به مناسبت یکصدمین سالگرد امضای پیمان دوستی

تاریخی پرفراز و نشیب از صلح و مودتی پایدار میان دو ملت‌

۲۲ شهریور ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۰۵۹۳۷ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
حسین میرحمد صادقی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نگاهی به فرهنگ غنی و سنت‌محور موسیقیایی افغانستان، بعد دیگری از اشتراکات ژرف میان ایران و همسایه شرقی خود را نمایان می‌کند: می‌توان در ضرب‌ آهنگ «دهل»‌ و «سرنا»، از ابزارهای مشترک موسیقایی در میان اقوام ایرانی و افغانستانی، در نوای ساز «دایره»‌ و در لرزش‌ تارهای ساز «رباب» و «تنبور»، همواره ژرفنای‌ همدلی ریشه‌دار در ‌دردهای تاریخی مشترک اقوام را به‌تکرار کشف کرد و بی‌تکلف، در فرهنگ صمیمی و بی‌آلایش همسایگانی غرق شد که در دو سوی مرز، اشتراکات خود را با ‌نقش و نوای موسیقی فریاد می‌زنند. 
تاریخی پرفراز و نشیب از صلح و مودتی پایدار میان دو ملت‌

نویسنده: دکتر حسین میرمحمد صادقی، رئیس مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو - دانشگاه شهید بهشتی

دیپلماسی ایرانی: دو ملت ایران و افغانستان، در خلال گذر زمان، متکی بر پیشینه‌های مشترک دینی، تاریخی و فرهنگی، با مرز همسایگی بیش از 900 کیلومتر، تجربیات و پیوندهای متنوعی را پشت سر نهاده‌اند. زبان‌ها و گویش‌های مختلف اکثریت مردمان افغانستان، ریشه‌های هویدا و انکارناشدنی با زبان رسمی همسایه غربی خود دارد؛ و این همزبانی‌، همواره، امکان همدلی را در سایه‌ی دین مشترک تقویت کرده است. این پیشینه‌ی مشترک همدلی و مودت، مسیری پرپیچ و خم مانند «رود هیرمند» را پشت سر نهاده که از کوه‌های «هندوکوش» (80 کیلومتری کابل) سرچشمه گرفته و با گذر از «دشت مارگو»، وسیع‌ترین دشت سرزمین پرتنوع افغانستان، به دریاچه هامون سرازیر می‌شود تا علاوه‌بر آبیاری مزارع در دو سرزمین ایران و افغانستان، یادآور مودتی باشد که «هیرمند»، همواره، علیرغم بروز اختلافات سیاسی، برای مردمان هر دو کشور همسایه به ‌همراه داشته است؛ زیرا آب هیرمند، برکتی است زندگی‌زا برای مردمانی که علیرغم شرایط سخت جغرافیایی، تلاشی تحسین‌آمیز برای استمرار حیات و بقای خود در سرزمین‌های اجدادی‌شان داشته‌اند. از برکات «هیرمند» در فضای جغرافیایی خشک افغانستان و ایران‌، تداوم موجودیت و فعالیت ماهیگیران بلوچ افغانستانی و ایرانی است که به حرفه‌ی شگفت‌انگیز‌ ماهیگیری در مناطق کم‌آب افغانستان و ایران‌ اشتغال دارند. فرهنگ قبیله‌ای قوم بلوچ افغانستان، انعکاس پیوندی است دیرین میان بلوچ‌های ساکن ایران و پاکستان. بی‌شک، وجود چنین سرمایه‌‌ی پربهای قومی می‌تواند مانند گذشته‌های فراموش‌ناشدنی، از ارکان تحکیم صلح و مودت میان دولت‌ها و ملت‌های همسایه باشد.

نگاهی به فرهنگ غنی و سنت‌محور موسیقیایی افغانستان، بعد دیگری از اشتراکات ژرف میان ایران و همسایه شرقی خود را نمایان می‌کند: می‌توان در ضرب‌ آهنگ «دهل»‌ و «سرنا»، از ابزارهای مشترک موسیقایی در میان اقوام ایرانی و افغانستانی، در نوای ساز «دایره»‌ و در لرزش‌ تارهای ساز «رباب» و «تنبور»، همواره ژرفنای‌ همدلی ریشه‌دار در ‌دردهای تاریخی مشترک اقوام را به‌تکرار کشف کرد و بی‌تکلف، در فرهنگ صمیمی و بی‌آلایش همسایگانی غرق شد که در دو سوی مرز، اشتراکات خود را با ‌نقش و نوای موسیقی فریاد می‌زنند. 

