به مناسبت یکصدمین سالگرد امضای پیمان دوستی

فرهنگ واحد و سرنوشت مشترک

۲۹ تیر ۱۴۰۰ | ۱۷:۰۰ کد : ۲۰۰۴۱۲۵ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
یعقوب یسنا در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: زبان ما از نخستین شکل‌گیری مردم ایرانی واحد و یگانه بوده و همیشه با وصف داشتن لهجه‌ها و گویش‌های محلی، یک زبان واحد و محوری داشته‌ایم. امروز، زبان فارسی زبان واحد و محوری ما است.
فرهنگ واحد و سرنوشت مشترک

نویسنده: یعقوب یسنا، استاد دانشگاه البیرونی

دیپلماسی ایرانی: با این سخن می‌خواهم آغاز کنم که ما فرهنگ مشترک نه، فرهنگ واحد، اما سرنوشت مشترک داریم. این‌که می‌گویم فرهنگ واحد داریم به این معنا است‌که خاستگاه واحد بشری، فرهنگی و اجتماعی داریم: 

۱ـ زبان واحد: زبان ما از نخستین شکل‌گیری مردم ایرانی واحد و یگانه بوده است و همیشه با وصف داشتن لهجه‌ها و گویش‌های محلی، یک زبان واحد و محوری داشته‌ایم. امروز، زبان فارسی زبان واحد و محوری ما است.
 
۲- اساطیر واحد: کتاب اوستا و سایر روایت‌های اساطیری ایرانی، روایت‌های اساطیری واحد ما در ایران، افغانستان، تاجیکستان و... است و تا هنوز در شکل‌گیری تخیل‌های فرهنگی و هستی‌شناسانه‌ی ما به مفهوم نیکی و بدی تاثیرگذار است.

۳- ادبیات واحد: ادبیات فارسی از اشعار رودکی در سمرقند و بخارا تا اشعار مولانا در بلخ، اشعار حافظ در شیراز، اشعار سنایی در غزنه، حماسه‌ی فردوسی در توس و... ادبیات واحد است و بدون تفکیک از همه‌ی ما است.

۴- پیشینه‌ی اجتماعی و تاریخی واحد: طوری‌که اشاره کردم، ما خاستگاه واحد داریم، پیشینه‌ی اجتماعی و تاریخی واحد نیز داشته‌ایم، زیرا تا دوره‌ی نادر افشار جغرافیاهای زندگی ما جدا نبوده است، یک ایران یا ایران‌شهر بوده‌ایم. بعد از مرگ نادر افشار است‌که ایران بزرگ به جغرافیاهای سیاسی مشخصی به نام افغانستان، تاجیکستان، ایران و... تقسیم می‌شود و ما تبدیل به همه‌سایه‌های سیاسی می‌شویم. از این به بعد است‌که از نظر سیاسی می‌توان از اشتراکات فرهنگی و سیاسی مشترک سخن گفت. پیش از آن همه‌چه ما واحد و یگانه است. بنابراین سرنوشت سیاسی ما نیز واحد بوده است. به تاکید می‌گویم هنوز زبان و فرهنگ ما مشترک نه، واحد و یگانه است.

منظورم از سرنوشت مشترک این است‌که بعد از تقسیم ایران بزرگ به جغرافیاهای سیاسی جداگانه، ما دارای سرنوشت سیاسی مشترک شدیم. چرا؟ اگرچه از نظر جغرافیای سیاسی از هم جدا شدیم، اما از نظر سرنوشت سیاسی، سرنوشت سیاسی مشترک داریم؛ برای این‌که اگر آسیبی به مردم افغانستان برسد، بر مردم ایران نیز تاثیر می‌گذارد. مثلا چند دهه جنگ در افغانستان موجب شده است‌که کشور ایران میزبان چند میلیون افغانستانی باشد. این میزبانی تنها یک بخش تاثیر و پیامد جنگ افغانستان در ایران است؛ درحالی‌که تاثیرهای سیاسی و اجتماعی قابل بررسی زیادی می‌تواند وجود داشته باشد که کارشناسان امور سیاسی و اجتماعی آن تاثیرها را می‌توانند بررسی کند.

بنابراین بایستی متوجه سرنوشت مشترک سیاسی و فرهنگی خود باشیم، نگذاریم که با سرنوشت مشترک ما بازی شود. بنابه واقعیت‌های یگانه‌ی فرهنگی و اجتماعی‌ای‌که داریم، با استفاده‌ی از این واقعیت‌های یگانه و واحد فرهنگی و اجتماعی می‌توانیم سرنوشت مشترک سیاسی خود را پاسداری کنیم، مثل اتحادیه‌ی کشورهای عربی، اتحادیه‌ی اروپا و... اتحادیه و حوزه‌ی تمدنی خود را داشته باشیم و از امکانات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود در این حوزه‌ی تمدنی به درستی و برای شکوفایی حوزه‌ی فرهنگی و تمدنی خود استفاده کنیم.

