برگه هایی که واشنگتن برای فشار بر پکن در اختیار دارد
چین مخالف فشارهای سنگین امریکا علیه ایران
نویسنده: دیوید پولاک (David Pollock)
دیپلماسی ایرانی: سیاست خارجی آمریکا در دهه گذشته و پیش از آن بر تلاش برای «رقابت با چین» از طریق «چرخش به آسیا» و کنارهگیری از خاورمیانه متمرکز بوده است. اما در این گزاره، از دو حقیقت اساسی در جهان امروز چشمپوشی شده است. نخست، هنوز نفت و گاز خاورمیانه برای اقتصاد جهان (و در نتیجه برای اقتصاد آمریکا نیز) اهمیت حیاتی دارد و بحران عرضه و افزایش قیمتها بیانگر این حقیقت است. حتی به رغم گذار تدریجی جهان از سوختهای فسیلی، این واقعیت، در دهههای پیشرو نیز پابرجا خواهد ماند.
دوم، چین همچنان وابستگی شدیدی به واردات انرژی از خاورمیانه دارد و در کوتاه مدت تغییر عمدهای برای این وضعیت پیشبینی نمیشود. این وابستگی درباره اقتصاد تمام کشورهای مهم آسیا نیز وجود دارد، کشورهایی که تقریبا همه آنها متحدان کلیدی آمریکا و همزمان شرکای تجاری اصلی چین نیز هستند. در نتیجه، چین هم در ثبات کلی منطقه و هم در روابط کاری مناسب با کشورهای رقیب کلیدی منطقه – از ایران گرفته تا کشورهای خلیج فارس و اسرائیل – سهم بزرگی دارد. بهعلاوه، برای چین، فقط چرخش از زغال سنگ به گاز طبیعی خاورمیانه، بزرگترین و سریعترین مزیت کوتاهمدت برای کاهش بحران جهانی تغییرات آب و هوایی خواهد بود. تمام این عوامل باعث میشوند تا خاورمیانه نه تنها از رقابت قدرتهای بزرگ و همکاریهای جهانی کنار گذاشته نشود بلکه برای هر دو مورد، منطقهای مهم به شمار آید. همزمان، این عوامل، چین را به رقیب نوظهور ایالات متحده برای دسترسی و نفوذ منطقهای تبدیل میکند.
اما همین عوامل از سه طریق که بهندرت درک درستی از آنان وجود دارد، باعث میشود تا آمریکا علیه چین به اهرمی غیرمستقیم دست یابد. نخست، اکنون که ایران آشکارا توافق هستهای 2015 را نقض میکند، آمریکا میتواند برای متقاعد کردن چین به همکاری در زمینه این مساله فوری، به کابوس رویارویی با برنامه هستهای ایران استناد کند، اقدامی که کل منطقه را بیثبات کرده است و قیمتهای انرژی را بیش از هر زمانی افزایش خواهد داد.
واشنگتن باید صادقانه به پکن اعلام کند که آمریکا ترجیح میدهد از این رویارویی پرهیز کند اما ایران به سوی چنین تقابلی پیش میرود. تحریمهای یکجانبه علیه چین یا ایران برای بازگرداندن تهران به سازش هستهای کافی نیست، اما وارد کردن چین به گروه متحدان آمریکا، همانند آنچه در برجام اتفاق افتاد، میتواند موازنه را بههم بزند.
گفت وگو با کارشناسان و دیپلماتهای چینی حاکی از آن است که پکن در حال حاضر با اعمال چنین فشار سنگینی علیه ایران موافق نیست. اما ترکیبی از بیانیههای محکم از سوی آمریکا، فروش و استقرار تسلیحات منتخب و رایزنیهای خصوصی میتواند سنجشهای چین را به مسیر درست بازگرداند.
دوم، آمریکا میتواند با استفاده از اهرم چتر امنیتی محافظتیاش بر خلیج فارس، چین و کشورهای خلیج فارس را متقاعد کند تا در زمینه مسائل مورد توجه واشنگتن با دقت بیشتری رفتار کنند.
چین به احتمال زیاد خواهان حفظ مزایای رایگانش در زمینه امنیت تامین انرژی از خاورمیانه است. کشورهای خلیج فارس نیز میدانند که فقط آمریکا چنین امنیتی را در اختیار آنها میگذارد.
از این رو، در زمینه مسائل حساسی مانند بنادر و سایر توافقات زیرساختی، فروش تسلیحات، انتقال فناوریهای پیشرفته سایبری و سایر فناوریهای وابسته، اطلاعات و مواردی از این قبیل، برتری آمریکا ادامه خواهد داشت.
سوم، آمریکا در مقایسه با چین، جایگاه قدرتمند منطقهای خود در میان نخبگان و افکار عمومی را حفظ میکند. درست است که چین در زمینه رفتارهای عوامپسندانه پیشرفت کرده و درست است که بسیاری از کشورهای عربی اخیرا درباره اعتمادشان به آمریکا تردید پیدا کردهاند، اما نظرسنجیهای اخیر نشان میدهند که مردم منطقه، به رغم نارضایتی از برخی سیاستهای آمریکا، دست کم ایالات متحده را با چین همتراز و هر دوی این کشورها را از جمله «کشورهای خارجی» میدانند که داشتن «روابط مناسب با آنان مهم است».
سایر شواهد نیز این داوری را تایید میکند. به رغم اینکه «قدرت نرم» چین نقل محافل خاورمیانه است، اما مردم منطقه – اعراب، اسرائیلیها، ترکها، کردها و حتی ایرانیها – هنوز ترجیح میدهند زبان انگلیسی بیاموزند، در آمریکا تحصیل کنند و فیلمها، نمایشهای تلویزیونی و رسانههای اجتماعی آمریکایی را ببینند و نه زبان، فیلم یا رسانههای چینی را.
از سوی دیگر، در بزرگترین کشور عربی یعنی مصر که روابط رو به رشدی با کشورهای خلیج فارس دارد، آمریکا هنوز برتری کاملا آشکاری بر چین دارد و این برتری در بسیاری از سطوح – افکار عمومی، نخبگان کسب و کار و گرایش های رسمی – مشهود است. این تضمینی مضاعف است برای اینکه نفوذ چین به شمال آفریقا یا کشورهای مدیترانهای گسترش نخواهد یافت. این عامل، دست کم به طور غیرمستقیم، به مهار نفوذ چین در سایر نقاط منطقه کمک میکند، زیرا کشورهای عربیِ دوستدار ایالات متحده به طور فزایندهای در پی هماهنگی جهتگیریهای بینالمللی خود هستند.
بدیهی است که هیچ یک از نکات گفته شده نمیتواند راه حلی برای مشکلات جدی رقابت چین و آمریکا بر سر تجارت، مساله تایوان، حقوق بشر و سایر مسائل باشد. اما در منطقه خاورمیانه که برای هر دو قدرت بزرگ منطقهای مهم بهشمار میرود، آمریکا کارتهای برنده بسیاری در اختیار دارد و اگر از این کارتها بهدرستی استفاده کند، اثرات سودمند بسیاری در رقابت جهانی قدرتهای بزرگ خواهند داشت.
منبع: واشینگتن اینستیتیوت / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :