دومینوی تکراری روابط در روندهای تاریخی (بخش بیست و ششم)
خواهرخواندگی شهرهای ایران و اروپا؛ پویش پیگیری پیوسته
دیپلماسی ایرانی: در حاکمیت های نوین هزاره سوم و عصر ارتباطات توجه ویژه ای به تمرکز زدایی و شبکه سازی بین مناطق مختلف جهان معطوف می شود. با از بین رفتن شکاف شدید شهری و روستایی به عنوان چارچوبی برای تجزیه و تحلیل شهری، بحث هایی پیرامون سودمندی شهر به عنوان یک ساختار مهم نظری به وجود آمده است. با این وجود اخیراً، تأکید روزافزون بر شبکه سازی و قرارگرفتن در پازل ارتباطاتی، تجزیه و تحلیل شهرهای جهانی را به کانون توجه ویژه درآورده است و در بخش مقابل بر روند و رویکرد اهمیت مولفه های "محلی" تأکید می شود.
تاریخچه پدیده خواهرخواندگی به اوایل قرن بیستم و پایان جنگ اول جهانی بر می گردد که به عنوان ابزاری برای توسعه دوستی و پیوندهای فرهنگی پس از جنگ بین کشورهای جهان بویژه قاره سبز تصور می شد و تا شروع جنگ دوم جهانی موافقتنامه های خواهر خواندگی بین تعدادی از شهرهای اروپایی بویژه بین دو کشور آلمان و فرانسه منعقد شد. مفاد این قراردادها موضوعات فرهنگی؛ اقتصادی و بازرگانی و اخیراً علمی و ورزشی را شامل میشود. در ادبیات اروپایی خواهرخواندگی به شهرهای دوقلو یا همسان و حتی برادرخوانده هم گفته میشوند، اما در کشورهای آسیایی و آمریکایی اصطلاح خواهر خواندگی رواج بیشتر دارد. البته برخی محققین معتقدند شاید اولین بار خواهرخواندگی از زمانی شروع شد که شهر «هترا» که در معماری و فرهنگ آن آمیزهای از تمدنهای ایرانی، یونانی و رومی به چشم میخورد و مهمترین اثر باستانی به جا مانده از دوران اشکانیان است، به خواهرخواندگی شهر «پالمیرا» در سوریه درآمد.
واقعیت این است که در سال های اخیر بر شناخت بیشتر از مبانی اقتصادی و مزایای این گونه ارتباطات تاکید شده و کاملا روشن است که در شرایط جدید بین المللی اتخاذ رویکرد یکپارچه برای مطالعه شهرهای خواهر بر اساس رابطه چند جانبه بین فرهنگ و تجارت با تمرکز بر همکاری همزمان؛ نیازمند مشارکت های چند سطح کارآفرینی که برای تداوم روابط فعال شهر خواهر است تا مدیریت های شهری و محلی بتوانند به منافع اقتصادی و اجتماعی پایدار حیاتی دست یابند. مهمترین فواید و آثار مثبت خواهرخواندگی در صورت حفظ پویش پیوسته پیگیری عبارتند از:
الف: آشنایی با فرهنگ، معرفی مشاهیر، آداب و رسوم متقابل
ب: بسترسازی برای همکاری، همبستگی و پیوند پایدار برای روابط دوستانه و مودت آمیز
ج: تبادل اطلاعات و تجربیات در فرایند توسعه و مدیریت محلی و ترویج گردشگری
د: دمیدن روح بین المللی شدن و تقویت ابعاد بشر دوستانه بویژه در شرایط سخت و زمان بروز بلایای طبیعی
ه: مشارکت متقابل در جشنواره ها ، کنفرانس ها و مراسمات محلی و تعمیق روابط انسانی
و: تقویت مشارکت سمن ها و گروه های خاص در فرایند مدیریت محلی و توسعه تمام عیار
ت: بهره گیری از دانش و فناوری متقابل و اتصال به مراکز پژوهشی و تحقیق
ح: ایجاد فرصتهای مناسب برای سرمایهگذاران داخلی و بهرهگیری از ظرفیتهای سرمایهگذاران خارجی
ط: دستیابی به بازارهای جدید و خطوط تولیدی
ی: بهره گیری از تجربیات در رسیدگی به مشکلات مربوط به آلودگیهای زیستمحیطی، ناهنجاریهای اجتماعی، بیکاری، جمعیت، سوء تغذیه، بیماری و مرگومیر کودکان و بویژه ایجاد نشاط اجتماعی
ک: بهره گیری از فرصت های شغلی با مهارت و دانش فنی قابل توجه
در حال حاضر بسیاری از شهرهای کشورمان از جمله کلان شهرهای تهران، اصفهان، تبریز، مشهد طی فرایندهای پیچیده، طولانی و بسیار دشوار و بعضا پر هزینه با تعداد قابل توجهی از شهرهای مهم اروپایی دارای قرارداد خواهرخواندگی هستند که از طرفی بیشتر جنبه تشریفاتی؛ تزئینی و ادعایی فخرآور داشته و کمتر به مفهوم واقعی دیپلماسی شهری و قدرت نرم به شهرهای ایرانی ارزش افزوده داده و از سوی دیگر باید اذعان کرد که شرط حضور سازنده در عرصه جهانیشدن ثبات و انسجام درونی و اجتماعی کشورها یا به زبان علمی، برخورداری یک جامعه از توانمندیهای قدرت نرم است و به هر میزان که قدرت نرم یک جامعه مدنی بر بنیاد ارزشها و هنجارهای تمدنی و هویتی آن سرزمین تثبیت شده و همبستگی و وفاق اجتماعی بالاتری را شامل شود، بیشک این موضوع توانایی کشور را در عرصه دیپلماسی ارتقا خواهد داد. به بیان دیگر سرمایه اجتماعی و حضور ساختارهای دموکراتیک مبتنی بر آراء مردمی ارتقای همبستگی ملی را موجب شده و خود به خود تقویت توانمندی در مراودات بیرونی را موجب خواهد شد. چنانچه یک جامعه از غنای درونی محروم باشد، ورود به فضای پرماجرای جهانیشدن میتواند به عنوان یک تهدید جدی و پرهزینه خود را نشان دهد.
