ملتی واحد در سرزمین‌های جدا از هم

۲۵ تیر ۱۴۰۰ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۰۴۰۶۵ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
سید حمید الله موسویان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: روابط سیاسی افغانستان و ایران متفاوت از ارتباطات سیاسی دیگر کشورها است، چون مبنای اصلی ارتباط میان این دو کشور، بیشتر از اینکه تلاش حکومت‌ها بوده باشد، زاده‌ی ارتباطات تنگاتنگ دو ملت است. اشتراکات فرهنگی، زبانی، مذهبی و تاریخی میان باشندگان این دو سرزمین به حدی مردمان این دو کشور را در هم تنیده ساخته که به مشکل جدایی و تمایز هویت فرهنگی میان شهروندان آن‌را می‌توان تصور کرد. 
ملتی واحد در سرزمین‌های جدا از هم

نویسنده: سید حمید الله موسویان، رییس روابط فرهنگی اکادمی علوم افغانستان

دیپلماسی ایرانی: صد سال پیش تر از امروز، درست دو سال بعد از این که افغانستان از امپراتوری بزرگ بریتانیا استقلال سیاسی خویش را پس از مبارزات آزادی خواهانه مردم این سرزمین حاصل نمود، روابط نوینی میان افغانستان و ایران، بر مبنای پیمان دوستی‌ای که توسط مسؤولان حکومت‌های دو طرف به امضا رسید، شکل گرفت؛ که امروز ما یک قرن دوستی میان دو کشور را گرامیداشت می‌کنیم. روابطی که طی یک قرن گذشته توأمی با سردی و گرمی همراه بوده و چالش‌های نیز دامنگیر دو کشور در فرایند این مدت گردید و گاهاً تا سرحد تقابل میان حکومت‌های دو کشور پیش رفت؛ اما در محتوای اصلی این روابط تغییر چندانی به میان نیامد، طوری که لغزشی در دوستی میان مردمان دو کشور ایجاد نشده و اعتمادی که هم‌چنان پا برجا است و هر روز بیشتر از پیش می‌گردد.  یادآوری از رخداد انعقاد پیمان دوستی میان دو کشور به باور من فرخنده است و تجلیل از این روز کاری است در خور ستایش و قدردانی.

روابط سیاسی افغانستان و ایران متفاوت از ارتباطات سیاسی دیگر کشورها است، چون مبنای اصلی ارتباط میان این دو کشور، بیشتر از اینکه تلاش حکومت‌ها بوده باشد، زاده‌ی ارتباطات تنگاتنگ دو ملت است. اشتراکات فرهنگی، زبانی، مذهبی و تاریخی میان باشندگان این دو سرزمین به حدی مردمان این دو کشور را در هم تنیده ساخته که به مشکل جدایی و تمایز هویت فرهنگی میان شهروندان آن‌را می‌توان تصور کرد. 

اعتقاد من این است که مردم افغانستان و ایران ملت واحدی اند که در دو سرزمین جدا از همدیگرشان زندگی می‌کنند، اما سرگذشت مشترکی را پیموده اند و هنوز هم داشته‌های فرهنگی آن‌ها میراث مشترک ملت واحدی خوانده می‌شود؛ اندیشمندانی چون فارابی، ابن سینا، مولانا، فردوسی، حافظ، سعدی، رودکی، ابن خلدون، خواجه نصیرالدین طوسی، حتا متاخرینی چون سیدجمال الدین، به همان اندازه  که به یک افغان مربوط می‌شود، به همان میزان یک ایرانی آنها را از خویش می‌پندارد. این طلایه داران تمدن اسلامی اگر در بلخ زاده شده اند یا هم در شیراز، اما میراث مشترکی برای ملت افغانستان و ایران بجا گذاشته اند که شهروندان هر دو کشور بر میراث‌های بازمانده از آنان حس مالکیت و غرور دارند.

تا زمانی که مرزهای سرزمینی، معنا و کاربرد امروزین خود را نداشت، افغانستان و ایران امروزی هم با چنین حدود اربعه شکل نگرفته بود، هیچ نوع جدایی انگاری و غیریت سازی میان مردمان این خطه تمدنی وجود نداشت و مردمانی که در این حوزه مشترک زیست داشتند، نسبت به همدیگرشان، به‌عنوان اجزای یک تن واحد می‌نگریستند. رسمیت یافتن مرزهای سیاسی که بیشتر زاده‌ی سیاست‌های روس تزار و انگلیس متجاوز آن وقت بود، عاملی در جهت ایجاد شکاف میان ملت واحدی (افغانستان و ایران) گشت و تجاوزگران آن عصر از آن به‌عنوان ابزار اصلی غیریت سازی تصنعی استفاده نموده و مردم مان را از همدیگرشان به نحوی دور ساختند. اما این جدایی صرفاً در همان محدوده رسمیات باقی ماند و شهروندان این دو کشور نسبت به همدیگرشان همان احساس گذشته را نگهداشتند.

