیه پنجشنبهشب هفته گذشته داعش مبنی بر پذیرش مسئولیت حمله تروریستی کرمان، خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه گزارش داد اطلاعات جمعآوریشده از سوی آمریکا نشان میدهد که شاخه داعش در افغانستان، موسوم به داعش خراسان، مسئول انفجارهای تروریستی در کرمان بوده است. دو منبع آگاه که خواستند نامشان فاش نشود، به خبرگزاری رویترز گفتند رهگیریهای ارتباطات و اطلاعات جمعآوریشده از سوی ایالات متحده تأیید میکند شاخه داعش مستقر در افغانستان مسئول دو انفجار تروریستی روز چهارشنبه در شهر کرمان ایران بوده است که نزدیک به ۹۰ نفر کشته بر جای گذاشت. یک منبع در اظهارات خود تأکید کرد اطلاعات بهدستآمده واضح و انکارنشدنی است. این دو منبع آگاه بدون ارائه جزئیات بیشتر گفتند این اطلاعات شامل رهگیریهای ارتباطی است. با وجود انتشار بیانیه پنجشنبه داعش، این گروه تروریستی مشخص نکرده بود شاخه مستقر در افغانستان، موسوم به داعش خراسان (ISIS-K) مسئول بمبگذاریها در شهر کرمان ایران بوده است. به گفته این منابع آگاه در رویترز، ایالات متحده اطلاعات کاملا روشنی دارد که داعش خراسان این حمله را انجام داده است. البته سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) از اظهارنظر دراینباره خودداری کرده است. پیرو گزارش رویترز و از مدتها پیش بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقد بودند و هشدار میدادند که احیای حکومت طالبان یقینا منتج به اوجگیری جریانهای تروریستی و تحتالشعاع قرارگرفتن امنیت منطقه خواهد شد که یکی از این کارشناسان، عبدالمحمد طاهری است. از اینرو سراغ وی رفتهایم تا ارزیابیاش را در این زمینه جویا شویم. فردی که اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان بوده و در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق هم دیده میشود.
جناب طاهری در مصاحبههایی که با شما داشتیم، حضرتعالی به تکرار نگرانی خود را از احیای حکومت طالبان و به تبع آن اوجگیری موج تروریسم در منطقه مطرح کردهاید. متأسفانه با پذیرش مسئولیت حمله تروریستی کرمان توسط داعش و مشخصا داعش خراسان و همچنین با توجه به گفتهها و مواضع مقامات انتظامی و امنیتی کشور، معلوم شده است این نیروهای تروریستی از مرزهای شرقی وارد کشور شدهاند که نشان میدهد نگرانی شما در این سالها چندان بیراه نبوده است. اما برای سؤال نخست آیا طالبان در حمله تروریستی کرمان با آگاهی و حمایت تسلیحاتی، لجستیکی، میدانی و سرزمینی وارد گود شده است یا خیر؟
ابتدابهساکن از تریبون روزنامه «شرق» به شدیدترین لحن ممکن حمله تروریستی کرمان را محکوم میکنم. من در مصاحبهای که سال گذشته با «شرق» داشتم و همچنین در گفتوگوهایی که با سایر رسانهها انجام دادم، بارها و بارها این هشدار را دادم که احیای حکومت طالبان، هیچ نتیجهای جز اوجگیری تروریسم در منطقه و مشخصا برای خاک ایران نخواهد داشت؛ الان هم میگویم حکومتی که با بدترین شیوه ممکن و در نتیجه خونریزی، قتل و جنگ به قدرت رسیده باشد، نمیتواند ابزاری جز حمایت از گروههای رادیکال تروریستی و تروریسم را در دستور کار خود قرار دهد. این موضوع اساسا بخش لاینفک طالبان است؛ حکومتی که با قتل و خونریزی به قدرت برسد، هیچگاه مشروعیت نداشته و نخواهد داشت.
پس باور دارید که طالبان نقش مشخصی در حمله تروریستی کرمان داشته است.
در این مسئله شک نکنید.