موضوع مهم این که رویکرد پویا، تاثیرگذار و کارآمد بین شهرهای خواهرخوانده ریشه در غنای فرهنگی جوامع و به تبع آن حضور و بروز ارتباطات سازنده با واحدهای سیاسی در یک قلمرو مشخص یا منطقهای دارد. در ادامه با برشماری تعدادی از شهرهای مهم اروپایی خواهرخوانده با شهرهای ایران عزیز بهتر به این ظرفیت کم نظیر برای تقویت تعاملات ایران و اروپا پی می بریم:
شهرهای ایرانی شهرهای خارجی
تهران پاریس؛ بوداپست؛ سارایوو؛ مسکو؛ تفلیس
اصفهان فلورانس؛ بارسلون؛ فرایبورگ؛ یاش (رومانی)؛ سن پترزبورگ(روسیه)
تبریز قازان؛ موگیلف(آلمان) ؛ آلماتی؛ وین؛ براشوو(رومانی)
اراک نویساد(صربستان)؛ باتومی؛ براون شونگ (آلمان)
شیراز نیکوزیا؛ وایمار(آلمان) و پچ (مجارستان)
رشت شوئیش هالی(آلمان)
محلات ماریبور(اسلوونی)
کرمانشاه سیسیل(ایتالیا) و اشپلیت (کرواسی)
یزد یاسپرین (مجارستان )؛ ونیز و تولدو (اسپانیا)
نیشابور تولوز(فرانسه)
قزوین بروپا(ایتالیا)
اردبیل تیساواش (مجارستان)
اردکان ایمولا(ایتالیا)
ساری آنکونا(ایتالیا)
کازرون تورینو(ایتالیا)
مراغه گراژده(بوسنی)
بم منتووا(ایتالیا)
بدون شک این فهرست بسیار متنوع تر از موارد ذکر شده است ولی اگر امروزه از مسئولین این شهرها در مورد نوع تعاملاتشان و آخرین اقدام عینی و عملی که انجام داده اند؛ استعلام شود پاسخ های حداکثری به چند سفر تشریفاتی و متفرقه ختم می شود؛ البته نقش شوراهای محلی، استانی و سازمان های دولتی نیز در این زمینه بسیار موثر است. تجربه میدانی پساانقلاب اسلامی گواه آن است که اینگونه ارتباطات بیشتر فرد محور و فاقد راهبرد ملی و اولویتی سیاست خارجی بوده است و اصولا در کنار عدم توازن در خواهرخواندگی با شهرهای اروپایی که عمدتا از ایتالیا هستند؛ یکی از مولفه های مهم ضعف ارتباطی با اروپا در زمینه های مختلف نیز همین موضوع عدم پیگری اجرای توافقات و بعضا خدشه دار کردن این گونه سندها توسط مدیران بعدی و به بایگانی سپردن آنهاست؛ در حالی که در کشورهای اروپایی موضوع دیپلماسی شهری از اولویت های اساسی شهرداران و شوراهای محلی در راستای اهداف تعریف شده برای مبحث مهم خواهرخواندگی و بویژه جذب امکانات و سرمایه بیرونی است؛ بر کسی پوشیده نیست که میزان توسعه یافتگی شهرها در هزاره سوم ارتباط تنگاتنگی با میزان موفقیت در شبکه سازی و به زبان دیپلماتیک به توانایی و مهارت بین المللی کردن شهرها دارد؛ البته این نوع شبکه سازی از طرفی نیازمند زیرساختارهای مهم شهری از جمله فرودگاه، اماکن اقامتی، فضای مناسب کسب و کار، تقویت رقابت پذیری و امنیت سرمایه و تسهیل تردد و غیره بوده و از سوی دیگر به رویکرد پویا و هماهنگ دستگاه های اجرایی داخلی از جمله وزارت کشور، استانداری ها و شهرداری ها، نمایندگی های وزارت امور خارجه در داخل و خارج کشور دارد.
کلام آخر اینکه چنین رویکردی می توانست کمکی موثر برای مواجهه با رویکردهای تحریمی و ناعادلانه بسیاری از کشورهای اروپایی بویژه در موضع اجرای تعهدات برجامی به دلیل فشارهای سنگین آمریکا و هیات حاکمه ترامپ در شرایط سخت کرونایی موجود باشد؛ لذا ضرورت احیای این گونه تعاملات در دوران پساترامپ ملموس است. انشااله در بخش بعدی به تبیین اهمیت دیپلماسی ورزشی با اروپا می پردازیم.
نظر شما :