ابهام در چشم انداز مذاکرات ایران و آمریکا برای سال ۱۴۰۴

تهران به نامه ترامپ پاسخ می‌دهد، اما راهی برای مذاکره باز نمی‌شود

۰۲ فروردین ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۱۸۳۷ اخبار اصلی خاورمیانه
در شرایط کنونی، تکرار و به نوعی تداوم راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره» دیگر نمی‌تواند پاسخگوی واقعیت‌های میدانی و دیپلماتیک باشد. با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ و تشدید سیاست فشار حداکثری، معادلات جدیدی بر منطقه و جهان تحمیل شده که ایران را ناگزیر از انتخاب میان دو گزینه کرده است؛ یا ورود به مذاکره تحت شرایطی که واشنگتن تعیین می‌کند، یا پذیرش سطح بالاتری از تنش که ممکن است حتی به درگیری مستقیم منجر شود.
تهران به نامه ترامپ پاسخ می‌دهد، اما راهی برای مذاکره باز نمی‌شود

دیپلماسی ایرانی: در هفته‌های اخیر، فضای سیاسی و رسانه‌ای به‌شدت درگیر گمانه‌زنی درباره محتوای نامه دونالد ترامپ به تهران و اقتضائات پاسخ جمهوری اسلامی ایران به این پیام بوده است. بااین‌حال، اگر به دقت مواضع و اظهارات رسمی و غیررسمی دو طرف (تهران و واشنگتن) را بررسی کنیم، می‌توان تا حد زیادی دریافت که در این نامه چه پیشنهاداتی مطرح شده و تهران در پاسخ خود چه رویکردی در قبال آن اتخاذ خواهد کرد. به گزارش شرق، از منظر تاریخی، نحوه برخورد ایران با پیام‌های دیپلماتیک دولت‌های آمریکا، به‌ویژه در دوران ترامپ، همواره بر اصول مشخصی استوار بوده است.

به‌عنوان نمونه، در سال ۲۰۱۹، تهران از دریافت نامه ترامپ که توسط شینزو آبه، نخست‌وزیر فقید ژاپن، منتقل شد، امتناع کرد. این تصمیم واکنش‌های متعددی را به دنبال داشت و برخی معتقد بودند که این رویکرد فرصت دیپلماسی را از میان برد. اما در مقابل، طرفداران این سیاست تأکید داشتند که شرایط مذاکره نابرابر و غیرمنصفانه بوده و در راستای منافع ملی ایران قرار نداشت. حال، با تجربه این رخداد، تهران در مواجهه با نامه جدید ترامپ، مسیر متفاوتی را برگزیده و این بار، ضمن دریافت نامه، پاسخی مشابه گذشته، اما در قالبی دیپلماتیک و رسمی ارائه خواهد کرد.

پاسخ ایران چه خواهد بود؟

پاسخ ایران، همان‌گونه که از رویکردهای پیشین (مبتنی بر چند اصل کلیدی) برمی‌آید، مشتمل بر چند محور خواهد بود:

۱. مذاکره تحت فشار امکان‌پذیر نیست: تهران بارها اعلام کرده که سیاست تحریم و فشار حداکثری، راه را برای هرگونه گفت‌وگوی ثمربخش مسدود می‌کند. این موضع، در شرایطی که ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود تحریم‌ها را تشدید کرده، به‌مراتب مستحکم‌تر خواهد بود. ایران تأکید خواهد کرد که مذاکره باید بر اساس احترام متقابل و در فضایی عاری از فشار و تهدید انجام شود.

۲. عدم پذیرش مذاکره جامع بر سر تمامی موضوعات: یکی از راهبردهای دولت ترامپ، تلاش برای کشاندن ایران به میز مذاکراتی فراگیر بود که موضوعاتی مانند برنامه هسته‌ای، فعالیت‌های منطقه‌ای و توان موشکی را دربر می‌گرفت. این در حالی است که ایران همواره تأکید کرده که مسائل دفاعی و امنیت ملی، به هیچ عنوان موضوع مذاکره نخواهند بود. به همین دلیل، انتظار می‌رود که تهران در پاسخ خود، ضمن ابراز تمایل به دیپلماسی، هرگونه مذاکرات جامع و گسترده را رد کند.