حمله کرمان را محکوم کردید و انتقادهای خود را هم به طالبان داشتید، اما دلیل شما برای ارتباطدادن طالبان به حمله تروریستی کرمان چیست؟
سؤال خوبی را مطرح کردید. موضوع اینجاست که طالبان یک جریان منسجم نیست، بلکه یک طیف است. در این طیف، بخش تندرو آن مانند جریان حقانی، ارتباطات مستقیم و تنگاتنگی با القاعده و داعش خراسان دارد. من در پاسخ به پرسش شما سعی میکنم واقعیتهایی را مطرح کنم که با چشم خود نظاره کردهام. از طرف دیگر داعش خراسان و دیگر جریانهای تندروی تروریستی در افغانستان، سالها در کنار طالبان علیه دولت اشرف غنی جنگیدهاند و وقتی دو سال پیش این نیروهای تندرو مانند داعش خراسان حکومت را تحویل طالبان دادند، یقین داشته باشید در پشت پرده به دنبال آن هستند که در این کیک قدرت سهم خود را داشته باشند؛ یعنی در مسائل امنیتی، سیاسی، سیاست خارجی و نظایر آن دخیل و تصمیمگیر هستند. از طرف دیگر، مطمئن باشید به واسطه حمایت داعش خراسان از طالبان در سالهای جنگ علیه آمریکا، اکنون این گروه تروریستی یعنی داعش خراسان به دنبال آن است که از ظرفیت طالبان برای رسیدن به آرمان و هدف خود یعنی تشکیل حکومت، چیزی نظیر داعش خاورمیانه با محوریت عراق و شام را شکل دهد.
اما چگونه میتوان این حمایت طالبان از داعش خراسان را در کنار ریسک لطمه به روابط دو طرف (طالبان و تهران) جمع کرد؟ آیا طالبان نگرانیای از این موضوع ندارد؟
طالبان امروز را نمیتوان با طالبان دوره اول مقایسه کرد. واقع امر آن است که اکنون طالبان بهشدت سیاستر، کیاستر و منافقانهتر حرکت و عمل میکند. طالبان امروز با تجربه اندوخته گذشته خود، دیگر به صورت مستقیم و صریح، حمایت آشکاری از تروریسم در قبال سایر کشورهای همسایه نخواهد داشت، بلکه در پشت پرده این تروریسم را برنامهریزی و هدایت خواهد کرد؛ یعنی طالبان با بازوی داعش خراسان، القاعده و دیگر گروههای تندرو به دنبال حذف افراد، جریانها و شکلگیری ناامنی در منطقه برای تحقق منافع طالبان است، بدون آنکه طالبان مسئولیت تبعات یا هزینه ایندست تروریسم را بپردازد. به این معنا که طالبان در موضعگیری رسمی، از پذیرش مسئولیت حمایت رسمی از تروریستهای داعش خراسان شانه خالی خواهد کرد تا تبعاتی برای طالبان نداشته باشد. به همین دلیل میبینید که بعد از حادثه تروریستی کرمان، همین طالبان حتی بیانیه صادر کرده و این حمله را محکوم میکند.
اتفاقا در راستای گفته شما، محمدرضا بهرامی، سفیر پیشین ایران در افغانستان که سالها سابقه و تجربه حضور در این کشور را دارد، در توییتی مطرح کرده که عدم بهکارگیری واژه «تروریسم» در بیانیه طالبان برای حمله تروریستی کرمان نشان میدهد که این جریان به شکل مستقیم یا غیرمستقیم نقشی در این حادثه تلخ داشته است. البته آقای بهرامی این را مستقیم نگفته، ولی فحوای کلامش این را میرساند...
اصلا مسئله به توییت آقای بهرامی مربوط نیست و نیازی هم نیست که در این زمینه کسی اظهارنظر بکند. در تمام دو سال گذشته که طالبان به قدرت رسیده است، آنقدر شواهد، مدارک، استنادات و ادله کافی وجود دارد که برای همه مسجل است داعش خراسان بدون حمایت مستقیم طالبان قدرت انجام هیچگونه عملیاتی را ندارد.
بااینحال مقامات ایران و همچنین مقامات طالبان بارها روی جنگ با داعش خراسان و همچنین گسلهای ساختاری و فکری میان طالبان و داعش خراسان مانور دادهاند و روز یکشنبه هم شاهد یک عملیات انتحاری توسط داعش خراسان در کابل بودیم. با استناد به ایندست اتفاقها، برخی معتقدند طالبان ارتباطی با جریانهایی مانند داعش خراسان ندارد.
