تبعات تمایل اربیل به حضور آمریکا در خاک اقلیم در دوران «پساسردار» چیست؟
ساز ناکوک اقلیم
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – یقینا بعد از ترور سردار سلیمانی روند تحولات در عراق وارد مرحله تازه ای شده است؛ مرحله ای که اگر چه شاید در بستر واقعیات در این کشور نتواند به خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق منجر شود، اما بدون شک میزان فعالیت ها و دایره عملیات این نیروها را در خاک این کشور به شدت محدود خواهد کرد. خصوصا که اکنون میزان حملات خمپاره ای و راکتی به مواضع امریکایی ها با منشاء غیر معلوم نیز افزایش پیدا کرده است. اما در این میان به نظر می رسد که دولت فدرال اقلیم کردستان عراق ساز دیگری را در این رابطه کوک کرده است.
با وجود آن که پارلمان عراق پس از کشوقوسهای فراوان بالاخره در 15 دیماه طرح خروج نیروهای آمریکاییها از خاک این کشور را به تصویب رساند و با امضای پیشنویس قانون اخراج نیروهای آمریکایی توسط ۱۷۰ نماینده پارلمان عراق، نهایتا رایگیری با حضور اکثریت و با رعایت حد نصاب قانونی انجام شد، ولی گویا اقلیم کردستان، نه تنها به خروج این نیروها از خاک عراق مخالف است که حتی به دنبال ایجاد شرایطی به منظور تداوم حضور نظامیان آمریکایی در خاک عراق و یا حداقل در منطقه فدرال اقلیم است. این موضع در دیدار چند روز پیش لاهور شیخ جنگی، عضو شورای عمومی رهبری اتحادیه میهنی کردستان با دیوید شنکر، دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه به صراحت ذکر شد.
این اظهارنظر شیخ جنگی از این بابت اهمیت دارد که وی در کنگره چهارم این حزب (اتحادیه میهنی کردستان عراق) و رای گیری برای انتخاب اعضای جدید شورای رهبری با کسب 902 رای از مجموع 1010 عضو کنگره، بیشترین آراء را کسب کرد و یکی از گزینه های رهبری حزب اتحایه میهنی کردستان عراق به عنوان یکی از دو حزب اصلی در اقلیم است. اگر چه که دغدغه ها و نگرانی های نظامی و امنیتی اربیل در جایگاه یک کنشگر خُرد محصور در خشکی، ولی با اقتضائات ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک خاص و مهمش، پیرامون برقرار دیالکتیک با سه بازیگر پیرامونی خود (بغداد، تهران و آنکارا) نیز جای بحث و واکاوی مفصل دارد.
البته در این میان شاید برخی واکنش ها، مواضع و رفتارهای رسانه های داخلی و مشخصا اتهام روزنامه کیهان مبنی بر همکاری اربیل با واشنگتن در ترور سردار سلیمانی باعث بروز برخی کدورت ها و گلایه ها شد، به گونه ای که واکنش و تکذیب مسرور بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان را به دنبال داشت و در ادامه وی (مسرور بارزانی) خواستار عذرخواهی رسمی این روزنامه شد و به تبع آن نیز پیام تسلیت نچیروان بارزانی، رئیس اقلیم در رابطه با ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز با قدری تاخیر منتشر شد. ولی فارغ از این حواشی، قدر مسلم اربیل در خصوص نگاه غایی خود به مسئله تداوم حضور نیروهای آمریکایی، شرایطی را برای خود به وجود خواهد آورد که می تواند به استمرار ناامنی در اقلیم بینجامد.
افزون بر آن اتکای سران و مقامات اقلیم به نیروهایی که سابقه چندان خوبی در حمایت از این منطقه فدرال عراق ندارند، می تواند یک ریسک تمام عیار را برای کردها رقم بزند که به قیمت از بین رفتن اهداف و منافع آنها تمام شود. کما این که در گذشته نه چندان دور این اتفاق به کررات روی داده است.
اگر اقلیم به روند تحولات بعد از همه پرسی 25 سپتامبر سال 2017/ 3 مهر 1396 نگاه کند، خواهد دید در همان بحبوحه، واشنگتن، نه تنها حمایتی از اربیل صورت نداد که با سکوت و انفعال و گاهی هم ابراز مخالفت با اقدام کردها در خصوص جدایی اقلیم از عراق، سبب شد که رفراندوم به شکست کشیده شود و در ادامه نیز شاهد خارج شدن مسعود بارزانی از دایره قدرت بودیم. چرا که اربیل و شخص مسعود بارزانی با علم به مخالفت شدید تهران، بغداد و آنکارا با پروسه جدایی اقلیم از عراق روی حمایت سیاسی و دیپلماتیک کاخ سفید حساب ویژه ای باز کرده بود. اما در نهایت با سکوت و انعفال ترامپ، همان زمان مقامات اقلیم کردستان از عدم اطمینان به ایالات متحده سخن گفت و این که واشنگتن دوست، حامی و همراه قابل اتکایی برای اربیل نیست. این گلایه ها تا جایی پیش رفت که کار تا مرز ایجاد شکاف سیاسی مقطعی میان اقلیم و ایالات متحده انجامید.
