رویای هژمونی آمریکایی در خاورمیانه ادامه دارد
افزایش ریسک درگیری با ایران در سایه یک توهم
دیپلماسی ایرانی: کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا چهارشنبه این هفته با سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران ملاقات می کند تا شاید بتواند چشم اندازی از پیشرفت در دیپلماسی هسته ای در قبال تهران را به تصویر بکشد. اشتون در این ملاقات امکان ادامه مذاکرات هسته ای را بررسی می کند، مذاکراتی که آخرین دور آن ماه گذشته در آلماتی، پایتخت قزاقستان انجام شد، اما هیچ نتیجه ای به همراه نداشت.
مقامات غربی در محافل علنی ادعا می کنند انتخابات ریاست جمهوری در ایران و سخت گیری های تهران، منجر به شکست مذاکرات شده است. اما در واقع مذاکرات به این دلیل به نتیجه نرسیده که آمریکا و شرکای غربی اش نمی خواهند حق ایران در غنی سازی اورانیوم را به رسمیت بشناسند.
طبق قوانین بین المللی که ایران نیز از امضاء کنندگان آن به شمار می رود، حق غنی سازی اورانیوم برای جمهوری اسلامی محفوظ است اما آمریکا و متحدانش تا کنون این حق را به رسمیت نشناخته و ادعا می کنند تهران باید اقدامات اعتمادسازی انجام دهد که شامل محدودیت غنی سازی اورانیوم است.
حقوق هسته ای ایران
اگر واشینگتن حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسد، امکان دستیابی به توافق بر سر پرونده هسته ای ظرف مدت چند هفته امکانپذیر خواهد بود. اما تا زمانی که واشینگتن از این اقدام سر باز زند، امیدی به مصالحه نیست.
از سوی دیگر دولت اوباما از جانب کشوری هایی مانند عربستان، انگلیس و فرانسه ,و رژیم صهیونیستی تحت فشار است تا سخت گیری های بیشتری در مورد ایران انجام داده و از ورود جمهوری اسلامی ایران به باشگاه هسته ای جلوگیری کند. تامین امنیت اسرائیل نیز دیگر دردسر کاخ سفید به شمار می رود.
بنا بر ادعای الجزیره، دلیل اصلی مخالفت آمریکا این است که به رسمیت شناختن حقوق هسته ای به معنی پذیرفتن ایران به عنوان یک نهاد قانونی است که منافع ملی مشروعی دارد. این در شرایطی است که هیچ یک از روسای جمهور آمریکا از زمان انقلاب اسلامی ایران تا کنون چنین اقدامی را انجام نداده اند و حتی باراک اوباما هم نمی خواهد سنت شکنی کند.
بی علاقگی واشینگتن ریشه در فرهنگ استراتژیک بنیادین اما غیر جذاب آمریکا دارد: دشواری در تن دادن به شرایط مرتبط با مراکز مستقل قدرت( فارغ از اینکه در جهان باشد یا در منطقه خاورمیانه)، خصومت ورزی با کشورهای غیر لیبرال تا زمانی که آنها سیاست های خارجی خود را با آنچه مورد نظر واشینگتن است، تطبیق دهند( مانند آنچه مصر در دوران حسنی مبارک انجام داد)، و این احساس عمیق که قوانین و مقرارات و روند تصمیم گیری تحت حمایت دیدگاه آمریکایی نباید تنها مختص به آمریکا باشد.
از آنجایی که این رفتار ها بسیار نهادینه است، بعید به نظر می رسد اوباما سرمایه سیاسی لازم برای هماهنگ کردن سیاست ایران- آمریکا با واقعیت های استراتژیک را پیش از پایان دوره ریاست جمهوری اش، هزینه کند. به این ترتیب به نظر می رسد روند جاری در مورد پرونده هسته ای ایران ادامه داشته باشد.