ببینید اصلا موضوع آن چیزی نیست که مقامات داخلی میگویند. من باز هم تکرار میکنم اساس و بنیان تحلیل من تجربیات شخصی است که در سایه سالها حضور در افغانستان به دست آوردم. نگاه سیاسی حزبی برخی از افراد و جریانات در داخل برای من ملاک نیست؛ سنگ محک من نگاه انسانگرایانه است. نه اینکه به اهداف و مواضع سیاسی برخی از این آقایان در حمایت و تطهیر طالبان اشراف نداشته باشم، کاملا به آنها واقف هستم، اما هیچگاه نگاه انسانگرایانه و واقعیتها را فدای برخی منافع غیرواقعی نمیکنم؛ واقعیتهایی که با گوشت و پوست خود در سایه سالها حضور در افغانستان بعینه دیدهام؛ چون اگر مبنای تحلیل را بر اساس منافع حزبی و سیاسی پیش ببریم، قطعا واقعیتها وارونه جلوه داده میشود و تصوری از واقعیت به مخاطب عرضه میشود، نه خود واقعیت. طالبان یا با هدف پاکسازی کامل برخی اقوام و مذاهب مانند هزارهها یا حتی اهل سنت با گرایشهای صوفیمسلک و اساسا هر جریان مخالف با خود یا با مرعوبسازی کل جامعه افغانستان در دو سال اخیر سلسله عملیاتهای تروریستی را پی گرفت. اما در این بین دو نکته بسیار مهم وجود دارد؛ اول اینکه پیرو سؤال قبلی شما، قطعا طالبانی که قدرت را در دست گرفته است دیگر نمیتواند به شکل مستقیم عملیات انتحاری انجام دهد، بنابراین بهترین و ایدئالترین فضا، انجام عملیاتهای تروریستی توسط گروههایی مانند داعش است و دوم آنکه نباید فراموش کرد به هر میزان فضای امنیتی افغانستان به دلیل تداوم و تشدید عملیاتهای تروریستی و انفجار در کوچهها، خیابانها و مساجد این کشور ادامه پیدا کند، بهترین شرایط برای ادامه حیات حکومت طالبان وجود دارد. در مجموع باید اذعان کرد طالبان میتواند عملیاتهای تروریستی خود را به جریان داعش خراسان محول کند که در این صورت کار طالبان بسیار ساده خواهد شد؛ چون عملا داعش افغانستان میتواند بهعنوان بازوی عملیاتی و امنیتی طالبان مأموریت حذف تکتک مخالفان سیاسی و حتی اجتماعی و مدنی افغانستان که سر ناسازگاری با حکومت طالبان را دارند، انجام دهد بدون آنکه مسئولیت و تبعاتی برای طالبان داشته باشد. همین روند در ادامه به کشورهای منطقه نیز تسری خواهد یافت.
میان کلامتان، جملهبندی شما بهگونهای است که گویا ادامه ایندست اتفاقات را متصور هستید؟
در این موضوع شک نداشته باشید؛ چون مسئله فراتر از حادثه تلخ تروریستی کرمان است. مطمئن باشید این دستفرمان و ریلگذاری طالبان برای حمایت از گروههای تروریستی مانند داعش خراسان و همچنین شرایطی که در منطقه شکل گرفته است و حمایت مشخص آمریکاییها از این حکومت در پشت پرده، حکایت از این دارد که حمله تروریستی کرمان که بیسابقهترین حمله تروریستی در تاریخ انقلاب اسلامی بوده، تنها نقطه آغاز است و من از هماکنون این بیم و نگرانی را دارم که شاید شاهد تکرار ایندست اتفاقها باشیم.
پس باید پرسید که راهحل شما برای کنترل و پیشگیری از این دست حوادث چیست، چون پنجشنبه هفته گذشته احمد وحیدی، وزیر کشور، از پیگیری جدیتر انسداد مرزی ایران با پاکستان و افغانستان گفت. البته واقفم که حضرتعالی جزء منتقدان جدی دیوار مرزی هستید؟
هماکنون هم این مسئله در نگاه فکری من وجود دارد و من جزء منتقدان جدی دیوار مرزی هستم. اگرچه اتفاق و حادثه تروریستی تلخ کرمان روی داده، اما تغییری در نگاه من به وجود نیامده است.