کلید واژه ها: ایران و افغانستان پیمان دوستی ایران و افغانستان ایران افغانستان


( ۸ )

نظر شما :

عبدالرئوف ۲۹ تیر ۱۴۰۰ | ۱۸:۲۴
لااقل سنگ کسی را به سینه بزنید که برای ما ارزش قائل باشد. همین پاکستان که اینقدر درباره اش بد گوئی میکنیم، به متولدین خاکش فارغ از ملیت والدین شناسنامه می دهد، کودکان مهاجر به صورت رایگان در مدارس تحصیل می کنند، کارگران فصلی افغانستان مورد تقدیر و تشکر بابت کمک در اقتصاد پاکستان قرار می گیرد. و در قبال آن در افغانستان هم منافع و نفوذ بیشتری دارد و نوش جانش. اگر باور نمی کنید تحقیق کنید.
امیر افغان پارس نژاد ۲۹ تیر ۱۴۰۰ | ۲۰:۵۵
چقدر فاصله،چقدر دوگانگی در اسلام ایرانی! صحبت از فرهنگ واحد وسرنوشت مشترک برای دری زبانهای دوکشور(ایران وافغان) ازاد وامری ضروری واسلامی تلقی میشود ویک واجب دینی هم است! ولی موقعیکه سایر اقوام از هم زبانان خود در ممالک همسایه بکنند متهم به تجزیه طلبی،وطنفروشی،ستون پنجم،وپانیسم، وخیانت به وطن اسلامی تلقی میشود، راستی کسی از علت این همه تبعیض مطلع است وچرایی انرا میداند،ایا منشا دینی هم دارد؟ ایا در اسلام فرقی بین اقوام موجود است؟ چرا با غیر دری زبانها احساسی مشابه نداریم؟ ایا این همان راسیسم ونژادپرستی نیست؟ چطور ممکن است ۲۰ درصد مردم افغان که دری زبان هستند با ۳۰ در صد مردم ایران که دری زبان میباشند، اینهمه به حقوق ۷۰ الی ۸۰ در صد بقیه ملت دوکشور اجحاف وتعدی کنند،وخود را هم ذیحق بدانند،وحتی مسلمان! ایا کسی میتواند به این تبعیض پایان دهد؟
سعید ۲۹ تیر ۱۴۰۰ | ۲۲:۵۵
این که نویسنده محترم و تعدادی محافل خاص هویت ایران رو معادل زبان فارسی معرفی میکنند دانسته یا ندانسته تیشه به ریشه وحدت ملی میزنند.
عین الله از مزار شریف ۳۰ تیر ۱۴۰۰ | ۰۰:۰۹
ریشه ما افغانها و فارسهای ایران مشترک و از تبار گجرات هند هستیم با اتحاد خواهیم توانست مرزهای خود را فراتر از افغانستان و ایران گسترش دهیم.
شترمل کابل ۳۰ تیر ۱۴۰۰ | ۱۱:۱۳
طرح و تدابیری برای زدودن بیگانگی های تزریق شده در چند دهه اخیر در کار است. در افغانستان هستند گروه های که سخت برای ایجاد دیوار های بلند بین افغانستان کنونی و ایران و تاجکستلن شب و روز تلاش میکنند ، این ها باید سناسایی شوند و به مردم معرفی گردند، یک عده از فارسی زبان های بی عقل هم نادانسته گفته های آنها را نشخواررمیکنند. به مخالفین خط دیورند جنوبی گفته شود که اگر دیورند جنوبی اعتبار ندارد دیورند شمالی و غربی هم اعتبار ندارد، اگر پشتون ها در پشت خط دیورند جنوبی برای شما مهم است، فارس ها یا تاجکها و ازبک ها و ترکمن ها و بلوچ ها هم برای ما خیلی خیلی حایز اهمیت اند. اگر به تمامیت ارضی پاکستان احترام قائل نیستد قوم و قبیله تانرا جمع کنید و با پنجابی ها بجنگید ما با سما شریک این جنگ نیستیم. ما با ایرانی ها و پنجابی ها دشمنی نداریم اگر شما آنها را دشمن می‌پندارید شما خود تان بروید و بجنگید اگر زور و توان دارید و اگر ندارید در پشت خانه های ما سنگر نگیرید و مفت مفت شعار ندهید. زنده باد ایران زنده باد پاکستان مرگ بر فاشیست اوغان.
شترمل ۰۲ مرداد ۱۴۰۰ | ۱۷:۲۰
در جواب امیر اوغان پارس نژاد فارسی زبانها بعنوان زبان اول بیش از ۷۰ در صد افغانستان را تشکیل میدهد و تا ۹۰ درصد مردم هم قادر اند به فارسی گپ بزنند یعنی بشمول کسانیکه فارسی زبان دوم شان است. این تبلیغ ۲۰ در صدی دروغ و جنایت است و این دروغ در حال افشا شدن است. فارسی زبانها اکثریت قاطع جامعه را تشکیل میدهند اگر چنین نبود تو امروز فارسی نمینوشتی.
شترمل جلال آباد ۰۲ مرداد ۱۴۰۰ | ۱۷:۳۰
فارسی زبان تباری نژادی قومی و قبیلوی نیست بلکه زبان عمومی منطقه بوده و مربوط همه اقوام است. دشمنی با فارسی دشمنی با وحدت منطقه است. حتی سرود ملی پاکستان به فارسی است، بیائیم انسانیت و بزرگ اندیشی را از پنجابی ها و پاکستانی ها بیاموزیم. زنده باد باد ایرانی، زنده باد پاکستانی زنده باد پنجابی، مرگ بر فاشیست از هر قوم و قبیله ای که باشد. ما فارسی زبان های افغانستان تمامیت ارضی پاکستان را برسمیت میشناسیم خط دیورند را برسمیت میشناسبم و هیچ دشمنی با ایرانی و پاکستانی و پنجابی نداریم. دشمن مردم افغانستان کسانیست که از تریبیون دولت افغانستان گپ های مفت میزند و ایران و پاکستان را دشمن ما معرفی میکند‌ بالخصوص فاشیست های قبیلوی.