برای ایران، شرق جایگزین اتحادیه اروپا می شود؟ (بخش چهارم)
آسیایی شدن در ارتباط مستقیم با اقتصاد مقاومتی
نویسندگان این مطلب: انوشیروان احتشامی و گودت بهجت
دیپلماسی ایرانی: ایران در دهه 1970 به عنوان بزرگ ترین اقتصاد منطقه، سرعت توسعه خود را بالا برد و سبب شد آژانس های بین المللی این کشور را به عنوان یک کشور بالقوه «ان.آی.سی/کشور جدید صنعتی» در کنار کشورهایی مانند جمهوری کره و سنگاپور به رسمیت بشناسند. ایران با اقتصادی در حال صنعتی شدن و در مسیر رشد، در حال تحول و در موقعیت خوبی برای تسلط بر آسیا و افزایش حوزه نفوذ تا دورترین نقاط قاره آسیا بود. تمایل ایران به آسیا پس از انقلاب به طرز چشمگیری تشدید شد. «نگاه به شرق» به ویژه با فاصله گرفتن ایران از غرب تقویت و با تحمیل تحریم های اقتصادی و سیاسی غرب تشدید شد.
ایران در میان کشورهای نوظهور آسیایی یا خاورمیانه در مد نظر قرار دادن آسیا به عنوان فرصتی برای آینده و مسیر جایگزین، بی همتا عمل کرده است. ایران به طور خاص ظهور مجدد چین به عنوان یک قدرت اقتصادی پیشرو در اقتصاد جهانی را میانبری در رسیدن به رونق پس از چندین دهه رکود و تحریم، می داند و به این کشور به مثابه فرصتی تاریخی برای استقلال اقتصاد سیاسی خود از غرب تحت سلطه آمریکا می نگرد. ایران بعد از انقلاب همچنان در تلاش برای تحقق ماموریت تاریخی ایران پیش از انقلاب برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ در منطقه و همچنین عامل اصلی منطقه گرایی آسیا و تحقق سرنوشت به عنوان «یک قدرت تمدن محور» است. این طرز تفکر بر بسیاری از ادراک های ایران از جمله در رابطه با برجام نقش داشته است. جای تعجب ندارد که بررسی گزینه های استراتژیک پیش روی ایران یکی از ویژگی های مهم مباحثات سیاسی داخلی از آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی بوده است. در واقع، مباحثات پیش از انتخابات ریاست جمهوری مه 2017 بر این مساله متمرکز بودند که ایران چگونه می تواند موقعیت خود را برای تبدیل شدن به ذینفع اصلی نقش فزاینده جهانی آسیا تثبیت و از مزیت های استراتژیک ظهور چین استفاده کند.
برجام با از بین بردن یک سری فشارهای اقتصادی غرب این امکان را برای ایران فراهم آورد تا درباره اقتصاد به طور استراتژیک بیاندیشد و روش های جدیدی را برای رفع ضعف های ساختاری که از زمان جنگ ایران و عراق وجود داشت، بیابد. یک مسیر، «اقتصاد مقاومتی» بوده که در اصل، استراتژی منسوخ شده صنعتی سازی برای جایگزینی واردات است، اما فشارهای خارجی بر اقتصاد ایران را کاهش داده. اقتصاد مقاومتی بر خودکفایی از طریق تقویت اقتصاد ملی تاکید دارد. دولت رئیس جمهوری روحانی ایده تقویت ظرفیت ملی را در استراتژی اقتصادی خود به کار گرفته که مبتنی بر سرمایه گذاری گسترده داخلی (حدود 50 میلیارد دلار) و متنوع سازی سبد صادراتی ایران بوده است. از این رو، موفقیت دولت به جهانی شدن اقتصاد ایران و تعامل با سرمایه خارجی ارتباط داشته و امید بر آن بوده که در میانه محدودیت های اعمال شده توسط ایالات متحده، این سرمایه توسط آسیا (و به میزان کمتری توسط اتحادیه اروپا) تامین شود.