چرا؟
جواب سؤال شما را با سؤال میدهم. آیا دیوار مرزی ترکیه و ایران توانست کاری برای کنترل نیروهای مسلح و معارض کُرد انجام دهد؟ آیا دیوار مرزی مد نظر دونالد ترامپ توانست مانع ورود مهاجران مکزیکی شود؟
خیر.
پس اینجا مسئله این است که دیوار مرزی ایران با پاکستان و افغانستان و اصلا طرح انسداد مرزی گرهی از مشکلات امنیتی ما باز نمیکند و تنها در این شرایط تحریمی، هزینه روی هزینه است، بدون آنکه بتواند خروجی برای ما داشته باشد. در ضمن ما فراموش نمیکنیم که اکنون نزدیک چند هکتار از سرزمین ایران به واسطه همین دیوار امنیتی از کشور جدا شده و به یک مشکل تمامیت ارضی برای ما تبدیل شده است. ما نباید دوباره دست به تکرار این اشتباه بزنیم. من از تجربیات خودم که در افغانستان حضور داشتم، میگویم. برای گروههای تروریستی کافی است با یک دریل قدرتمند سوراخی را در این دیوار مرزی ایجاد کنند، دیگر کل این دیوار بیارزش خواهد بود و تمام هزینههای ما بدون نتیجه است.
پس از خود شما میپرسم راهحلتان برای کنترل مرزها چیست؟
ما اکنون در فضای مجازی و انفجار اطلاعاتی قرار داریم. قرار نیست که با دیوار مرزی، گذاشتن سرباز و شکلگیری یک فضای امنیتی، مرزها را کنترل کنیم. ما میتوانیم با استفاده از تجهیزات امنیتی مانند دوربینهای پیشرفته ۳۶۰ درجه، کل مرزها را کنترل کنیم. از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران یکی از قدرتهای جدی پهپادی است. به راحتی میتوانیم از پهپادهای شناسایی برای کنترل مرزها استفاده کنیم که اتفاقا هزینه انسانی برای ما ندارد و از طرف دیگر دقت و کارایی آن برای مبارزه با تروریسم ثابت شده است. اما مسئله مهمتری که من میخواهم اینجا روی آن مانور دهم، موضوع مهاجران است؛ اصلا این تصور را نداشته باشید که تروریستهای حادثه کرمان سه روز قبل از این حادثه وارد کرمان شده و کار خود را انجام داده باشند. مطمئن باشید این جریان از هفتهها پیش وارد کشور شدهاند و برای این حادثه برنامهریزی کردهاند و این منطقه و شهر را رصد کردهاند، بنابراین واقعا باید دستگاهها و نهادهای ذیربط روی موضوع مهاجران افغان به شکل جدی کار کنند، اگرچه داعش مسئولیت حمله تروریستی کرمان را بر عهده گرفته و به قول برخی رسانههای آمریکایی، مشخصا داعش خراسان این حمله را انجام داده است، اما تحلیلها از حمایت آمریکاییها و همچنین اسرائیل خبر میدهند.