جهان پیش از این نیز چنین سکون دیپلماتیکی را در مورد ایران تجربه کرده است. در سال های 2003 تا 2005، انگلیس، فرانسه و آلمان به عنوان سه بزرگ اروپایی برای آماده سازی یک چارچوب هسته ای با ایران تلاش کردند. به دنبال این اقدامات تهران برای نزدیک به دو سال فعالیت های غنی سازی را متوثق کرد تا روند دیپلماتیک را تقویت کند. اما از آنجایی که دولت بوش از ملحق شدن به این تلاش ها خودداری کرد، این روند نیز به شکست انجامید. واشینگتن در آن زمان تاکید داشت که ایران نباید به توانایی های مورد نیاز برای راه اندازی چرخه سوخت هسته ای، دست یابد.
در سال 2009 تا 2010، مذاکراتی به منظور راضی کردن ایران به طرح تبادل سوخت انجام شد. تهران در می 2010، موافقت خود را با پیشنهاد برزیل و ترکیه اعلام کرد اما باز هم این کاخ سفید بود که تن به این معامله نداد چرا که پذیرفتن این معامله به معنی به رسمیت شناختن حق غنی سازی در ایران بود. اکنون با گذشت 3 سال از آن زمان، باز هم دولت آمریکا با عدم انعطاف پذیری در مذاکرات، روند موفقیت دیپلماتیک را تضعیف می کند.
هژمونی آمریکایی
به طور همزمان جهان نیز شاهد اتفاق هایی بوده که در زمان مذاکره آمریکا و متحدانش با ایران ، روی داده است. در اواسط مذاکرات و زمانی که ایران به تعلیق دو ساله غنی سازی اورانیوم پایان داد، کمتر از هزار سانتریفوژ فعال داشت. اما امروز ایران 12 هزار سانتریفوژ نصب کرده که بیش از 9 هزار دستگاه آن در زمینه غنی سازی فعال هستند.
در فوریه 2010، ایران غنی سازی 20 درصدی را آغاز کرد تا سوخت مورد نیاز برای راکتور تحقیقاتی تهران را فراهم کند و اکنون ذخیره ای از اورانیوم غنی شده با خلوص 20 درصد دارد. به عبارت دیگر در حالی که آمریکا و شرکای اروپایی اش همچنان از به رسمیت شناختن حق غنی سازی در ایران خودداری می کنند، برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی توسعه بیشتری یافته است.
در این شرایط هرچند آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید هنوز هیچ مدرکی دال بر حرکت ایران در جهت تسلیحاتی شدن به دست نیاورده، گروه های حامی اسرائیل در واشینگتن ادعا می کنند که باید گزینه نظامی در مورد ایران بررسی شود. اما اوباما ترجیح می دهد از وارد شدن به جنگی دیگر در خاورمیانه خودداری کند. اوا از حقه هایی مانند حمایت از سفر اشتون به استانبول برای ملاقات با جلیلی، به عنوان روشی استفاده می کند تا نشان دهد تلاش های دیپلماتیک در جریان است. اما در عین حال عدم تمایل وی با مذاکره جدی با تهران، فشار بر واشینگتن برای اقدام نظامی علیه ایران را افزایش می دهد.
اوباما به جای اینکه از پندار بیهوده هژمونی آمریکایی در خاورمیانه دست بکشد، با اقداماتی نظیر تحریم اقتصادی ایران، تهدید به تحریم های مضاعف، حمایت از حملات سایبری و دامن زدن به تنش های فرقه ای و ناآرامی های سوریه می کوشد از پیروزی جمهوری اسلامی در منطقه جلوگیری کند، اما در عین حال موضع تندرو های حامی جنگ را نیز تقویت می کند. این روند بیش از پیش خاورمیانه را بی ثبات می کند و شانس درگیری ایران و آمریکا را نیز افزایش خواهد داد.
تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
انتشار اولیه: شنبه 21 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392
نظر شما :