«اتمر» توان اصلاح نگاه بدبیانه اشرف غنی به تهران را دارد
برخورد صادقانه، بهترین سناریوی ایران در خصوص حادثه دهانه ذوالفقار!
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - بعد از جنجال آفرینی های 13 روز گذشته در پی حادثه تلخ مرزی ایران و افغانستان در منطقه دهانه ذوالفقار علیه تهران با اتهاماتی نظیر ضرب و شتم مهاجران افغانی و نیز وادار کردن آنها به عبور از رودخانه هریرود از جانب مرزبانان ایرانی، دیروز چهارشنبه وزارت خارجه افغانستان در بیانیهای اعلام کرد که در نتیجه مذاکرات انجام شده بین کابل و تهران درباره پیدا کردن حقایق پیرامون ادعای به رودخانه انداختن مسافران افغان توسط مرزبانان ایران در مرز دو کشور، هیات نمایندگان مشترک مرزی ایران و افغانستان تحقیقات خود را آغاز کرده اند. اما در این میان برخی ناظران بر این باورند که رفتار کابل در قبال این مسئله چندان تناسبی با تلاتش برای حفظ روابط با تهران نداشت. در این راستا دیپلماسی ایرانی برای بررسی نگاه دولت اشرف غنی به حادثه مرزی دهانه ذوالفقار و تاثیر آن بر روابط دو کشور، گفت وگویی را با دکتر عبدالمحمد طاهری، کاردار و اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان، کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و تحلیلگر ویژه حوزه افغانستان و پاکستان انجام داده است که در ادامه می خوانید:
سیزدهم اردیبهشت ماه سال جاری، کانالهای خبری و اکانتهای توئیتری تصاویر، ویدیوها و خبرهایی را نشر و بازنشر کردند که در آنها ادعا شده بود مرزبانی ایران در منطقه مرزی دهانه ذوالفقار، مهاجران افغان را که درصدد ورود به خاک جمهوری اسلامی بودند، مورد ضرب و شتم قرار داده و آنها را به عبور از رودخانه هریرود وادار کرده است. بر اساس ادعاهای موجود در اثر مجموعه این اقدامات شماری از مهاجران افغان (10 نفر) در این رودخانه غرق و حدود 15 نفر نیز ناپدید شده اند. البته این در حالی است که در آن سو داستان و بر اساسا اخبار منتشر شده کمیته تحقیق افغانستان که به دستور اشرفغنی، رییسجمهوری این کشور تشکیل شده، جان باختن ۴۵ مهاجر افغان از ۵۷ تن از این مهاجران را تأیید کرده است. مجموع این رویدادها طی ۱۰ روز گذشته بر روابط دیپلماتیک ایران و افغانستان تاثیر گذاشته و به موازاتش اعتراضاتی در کابل پایتخت افغانستان در پی داشته است. اما طی 13 روز گذشته شاهد موج سورای، فضاسازی و جنجال آفرینی سیاسی، دیپلماتیک و رسانه ای بر این حادثه تلخ بودیم. حال پس از این مدت از فضاسازی علیه ایران وزارت خارجه افغانستان اعلام کرده که در نتیجه مذاکرات انجام شده میان کابل و تهران درباره پیدا نمودن حقایق پیرامون ادعادی به رودخانه انداختن مهاجران افغان توسط مرزبانان ایران در مرز دو کشور، کمیساریای مرزی ایران و افغانستان دیروز چهارشنبه تحقیقات خود را آغاز کردند. با این تفاسیر و از نگاه شما چرا پیش از آغاز به کار این کمیسیاریا و روشن شدن ابعاد و احتمالا مقصر یا مقصرین حادثه شاهد این جنجال آفرینی ها علیه تهران بودیم؟
از نگاه من فارغ از این که کشورهای منطقه و رسانههای غربی و به خصوص رسانه های اروپایی و آمریکایی با هدفی کاملا جداگانه و مطابق با اهداف واشنگتن، جنجالآفرینی علیه ایران را در حادثه مرزی دهانه ذوالفقار در دستور کار خود داشتند، اما من معتقدم که برخی از واکنش های نامناسب از سوی دولت افغانستان در طی 13 روز گذشته ناشی از این واقعیت تلخ است که اشرف غنی احمدزی به طور کامل در دام آمریکاییها قرار دارد و هیچ چارهای به جز گام نهادن در مسیر و ریل گذاری کاخ سفید ندارد. برخلاف حامد کرزی که با یک شناخت و ادراک بالای سیاسی و اشراف بر واقعیات سعی می کرد روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین قدرت های منطقه حفظ، تداوم و حتی تعمیق بخشد. به همین واسطه بود که همواره سطحی از تنش میان کابل و واشنگتن در دوران حامد کرزی وجود داشت و به موازاتش آمریکایی ها