۳.  برچیدن برنامه هسته‌ای ایران خط قرمز است: سیاست فشار حداکثری ترامپ همواره با این هدف دنبال شده که ایران را مجبور به پذیرش محدودیت‌های شدیدتر از برجام کند. اما تجربه خروج آمریکا از برجام نشان داد که چنین سیاستی نه‌تنها کارآمد نبوده، بلکه ایران را به سمت کاهش تعهدات هسته‌ای خود سوق داده است. از این منظر، جمهوری اسلامی به‌صراحت اعلام خواهد کرد که هرگونه مذاکره‌ای که در نهایت منجر به تعطیلی کامل برنامه هسته‌ای شود، مردود خواهد بود. تهران این خط تحلیلی دارد وقتی در برجام حق غنی‌سازی ۳.۶۷ را برای خود به دست آورده است، حاضر به انجام مذاکره‌ای برای از دست دادن این حق نخواهد بود.

۴. فضای مذاکرات باید بر اساس حسن نیت باشد: یکی از چالش‌های اصلی در روابط ایران و آمریکا، بی‌اعتمادی عمیق میان دو طرف است. تجربه خروج یک‌جانبه ترامپ از برجام و تشدید تحریم‌ها، نشان داد که حتی اگر توافقی حاصل شود، تضمینی برای پایبندی آمریکا به آن وجود ندارد. ازاین‌رو، ایران تأکید خواهد کرد که هرگونه مذاکره‌ای نیازمند تضمین‌های عملی از سوی واشنگتن است تا از تکرار تجربه‌های تلخ گذشته جلوگیری شود.

ابهام در چشم‌انداز مذاکرات میان تهران و واشنگتن برای ۱۴۰۴

با توجه به این اصول، می‌توان از هم اکنون نتیجه گرفت که پاسخ ایران به نامه ترامپ، به‌رغم تغییر در لحن و ادبیات، در محتوا تفاوت چندانی با مواضع پیشین نخواهد داشت. این امر باعث می‌شود که چشم‌انداز مذاکرات میان تهران و واشنگتن همچنان مبهم باقی بماند. به‌ویژه با توجه به اینکه ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود، سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تری علیه ایران اتخاذ کرده و فضای دیپلماتیک را بیش از پیش پیچیده ساخته است.

در نهایت، با در نظر گرفتن این تحولات، می‌توان گفت که سال جدید (شمسی) نیز به احتمال فراوان شاهد تداوم تنش‌ها میان ایران و آمریکا خواهد بود. اگرچه ممکن است برخی تحرکات دیپلماتیک در سطوح غیررسمی انجام شود، اما تا زمانی که سیاست‌های فشار حداکثری در جریان باشد، چشم‌انداز توافق و کاهش تنش‌ها چندان روشن به نظر نمی‌رسد.

راهبردی که دیگر کار نمی کند

در شرایط کنونی، تکرار و به نوعی تداوم راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره» دیگر نمی‌تواند پاسخگوی واقعیت‌های میدانی و دیپلماتیک باشد. با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ و تشدید سیاست فشار حداکثری، معادلات جدیدی بر منطقه و جهان تحمیل شده که ایران را ناگزیر از انتخاب میان دو گزینه کرده است؛ یا ورود به مذاکره تحت شرایطی که واشنگتن تعیین می‌کند، یا پذیرش سطح بالاتری از تنش که ممکن است حتی به درگیری مستقیم منجر شود.

ترامپ در دوره جدید ریاست جمهوری خود نشان داده که در صدد به حداقل رساندن فضای مانور دیپلماتیک ایران است. به بیان دیگر هر روز شاهد کاهش گزینه‌های ایران هستیم. تشدید تحریم‌های اقتصادی، افزایش اقدامات محدودکننده علیه متحدان منطقه‌ای تهران، و تقویت ائتلاف‌های بین‌المللی علیه ایران، همگی گویای این استراتژی است. در چنین فضایی، سیاست «نه جنگ، نه مذاکره» که تاکنون به‌عنوان یک راهبرد بازدارنده عمل کرده بود، به‌تدریج کارایی خود را از دست داده و ایران را در موقعیتی قرار داده که امکان حفظ وضع موجود دشوارتر از گذشته به نظر می‌رسد.

