نقش موثر تغییرساختار وزارت امور خارجه در میزان حضور ایران
حضور ایران در بازسازی سوریه تابع روابط روسیه و چین نیست
عبدالرحمن فتح الهی – در جهان امروزی وابستگی امنیتی و اقتصادی می تواند وارد عرصه سیاسی و دیپلماتیک نیز شود و این موضوعی نیست که بتوان به راحتی بر آن چشم بست. قدرت در دنیای امروزی تنها از طریق جنگ و اسلحه و کشتار نیست، بلکه ثبات، امنیت، رفاه اقتصادی و در کنار آن رضایت مردم از دیگر مولفه های قدرت برای دولت ها است که بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. به نظر می رسد ترکیه، چین و روسیه از رقبای جدی ایران در روند بازسازی سوریه خواهند بود. پس هر گونه غفلت باعث از دست دادن این بازار بزرگ و آماده خواهد شد، چرا که چین در دوران قبل از جنگ داخلی در سوریه نیز پول هنگفتی در این کشور سرمایه گذاری کرده بود که در نتیجه جنگ همه این پولهایش را از دست داد و اکنون می خواهد بعد از پیروزی دیگران در سوریه، نفوذ اقتصادی خویش در این کشور را از سر بگیرد. این در حالی است که مسکو هم تلاش های خود را برای حضور پررنگ در زمینه بازسازی سوریه خواهد داشت. لذا برای جا نماندن ایران از سرمایه گذاری اقتصادی و رفاهی به همراه فرستادن نیروی کار ماهر و متخصص برای بازسازی سوریه که می تواند موجب ترمیم چهره ایران و همچنین تقویت قدرت نرم شود باید از هم اکنون شرایط مساعدی برای حضور پررنگ خود در این خصوص را داشته باشیم. دیپلماسی ایرانی برای تحلیل جایگاه روسیه در بازسازی سوریه و نیز تاثیر گذاری مسکو بر حضور سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای گفت و گویی را با شعیب بهمن کارشناس و تحلیلگر مسائل روسیه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
از نگاه کلی شرایط و اقتضائات حضور بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در دوران پساداعش، به خصوص در زمینه بازسازی سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
مساله ای که همواره در طول بحران بیش از 6 ساله سوریه مطرح بوده این بوده است که در صورت پایان بحران در این کشور روند بازسازی چگونه خواهد بود؟ در این روند چه بازیگرانی و با چه سهمی حضور خواهند داشت؟ اما در این میان مشخص بود که کشورها و بازیگرانی که در طول این 6 سال به حمایت از دولت دمشق پرداخته اند بیش از سایر بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای امکان حضور در امر بازسازی را سوریه خواهند داشت. بنابراین در سایه این نکته مشخصا روسیه، چین و ایران که حمایت خود را از دولت دمشق در طول بحران این کشور داشته اند، جایگاه ویژه ای را در امر بازسازی سوریه خواهند داشت. دراین خصوص هم توافقاتی میان تهران، مسکو و پکن با دمشق صورت گرافته و نیز در همین راستا مذاکراتی هم میان چین، روسیه و ایران برای چگونگی حضور در این روند انجام گرفته است. اما در این میان نباید سایر بازیگران منطقه ای دیگر و حتی نقش آفرینان فرامنطقه ای را هم از نظر دور داشت که هر کدام به اندازه توان و پتانسیل خود می توانند در این امر نقش خود را داشته باشند، چنانی که کشورهای اروپایی را در این خصوص نباید از قلم دور انداخت.
اما اساسا یکی از دلایل حضور بازیگران در امر بازسازی سوریه افزایش نفوذ در این کشور و حضور پررنگ تر در منطقه بسیار مهم خاورمیانه و تسلط بر آب های دریای مدیترانه است؛ به خصوص که حضور در امر بازسازی به مراتب هزینه کمتری از حضور در تحولات میدانی و جنگ های مسلحانه را برای کشورها دارد، لذا تعداد کشورهای زیادتری تمایل به حضور در این دوران دارند. شما تا چه اندازه افزایش نفوذ در خاورمیانه را در حضور بازیگران فرامنطقه ای در بازسازی سوریه موثر می دانید؟
یقینا همه کشورها به دنبال گسترش نفوذ خود و نیز کسب منافع بیشتر هستند. به خصوص منطقه بسیار مهم خاورمیانه که یقینا سوریه آتی جایگاه خاص تر و ویژه تری در آینده سیاسی این منطقه را پیدا خواهد کرد. طبعا در چنین شرایطی هم کشورهایی مانند چین، روسیه و ایران و در ادامه حتی عربستان، آمریکا، ترکیه و کشورهای اروپایی تمایل دارند به هر دلیلی من جمله بازسازی سوریه سهمی را در منطقه و این کشور برای خود داشته باشند.