از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به دولت کرزی و کنار گذاشتن او دریغ نمی کردند. به گونهای که در یکی دو سال آخر حیات سیاسی دولت حامد کرزی شدت تنشهای آمریکا با وی به قدری بالا گرفت که نهایتاً وی بعد از پایان ریاست جمهوری عملا از صحنه سیاسی افغانستان کنار گذاشته شد. این در حالی است که متاسفانه اشرف غنی احمدزی واسطه فقدان برخورداری از چنین شناختی که در حامد کرزی وجود داشت، این نکته بسیار مهم را فراموش کرده است به واسطه تداوم و تعمیق روابط با قدرتی مانند جمهوری اسلامی ایران است که میتواند بخشی از نیازها و چالش های اقتصادی و امنیتی خود را مرتفع کند. چون ایران یک همسایه بلا فصل برای افغانستان است که تا ابد به واسطه اقتضائات همسایگی در کنار هم باقی خواهند ماند، نه مانند کشوری که افغانستان را اشغال کرده است و در نهایت باید این کشور را ترک کند. اما این شرایط، شرایط مطلوب آمریکایی ها است که سبب شده است اشرف غنی برخلاف سیاست و نگاه حامد کرزی به دنبال پیگیری جدی تداوم مناسبات با تهران نباشد؛ تعمیق و گسترش هرچه بیشتر روابط دو کشور که پیشکش! لذا در چنین فضایی که مهره آمریکایی ها اکنون سکان سیاست در افغانستان را در دست دارد از هر فرصتی برای ایجاد خدشه در روابط و مناسبات سیاسی و دیپلماتیک تهران - کابل نهایت استفاده را می برد.
از طرف دیگر به موازات فشارهای ایالات متحده آمریکا بر دولت اشرف غنی برخی از جریان های سیاسی داخلی در افغانستان نیز در راستای همین نگاه همواره در تلاش بوده اند تا روابط افغانستان با ایران تقویت نشود و این بازیگران داخلی در صحنه سیاسی افغانستان در طول سال ها حضور خود، ایران را به عنوان یکی از عوامل ایجاد ناامنی در افغانستان معرفی کرده اند. قطعاً این جریان ها که مخالف تعمیق و گسترش روابط ایران و افغانستان هستند نیز در این مدت برای فشار بر دولت اشرف غنی و سمت وسو دهی به افکار عمومی در افغانستان ضد ایران از هیچ کوششی دریغ نکرده اند.
لذا مجموعه ای از عوامل در قالب فشار آمریکاییها، بازیگری مخرب برخی جریانهای سیاسی مخالف گسترش روابط ایران و افغانستان و نیز نگاه نه چندان مناسب اشرف غنی به تداوم روابط با تهران سبب شده است که تقریبا طی دو هفته گذشته شرایط برای اتهام زنی به ایران بیشتر شود، بدون آنکه دولت کابل در این رابطه با ارائه ادله محمکه پسند و موثق، روشنگری لازم را داشته باشد. از این روست که پیش از آغاز تحقیقات کمیساریای مرزی ایران و افغانستان در خصوص حادثه دهانه ذوالفقار، ایران را متهم به این ماجرا کرده اند. به موازات این مسئله ما شاهد بودیم که تظاهرات گروهی اندکی از مردم در برابر کنسولگری ایران در هرات شکل گرفت و یا اعتراضات اندکی هم در برابر سفارت ایران در کابل به وجود آمد. اما همه این مسائل نمود تلاش آمریکا و برخی جریان های داخلی افغانستان است تا مردم این کشور را به این باور برساند که تداوم رابطه با ایران یک تهدید و مخاطره برای امنیت این کشور به شمار می رود. یعنی تمام تلاش برخی نیروهای داخلی افغانستان و ایالات متحده آمریکا این است که جمهوری اسلامی ایران را برای افغانستان یک تهدید و آمریکا را یک فرصت تلقی کند. لذا من معتقدم که اگر در نتیجه نهایی این تحقیقات که از دیروز چهارشنبه شروع شده است نشان دهد که تصادفی صورت گرفته است قطعاً همین مجموعه بازیگران که من به آن اشاره کردم به دنبال آن هستند که «تصادف» را به یک «رفتار جنایت بار عمدی» از سوی ایران بدل کنند؛ تاکید می کنم حتی اگر در نهایت نتیجه تحقیقات این کمیساریا نشان دهد که تصادفی در این حادثه تلخ وجود داشته است. در این راستا قطعاً طی روزهای آتی که تحقیقات کمیساریای مرزی ایران و افغانستان در جریان است تلاش هایی برای ایجاد تنش هر چه بیشتر در روابط ایران و افغانستان در دستور کار خواهد بود و بیش از پیش دولت اشرف غنی تحت فشار قرار خواهد گرفت که سوء استفاده و بهره برداری مدنظر آمریکا را از این حادثه داشته باشد.