مردم افغانستان و ایران، از گذشته های دور تا کنون درد مشترک و سرنوشت مشترک داشته و دشواری‌های روزگار را با هم پشت سر گذاشته اند. به باور من هرنوع جدایی انگاری میان شهروندان این دو سرزمین، کاری است عبث و بی بهره. چون غیریت سازی و هویت‌های متفرق فرهنگی-ـ تمدنی زمانی می‌تواند مصداق یابد که عناصر متمایز کننده هویتی نسبت به تشابهات فرهنگی-ـ تاریخی، بیشتر و پر رنگ‌تر باشد. حال آنکه این امر در جداسازی مردم ایران و افغانستان کار دشوار و چه بسا ناممکن خواهد بود.
بگذارید به پیشواز از تجدید پیمان دوستی افغانستان و ایران که یک قرن از آن می‌گذرد، روی سه محور مهمی که نشانه همکاری بی دریغ مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت به مردم افغانستان بوده، بگونه فشرده تمرکز نمایم و مراتب سپاسگزاری خودم را از ملت بزرگ ایران  ابراز کنم:

1. میزبانی بی دریغ بیش از دو میلیون مهاجر افغان: بیشتر از سه دهه است که ملت ایران، زمینه اسکان، پذیرش، آموزش و اشتغال را برای بیش از دو میلیون مهاجر افغان فراهم نموده و با همه‌ی چالش‌های اقتصادی و سیاسی که روبرو بوده، حتا در شرایط سخت تحریم‌های جهانی کماکان به این میزبانی محترمانه ادامه داده و امروز بخشی از مشکلات دولت افغانستان را در این راستا حل نموده است.

2. اعطای سالانه ده‌ها بورسیه تحصیلی: دولت جمهوری اسلامی ایران، سالانه زمینه‌ی جذب ده‌ها تن از دانشجویان نخبه افغانستان را در مقاطع فوق لیسانس و دکتری در دانشگاه‌های این کشور فراهم ساخته و امروزه فارغ التحصیلان دانشگاه‌های ایران بخشی از نیروی متخصص کار را در افغانستان تشکیل می‌دهند که در حوزه های مختلفی، به ویژه تدریس در نهادهای تحصیلی خصوصی مشغول خدمت رسانی اند.

3. استفاده‌ی بلامانع از تولیدات علمی ایران: خوشبختانه در اکثر نهادهای تحصیلی و علمی افغانستان، کتاب‌های مرجع و منابع علمی‌ای که در جمهوری اسلامی ایران تولید و ترجمه می‌شود؛ بدون هیچ نوع محدودیتی، بگونه‌ی بهینه مورد استفاده و کاربرد قرار دارد، که زبان مشترک مهم‌ترین عامل استفاده موثر آثار علمی ایران در افغانستان شده است.

به باور من جامعه علمی افغانستان به نحوی مدیون و سپاسگزار همکاری‌های مردم و دولت ایران بوده و خواهان گسترش و افزایش این همکاری‌ها همچنان می‌باشد. 
پایدار باد دوستی ملتی که در دو سرزمین جدا از هم، با سرگذشت و سرنوشت مشترک زندگی می کنند.

کلید واژه ها: ایران و افغانستان پیمان دوستی ایران و افغانستان ایران افغانستان


( ۵ )

نظر شما :

شاهرخ ۲۵ تیر ۱۴۰۰ | ۱۵:۰۱
ملتی واحد بودیم اما نه زمانیکه پشتوها متعصب و نژاد پرست با حمایت انگلیس و پاکستان و غرب نفرت پراکنی میکند ،همین قضیه در همسایه شمالی ایران و همسایه جنوبی خلیج فارس صدق میکند
ذوالقرنین ۲۵ تیر ۱۴۰۰ | ۱۶:۲۴
به امید صبح پایان ایران و ایرانی ستیزی حلقات گماشته شده در افغانستان. بیدار شویم و به تفرقه افگنان بیمار نه بگوئیم.
محمد -کابل ۲۶ تیر ۱۴۰۰ | ۱۹:۲۵
افغانستان کنونی همان ایران شرقی یا فارس شرقی است که انگلیسها اسمش را گذاشتند افغانستان. فاشیستها از این تاریخ ننگین باخبر اند اما تلاش میکنند به نحوی دیگری آنرا توجیه و به احمد خان ابدالی نسبت دهند. و اما میشود در این عصر انترنت دروغ را به آسانی به خورد مردم داد؟؟؟
سردار کابلی ۲۶ تیر ۱۴۰۰ | ۱۹:۲۸
ما اهل کابلستان هستیم متاسفانه فاشیستها بدون اجازه، و بدون رضایت مردم روی کوهی در کابل بجای کابلستان افغانستان نوشته. برادر این جا افغانستان نیست کابلستان است.
محمد -کابل ۲۶ تیر ۱۴۰۰ | ۱۹:۴۴
به این جدایی پایان میدهیم و دیوار افغانیت و غرور کاذب و جاهلیت را به اذن الله فرو میریزم، و هر جا برسم جدایی دیوار ساختند یا گودالی کندند پلی اخوت و برادری بنا میکنیم . برنامه این بیماران روانی، بت پرستان قبیله و تبار را به اذن الله به خاک سیاه یکسان میکنیم، از شدت حسادت و خود خوری تیمارستان های ما پر خواهد شد. آیا در ایران بقدر کافی تیمارستان و روان درمان دارید که این بیماران را برای درمان بفرستیم؟؟؟
شترمل ۲۷ تیر ۱۴۰۰ | ۲۲:۰۴
درست گفتی جان برادر این نوشتن کلمه افغانستان در کوه کابلستان کار خطا غلط بیجا و از جهالت است، شاید وارخطا هستند که هرچه زود تر کلمه افغانستان را قانونی بسازند، و فکر میکنند از همین طریق میشود تحمیل کرد ، ولی نمی دانند که روزی یک مرد خدا میرود کابل را به ستان وصل میکند و کابلستان میشود و افغانستان به گودال تاریخ میرود.