اینها علاوه بر آن است که در یک تجربه ناگوار دیگر به دستور دونالد ترامپ، نظامیان آمریکایی در اکتبر سال گذشته میلادی/ مهرماه 98 از مناطق کردنشین سوریه خارج شدند و واشنگتن با این خروج، رسما به ترکیه برای حمله به سوریه و کردهای این کشور چراغ سبز نشان داد. همین چراغ سبزها گویای این حکایت تلخ و صد البته واقعیت تلخ تر است که بر خلاف رویای رهبران کردها، آمریکا، نه تنها دوست آنها نیست، بلکه دشمن دیرین کردهاست. پس هیچ تضمینی برای کردها وجود ندارد که باز هم دولت ایالات متحده از پشت خنجر نزند.
اگر چه در طول سالیان گذشته همواره اقلیم کردستان عراق سعی کرده است با در پیش گرفتن دیپلماسی عمل گرایانه، نوعی از موازنه قوای مثبت را در تبیین مناسبات خود با جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا محقق کند، اما به نظر می رسد که روند تحولات در عراق بعد از ترور سردار سلیمانی و متعاقبش حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پایگاه نیروهای نظامی آمریکا در عین الاسد که دامنه این حملات موشکی به اربیل هم کشیده شد، گویای این واقعیت است که موازنه قوا دیگر جوابگوی شرایط "پساسردار" نخواهد بود.
فلذا اگر اقلیم کردستان عراق به جبر اقتضائات ژئوپلیتیک و همسایگی با ایران هم که شده، نگاه خود را در خصوص تعریف امنیت، ذیل تداوم همکاری با ایالات متحده تغییر دهد، می تواند منطقه باثبات تری را برای خود رقم بزند. چرا که یقینا تداوم و استمرار امنیت، صلح و ثبات در کل خاک اقلیم کردستان عراق به افزایش امنیت در کنار مرزهای غربی ایران می انجامد. در حالی که این مسئله در خصوص آمریکا متفاوت است، زیرا برقرار ناامنی، تداوم تنش و حتی تشدید بحران در منطقه است که مطلوب نگاه واشنگتن خواهد بود. چرا که در این صورت بازیگران منطقه ای از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس گرفته تا اقلیم کردستان همواره خود را نیازمند حضور ایالات متحده می دانند. در این راستا شاید اقلیم کردستان به واسطه استعداد و توان محدودش در برخورداری از تجهیزات و جنگ افزارهای نظامی، نتواند در کوتاه مدت وابستگی خود به ایالات متحده در تعریف امنیت مناطق تحت نفوذش را خاتمه دهد، خصوصا که باز هم زمزمه احیای هسته های خفته داعش در عراق به گوش می رسد، ولی تداوم این وابستگی اربیل به واشنگتن سبب خواهد شد، شرایط برای در منگنه قرار گرفتن اقلیم مهیا شود.
این درحالی است که باز تعریف در مناسبات با تهران می تواند در میان مدت اقتضئات به شدت متفاوت و صد البته مثبتی را برای اربیل و به تبع آن برای تهران رقم بزند. چرا که بی شک امنیت، صلح و ثبات اقلیم کردستان عراق و جمهوری اسلامی ایران به جبر همسایگی و پارامترهای جغرافیای سیاسی آن در هم تنیده شده است. در صورتی که برای واشنگتن تنها تامین امنیت چاه های نفت موجود در مناطق کردنشین مهم است. این موضع، نه سخنی از روی دیدگاه شعاری و ایدئولوژیک که گفته صریح دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در لابه لای توئیت های اواسط اکتبر سال گذشته میلادی، آن هم بعد از صدور فرمان خروج نیروهای نظامی ایالات متحده از مناطق کردنیشن سوریه است. واقعیت این است که کردها از نگاه ایالات متحده تنها جنگ آوران خوبی هستند که می توانند مهره های پیاده نظام مناسبی برای پیش برد طرح ها و اهداف کاخ سفید باشند؛ حال باید اربیل به این سوال مهم جواب دهد که آیا چنین بازیگری با چنین نیت و دیدگاهی می تواند به عنوان یک کنشگر قابل اتکاء برای اقلیم در دل تحولات خاورمیانه، آن هم در دوران حساس "پساسردار" مطرح باشد؟/روزنامه ایران
نظر شما :