پس شما معتقدید که حتی در جریان تحقیقات کمیساریای مرزی ایران و افغانستان نیز احتمال اعمال فشار وجود دارد؟
قطعاً چنین است. همانگونه که پیشتر اشاره کردم چون ایالات متحده آمریکا و برخی جریان های سیاسی حاضر در صحنه افغانستان تمایلی به برقراری و تداوم روابط با ایران ندارند از هر اتفاق کوچکی نهایت استفاده به منظور اتهام زنی علیه جمهوری اسلامی ایران برای تحت الشعاع قرار دادن افکار عمومی جهانی، منطقه ای و به خصوص افکار عمومی افغانستان خواهند برد. چون این بازیگران بر قدرت و توان لازم ایران، چه در حوزه حقوقی و چه در حوزه سیاسی و دیپلماتیک برای تبیین شرایط و اقناع کابل در حادثه پیش آمده واقفند و میدانند که تهران به راحتی خواهد توانست این مسئله را مدیریت کند. لذا این بازیگران از همان ۱۳ اردیبهشت تا به اکنون در تلاش بوده اند که افکار عمومی افغانستان را نسبت به ایران مسموم کنند پیش از آن که تهران بتواند ثابت کند در خصوص حادثه مرزی عمدی صورت نگرافته است. لذا حتی اگر نتیجه تحقیقات ثابت کند که قصور و یا عمدی از طرف ایران در حادثه مرزی وجود نداشته است باز هم این ادعا مورد شک و تردید قرار گیرد. پس در همین مدت باز هم تلاش هایی برای تحریک و تهییج مردم افغانستان به منظور حمله به اماکن و سفارتخانه ایران در افغانستان صورت خواهد گرفت تا نتیجه تحقیقات مطابق نظر آنها پی گرفته شود. به هر حال مردم افغانستان نیز مانند پاکستانی ها، مردم هیجانی هستند که با کوچکترین تحریک و تهییج، رفتارهایی به شدت احساسی از خود نشان میدهند و این بستر لازم برای موج سواری علیه ایران را پیش از مشخص شدن نتیجه تحقیقات فراهم خواهد کرد.
من بنایی برای کوچک شمردن حادثه تلخ مرزی ایران و افغانستان ندارم، اما این مسئله ای نیست که بخواهد روابط دیرینه دو کشور ایران و افغانستان را تحت الشعاع قرار داد. چون جمهوری اسلامی ایران به راحتی خواهد توانست ادله، مدارک، شواهد و توضیحات لازم را برای اثبات عمدی نبودن این حادثه ارائه کند و اگر طرف افغانی هم شواهد و مدارکی دارد، میتواند در جریان تحقیقات آن را ارائه کند و با یک مذاکره، مسئله به سرانجام برسد. اما نکته اینجاست که آمریکاییها نمیخواهند تحقیقات به این مرحله کشیده شود، بلکه به دنبال آن هستند با ایجاد تنش و جنجال سیاسی، یک حادثه را آن چنان پیچیده و فاجعه بار قلمداد کنند که بر روابط تهران و کابل آثار مخربی داشته باشد تا بدین وسیله و به زعم خود انزوای ایران در منطقه را شکل دهند.
