آنچه پیدا و آنچه پنهان است
ناگفته های جنگ قره باغ
دیپلماسی ایرانی: مساله قره باغ توجه همه از جمله ایران را به خود جلب کرده است. تهران همه تلاش خود را به کار گرفته است تا دامن خود را از آتش این تنش دور کند. ایران هم با ارمنستان کشور دوست و همسایه است و هم با آذرباریجان، برای همین نمی خواهد دوستی هایش را در این فضای سنگین عرصه بین المللی که دشمنانش برایش دندان تیز کرده اند، فدای دیگری کند. البته که ایران درک می کند ارمنستان هفت شهر آذربایجان را به ناحق اشغال کرده و این اقدام از سوی مجامع بین المللی به عنوان اشغال شناخته شده و سازمان ملل در چهار قطعنامه خود بر اشغالگری ارمنستان تاکید کرده است. درباره قره باغ نیز ایران بارها اعلام کرده که حاکمیت آذربایجان بر این مناطق را به رسمیت می شناسد و در عالی ترین سطح اعلام شده که قره باغ بخشی از آذربایجان است. اما با این وجود طرف هایی هستند که ادعاهای نابه جایی را مطرح می کنند و در عین حال می خواهند ایران را وارد وادی نامعلومی کنند. روشن است که این بار تنش قره باغ بازیگرانی دارد که دلشان نه به حال مردم آذربایجان سوخته و نه به حال مردم ارمنستان، بلکه آنها را پیاده نظامی برای پیشبرد اهداف خود در سطح منطقه ای و بین المللی می دانند. اما هر کدام از دو طرف درگیری انگیزه هایی برای ادامه جنگ دارند.
انگیزه آذربایجان
آذربایجان دلایل گوناگونی برای این نبرد دارد. اولا به حق بر این باور است که ارمنستان اشغالگر شهرهایش است، و اگر تا چند سال پیش به آن القا می شد از قدرت کافی برای ستاندن حق خود برخوردار نیست الآن احساس می کند با خریدهای تسلیحاتی سنگینی که در سال های اخیر انجام داده از این قدرت برخوردار است. ثانیا حکومت آذربایجان سال هاست که این خسران بزرگ را احساس می کند که چون نتواسته شهرهای خود را از ارمنستان پس بگیرد بدهی بزرگی به ملت خود دارد و داغ ننگ بزرگی بر پیشانیش است، برای همین باید در اولین فرصت به این اشغالگری پایان دهد، این مساله انگیزه بسیاری به آن داده است. ثالثا، به مسائل درونی حکومت آذربایجان باز می گردد. گفته می شود که وضعیت جسمانی الهام علی اف مناسب نیست و وی از یک بیماری رنج می برد. گفته می شود که همسر او در حال قدرت گرفتن برای تصاحب قدرت است و علی اف نیز او را بیش از همه شایسته سپردن کرسی جانشینی خود می داند. برای همین در حال فراهم کردن شرایط برای انتقال قدرت به همسرش است. در این میان نمی خواهد پرونده سنگینی چون قره باغ را برای همسرش به جا بگذارد. برای همین می خواهد هر چه سریعتر این پرونده را ببندد.
ارمنستان
ارمنستان در گیر و دار تنش های داخی خود است. ارامنه قره باغ در حکومت ارمنستان نفوذ سنگینی دارند و برای همین همواره در موضوع قره باغ موضع سرسختانه ای داشته اند. آنها به هیچ وجه بازگرداندن قره باغ به آذربایجان را بر نمی تابند، در عین حال که نیک می دانند 7 شهر آذربایجان را در دهه نود به ناحق اشغال کرده اند. این گروه برای تقویت وزنه سیاسی خود به شدت به روسیه نزدیک است و از وزنه روسیه برای اعمال نفوذ خود در هسته قدرت ارمنستان نهایت استفاده را می برد. این کش مکش درونی سبب شده است تا یک معضل پیچیده برای حل بحران قره باغ همواره وجود داشته باشد.