دراینباره خاطرم هست که در مصاحبههای پیشین، این موضوع را مطرح کرده و هشدار داده بودید که با احیای حکومت طالبان در افغانستان امکان افزایش نفوذ موساد در خاک این کشور و در مجاورت مرزهای ایران وجود دارد. پس آیا میتوان این گزاره را درست دانست که در لایههای بعدی حمله تروریستی کرمان، واشنگتن و تلآویو حضور دارند؟
اینکه داعش خراسان و طالبان نقش محوری و میدانی این حمله تروریستی را دارند که محل بحث نیست، موضوع اینجا آمریکا و اسرائیل است. درخصوص آمریکا من بارها گفتم که بعد از مذاکرات قطر اصلا برنامه آمریکاییها بر این بود که افغانستان را از حالت نظامی و جنگی وارد فضای امنیتی بکنند که بتوانند با احیای حکومت طالبان شرایط امنیتی را برای کشورهای پیرامون افغانستان شکل بدهند. از هندوستان و پاکستان تا چین، هند، تاجیکستان و حتی روسیه که در مجاورت افغانستان قرار دارد؛ بنابراین موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک افغانستان یک فرصت مغتنم برای آمریکاییها و حتی اسرائیلیها خواهد بود که بتوانند از ظرفیت طالبان و دیگر گروههای تروریستی در این رابطه استفاده کنند. اساسا محور گفتوگوها و مذاکرات آمریکاییها و طالبان در قطر که هیچگاه متن توافقشان منتشر نشد و تا به اکنون محرمانه باقی مانده، در همین راستاست. یعنی واشنگتن برای طالبان یک وظیفه یا سلسله وظایفی را در جهت ریلگذاری امنیتی در خاک افغانستان برای کشورهای پیرامون تعریف کرده است، بدون آنکه طالبان به شکل مستقیم و رسمی، مسئولیت هدایت این تروریسم و تروریستها را بپذیرد...
درست شبیه اتفاقی که برای پاکستان و تحریک طالبان این کشور (TTP) افتاده است، نه؟
دقیقا؛ اینجا به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. تازه پاکستان جزء کشورهایی بود که حمایت جدی از احیای حکومت طالبان در افغانستان داشت. اما بهواسطه احیای حکومت طالبان اکنون طالبان پاکستان هم سلسله عملیاتهای انتحاری بیسابقهای را در دو سال گذشته بعد از احیای حکومت طالبان در افغانستان اجرا کرد تا جایی که به اذعان بسیاری از کارشناسان، اسلامآباد توسط طالبان افغانستان دور خورد و همین موضوع باعث شد اکنون نهادهای امنیتی در پاکستان تصمیم بگیرند کل مهاجران افغانستان را از این کشور به شکل بیسابقهای اخراج کنند...
یعنی شما معتقدید که همین کار باید توسط ایران شکل بگیرد؟
من این نگاه را ندارم و باز هم از منظر انسانی به مسئله و سؤال شما پاسخ میدهم. اکنون شرایط و توان اخراج تمام اتباع افغانستان وجود ندارد، اما میتوانیم به شکل دقیقتر، متمرکزتر و با جدیت بیشتری روی کنترل، عبور و مرور و ورود و خروج اتباع افغانستان به کشور دقت و نظارت کنیم. متأسفانه اکنون برای نهادهای تصمیمگیر و ذیربط جدیت لازم در این خصوص دیده نمیشود. آن هم در شرایطی که کشور با بحران و همچنین تحریم دست به گریبان است. از طرف دیگر باید این را هم در نظر بگیریم که پاکستان اختلاف و گسل مذهبی و دینی چندان عمیقی با افغانستان ندارد و به این شرایط دچار شده است؛ چه برسد به ایران که بهواسطه نگاه تفرقهافکنانه و دامنزدن به اختلافات دینی و مذهبی از سوی آنها به مراتب مستعد حضور بیشتر و جدیتر گروههای تروریستی از خاک افغانستان است. پس مطمئن باشید اگر امروز نتوانیم درخصوص این مسئله به تصمیمگیری و راهحل جدی دست پیدا کنیم، یقین داشته باشید به سرنوشتی شبیه به پاکستان دچار خواهیم شد و باید متحمل هزینههای بیشتری باشیم.