در شرایطی که ایران به دنبال راه‌هایی برای مدیریت بحران بدون ورود به مذاکره یا درگیری مستقیم است، این واشنگتن است که گزینه‌ها را محدود می‌کند. ترامپ و تیم سیاست خارجی او بر این باورند که ایران تنها زمانی حاضر به پذیرش شرایط جدید خواهد شد که با فشارهای سنگین‌تری مواجه شود. اما نکته مهم این است که آمریکا صرفاً به دنبال مذاکره برای حل‌وفصل اختلافات نیست، بلکه قصد دارد مذاکرات را به مسیری هدایت کند که نهایتاً تأمین‌کننده اهداف ژئوپلیتیکی و اقتصادی واشنگتن باشد. در این چارچوب، مذاکره‌ای که آمریکا دنبال می‌کند، به هیچ وجه به معنای یک توافق متوازن و مبتنی بر منافع مشترک نخواهد بود، بلکه مذاکره‌ای در راستای اعمال محدودیت‌های گسترده‌تر بر ایران و تغییر رفتار منطقه‌ای و راهبردی آن خواهد بود.

چالش‌های پیش‌روی ایران در اتخاذ تصمیم

در برابر این وضعیت، ایران با یک دوراهی استراتژیک روبه‌رو است؛ ادامه مسیر مقاومت در برابر فشارهای خارجی، که تبعات اقتصادی و امنیتی بیشتری به همراه خواهد داشت، یا ورود به مسیری که به هر نحوی واشنگتن آن را هدایت می‌کند. هر دو گزینه دارای ریسک‌های خاص خود هستند. ورود به مذاکره تحت شرایط تحمیلی آمریکا می‌تواند موقعیت راهبردی ایران را تضعیف کند، در حالی که امتناع از مذاکره ممکن است به اقدامات تنبیهی شدیدتری از سوی ایالات متحده و حتی متحدانش منجر شود.

با توجه به این معادلات، ایران ناچار است گزینه‌های جایگزینی را بررسی کند که بتواند بدون پذیرش الزامات واشنگتن، از افزایش تنش‌ها جلوگیری کند. بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماتیک منطقه‌ای و بین‌المللی، تقویت ائتلاف‌های اقتصادی و امنیتی با دیگر قدرت‌های جهانی، و ایجاد فضای جدید برای مذاکره در قالب‌هایی که از چارچوب مطلوب آمریکا خارج باشد، می‌تواند به‌عنوان راه‌هایی برای خروج از بن‌بست فعلی مطرح شود. در نهایت، واقعیت این است که فضای کنونی عرصه سیاست خارجی ایران دیگر مانند گذشته انعطاف‌پذیر نیست و حفظ وضع موجود به خصوص در سال ۱۴۰۴ دشوارتر از هر زمان دیگری به نظر می‌رسد. ازاین‌رو، تصمیم‌گیری درباره مسیر پیش‌رو، بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک رویکرد واقع‌بینانه، مبتنی بر درک صحیح از تحولات بین‌المللی و در راستای تأمین منافع بلندمدت کشور خواهد بود.

خرید زمان برای گریز هسته ای در ۱۴۰۴؟!

راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره» که در مقاطع پیشین به تهران امکان خرید زمان، مدیریت فشارها و پیشبرد برنامه هسته‌ای را بدون ورود به یک درگیری مستقیم داده بود، حالا با موانع و محدودیت‌های جدیدی روبه‌رو است. یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش‌روی تهران، مسئله زمان است. تخمین‌ها نشان می‌دهند که ایران تا اواخر اردیبهشت یا اوایل خرداد ۱۴۰۴ فرصت دارد که مسیر تعامل با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به گونه‌ای مدیریت کند که از فعال‌سازی مکانیسم ماشه جلوگیری شود. مکانیسم ماشه، که می‌تواند منجر به بازگشت خودکار تحریم‌های بین‌المللی شود، یکی از ابزارهای اصلی فشار بر ایران است و اگر تهران در تعاملات خود با آژانس و سایر طرف‌های بین‌المللی نتواند روند دیپلماتیک مؤثری را در پیش بگیرد، ممکن است با یک موج جدید از انزوای بین‌المللی و اقدامات تحریمی روبه‌رو شود.

