ایران میان هژمونی روس‌ها و معمای ترک‌ها قرار دارد

عفرین، نقطه تلاقی ایران و کردها

۳۰ بهمن ۱۳۹۶ | ۱۶:۴۴ کد : ۱۹۷۴۷۶۵ خاورمیانه یادداشت
عبدالله مهربان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تحلیل رفتارهای روسیه گواه آن است که آن کشور به دنبال شکل‌دهی رژیمی بر پایه ثبات هژمونیک در منطقه است که خود به عنوان قدرت هژمون و ثبات دهنده در رأس هرم قرار گرفته و برای این منظور به مجموعه‌ای از کشورها نه در عرض بلکه در امتداد خویش نیاز دارد.
عفرین، نقطه تلاقی ایران و کردها

نویسنده: عبدالله مهربان [1]، دکتری مطالعات اروپا

دیپلماسی ایرانی: تهاجم ترکیه به شهر کردنشین عفرین در شمال غربی سوریه معادلات را برای تمام بازیگران دخیل چنان پیچیده کرده که هر گونه تصمیمی ممکن است به جبهه بندی جدید در منطقه منتهی شده و نتایج متفاوت و غیرقابل پیشبینی را به همراه آورد. ترکیه به دنبال چیست؟ روس ها چه اهدافی در سر می پرورانند؟ کردها چرا به یک باره تنها شدند؟ عربستان چرا ساکت است و بالاخره نقش ایران در آینده تحولات سوریه و عراق چه خواهد بود؟ زیر پوست تحولات اخیر اهدافی نهفته است که دیپلماسی پنهان و منافع بلندمدت بعضی طرفهای تأثیرگذار، تعین کننده آنها است و به نظر می رسد ایران و کردها اگر دیر بجنبند بازندگان خاموش آن خواهند بود.

تحلیل رفتارهای روسیه گواه آن است که آن کشور به دنبال شکل دهی رژیمی بر پایه ثبات هژمونیک در منطقه است که خود به عنوان قدرت هژمون و ثبات دهنده در رأس هرم قرار گرفته و برای این منظور به مجموعه ای از کشورها نه در عرض بلکه در امتداد خویش نیاز دارد. طبق نطریه ثبات هژمونیک، در ساسله مراتب هرمی این سیستم؛ قدرت هژمون، قوی ناراضی، قوی راضی، ضعیف ناراضی و ضعیف راضی وجود دارد که در صورت هم افزایی هر کدام از وضعیت ها به وضعیتی دیگر تبدیل خواهند شد. لذا روسیه از هر گونه هم افزایی قدرت در ساب سیستم خویش به ویژه ایران که در وضعیت قوی راضی در این رژیم قرار گرفته، ممناعت به عمل می آورد، زیرا تغیر در وضعیت قدرت ایران آن را به قوی ناراضی تبدیل کرده و در آینده هژمونی و نقش رهبری روسیه را تهدید و متزلزل خواهد کرد. لذا روسیه، ایرانی ضعیف را بر ایرانی قوی ترجیح می دهد و سعی خواهد کرد زمینه های افزایش احتمالی قدرت این کشور را کم رنگ کند. برخلاف رژیم های غربی که بر بستری لیبرال شکل گرفته اند رژیم مورد نظر روس ها در فضایی رئالیستی و مبتنی بر بدبینی است. از طرفی دیگر روسیه که تجربه خوشایندی از جهان دو قطبی، مقاومت در برابر غرب و هزینه کردهای آن ندارد با نگاهی میان مدت و ابزاری به چنین رژیمی نگریسته و هدف واقعی آن سهم خواهی از نظم جدید جهانی است. پس مقایسه آن با شوروی دهه شصت و هفتاد که تمام قد پشت متحدان خویش از آمریکای لاتین تا خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی می ایستاد انتظاری عبث و بیهوده است. سکوت و عدم حمایت قاطع از ایران در شورای امنیت قبل از توافق هسته ای، تمایل پنهان به ادامه تحریم های ایران، تعویق طولانی تحویل موشک های اس 300، کم رنگ جلوه دادن نقش ایران در سوریه و ظهور در نقش اصلی و تعین کننده مذاکرات از مصادیق حفظ ایران در نقش وابسته و ضعیف تر است. مهیا کردن فضا برای ورود ترکیه به شمال سوریه دیگر مقوله ای است که نه تنها می خواهد توازنی را میان ایران و ترکیه برقرار سازد بلکه پیش گیری از شکل گیری کریدور مورد نظر ایران هدف اصلی به شمار می آید زیرا روس ها با علم بر این که در عراق پایگاهی ندارند تشکیل کریدور ایرانی و افزایش قدرت این کشور شاید در آینده هژمونی آنها را در رژیم جدید با مشکل مواجه سازد. لذا آنها ایران و سوریه را به شکل جزیره هایی مستقل از هم جهت اعمال نفوذ بیشتر خود ترجیح می دهند.