اینجا بهواسطه انبوه سؤالها و جوابها، دو نکته کلیدی را فراموش کردم که قبل از اینکه مصاحبه ادامه پیدا کند و آن را فرموش کنم، باید آن را ذکر کرد؛ اول موضوع نفوذ موساد در حکومت طالبان است. با توجه به مجموعه تحولاتی که در چند روز گذشته در مرزهای شرق کشور روی داده است و با درنظرگرفتن نگاه من به آینده شرایط کنونی را نمیتوان تبعات امنیتی حکومت طالبان نام نهاد. مسئله جدیتر و فراتر از این حرفهاست. باید اسمش را «تهدیدات مستقیم و غیرمستقیم» امنیتی برای ایران گذاشت؛ تهدیدات مستقیم ناشی از احیای گروههای تروریستی و جولان داعش بهخصوص داعش خراسان در خاک افغانستان با تقویت حکومت طالبان است که بیشک سیبل تحرکات این گروهها تقابل با جمهوری اسلامی ایران است، کمااینکه از نام جریان تروریستی داعش خراسان پیداست که مرکز حکومت آرمانی آنها کجاست. دیگر جریانهای تروریستی و تندرو مانند جریان حقانی که اکنون در بدنه حکومت طالبان قرار دارند و نیز القاعده و... را نباید فراموش کرد. نکته بسیار مهمتری که باید به آن اشاره کرد مسئله نفوذ امنیتی آمریکا و به طریق اولی اسرائیل است. شرایط کنونی در افغانستان اگر تداوم پیدا کند بهترین فضا برای جولان موساد خواهد بود؛ یعنی اسرائیل علاوه بر امارات متحده عربی، بحرین، اقلیم کردستان عراق، ترکیه، جمهوری آذربایجان و قرهباغ اکنون با روی کار آمدن حکومت طالبان میتواند با پرورش جاسوس حرفهای و نفوذ در گروههای تروریستی در افغانستان، به رصد اطلاعاتی در کنار مرزهای شرقی ایران دست بزند و هم میتواند تحریک برخی جریانهای تروریستی برای ایجاد ناامنی در شرق ایران را در دستور کار قرار دهد.
به مصاحبه سال گذشته با «شرق» بازگردیم. در آن مصاحبه شما از اقدام دولت رئیسی برای انتقال سفارت افغانستان به حکومت طالبان حمایت کردید، اما همان موضع شما میتواند محل بحث و نقد باشد که چرا در حمله تروریستی کرمان که توسط داعش خراسان و از مرزهای شرقی شکل گرفته است ایران نمیتواند از ظرفیت در اختیار قرار دادن سفارت افغانستان برای طالبان استفاده کرده و این جریان را مسئول بداند و پاسخگو کند؟
من کماکان از آن گفته خودم دفاع میکنم. ببینید تمام اقدامات مخرب حکومت طالبان علیه ایران در افغانستان میتواند با واکنش و اعتراض رسمی تهران به نماینده این جریان منتقل شود. واقع امر آن است که ما با یک کشور و سیستم مدرن دولتی، چه در قالب «Government» و چه در قالب «State» مواجه نیستیم. ما با یک حکومت قومی، عشیرهای و مذهبی به نام طالبان طرفیم که قدرت را در افغانستان قبضه کرده است. ضمن اینکه درون این حکومت طیف گسترده و متنوعی از جریانهای دیگر وجود دارد که با هم بر سر مسائل مختلف داخلی و خارجی اختلاف نظر دارند. پس اگر اتفاقی، اقدامی و موضعی علیه جمهوری اسلامی ایران توسط طالبان اتخاذ شود، تهران نمیتواند یقه کسی را بگیرد. اما زمانی که نمایندهای از طالبان در تهران حضور پیدا کند میتوان مراتب اعتراض خود را به طالبان منتقل کرد و این مسئله به معنای پذیرش حکومت طالبانی نخواهد بود. اما این گفته من یک طرف داستان است؛ اینکه چرا جمهوری اسلامی ایران و دستگاه سیاست خارجی از ظرفیت در اختیار قرار دادن سفارت افغانستان برای جریان طالبان استفاده نمیکند و طالبان را به دلیل اهمال و کمکاری در مبارزه با داعش خراسان و ارتقای مرزها پاسخگو و مسئول نمیکند و تحت فشار قرار نمیدهد، موضوع دیگری است. ما نباید و نمیتوانیم این دو مسئله را با همدیگر مخلوط کنیم. چون قراردادن سفارت افغانستان در اختیار طالبان برای پاسخگوکردن این جریان در مواردی مانند حمله تروریستی طالبان کاملا پسندیده و امری درست است، اما اینکه چرا از این ظرفیت استفاده نمیشود سؤالی است که نباید من به آن پاسخ دهم، بلکه باید وزارت امور خارجه و نهادهای مربوط را پای میز گفتوگو کشاند و از آنها جواب خواست. مخاطب سؤال شما من نیستم بلکه نهادهای ذیربط هستند./شرق
نظر شما :