آیا جنگ داخلی دیگری سوریه را تهدید میکند؟
سقوط اسد: توازن و تفاهم میان ترکیه و روسیه

نویسنده: محمدرضا بابایی، کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای خاورمیانه و شمال آفریقا از دانشگاه تهران
دیپلماسی ایرانی: سقوط مساحت قابل توجهی از خاک سوریه و در ضمن آن شهر دمشق به دست مخالفان مسلح سوری و در راس آن هیئت تحریر الشام، آن هم در یک برهه زمانی کمتر از دو هفته بر بسیاری از تحلیلهای سیاسی و نظامی پیرامون منازعات سوریه، خط بطلان کشید. در وهله نخست بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران از سقوط دومنیووار شهرها و مراکز نظامی ارتش سوریه و در سایه غیاب حمایتهای نظامی روسیه، شوکه شدند. در طول حدود یک دهه و نیم از جنگ داخلی سوریه، حضور نظامی روسیه را میتوان نقطه عطفی در این جنگ دانست که تا حدودی معادلات جنگ را به سود حکومت سابق سوریه تغییر داد و بقای آن را برای حدود یک دهه تضمین کرد.
فرسایشی شدن جنگ روسیه و اوکراین و تشدید فشارهای غرب علیه روسیه، مسکو را قانع کرد که دیگر بقای اسد ممکن نیست. چرخش در سیاست خارجه روسیه در قبال سوریه پسا اسد امری مشهود و انکارناپذیر است. موسکو درصدد دستیابی به تفاهمات سیاسی با آنکارا و حکومت جدید دمشق است تا بتواند کنشگری و نقش خود را در آینده سوریه حفظ کند. تعلل روسها از خروج از پایگاه هوایی حمیمیم و تخلیه کامل بندر طرطوس نشانهای از تلاش و مساعی دیپلماتیک روسیه با ترکیه و نخبگان جدید دمشق است. از زمان برقراری آتشبس بین مخالفان مسلح سوری و حکومت سابق در مارس 2020، ترکیه تلاشهای شایانی را در عرصه منطقهای و بینالمللی انجام داد تا کنشگران مؤثر در معادله قدرت در سوریه را برای پذیرش "سوریه بدون اسد" قانع کند. این مسئله باعث شد تا اپوزیسیون مسلح سوری، خود را بیش از پیش به آنکارا نزدیک کند. تا قبل از عملیات نظامی 7 اکتبر 2023 و حمله اسرائیل به جنوب لبنان، شرایط برای پذیرش فضای جدید در سوریه مهیا نبود. اما این دو تحول مزبور، الگو و هندسه سیاست و قدرت را در منطقه تغییر دادند. آغاز جنگ در جنوب لبنان، آغاز پایان حکومت اسد بود. جامعه جهانی با توجه به مقتضیات ژئوپلتیکی جدید در خاورمیانه، به تدریج قانع شد که عمر حکومت اسد به پایان رسیده است.
ترسیم مجدد هندسه ژئوپلتیک مدیترانه و خاورمیانه
مخالفان مسلح سوری و در راس آن، هیئت تحریر الشام، که زمام قدرت را در سوریه به دست گرفت؛ از متحدان اصلی ترکیه محسوب میشود؛ البته ممکن است در آینده نه چندان دور، نخبگان جدید دمشق از طریق توسعه روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی منطقه، یک توازن میان آنکارا و کشورهای عربی ایجاد کنند. اما برای قضاوت و پیشداوری در این باره کمی زود است. در حال حاضر، ترکیه به اصلیترین بازیگر منطقهای تاثیرگذار در سوریه تبدیل شده است. آنکارا درصدد است تا از طریق نفوذ خود بر نخبگان سیاسی جدید دمشق، موقعیت ژئوپلتیکی و ژئواکونومی خود را در سوریه تثبیت و تقویت کند. ترسیم مجدد مرزهای دریایی میان ترکیه و سوریه و تقویت حضور نیروی دریایی ترکیه در بنادر طرطوس و لاذقیه در چارچوب پیشبرد دکترین "وطن دریایی" موقعیت آنکارا را در برابر دیگر رقبای دریاییاش در مدیترانه تقویت خواهد کرد.
مناسبات و تعاملات ترکها و روسها در سوریه توأم با تعامل و تعارض است. علی رغم اختلافات و تضاد منافع موجود میان ترکیه و روسیه در دوران حکومت اسد، آنکارا از تعامل با موسکو در دوران پسا اسد به عنوان یک اهرم فشار علیه ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای ناتو استفاده میکند تا بتواند در مسئله کردهای سوریه امتیاز بگیرد. در مقابل، موسکو نیز، از همان ساعات نخست درگیریهای اخیر که به سقوط اسد منجر شد؛ دریافت که بقای اسد ممکن نیست و باید در روابط سیاسی خود با نیروهای آلترنانیو تجدید نظر کند تا بتواند در آینده سوریه سهم داشته باشد. بندر طرطوس عصب ژئوپلتیک روسیه در دریای مدیترانه محسوب میشود که یادگار دوران جنگ سرد است.
در دوران اتحاد جماهیر شوروی، روسها با توسعه زیرساختهای بندر طرطوس، این بندر را به محل استقرار زیردریاییهای شوروی سابق تبدیل کردند. در صورت عدم توافق موسکو و آنکارا و فقدان این بندر استراتژیک، تنها بندر شهر الجزیزه، پایتخت الجزائر زیرساختها و ظرفیتهای لازم را برای استقبال از زیردریاییهای روسیه در مدیترانه دارد.