اما سهم و میزان حضور کشورها هم در این میان مطرح است. اکنون برخی از گزارش ها از حضور پررنگ تر مسکو و پکن در امر بازسازی سوریه خبر می دهند و در این میان جایگاه و نقش ایران چندان مطرح نیست، به گونه ای که برخی از شواهد و تحلیل ها از وجود کنسرسیومی میان مسکو و دمشق در بازسازی سوریه خبر می دهد. در سایه این مساله هر کشوری من جمله ایران برای حضور در امر بازسازی سوریه باید رضایت مسکو را داشته باشد. برآورد شما از این مساله چیست؟
چند نکته اساسی در سوال مهم شما مطرح است که باید مد نظر قرار گیرد. اولا چنین مطالبی که شما مطرح کردید و بیشتر تحلیل است تا خبر موثق، در فضای رسانه ای داخلی و خارجی مطرح شده است. البته از قبل هم چنین مطالبی با محتواهای مختلف ضد روسی وجود داشته است. اما یقینا میان تحلیل، آن هم تحلیل به دور از واقعیت تا خبر فاصله زیادی مطرح است؛ چرا که تا به امروز هیچ مقام رسمی از جانب روسیه و یا سوریه از وجود نه یک کنسرسیوم که حتی یک قرار داد کلی هم در امر بازسازی سوریه مبنی بر مشارکت و یا عدم مشارکت سایر کشورها اظهارنظری نداشته اند. واقعیت این است که ممکن است به دلیل نگاه های ضد روس گرایانه ای که وجود دارد برخی از رسانه های داخلی و خارجی تحلیل های معنادار و حتی به دور از واقعیت را مطرح کنند، اما هیچ سندی دال بر این نکته شما وجود ندارد. مضافا این که باید گفت میزان و سهم هر کشوری در امر بازسازی سوریه و یا هر کشور دیگر به میزان و توان اقتصای کشور سرمایه گذار بستگی دارد. در این رابطه مطمئنا توان تهران در اندازه مسکو و توان مسکو در اندازه پکن نیست. لذا در اولویت بندی متناسب با توان هر کشور ابتدا چین و بعد روسیه و ایران مطرح است. از این منظر ایران برای حضور پررنگ تر در سوریه به خصوص از لحاظ اقتصادی باید به توان خود و میزان بالفعل کردن ظرفیت هایش نگاه داشته باشد. در نتیجه به هر اندازه که تهران بتواند شرکت ها و فناوری های بومی خود را در امر بازسازی سوریه به کار گیرد می تواند سهم خود را افزایش دهد و متعاقبش هم نفوذ خود را در امر اقتصادی داشته باشد.
اما در این میان نفوذ میدانی ایران در طول بحران سوریه تحت الشعاع قرار نمی گیرد؟
یقینا چنین اثر گذاری سوئی وجود دارد. البته این مشکل بسیار جدی و در عین حال اساسی نه فقط در بحران سوریه که در سایر بحران های خارجی از قبل وجود داشته است. به عبارت دیگر بخشی از نیروهای فعال در حوزه نظامی و سیاست خارجی که در مسائل و مواردی از تحولات میدانی، موفقیت هایی را به دست آورده اند در سایه عدم برنامه ریزی و توان لازمه نتوانسته اند در امتدادش نهادهایی که می بایستی این موفقیت ها را تبدیل به دستاوردهای اقتصادی برای ایران کنند، چندان جدی ظاهر شوند. البته شاید این تغییر اخیر در ساختار وزارت امور خارجه و ایجاد معاونت اقتصادی بتواند در حل این مشکل راه گشا باشد تا از موفقیت های سیاسی و میدانی، ماحصل اقتصادی را هم کسب کرد. از این رو به نظر می آید آینده حضور ایران در امر بازسازی سوریه بیش از آن که تابع سیاست های روسیه و یا چین باشد، متاثر از توان و میزان به کارگیری ظرفیت های اقصادی داخلی در سرمایه گذاری های خارجی است. از همین رو نیز قبل از تحلیل بازدارندگی سایر کشورها در ورود ایران به عرصه سازندگی سوریه باید نگاهی به ظرفیت های داخلی کشور داشته باشیم تا بتوان میزان سرمایه گذاری، توان انتقال تکنولوژی و صنعت و نیز پتانسیل های مالی موجود ایران را در امر بازسازی یک کشور دیگر به درستی سنجید. در مجموع من معتقدم که اگر ایران، نه در همه این زمینه ها در حوزه بازسازی سوریه که حتی اگر در یک حوزه هم بتواند توان جدی از خود نشان دهد، یقینا از روسیه و چین در امر بازسازی سوریه ارجح تر است. اما در صورت عدم وجود هر گونه توان و ظرفیتی از جانب ایران یقینا چین و روسیه جای این کشور را خواهند گرفت، به خصوص سوریه که تمایل فراونی را در سرعت بخشیدن به روند بازسازی کشورش دارد.