از دیگر نمادهای مشترک فرهنگی میان دو ملت، صنایع دستی است که در عین برخورداری از ارزش اقتصادی و ظرفیت بالقوه گردشگری، پژواک درهم‌تنیدن علایق و سلیقه‌های دو همسایه است. از آواز رنگ‌ها و گره‌ها در قالی‌بافی زنان افغانستان تا هنر اصیل ‌سوزن‌دوزی زنان سیستان و بلوچستان ایران، فاصله‌ای نیست؛ و از کاشی‌کاری‌ «مسجد کوثر» در زاهدان و معماری خشت و گل شگفت‌انگیز «قلعه ناصری» در ایرانشهر تا دومین منار آجری جهان، «منار جام» یا «منار غیاث‌الدین» در شهر غور و «آرامگاه خواجه عبدالله انصاری»، موسوم به «گازرگه» در ‌هرات، مسافتی نمی‌بینم، جز مسیری از هم‌ذات‌پنداری فرهنگی و ‌شراکت در بنیادهای تاریخی و قومی. «عبدالرحمان جامی» در این باب، چه روا سروده‌اند:

 گازرگهی است تربت او، کآب مغفرت
 در ساحتش سفید کند نامه‌ی سیاه

وجه دیگر پیوندهای اصیل و ‌اساسی میان دو ملت ایران و افغانستان، اشتراک در آئین‌ها و جشن‌های مذهبی و تاریخی؛ مانند نوروز و اعیاد فطر و قربان است؛ جشن‌هایی ریشه‌دار در باورهای قومی و مذهبی که اندک مجالی برای سرور در میان مردمانی خلق می‌کنند که قربانی سیاست‌های ملت‌ستیزانه‌ی استعمارگران کهن و مدرن شده‌اند. 

برگزاری مراسم عاشورا در دو کشور همسایه، از سوی دیگر، ‌نمادی است از عدالت‌خواهی و آزادگی ملل ایران و افغانستان که با تأسی از الگوی ذلت‌ستیزی و آزادگی‌طلبی حضرت سیدالشهداء، حسین بن علی (علیه‌السلام)، در برابر ‌ظلم و ستم کرنش نکرده و مسیر آزادی و مردم‌سالاری را با جان‌فشانی و ‌تاب‌آوری مصائب بیشمار در گذر از مخاصمه و ‌وقایع تلخ تروریستی تجربه کرده‌اند که جان بیگناه هزاران ایرانی و افغانستانی را ‌قربانی آمال زیاده‌خواهانه‌ی مزدوران ‌داخلی و مجریان خارجی رژیم‌های مستبد تمامیت‌خواه کرده است. 

از حسن اتفاق، هر دو ملت ایران و افغانستان، با تکیه بر این تجربیات ناگوار، دردهای مشترک و با استعانت از ریشه‌های استوار دینی، قومی، زبانی، فرهنگی و سیاسی، ‌از ظرفیت‌های بالقوه‌ی بسیاری برای بسط تعاملات مودت‌زا و ‌گسترش ‌گفتمان سازنده میان مردمان خود برخوردارند؛ از جمله تبادل اندیشه و هم‌افزایی علمی درون جامعه‌ی دانشگاهیان ایران و افغانستان که می‌تواند در میان نخبگان دانشگاهی، مسیر صلح و ‌همیاری را هموار سازد؛ مسیری که به‌حتم، از مجرای تفاهم، مراعات حقوق بشر و احترام متقابل به ارزش‌های فرهنگی-اجتماعی و پاسداشت تنوع قومی در هر دو سرزمین همجوار می‌گذرد. 

در پایان، در سمت رئیس مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی، از اندیشمندان، دانشگاهیان، پژوهشگران و فعالان حوزه‌های حقوق بشر، صلح و دموکراسی در سرزمین باشکوه‌ «افغانستان» دعوت می‌کنم آمادگی این مجموعه برای همکاری وسیع علمی-آموزشی-پژوهشی-ترویجی را پذیرا شده و ما را در مسیر تحقق حق‌های بشری، صلح و دموکراسی برای هر دو ملت دوست و پرافتخار ایران و افغانستان، همراهی کنند. 

در ختم سخن خود، این قطعه از مناجات‌نامه‌ی «خواجه عبدالله انصاری» را به رسم هدیه، بدرقه‌ی‌ مسیر همدلی، مودت و صلح‌جویی ملل ایران و افغانستان می‌کنم: 

«الهی، ای کامکاری که دل دوستان، در کنف توحید توست؛ و ای ارگذاری که جان بندگان، در صدف تقدیر توست؛ ای قهاری که کس را به‌تو حیلت نیست؛ ای جباری که گردنکشان را با تو روی مقاومت نیست؛ ای حکیمی که روندگان تو را، از بلای تو گریز نیست، ای کریمی که بندگان را غیر از تو، دست‌آویز نیست، نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم». 

کلید واژه ها: ایران افغانستان ایران و افغانستان پیمان دوستی ایران و افغانستان


( ۲ )

نظر شما :