لذا برخلاف برخی تحلیل‌های سیاسی و رسانه‌ای که سال ۱۴۰۴ را به‌عنوان «سال اتمی ایران» یا «سال گریز هسته‌ای» مطرح می‌کنند، واقعیت‌های میدانی نشان می‌دهد که چنین سناریویی با وضعیت موجود همخوانی ندارد. گریز هسته‌ای، به این معنا که ایران بتواند در یک بازه زمانی کوتاه به ظرفیت تولید سلاح هسته‌ای برسد، نه تنها از نظر فنی و دیپلماتیک پیچیده است، بلکه تبعاتی جدی برای سیاست خارجی کشور به همراه خواهد داشت. چنین روایتی، چه از سوی تحلیلگران داخلی و چه از سوی نهادهای خارجی مطرح شود، تنها به معنای مشروعیت دادن به اقدامات احتمالی آمریکا و اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران خواهد بود.

خطر افزایش اقدامات تهاجمی آمریکا و اسرائیل

طرح ادعای نزدیک شدن ایران به نقطه گریز هسته‌ای، می‌تواند بهانه‌ای برای اقدامات تهاجمی آمریکا و به‌ویژه اسرائیل فراهم کند. اسرائیل همواره اعلام کرده که اجازه نخواهد داد ایران به توانمندی تولید سلاح هسته‌ای دست یابد و در ماه‌های اخیر، لحن مقامات تل‌آویو نسبت به برنامه هسته‌ای ایران تهاجمی‌تر شده است. از سوی دیگر، دولت ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود سیاست فشار حداکثری را با شدت بیشتری دنبال کرده و ممکن است به‌دنبال فراهم کردن زمینه‌های اقدام پیشگیرانه علیه تأسیسات هسته‌ای ایران باشد. در چنین شرایطی، هرگونه اقدام نسنجیده یا ایجاد این تصور که ایران در آستانه گریز هسته‌ای قرار دارد، می‌تواند پیامدهای خطرناکی در پی داشته باشد.

با توجه به این شرایط، ایران باید یک راهبرد واقع‌بینانه و مبتنی بر منافع ملی را در پیش بگیرد. ادامه سیاست خرید زمان، بدون در نظر گرفتن ملاحظات عملی و تحولات بین‌المللی، ممکن است نتیجه‌ای معکوس داشته باشد. از سوی دیگر، هرگونه تصمیم‌گیری در مورد برنامه هسته‌ای باید به گونه‌ای باشد که نه تنها از مشروعیت اقدامات خصمانه آمریکا و اسرائیل جلوگیری کند، بلکه بتواند زمینه‌های جدیدی برای کاهش فشارها و افزایش قدرت چانه‌زنی ایران در سطح بین‌المللی فراهم سازد. در این راستا، دیپلماسی فعال و مدیریت هوشمندانه پرونده هسته‌ای از اهمیت بالایی برخوردار است و می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در آینده روابط خارجی کشور ایفا کند.

کلید واژه ها: ایران آمریکا مذاکرات ترامپ اسرائیل


( ۴۲ )

نظر شما :

پویا علامه ۰۲ فروردین ۱۴۰۴ | ۲۲:۵۳
همین شماها "یعنی ادعای مدیریت هوشمند" اجازه ندادید ایران و جمهوری اسلامی بمب اتم و سلاح هسته‌ای داشته باشد تا امروز از موضع حداقل برابر وارد مذاکره شود.
سلیم ۰۳ فروردین ۱۴۰۴ | ۰۳:۲۹
چندین سال مردم ایران فشار اقتصادی و تحریم رو قبول کردن کلی دانشمند هسته ای شهید شدن بعد حالا بیایم مذاکره کنیم. دسترسی به انرژی هسته ای حق مردم ایرانه و امریکا و اسراییل نمیتونن با قلدری این حق رو از ما بگیرن. پس جنگ جنگ تا پیروزی. امریکا هم هیچ غلطی نمیتواند بکند.و بر این باورم اسراییل نابود است