روسیه
استراتژی روسیه همواره بر حفظ محیط پیرامونی خود از نفوذ هر گونه قدرت خارجی و غربی متمرکز بوده است. در طول سه دهه گذشته و حتی قبل از آن مسکو به هیچ وجه به واگذاری حوزه نفوذ خود به رقبایش راضی نبوده است، از آسیای دور، در شبه جزیره کره گرفته تا قلب اروپا اعم از اوکراین و بلاروس و اروپای شرقی. از این قاعده آذربایجان و ارمنستان نیز مستثنا نیستند. از زمانی که الهام علی اف تصمیم گرفت برای تقویت جایگاه خود به جبهه غرب به ویژه ایالات متحده نزدیک شود، روسیه از این کشور دلخور بوده است. حتی روسیه به دوستی نزدیک ترکیه و آذربایجان با وجود همه اشتراکات فرهنگی و زبانی به دیده تردید می نگرد و آن را خالی از توطئه نمی بیند.
زمانی که نیکول پاشینیان به قدرت رسید و سلف خود را کنار زد، با توجه به علاقه و تمایلاتش به غرب مهره غربی ها محسوب می شد. از آن زمان تاکنون روسیه که در ارمنستان پایگاه های متعدد نظامی دارد و نفوذ سیاسی، امنیتی و نظامی اش در ارمنستان عمیق است رفتارهای پاشینیان را مغایر با منافع خود می داند.
دو جنگ اخیر قره باغ که دومی طولانی تر از اولی شده، در حقیقت فرصتی است برای روسیه که هم قدرتنمایی کند و هم دو کشور تحت نفوذ در حوزه استراتژی خود را گوشمالی دهد. برای همین از یک سو خود را نسبت به جنگ بی تفاوت نشان می دهد از سوی دیگر تهدید می کند و در عین حال میزبان طرف های مورد منازعه می شود بدون این که به هر کدام از دو طرف برای پایان دادن به مخاصمه فشار بیاورد.
ترکیه
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران می گویند اگر محرک جنگ نخست قره باغ که حدود سه ماه پیش به وقوع پیوست، روسیه بود که سبب شد ارمنستان به آذربایجان حمله کند محرک نبرد دوم ترکیه بود که نه تنها آذربایجان را به گشودن این جبهه تحریک کرده بلکه خود نیز تمام قد وارد نبرد شده است. در روزهای اولیه جنگ ارمنستان ادعا کرد که یک فروند جنگنده سوخوی آن را جنگنده اف 16 ترکیه سرنگون کرد، ادعایی که ترکیه رد کرد. اما اسناد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد ترکیه نیروهای تروریستی جبهه النصره و گروه های مسلح تروریستی دیگری که در سوریه بودند را به قره باغ برای جنگیدن با ارامنه اعزام کرده است. اقدامی که از آن بوی فتنه مشکوکی استشمام می شود که به راحتی نمی توان از کنار آن گذشت. ترکیه در حال حاضر در سه جبهه درگیر و به شدت تحت فشار است، یکی در جبهه دریای مدیترانه و اختلافاتش با مصر و یونان، دیگری در ادلب سوریه در مقابل روسیه و سومی در لیبی که عملا به یک رویارویی غیرمستقیم با روسیه و غرب تن داده است. در عین حال که حضور نظامی اش در عراق نیز به زودی می رود تا به تنشی تازه و رو به تصاعد در روابط ترکیه با عراق و همچنین جامعه جهانی تبدیل شود. از سوی دیگر چندان رابطه امریکا با ترکیه در سطح عالی چند سال قبل نیست. با وجود این مشکلات عدیده در عرصه بین المللی، ترکیه قره باغ را به جایی برای کاهش تنش در دیگر جبهه هایش می بیند. برای همین از احساسات آذربایجانی ها بهره برداری می کند، رویکردهای شوونیستی را در این کشور تقویت می کند، بر طبل ملی گرایی افراطی ترکی می کوبد و تلاش دارد با حمایت از آذربایجان و تحریک آن در تداوم جنگ با ارمنستان آذربایجانی ها را وام دار خود کند.
