زنگهزور برای محاصره ایران است
رویکرد ضدایرانی شورای آتلانتیک در قفقاز

دیپلماسی ایرانی: در مقاله اخیر شیلا پیلان در شورای آتلانتیک، از اتاق های فکر مهم آمریکا، با عنوان "تقاطع ارمنستان فرصتی نادر برای ایالات متحده و اسرائیل فراهم میکند"، پیشنهادی غیرمنطقی و غلط مطرح شده است. اینکه ارمنستان به پروژه حمل و نقل منطقهای مدنظر ترکیه و باکو بپیوندد، استقلال و امنیت خود را از دست بدهد و عملاً ایران را به عنوان یک شرکتکننده برابر از طرح های ترانزیتی کنار بگذارد.
در عین حال، از ایران با نگاهی منفی – به عنوان یک تهدید و مانع – و بدین شکل یاد شده است: «یک توافق صلح معتبر بین ارمنستان و باکو، وابستگی ارمنستان به ایران را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. رابطه عملگرایانه ارمنستان با ایران بیشتر از ضرورت ناشی میشود تا همسویی ایدئولوژیک. گشودن مسیرهای تجاری جدید از طریق آذربایجان و ترکیه به ارمنستان اجازه میدهد تا این وابستگی را بشکند و چرخش خود به سمت غرب را تسریع کند. این تغییر با منزوی کردن بیشتر ایران از نظر اقتصادی، مستقیماً به منافع اسرائیل خدمت میکند. اسرائیل میتواند از کریدورهای زمینی مانند «چهارراه صلح» که دسترسی به بازارهای خلیج فارس را بهبود میبخشند، ایران را دور میزنند و فرصتهای جدیدی برای همکاریهای لجستیکی، زیرساختی و فناوری ایجاد میکنند، بهرهمند شود!»
نویسنده نمیپرسد که اگر این دیدگاه درست است چرا ارمنستان بودجه هنگفتی را در ساخت کریدور حمل و نقل شمال – جنوب سرمایهگذاری میکند، کریدوری که در عمل تنها با مشارکت مستقیم ایران قابل اجراست. و اگر ایران حلقه اصلی این کریدور زمینی است، اسرائیل چگونه میتواند از کریدور زمینی «چهارراه صلح» که ادعا شده ایران را دور میزند(ولی این طور نیست)، بهرهمند شود؟
ایتکار پروژه «چهارراه صلح» که توسط ارمنستان ارائه شده، در ابتدا به عنوان یک جایگزین بیطرف برای مسیرهای ترانزیتی مدنظر ترکیه و آذربایجان، مبتنی بر به رسمیت شناختن متقابل مرزها و همکاری منطقهای، در نظر گرفته شده بود. حذف ایران از این معادله، برخلاف آنچه پیلان میگوید، ارمنستان را از یک «چهارراه» به یک بنبست تبدیل میکند و ارمنستان را به یک مسیر لجستیکی متصل میکند که در آن آنکارا و باکو شرطهایی غیرقابل قبول را به ایروان تحمیل میکنند و تهران کنار گذاشته میشود تا محاصره ارمنستان تکمیل شود. هدف نویسنده از این پیشنهاد حمایت از شکلگیری کریدور جعلی زنگزور برای محاصره ایران است.
در چارچوب ژئوپلیتیکی، این به معنای تضعیف روابط تجاری ارمنستان و ایران، از جمله قطع دسترسی ارمنستان به مسیرهای انرژی امن خواهد بود.
ارمنستان با پذیرش این طرحهای آمریکایی ممکن است با از دست دادن تنها مسیر جنوبی خود که مستقل از ترکیه و آذربایجان است و همچنین انزوای استراتژیک از ایران که به ایفای نقش یک شریک استراتژیک و متعادلکننده در قفقاز جنوبی قادر است، مواجه شود.
هر طرح ترانزیت منطقهای باید مبتنی بر اصل عمل متقابل و تعادل باشد، و نه دیکته شده از آنکارا، باکو یا تلآویو و ارمنستان باید به این مساله توجه کند.
یکی از انگیزههای نویسنده برای این موضع گیری ضدارمنی و ضدایرانی، پیکربندی ژئوپلیتیکی است که برای اسرائیل مناسب است. هر پروژهای که ایران را تضعیف کند یا آن را از زیرساختهای منطقهای کنار بگذارد و منزوی کند، در راستای منافع تلآویو است.
با این حال، پرداخت هزینه استراتژی مهار منطقهای ایران از طریق دولت ارمنستان برای ایروان غیرقابل قبول است و اسرائیل نخواهد توانست ارامنه را فریب دهد.
ارمنستان قرار نیست ابزار سوءاستفاده اسرائیل و آمریکا برای رویارویی با ایران باشد، به خصوص اگر این به معنای تخریب روابط ارمنستان با تنها همسایه دوست خود در جنوب و پل تجاری و انرژی امن ایروان باشد.
تبدیل ارمنستان به قربانی منافع ضد ایرانی اسرائیل و آمریکا به معنای تضعیف ثبات منطقهای آن است و ارامنه باید به این مساله توجه داشته باشند.
پروژه «چهارراه صلح» تنها در صورتی قابل اجرا خواهد بود که ایران به طور کامل در آن مشارکت داشته باشد و در معماری مسیر آن حضور داشته باشد.
رویکرد شیلا پایلان در مقاله شورای آتلانتیک، ادغام ارمنستان در یک استراتژی ضد ایرانی تحت پوشش پروژه چهار راه صلح را پیشنهاد میدهد. این تلاشی برای بهرهبرداری از آسیبپذیری ارمنستان پس از ازدست دادن آرتساخ است. ارمنستان برای به دست آوردن نقش یک مرکز ترانزیت بی طرف با حفظ حاکمیت، تنها میتواند روی کمک ایران حساب کند، نه دشمنانی مثل ترکیه، آذربایجان، آمریکا و اسرائیل که به ارمنستان به عنوان یک زمین بازی برای آزار ایران مینگرند و برای حاکمیت و تمامیت ارضی آن ارزشی قائل نیستند.
انتشار این دیدگاه های ضدایرانی توسط اندیشکده های آمریکایی همزمان با تشدید تبلیغات پانترکها در دفاع از کریدور جعلی زنگزور هم قابل تامل است!
نظر شما :