به مناسبت یکصدمین سالگرد امضای پیمان دوستی
فرهنگ واحد و سرنوشت مشترک
نویسنده: یعقوب یسنا، استاد دانشگاه البیرونی
دیپلماسی ایرانی: با این سخن میخواهم آغاز کنم که ما فرهنگ مشترک نه، فرهنگ واحد، اما سرنوشت مشترک داریم. اینکه میگویم فرهنگ واحد داریم به این معنا استکه خاستگاه واحد بشری، فرهنگی و اجتماعی داریم:
۱ـ زبان واحد: زبان ما از نخستین شکلگیری مردم ایرانی واحد و یگانه بوده است و همیشه با وصف داشتن لهجهها و گویشهای محلی، یک زبان واحد و محوری داشتهایم. امروز، زبان فارسی زبان واحد و محوری ما است.
۲- اساطیر واحد: کتاب اوستا و سایر روایتهای اساطیری ایرانی، روایتهای اساطیری واحد ما در ایران، افغانستان، تاجیکستان و... است و تا هنوز در شکلگیری تخیلهای فرهنگی و هستیشناسانهی ما به مفهوم نیکی و بدی تاثیرگذار است.
۳- ادبیات واحد: ادبیات فارسی از اشعار رودکی در سمرقند و بخارا تا اشعار مولانا در بلخ، اشعار حافظ در شیراز، اشعار سنایی در غزنه، حماسهی فردوسی در توس و... ادبیات واحد است و بدون تفکیک از همهی ما است.
۴- پیشینهی اجتماعی و تاریخی واحد: طوریکه اشاره کردم، ما خاستگاه واحد داریم، پیشینهی اجتماعی و تاریخی واحد نیز داشتهایم، زیرا تا دورهی نادر افشار جغرافیاهای زندگی ما جدا نبوده است، یک ایران یا ایرانشهر بودهایم. بعد از مرگ نادر افشار استکه ایران بزرگ به جغرافیاهای سیاسی مشخصی به نام افغانستان، تاجیکستان، ایران و... تقسیم میشود و ما تبدیل به همهسایههای سیاسی میشویم. از این به بعد استکه از نظر سیاسی میتوان از اشتراکات فرهنگی و سیاسی مشترک سخن گفت. پیش از آن همهچه ما واحد و یگانه است. بنابراین سرنوشت سیاسی ما نیز واحد بوده است. به تاکید میگویم هنوز زبان و فرهنگ ما مشترک نه، واحد و یگانه است.
منظورم از سرنوشت مشترک این استکه بعد از تقسیم ایران بزرگ به جغرافیاهای سیاسی جداگانه، ما دارای سرنوشت سیاسی مشترک شدیم. چرا؟ اگرچه از نظر جغرافیای سیاسی از هم جدا شدیم، اما از نظر سرنوشت سیاسی، سرنوشت سیاسی مشترک داریم؛ برای اینکه اگر آسیبی به مردم افغانستان برسد، بر مردم ایران نیز تاثیر میگذارد. مثلا چند دهه جنگ در افغانستان موجب شده استکه کشور ایران میزبان چند میلیون افغانستانی باشد. این میزبانی تنها یک بخش تاثیر و پیامد جنگ افغانستان در ایران است؛ درحالیکه تاثیرهای سیاسی و اجتماعی قابل بررسی زیادی میتواند وجود داشته باشد که کارشناسان امور سیاسی و اجتماعی آن تاثیرها را میتوانند بررسی کند.
بنابراین بایستی متوجه سرنوشت مشترک سیاسی و فرهنگی خود باشیم، نگذاریم که با سرنوشت مشترک ما بازی شود. بنابه واقعیتهای یگانهی فرهنگی و اجتماعیایکه داریم، با استفادهی از این واقعیتهای یگانه و واحد فرهنگی و اجتماعی میتوانیم سرنوشت مشترک سیاسی خود را پاسداری کنیم، مثل اتحادیهی کشورهای عربی، اتحادیهی اروپا و... اتحادیه و حوزهی تمدنی خود را داشته باشیم و از امکانات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود در این حوزهی تمدنی به درستی و برای شکوفایی حوزهی فرهنگی و تمدنی خود استفاده کنیم.
نظر شما :