اما در آنسوی داستان به نظر می رسد که محمد حنیف اتمر، سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان در طی دو نوبت گفت و گوی تلفنی با محمدجواد ظریف، همتای ایرانی خود تلاشی متفاوت از نگاه اشرف غنی را در دستور کار دارد. با توجه به اینکه مدتی مشاور سیاسی مستقیم آقای اتمر بودید و در سایه شناختی که از شخصیت و نگاه ایشان دارید آیا سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان خواهد توانست مدیریت و کنترلی بر سینرژی تلاش بازیگران مخرب داخلی در افغانستان در جهت مسموم کردن افکار عمومی این کشور علیه ایران داشته باشد؟
همان گونه که شما به درستی اشاره کردید با توجه به شناخت شخصی و از نزدیکی که من از شخصیت محمد حنیف اتمر دارم خوشبختانه ایشان فردی است با مهارت ادراکی بسیار بالا که بر واقعیات و الزامات برقراری، تداوم و تعمیق روابط با قدرتی به نام جمهوری اسلامی ایران اشراف دارد. لذا اگرچه من معتقدم آقای اتمر در طول سال هایی که با او به عنوان مشاور مستقیمش کار کرده ام، فرد بسیار پیچیدهای است، اما به نقش و جایگاه ایران در حل و فصل بخشی از چالشهای افغانستان باور داشته و دارد و در این راستا همواره سعی کرده است که تلاش جدی برای استمرار روابط با ایران را در دستور کار قرار دهد. از این بابت من بر این باورم محمد حنیف اتمر نیرویی نیست که بر اساس احساسات، تحریک، تهییج و اعمال فشار بازیگران دیگر عمل کند. اگر شما به سخنرانی وی در خصوص همین حادثه نگاه کنید، میبینید که اگرچه آقای اتمر به دنبال رضایت جامعه افغانستانی است که به شدت با مسئله احساسی برخورد می کند، اما بسیار حساب شده و منطقی حرف می زند. به عبارت دگیر آقای اتمر علیرغم دادن وعده تامین خواسته ها و حقوق مردم افغانستان در حادثه اخیر به گونهای سخنرانی کرد که در عین حال اتهام و یا موضع منفی علیه ایران اتخاذ نشود. به هر حال آقای اتمر به عنوان یک سیاستمدار کهنه کار افغانستانی در کارنامه خود تصدی وزارتخانه هایی نظیر وزارت داخله، معارف، احیا و انکشاف دهات و نیز مشاور امنیت ملی افغانستان در دولت وحدت ملی را بر عهده داشته است و اکنون به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه منصوب شده است که به نظر می تواند رای اعتماد لازم برای تصدی این وزارت خانه را هم بگیرد و به عنوان سکان دارد دیپلماسی افغانستان نقش آفرین باشد. ایشان سال ها پیش از شکل گیری دولت در افغانستان در ایران فعالیت داشته است بنابراین به خوبی بر توان و قدرت ایران اشراف دارد. لذا آقای اتمر به خوبی می داند که نباید ایران را به عنوان یک فرصت از دست بدهد و مطمئن باشید که اگر آقای اتمر به عنوان سرپرست فعلی وزارت امور خارجه افغانستان و در آیندهای نه چندان دور به عنوان سکان دار دیپلماسی این کشور نتواند نگاه اشرف غنی را در خصوص تداوم روابط با تهران مدیریت و اصلاح کند من بعید می دانم فرد دیگری توان انجام چنین مهمی را داشته باشد. پس حضور آقای اتمر یک فرصت، هم برای افغانستان و هم برای ایران است.
