توازن میان شرق و غرب باید حفظ شود
چشماندازِ راهبرد جدید سیاست خارجی ایران
نویسنده: حمیدرضا اکبرپور، دکتری حقوق بینالملل عمومی، پژوهشگر مهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: با روی کار آمدن دولت سیزدهم، رویکرد نگاه به شرق و توسعه روابط با همسایگان آبی و ارضی به راهبرد اصلی وزارت امور خارجه ایران تبدیل شد. راهبرد کلان در این بستر، نگاه به شرق و راهبرد خُرد، توسعه روابط همسایگی است. در بستر راهبرد خُرد، ایران به سه دسته روابط همسایگی توجه دارد. این سه دسته به همسایگان شرقی و آسیای میانه، غربی و قفقاز و در نهایت کشورهای حوزه خلیج فارس تقسیم میشود.
در حوزه همسایگان شرقی و شمال شرقی کشور، استقبال گرم از بلاول بوتو زرداری به عنوان وزیر امور جدید امور خارجه پاکستان، برقراری روابط نسبتاً با ثبات با طالبان در افغانستان، دیدارهای نزدیک به هم و پیوسته با دولتهای آسیای میانه از جمله قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان و بهویژه تاجیکستان بسیار حائز اهمیت است. چرا که بازگشت آرامش به روابط پرتنش ایران و تاجیکستان، عملاً ایران را صاحب جاپای محکم در آسیای میانه میکند. علائم این بهبود روابط با گسترش روابط نظامی بین دو کشور، بیش از پیش عیان شده است.
در حوزه همسایگان غرب و قفقاز، ایران با ارمنستان روابط ویژهای دارد. روابط با آذربایجان نیز به اقرار طرفین، از مرحله سو تفاهمات گذشته عبور کرده است. علیرغم کاهش نفوذ ایران در عراق و لبنان اما همچنان ایران تعیینکننده و دارای پیوندهای غیرقابل انکار است. در سوریه نیز ایران یکی از بازیگران اصلی است و حتی با کاهش نیروهای روسی ممکن است بر اهمیت، نفوذ و گسترش ارتباطات با سوریه افزوده شود. روابط با ترکیه سردتر شده اما هم ترکیه و هم ایران به خوبی میدانند که تقابل به ضرر هر دو کشور است. به همین علت تشنجهای مقطعی به روابط پرمنفعت طرفین ضربه کاری وارد نخواهد کرد. از آن سو، دیدار هیئتهای ایرانی با هیئتهای مصری و اردنی با وساطت عراق، نشان از پیدایش افقهای روشن در روابط این دو کشور عربی با ایران شده است. بهویژه مصر که وزنه سنگینی در جهان عرب است و خبرهایی در خصوص نشستِ هیئتی بلندپایه از مصر با هیئتی از ایران در عمان مخابره شده است. هر چند برای اظهارنظر در باب حدود و سطح مذاکرات طرفین، زود است.
در حوزه همسایگان جنوبی و خلیج فارس، ایران بالاترین سطح روابط دیپلماتیک را با عمان و قطر دارد. امارات علیرغم گسترش ارتباطات با اسرائیل اما بهصورت واضح در پی تنشزدایی در روابط با ایران است. ایران نیز با توجه به حجم مبادلات تجاری با امارات، همواره جایگاه ویژهای برای روابط با کشور در نظر گرفته است. به نحوی که شاید اقدامات هنجارشکن امارات را به دیده اغماض مینگرد و اگر کشور دیگری بود، نوع برخورد ایران تفاوت میکرد. در نهایت ایران در روابط با عربستان به عنوان هژمون معنوی کشورهای عربی این حوزه نیز پیشرفتهایی را داشته است. علیرغم چند سال طوفانی در روابط دو طرف، اما با ابتکار دولت عراق، نشستهای متعددی بین ایران و عربستان شکل گرفته است. در این میان از لفاظیها و خط و نشان کشیدنهای سابق نیر تا حد زیادی کاسته شده است. بنابراین در مجموع به نظر میرسد ایران در بُعد راهبرد خُرد سیاست امور خارجه، به موفقیتهای نسبی دست یافته است.
در بستر راهبرد کلان، ایران به بسط و گسترش روابط خود با روسیه و چین دست زده است. برنامه ۲۵ ساله همکاریهای ایران و چین و تعجیل در راهاندازی کریدور شمال – جنوب با مشارکت روسیه، دو مصداق بارز این امر است. برخی مسائل ژئوپلتیک جهانی نیز در نزدیکی ایران به این دو قدرت جهانی کمک کرده است. از یک طرف، مبحث محاصره و کنترل چین از سوی غرب است که با پیمانهای آکوس و کواد نمود پیدا کرده است. از طرف دیگر، جنگ روسیه با اوکراین و تحریمهای گسترده غرب علیه روسیه است. خروجی این دو وضعیت به نقش کلیدی ایران بیش از پیش افزوده است. کما اینکه در روزهای اخیر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده اذعان داشته است که صدها فروند پهباد ایرانی در آینده نزدیک به روسیه صادر خواهد شد و این اتفاق بدیعی است. در نتیجه همین افزایش وزن ایران در معادلات جدید است که سبب شد عضویتش در پیمان شانگهای پذیرفته شود و برای عضویت در بریکس نیز اعلام آمادگی کند. بنابراین ایران از یک سو با اتخاذ رویکرد روشنتر در نگاه به شرق و اهتمام در آن جهت، و از سوی دیگر با بهرهگیری از وضعیتهای پیشآمده در اروپای شرقی و جنوب شرقی آسیا، توانسته است راهبرد کلان خود را نیز تا حد قابل توجهی به پیش بَرَد.
نکته قابل توجه در این میان، ایجاد خوشبینی محض نسبت به موقعیتهای ایجاد شده است. بدون شک، بستر مناسبی از سوی وزارت امور خارجه با پیشبردِ راهبردِ خُرد و کلان سیاست خارجی ایران به وجود آمده است. این بسترسازی مناسب، میتواند موجد منافع سیاسی و اقتصادی فراوانی باشد. اما در این میان تعادل در سیاست خارجی را نباید فراموش کرد. تعادلی که به توازن میان روابط ایران با شرق و غرب بیانجامد. بیراه نگفتهایم اگر بگوییم که بهره بردن از منافعی که در سطور پیشین به آن اشاره شد در گرو تنشزدایی از روابط ایران و غرب است. چرا که در صورت ادامه تنشهای کنونی، اگر تفاهمی نشود بدون شک تنشها در همین سطح باقی نخواهد ماند.
قالب برجام در حال حاضر، بستر بالقوهای برای تنشزدایی از روابط میان ایران و غرب است. اما عدم استفاده از این بستر و یا کانالهای مشابه سبب میشود کارکرد مخالف آن فعال شود و با تنشزایی فزونتر، سطح تنشهای میان ایران و غرب را بیش از پیش کند. این مسئله زمانی بغرنجتر میشود که مکانیسم ماشه از طرف یکی از دول اروپایی فعال شود و تحریمهای سازمان ملل برگردد. آن زمان بسترهای ایجاد شده از مسیرِ راهبردهای خرد و کلان سیاست خارجی، به شدت تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و عملاً فرصتهای پیش آمده را به زمین سوخته تبدیل خواهد کرد.
نظر شما :