پیشرفت آرام در جذب سرمایه گذاری خارجی در نتیجه درگیری های داخلی نخبگان، نبود اجماع درباره جهت گیری اقتصادی، موانع ناشی از منافع دولتی و مقاومت ایالات متحده، مانع از تفکر نخبگان درباره جایگاه جمهوری اسلامی در نظم جهانی در حال تغییر نشده است. در حقیقت، دوره ریاست جمهوری روحانی اطلاعات بسیاری درباره تفکر نخبگان، سیاست های جمهوری اسلامی و تعاملات دیپلماتیک، اطلاعات زیادی فراهم آورده است. اول و مهم تر از همه اینکه اکنون این مساله که ایران باید با همکاری نزدیک با متحدان غربی آمریکا (یعنی اتحادیه اروپا و ژاپن) و سازمان های بین المللی (مانند آژانس بین المللی انرژی اتمی) در صدد دفع ایالات متحده و تهدیدهای آن برآید، کاملا پذیرفته شده است. دوم و به ویژه پس از خروج دولت ترامپ از برجام در ماه مه 2018، مساله برقراری هرچه سریع تر ارتباط با شرکای اقتصادی سنتی در اروپا ضمن تعامل با قدرت های آسیایی بوده است. ایران اکنون از سازمان ها و ابزار منطقه ای مانند سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه، و البته طرح کمربند و جاده چین برای تعمیق آسیایی شدن استفاده می کند تا از این طریق، حملات مجدد ایالات متحده به اقتصاد و سیاست خود را خنثی کند. با این حال، در ایران بر سر سودمندی آسیایی شدن اجماع کامل وجود ندارد، دست کم نه به بهای تعاملات اقتصادی با غرب. برخی صداهای تاثیرگذاری در تهران همان اندازه ای درباره غوطه وری کامل در آسیا هشدار می دهند که درباره نزدیکی شدید امنیتی به روسیه.
با این وجود، در دوره اقتدار پراکنده جهانی و «تغییر نظامی»، بی تردید ایران سرمایه گذاری روی روابط تجاری با قدرت های بزرگ آسیا و مناطق کلیدی برای ایجاد مجموعه ای از صنایع داخلی پویا و سالم را مد نظر قرار داده است. برخی در تهران بر این باورند که کشورهای آسیایی تعاملی غیر ایدئولوژیک با ایران خواهند داشت و شرایط تجاری و سرمایه گذاری جذاب به آن ارائه می دهند. اما در عین حال، آنها نگران تغییر کیفیت محصولات، پروژه های ساختمانی و مناسبات سرمایه گذاری هستند و از این رو، ایران به طور مستمر به روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا علاقه نشان می دهد. در آسیا، تمرکز ایران بر چهار کشور چین، هند، ژاپن و جمهوری کره است. اگرچه چین شریک اصلی تجاری ایران قلمداد می شود، اما علاقه ایران به تجارت های ژاپنی و کره ای هرگز کاهش نیافته و به رغم فشارهای اعمالی از سوی آمریکا، ایران مشتاق بوده است شرکت ها از هر دو کشور را برای اجرای پروژه های زیربنایی به عنوان شرکای سازنده و به عنوان سرمایه گذار در بخش منابع طبیعی توسعه نیافته و کم بهره برداری شده، به ایران بیاورد. تهران همچنین آگاه است که توکیو و سئول به مدار امنیت جغرافیایی واشنگتن نزدیک هستند و از این رو، تعاملات خود با آنها را در حد اقتصادی و اغلب محدود به سوخت های فسیلی نگه داشته است. با این حال، روابط ایران با جمهوری دموکراتیک خلق کره عمدتا نظامی است و تهران پیوندهای تحقیق و توسعه نزدیک با پیونگ یانگ در زمینه موشک سازی، مهمات و جنگ سایبری دارد. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: موسسه مطالعات سیاسی بین الملل ایتالیا / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :