به مناسبت یکصدمین سالگرد امضای پیمان دوستی
ایران و افغانستان؛ مکمل ژئوپلیتیکی یکدیگر
نویسنده: محمدرضا بهرامی، سفیر پیشین ایران در افغانستان
دیپلماسی ایرانی: اول تیرماه یا سرطان 1400 یک صدمین سالروز انعقاد پیمان مودت بین دو کشور ایران و افغانستان است. پیمانی که ورای تعاملات و مناسبات سیاسی متداول، تبلوری از خواست مردمانی با ریشه های تمدنی مشترک و با تعهدی به درازای تاریخ هویت یابی این قلمروهاست.
هنگامی که از ایران و افغانستان صحبت می کنیم، در واقع از گستره ای در حوزه فلات ایران صحبت می کنیم که در طول تاریخ از پیوستگی تمدنی برخوردار بوده و علیرغم دو قلمروی جغرافیایی سیاسی مستقل و جداگانه، دو ملت را در بستری از مفاهیم مشترک این حوزه تمدنی در این دو قلمرو در خود جای داده است. وجود مفاخر علمی و فرهنگی این حوزه تمدنی همانند ابوعلی سینا، مولوی جلال الدین محمد، فردوسی، البیرونی، رازی، سعدی، حافظ، سنائی و تعدادی دیگر که موجب فخر هر دو ملت میباشند را باید از جمله عوامل پیوند دهنده مردمان دو کشور محسوب نمود. در این عرصه همچنین دو عنصر دین و زبان را می توان از ستون های مستحکم پیوند دهنده این دو ملت به حساب آورد.
حفظ این میراث مشترک تاریخی تمدنی که هویت مردمان این حوزه را شکل داده و انتقال آن به نسل های آینده، انتخابی به جز تقویت همگرائی در برابر دو کشور قرار نمی دهد. در واقع می توان منافع مشترک تمدنی را به عنوان یکی از عوامل مهم پیوند دهنده دو ملت به حساب آورد.
مناسبات دو کشور ایران و افغانستان متعاقب برقراری مناسبات سیاسی رسمی، از فراز و فرود ناشی از شرایط خاص حاکم بر دو کشور برخوردار بوده است. اما این مناسبات بویژه در دو دهه گذشته و علیرغم دخالت عامل سوم که نقشی منفی ایفا می کرده، روندی مثبت و رو به رشد را با درایت مقامات ارشد هر دو کشور حفظ و استمرار بخشیده است. در طی این دوره، دستیابی به ثبات، توسعه اقتصادی و تولید ثروت برای مردم علیرغم دشواری های موجود، مورد توجه و تمرکز هر دو طرف بوده است.
در مقطع فعلی نیز تهدیدات و فرصت های مشترکی در برابر هر دو کشور قرار داشته که سرنوشت مشترکی را برای هر دو طرف در برخی حوزه ها رقم خواهد زد. در این راستا می توان از تروریسم، افراط گرائی و کشت و تولید مواد مخدر با منشا افغانستان به عنوان تهدیداتی که ماهیت اثرگذاری فرامرزی دارند، نام برد. بی ثباتی موجود در افغانستان که عمدتا برخاسته از این تهدیدات محسوب می شود، وضعیت دشواری را در برابر مردم و دولت این کشور قرار داده و تجربه گذشته به خوبی نشان داده در صورت عدم مهار این تهدیدات، نه تنها افغانستان، بلکه دیگر کشورهای منطقه و حتی خارج از منطقه نیز از آسیب آن در امان نخواهد ماند. مهار و مقابله با این تهدیدات نیازمند اراده ای جمعی و تلاشی هماهنگ در سطح منطقه می باشد. این مهم ضرورت همکاری دو کشور ایران و افغانستان را در تلاش به منظور ایجاد فهم مشترک در منطقه در اهمیت و اجتناب ناپذیری دستیابی به امنیت و توسعه جمعی که می تواند پیوند دهنده منافع منطقه ای باشد را ایجاب می نماید.
از منظر جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک نیز هر دو کشور ایران و افغانستان را می توان بخشی از ریملند جهانی و پل ارتباطی شرق به غرب محسوب نمود که با توجه به تقویت ایده اتصالات منطقه ای، اهمیت این حوزه را بیش از گذشته برجسته می نماید.
آنچه در خاتمه می توان مورد تاکید قرار داد این است که به منظور دستیابی به عنصر پایداری در مناسبات، آینده دو کشور را باید در چارچوب ایده مطروحه «مکمل ژئوپلیتیکی یکدیگر» دید. توسعه تعاملات در حوزه های مختلف در کنار تأکید بر مناطق راهبردی ایران برای برون رفت افغانستان از محصور ماندگی سرزمینی و همچنین بهره گیری از جغرافیای افغانستان برای تجارت ایران با چین و کشورهای آسیای مرکزی، ضرورت توجه هر دو کشور را به بهره گیری از تمامی مزیتهای نسبی ژئوپلیتیکی یکدیگر الزامی می نماید.
نظر شما :