علی رغم اینکه خلیفه حفتر از متحدان روسیه در شمال آفریقاست، بنادر طبرق و بنغازی ظرفیت لازم و زیرساخت کافی را برای استقبال و استقرار ناوگان دریایی روسیه را ندارد. از این رو، روسیه ترجیح میدهد تا از طریق کانال ترکیه، مناسبات خود را با حکومت دمشق ترمیم کند تا چه بسا بتواند پایگاه دریایی خود را در بندر استراتژیک طرطوس حفظ کند.
پرونده کردهای سوریه
مسئله کردهای سوریه یکی از اصلیترین نقاط اختلاف میان ترکیه و ایالات متحده آمریکاست. شبه نظامیان کُرد در بازه زمانی 2014 تا به امروز یکی از متحدان محلی واشگتن در مواجه با دولت اسلامی عراق و شام (داعش) بودند. در حال حاضر مناطق تحت سیطره شبه نظامیان کرد، محل نگهداری بیش از 30 هزار نفر از زندانیان داعشی و خانوادههای آنهاست که اغلب در کمپهای الهول و الروج قرار دارند. مسئله زندانیان داعش در زندانها و کمپهای شبه نظامیان کرد، برگ برنده این گروه برای حفظ خودمختاری مناطق تحت کنترلشان در برابر دمشق و آنکاراست. از سوی دیگر، کشورهای عضو ائتلاف بینالمللی مبارزه با تروریسم و در راس آنها آمریکا نگران این مسئله هستند که در صورت حمله نظامی مشترک نیروهای ترکیه و حکومت جدید سوریه به مناطق تحت سیطره شبه نظامیان کرد، خلاءهای امنیتی بستر را برای فرار هزاران نفر از اعضای داعش و خانوادههای آنها فراهم کند.
ترکیه از یک سو و حکومت جدید سوریه از سوی دیگر درصدد اقناع جامعه جهانی هستند تا مسئولیت مبارزه با تهدیدات داعش و نگهداری از زندانیان مرتبط با داعش و خانوادههایشان را بر عهده بگیرند؛ مشروط بر اینکه تمامیت ارضی سوریه حفظ و حاکمیت سوریه بر مناطق شمال شرق سوریه که عصب اقتصادی این کشور هستند، تثبیت شود.
از سوی دیگر، اسرائیل به شبه نظامیان کرد به عنوان یک عنصر موازنهگر در برابر کنشگرهای ترکیه در سوریه میبیند. امارات متحده عربی و عربستان سعودی نیز به حکومت جدید سوریه به عنوان یک خطر مینگرد یا در بهترین سناریو از موضع تشکیک و تردید به آن مینگرند. ابوظبی هر نوع قرائت از اسلام سیاسی در منطقه را برای امنیت ملی خود یک خطر بالقوه میداند و ریاض نیز از گسترش نفوذ ژئوپلتیکی آنکارا در سوریه نگران است. از این رو، عربستان و امارات به شبه نظامیان کرد به اهرم فشاری علیه ترکیه مینگرند.
در حال حاضر، پرونده کردهای سوریه در هالهای از ابهام است. اما توافق بین ترکیه و ایالات متحده و خروج تدریجی نظامیان آمریکایی از سوریه میتواند به قیمت وجه المصالحه شدن شبه نظامیان کرد در ازای منافع مشترک میان واشگتن و آنکارا تمام شود. اما در صورت وقوع جنگ داخلی جدید در سوریه، شبه نظامیان کرد همچنان شانسی برای استمرار بقای سیاسی خود پیدا خواهند کرد. تشدید تضاد منافع میان ترکیه و کشورهای عربی منطقه، حضور نظامی اسرائیل در بخشهایی از جنوب سوریه، درگیریهای گاه و بیگاه بین نیروهای وفادار به حکومت سابق و حکومت جدید در مناطق علوینشین، در صورت عدم مدیریت و از کنترل خارج شدن میتواند آغازگر جنگ داخلی جدید در سوریه باشد و این کشور بار دیگر به محل منارعه کنشگران منطقهای و بینالمللی تبدیل شود و نه مسئله منازعه.
چشمانداز حکومت جدید در سوریه
ایدئولوژی سیاسی حاکم بر نخبگان جدید بیشتر متاثر از قرائت حزب عدالت و توسعه ترکیه از مفهوم اسلام سیاسی است. حکومت جدید دمشق با ارائه این مدل از اسلام سیاسی درصدد است تا حداقل روی کاغذ ضمن تامین حقوق اقلیتهای دینی، جامعه اکثریت مسلمان سوری را که بیشتر متاثر از مذاهب کلامی اشاعره و شاذلیة هستند را راضی نگه دارند. با این سیاست، ضمن ایجاد یک شبه وفاق اجتماعی در جامعه، نظر جامعه جهانی را نیز برای رفع تحریمها و ادغام این کشور در نهادهای بینالمللی جلب میکنند. احمد الشرع به خوبی میدانست که با گفتمان سلفی – جهادی و قرائت جهان وطنی از اسلام و تحکیم شریعت نمیتواند نظر مساعد جامعه جهانی را جلب کرد. جولانی دیروز و احمد الشرع این مسئله را نیز میداند که تکیه و وابستگی صرف به ترکیه نمیتواند انزوای جهانی سوریه را بشکند، از این رو وی درصدد تعامل با همه کنشگران منطقهای و بینالمللی موثر در نظام جهانی است تا از این طریق مشروعیت حکومت خود را تثبیت کند. تجربههای بیش از یک دهه گذشته احمد الشرع نقش مهمی را در روانشناسی سیاسی و تصمیمسازیهای وی ایفا خواهد کرد.
نظر شما :