با این تفاسیر و در مجموع بهترین سناریو برای جمهوری اسلامی ایران به منظور تقابل با این تلاش ها به منظور جنجال آفرینی و فضاسازی در جهت مسموم کردن افکار عمومی چیست؟
به نظر من بهترین و درست ترین سناریو در خصوص تقابل با این فضا سازی ها و جنجالآفرینی ها از جانب تهران، «برخورد صادقانه جمهوری اسلامی ایران» است. در این راستا من معتقدم که حتی اگر در نهایت نتیجه تحقیقات کمیساریای مرزی دو کشور ایران و افغانستان این باشد که از طرف برخی از نیروهای ایرانی نیز اقداماتی خلاف حقوق و قوانین صورت گرفته است باید تهران برخورد قاطعانه ای را داشته باشد تا بتواند مانع از هرگونه فضاسازی علیه ایران شود. به هر حال به جز برخی از پشتون های تندرو در افغانستان سایر اقوام و مذاهب افغانستانی رابطه بسیار خوبی با جمهوری اسلامی ایران دارند و خواهان تداوم روابط کابل با تهران هستند بنابراین نباید با برخی رفتارها و اقدامات باعث شویم که این فرصت و نفوذ ایران در جامعه افغانستان از بین برود. همان گونه که گفتم مردم افغانستان، مردمی احساسی هستند و اگر ببینند که جمهوری اسلامی ایران با خاطیان و مقصرین احتمالی این مسئله برخورد کرده است قطعاً نگاه مثبت حاضر در جامعه افغانستان نسبت به جمهوری اسلامی ایران تشدید خواهد شد و به تبع آن تمام جنجال آفرینی های چند روز گذشته به شکست خواهد رسید. هر چند که نفوذ ایران در افغانستان به واسطه اشتراکات فرهنگی، تاریخی، دینی، زبانی و غیره به قدری جدی است که با این تلاش مخرب چند روز گذشته نمیتوان از شدت آن کاست. اما این مسئله دلیل و توجیهی بر این نیست که ما در برابر خاطیان احتمالی این حادثه تلخ با مماشات برخورد کنیم. مضافا این که قطعاً برخورد صادقانه، درست و در عین حال پیگیری حقوق مردم افغانستان از جانب مسئولین ایرانی میتواند دولت اشرف غنی را هم برای پیگیری تلاش در راستای تعمیق روابط با ایران مجاب کند. پیرو این نکات من بر این باورم که مصاحبه دوشنبه هفته جاری سید عباس موسوی، سخنگوی محترم وزارت امور خارجه ایران اقدامی لازم، مقتضی و درست در راستای تنویر افکار عمومی، تبیین واقعیات و تلاشی برای حل و فصل مسئله بدون منازعه سیاسی و دیپلماتیک بوده است. قطعاً باید تلاش هایی از این دست که توسط اقای موسوی صورت گرفت به کررات انجام شود تا در برابر پروپاگاندای چند روز اخیر بتوان با استدلال و بر مبنای دلایل، شواهد، مدارک و مبانی حقوقی مسئله را به طور کامل شفاف کرد. ایران راهی جز برخورد صادقانه با این دست مسائل و حوادث ندارد.
اما سابقه این دست حوادث و اتفاقات در طی سالهای گذشته کم نبوده است. اگر در راستای نکته شما بنا بر این باشد که برای هر حادثه ما به دنبال تبیین شرایط باشیم که در نهایت ایران در موضع پاسخگویی قرار می گیرد و شرایط به طور کلی متفاوت میشود. چرا که این رویه مبنا را بر این قرار می دهد که جمهوری اسلامی ایران در مظان اتهام همواره باید در قبال اقدامات و جنجال آفرینی ها به دنبال روشنگری باشد؟
ببینید ما در یک منطقه بسیار حساسی قرار گرفته ایم. از یک طرف کشورهایی مانند عراق، ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دارد که مسائل ریز و درشت و خاص خود را دارند. از طرف دیگر روابط ما با برخی کشورها مانند پاکستان و افغانستان وجود دارد که اقتضائات امنیتی مرزیمان باعث شده است سرنوشت ما با آنها گره بخورد. بنابراین برای حفظ منافع ملی جمهوری اسلامی ایران که شده باید اقداماتی مانند مصاحبه دوشنبه آقای موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه تکرار شود. ما همواره باید در خصوص تمام حوادث و مسائلی که پیش آمده و قطعاً در آینده نیز پیش خواهد آمد تبیین و روشنگری لازم را داشته باشیم تا هرگونه تلاش برای جنجال آفرینی ضد ایران به شکست کشیده شود. در غیر این صورت مطمئن باشید تداوم جریان پروپاگاندا ضد ایران به موازات سکوت تهران می تواند ایران را در نهایت متهم جلوه دهد و به تدریج روابط ما با دولت و حتی ملت افغانستان و دیگر کشورهای همسایه را نیز تحت الشعاع مسئله قرار گیرد. البته که این مسائل جزو وظایف وزارت امور خارجه است و دستگاه دیپلماسی همواره باید تلاش مجدانه ای برای جلوگیری از هرگونه سودجویی و فرصت طلبی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به منظور تحت الشعاع قرار دادن روابط ایران با همسایگان را در دستور کار قرار دهد.
نظر شما :