ایالات متحده
در حال حاضر هیچ نشانه ای از ورود ایالات متحده به این مناقشه مشاهده نمی شود. با وجود این که طرف های ارمنی می گویند نشانه های بسیاری وجود دارد که امریکایی ها از آغاز این نبرد خبر داشته اند، از جمله این که چندین روز قبل از آغاز جنگ به اتباع خود گفته اند به مناطق مرزی نروند. این نشان می دهد که آنها از وقوع این جنگ خبر داشته اند. با این حال هیچ اقدامی برای جلوگیری از وقوع جنگ انجام نداده اند. گفته می شود برای فشار به روسیه و ایران امریکایی ها با ترکیه ساخت و پاختی در این منطقه دارند. البته این ادعایی است که هنوز سندی برای اثبات آن ارائه نشده است. اما شاید آنچه بیش از همه قابل قبول باشد سرگرم بودن امریکا به اوضاع داخلی و انتخابات پیش روی آن است که دیگر مجالی برای ورود به مباحث این چنینی نمی گذارد.
ایران
ایران هر گونه تنش در هر طرف از مرزهای خود را به ضرر خود می بیند. برای همین بر لزوم پایان دادن به تنش ها در مرزهای شمالی اش در فوری ترین زمان ممکن تاکید دارد. در عین حال به خوبی می داند شیطنتی در جریان است که می خواهد احساسات قومی در درون ایران را تحریک کند. اقوام ترک زبان ما در شمال کشور متمایل به ترکیه هستند و اقدام کُرد ما به طور سنتی از ارمنی ها حمایت می کنند. ایران تلاش دارد افکار عمومی مناطق شمالی و شمال غربی خود را به گونه ای مدیریت کند که از فتنه های موجود دور باشند. این در حالی است که آذربایجان و ترکیه با هدف کشاندن ایران به میدان نبرد قره باغ، در حال تحریک افکار عمومی این مناطق هستند. همچنان شعارهای پان ترکیسم و شووینستی افراطی را ترویج می کنند با این هدف که افکار عمومی را تحریک کنند تا به دولت فشار بیاورند که پای ایران به این مناقشه به سود آذربایجان باز شود. در حالی که ایران به حساسیت ها کاملا آگاه است و می داند در طرف مقابل این مناقشه علاوه بر ارمنستان، روسیه حضور دارد که شریک ایران در محافل بین المللی است. در عین حال به واسطه حضور گروه های تروریستی سلفی در این منطقه که ترکیه به آنجا منتقل کرده به کلیت این موضوع با حساسیت و تردید می نگرد. همچنین ایران با وجود حمایتی که از آذربایجان در طول تمامی این سال ها داشته متعجب است چرا همچنان باکو حاضر نیست به تهران اعتماد کند! همچنین برای ایران قابل هضم نیست که چرا آذربایجان اصرار دارد اسرائیل را در کنار خود حفظ کند در حالی که نمی خواهد درک کند که این رژیم نیات حسنه ای ندارد و همواره حمایت هایش از هر طرف یا کشوری با نیات مخفی توطئه آمیز همراه بوده است، مثل کردستان در عراق، دارفور و سودان جنوبی در سودان، کشمیر در منطقه هند و پاکستان. تهران بارها به باکو پیشنهادهای به مراتب چشمگیرتر از کمک های اسرائیل داده اما در کمال تعجب باکو همه این پیشنهادها را رد کرده است. این مساله بر شک و تردید ایران نسبت به نیات آذربایجان به شدت افزوده است.
از سوی دیگر ارمنستان حملات موشکی به شهرهای آذربایجان را در دستور کار قرار داده که بسیار قابل نکوهش است و می تواند ضمن فرسایشی ساختن جنگ امور را پیچیده تر کند.
به هر صورت، ایران بر لزوم پایان فوری تنش ها تاکید دارد و می خواهد جنگ قره باغ هر چه سریعتر پایان یابد. برای پایان دادن به این تنش ها هم با حسن نیت پیشنهادهای خوبی داده که در کمال تعجب طرف آذربایجانی پاسخ روشنی به این پیشنهادها نداده است.
با این وصف نمی توان پایانی برای مناقشه قره باغ در آینده نزدیک تصور کرد چرا که نه اراده ای برای پایان دادن به آن وجود دارد نه جامعه بین الملل قصد ورود به آن برای پایان دادن به مخاصمه را دارد و نه قدرت های ذی نفوذ قصد پایان دادن به تحریکات خود برای پایان دادن به این مناقشه را دارند.
نظر شما :