در این میان روسیه به نسبت حضور در تحولات میدانی بحران سوریه تمایل جدی به نقش آفرینی در تحولات سیاسی این کشور را با برگزاری نشست سوچی هم دارد. این تلاش های مسکو از سال گذشته میلادی برای حضور حداکثری همه گروه ها و جریان های معارض تا به امروز وجود داشته است. اما اساسا اهداف مسکو از برگزاری این نشست چیست؛ حل و به سرانجام رساندن بحران سوریه یا افزایش نفوذ خود در همه طیف های سوری؟
در پاسخ به این سوال می توان تلفیقی از هر دو را برای اهداف مسکو از برگزاری نشست سوچی در نظر داشت. از یک سو روسیه به دنبال به سرانجام رساندن سیاسی بحران سوریه است. به موازاتش هم مسکو درصدد حفظ و گسترسش منافع و نفوذ خود در میان همه طیف ها از دولت دمشق تا برخی از معارضین است. همان طور که می دانید بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای و نیز گروه های معارض متعددی در صحنه تحولات سوریه حضور دارند. لذا بازیگرانی چون روسیه به تنهایی نمی توانند به صورت یک جانبه در پای میز مذاکره در خصوص آینده سوریه تصمیمی بگیرند. در این گونه بحران های بین المللی به خصوص بحران سوریه در سایه تکثر و تعدد بیش از اندازه گروه های معارض با آرای و اهداف متنوع مساله پیچیده تر است چرا که باید همه آنها در آینده سوریه در نظر گرفته شوند. از این منظر بدون در نظر گرفتن این گروه های گاه همراه و گاه معارض، نمی توان به صلح و ثبات پایداری در سوریه دست یافت. به ویژه سوریه که این گروه ها و جریان ها از جانب برخی از کشورها مهم منطقه ای و فرامنطقه ای حمایت و پشتیبانی می شوند. به موازاتش هم باید گفت که اگر این صلح و ثبات مطمئنه در حل بحران سوریه شکل نگیرد، یقینا نفوذ روسیه در سایه عدم همراهی سایر گروه های معارض چندان موثر و عمیق نخواهد بود. لذا روسیه برای گسترش نفوذ جدی خود در همه ابعاد و در میان همه گروه ها و طیف های سوری و نیز به سرانجام رساندن سیاسی بحران سوریه به دلیل جلوگیری از درگیر شدن بیشتر توان و ظرفیت روسیه در چند سال اخیر، به خصوص که روسیه در سال جاری میلادی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد، خواهان برگزاری نشست سوچی است، تا از یک سو بتواند افکار عمومی روسیه را در خصوص نقش مسکو در حل بحران سوریه نشان دهد و از سوی دیگر منافع خود را در آینده سوریه گسترش دهد.
اما با وجود تمامی تلاش های مسکو بسیاری از جریان های و طیف های معارض سوری نشست سوچی را تحریم کرده اند. در سایه این نکته می توان به نتایج این نشست امیدوار بود؟
ببینید اساسا روند حل بحران سوریه، هم از طریق سیاسی و دیپلماتیک و هم از طریق جنگ مسلحانه حتی با وجود از میان رفتن داعش به قدری پیچیده است که روند نشست سوچی متاثر از آن بسیار پیچیده خواهد بود. چرا که اساسا بحران سوریه پیچیده و چند لایه است. لذا تا کنون نشست هایی که برای حل بحران سوریه مطرح بوده است، چندان در حل بحران سوریه موثر نبوده است. هرچند که در برخی از مقاطع با انجام برخی توفقات شاهد کاهش سطح تنش های بوده ایم. در نتیجه مذاکره در خصوص حل بحرام سوریه، آن هم جمع کردن همه طرف های معارض سوری و رسیدن به یک تصمیم مشترک از طریق گفت وگو بسیار مشکل است. اما برگزاری این دست از نشست ها برای رسیده به یک فهم تقریبا مشترک از آینده سوریه حتی با وجود تحریم وعدم حضور برخی از گروه های معارض می توان در ایجاد صلح و ثبات در سوریه و اتمام هر چند نسبی بحران در این کشور کمک کننده باشد.