ترکیه شاید بیش از روسیه، ایران را با مخاطراتی در آینده مواجه سازد. واضح و مبرهن است که منافع ایران و ترکیه به هیچ عنوان قابل جمع نبوده و حاصل جمع همکاری آنها نیز صفر خواهد بود. رقابت ژئوپلتیک، اختلاف ایدئولوژیک، تضاد منافع و اختلافات تاریخی براهینی بر ادعای فوق است با این وجود روسیه با چنان مهارتی این دو کشور را ولو برای کوتاه مدت تا دست یابی به مطامع بلندمدت خویش، کنار هم چیده است که گویی آلمان و فرانسه دیگری در غرب آسیا در حال شکل گیری هستند. حال آنکه نیازی به توضیح نیست که نه خاورمیانه اروپای غربی است و نه نوع رابطه ایران و ترکیه از جنس نئولیبرال آلمان و فرانسه به شمار می آید. علاوه بر آن، سایکولوژی شخصیت اردوغان؛ پیش بینی ناپذیری، چرخش ها و تصمیمات غافلگیرانه که ناشی از پارانویای شدید وی نسبت به هر چیز و هر کسی است هر گونه هم پیمانی و نزدیکی با ترکیه را تحت الشعاع تردید و بدبینی قرار می دهد و ضریب ریسک آن را افزون می کند. به نظر می آید این مسئله، فضای حاکم بر رابطه ایران و ترکیه را نیز به شدت در هاله ای از ابهام قرار داده است، چه در مورد تحریم مرزهای اقلیم کردستان به دنبال رفراندم، اردوغان دست ایران را در حنا گذاشت، ایران را وادار به انسداد مرزها کرد و مرزهای کشورش را به روی کردستان باز گذاشت. معمای زندانی در نظریه بازی های روابط بین الملل شاید رابطه ی جدید ترکیه با ایران را بهتر بازنمایی کند. دو فردی که جرم مشترکی را مرتکب شده و هر کدام در یک سلول مجزا زندانی هستند با توجه به بدبینی نسبت به هم، هنگام بازجویی نگرانند که مبادا آن یکی علیه اش اعتراف کند به همین خاطر راه بهینه را انتخاب می کند و جهت جلو گیری از ضرر احتمالی اعتراف پیشدستانه کرده و علیه دیگری شهادت می دهد. اردوغان نشان داده که حتی نسبت به نزدیکترین کسان خویش و همانها که در قدرت گیری اش نقش اساسی داشتند هیچ گونه تعهدی نداشته و همه را به نوبت بعد از تارخ مصرفشان از دم تیغ گذرانده است. بعد از پاکسازی یاران حزبی اش با تأسی از روش استالینی، این بار نوبت بارزانی بود تا مورد خشم قرار گیرد، در حالی که زمانی وی را دوست و برادر خطاب می کرد. بر همین منوال خیانت پیشدستانه به ایران نیز در آینده احتمالا امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. اردوغان که زمانی سودای ترکستان بزرگ را در سر داشت و نقشه های منشره از سازمان های متبوع اش بخش های زیادی از شمال ایران را نیز به رنگ قرمز در آورده بودند تا به باکو و از راه خزر به آسیای میانه وصل کند، و به این منظور سالها پیش با همکاری باکو تحریک جریانات هویت گرای پان ترک و تشدید گسلهای قومی را در شمال غرب ایران استارت زدند، تضمینی نیست که بعد از رسیدن به اهدافش در سوریه و عراق، دوباره فیلش یاد هندوستان کند.

ترکها اگرچه هدف از اشغال عفرین را حمله پیشدستانه به تهدید کردها اعلام کرده اند اما در پس نیت شان مهار ایران نهفته است. آنها نیک آگاهند که اگرچه در شرایط کنونی، باتوجه به درک نادرست و رویدادهای گذشته میان ایران و کردها دو طرف در مسیرهای متفاوتی گام نهاده اند ولی پتانسیلهای بالقوه همکاری با توجه به اشتراکات فراوان میان آنها همیشه وجود دارد. سکوت معنادار عربستان در مسئله کرکوک و عفرین را در همین راستا باید تحلیل کرد، آن هم عربستانی که سالهای اخیر پای ثابت ادعاها در تحولات سوریه و عراق بوده است. هرچند عربستان و ترکیه دارای اختلافات روشی در جهان سنی هستند اما ایران را دشمن مشترک و بنیادی پنداشته و برای مهار ایران از خط مشی واحدی پیروی می کنند. در واقع ترکیه را باید اسب تروای جبهه ی ضد ایرانی قلمداد کرد. چه آنکه هنوز عضوی از ناتو و هم پیمان اسراییل به شمار می آید. ترکیه اگر چه اکنون بنا بر مصالح موقتی در جبهه ایران قرار گرفته است ولی بالقوه بخشی از اردوگاه غرب بوده و دیر یا زود به آغوش آن بازخواهد گشت.

عربستان به دنبال تشکیل اقلیم خودمختار سنی شبیه اقلیم کردستان در عراق فدرال است که از جنوب با اردن و عربستان و از شمال موصل با ترکیه هم مرز خواهد بود، اقلیمی سنی که تمام مناطق مرکزی و غرب عراق و همچنین کرکوک و موصل بخشی از آن خواهند بود. از شواهد چنین پیداست که با هماهنگی ایالات متحده و بریتانیا آن را به بعد از انتخابات آتی عراق موکول کرده اند. از آن طرف ترکیه نیز چنین سودایی را برای مناطق سنی در مرکز و شرق سوریه فدرال در سر می پروراند که از شمال رقه و عین عیسی (سری کانی) به ترکیه و از جنوب به اردن متصل خواهد شد. بدین وسیله مانع تشکیل کریدور ایرانی در جغرافیای سنی و همچنین کردی خواهند شد. دیدارهای خارج از عرف مقامات روس با همتایان سعودی، اسراییلی و ترک خود در یک سال اخیر بیانگر رضایت روس ها در این زمینه و احتمالا در قبال امتیازاتی است. در طول دوره جنگ داخلی سوریه نزاع پنهانی بر سر دو خط لوله انرژی شرقی-غربی ایران به مدیترانه و جنوبی-شمالی عرب ها به ترکیه و اروپا در جریان بوده که با یک تیر دونشان، هم کریدور ایرانی و هم خط انتقال انرژی ایران را با بن بست مواجه خواهند ساخت. سکوت آمریکا و حمایت ضمنی مقامات بریتانیا و ناتو مبنی بر مشروعیت ترکیه در دفاع از خود می تواند گواهی بر چنین ادعایی باشد. پلان اول اما اشغال عفرین است. اگر کردها در برابر توطئه بین المللی همچنان که تاکنون نشان داده اند تسلیم نشده و قادر به مقاومت باشند عملیاتی کردن مراحل بعدی سناریو نیز شاید با اما و اگرهایی روبرو شود.

 

[1] - amehraban56@yahoo.com 

انتشار اولیه: جمعه 13 بهمن 1396 / انتشار مجدد: 30 بهمن 1396

کلید واژه ها: عفرین کریدور ترکیه ایران


نظر شما :