اما نشست سوچی در موازات با نشست های آستانه و ژنو نوعی موازی کاری به شما نمی رود؟
چنانی که گفتم مساله سوریه آن چنان پیچیده است که باید برای رسیدن به فهم و تصمیمی مشترک از ابعاد مختلف و با حضور همه گرو ها و جریان های معارض، روندی تو در تو را در نظر داشت. لذا نشست سوچی، آستانه و ژنو و اساسا هر نشست دیگری که در رسیدن به فهم و تصمیمی مشترک برای پایان دادن به بحران سوریه که کمک کننده باشد، می تواند راهگشا و به دور از موازی کاری تعبیر شود. اکنون در نبود داعش اگر چه سطح تنش ها تا اندازه ای کاهش یافته است اما میزان و تنوع حضور سایر گروه های معارض و نیز تحولات صحنه سوریه باز پیچیدگی های خود را دارد.
با نگاهی به تحولات اخیر میدانی سوریه شاهد افزایش این پیچیدیگی ها و به موازاتش هم تقابل بازیگران در مقابل یگدیگر هستیم. از مساله حمله به پایگاه روسیه در سوریه تا آغاز درگیری های ارتش ترکیه در عفرین در موازاتش هم منبج و نیز افزایش تقابل ترکیه با آمریکا و روسیه و در موازاتش هم تنش میان واشنگتن و مسکو و غیره سوریه را وارد دورانی کرده است که به نحوی بازیگران فرامنطقه ای با تغییر رفتار معنادار، به صورت عریان تری در مقابل هم صف آرایی کرده اند. شما این تقابل را با محوریت روسیه چگونه ارزیابی می کنید؟
اکنون در دوران پسا داعش آن چه بیش از هر عامل دیگری می تواند سورویه را تحت الشعاع قرار دهد، همین تغییر معنادار رفتار بازیگران فرامنطقه ای حاضر در صحنه سوریه است که در چند وقت اخیر نوع و میزان این تغییر رفتارها با آغاز سال جدید میلادی افزایش یافته است. نکته مهم اینجا است که این رفتارها نشان از این دارد که این بازیگران تمایلی به حل بحران در سوریه ندارند. در سایه این تغییر رفتارها اکنون بحران در سوریه به مرحله جدیدی وارد شده است که می توان گفت در این مرحله بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به جد و به صورت پررنگ تری تمایل به حضور در تحولات سوریه را دارند که این مساله سبب تقابل پررنگ تر این بازیگران منطقه ای وفرا منطقه در مقابل هم شده است. اما در سایه این مساله و نیز اصل بحران های بین المللی ناظر بر این که در صورت تعدد و تکثر بازیگران یک بحران، راه حل نهایی خروج از آن بحران طولانی تر و پیچیده تر خواهد بود؛ اکنون می توان گفت که سوریه با تغییر رفتار بازیگران خود به پیچیدگی بیشتری در روند خروج از بحران رسیده است. ببینید در شرایط کنونی دیگر آن سطح از اشتراک نظر در خصوص از میان بردن داعش در بازیگران وجود ندارد و هر بازیگر با حمایت از بخشی از نیروهای حاضر در بحران سوریه، سعی در کسب منافع خود دارد. لذا در چنین شرایطی حمایت واشنگتن از کردهای سوریه و نیز پشتیبانی آنکارا از برخی جریان های معارض و سوری و رفتارهای بازیگرانی مانند عربستان و حتی روسیه آینده پیش روی سوریه را مبهم تر از قبل کرده است. اما در این میان روسیه به عنوان قدرت اتمی، عضو ثابت شورای امنیت با حق وتو و توان تسلیحاتی گسترده بیش از هر بازیگر دیگری می تواند در مقابل واشنگتن عرض اندام کند. اما مسکو تلاش دارد در عین حالی که همکاری خود را با تهران و آنکارا ادامه دهد، با موازنه قوا در مقابل آمریکا بتواند این کشور را هم در پای میز مذاکره بنشاند. چرا که مسکو به خوبی بر این واقعیت واقف است که در صورت عدم حضور آمریکا در هر توافقی به خصوص در بحران سوریه، آن توافق چندان پایدار نخواهد بود. از همین رو هم نفوذ خود مسکو هم چندان گسترده و عمیق نیست. پس روسیه با ریل گذاری های خود درصدد به سرانجام رساندن بحران برای کاهش درگیر شدن ظرفیت های خود در این بحران و متعاقبش افزایش نفوذ خود در سوریه است. بنابراین در تحولات آتی بحران سوریه، مسکو نوعی از مدیریت بحران را در پیش خواهد گرفت.
انتشار اولیه: یکشنبه 1 بهمن 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 9 بهمن 1396
نظر شما :