تأملی بر چالش های مذاکره آمریکا با ایران؛ گریز از هنر دیپلماسی
ترامپ قبل از هر گونه گفت وگو با ایران باید واقعیتهایی را بداند
نویسنده: رضا حسینی، کاندیدای دکتری علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
سال گذشته دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده به منظور دستیابی به یک توافق بزرگتر و بهتر، از برجام خارج شد. این تصمیم برای اعمال محدودیت های پایدار و شدیدتری بر فعالیت های هسته ای ایران، برنامه موشک های بالستیک و عمق راهبردی منطقه ای اتخاذ شد. به عبارت دیگر این بار نه تنها موضوع هسته ای بلکه محدود کردن توان نظامی و نفوذ منطقه ای ایران نیز مورد بحث و نظر قرار گرفت. به همین جهت دولت ایالات متحده از کنگره و بازیگران منطقه ای برای مهار بیش از پیش ایران طلب کمک و همراهی کرد. اینکه تا چه میزان طرح بلندپروازانه ترامپ امکانپذیر است، پرسشی است که تلاش داریم با بررسی وجوه گوناگون آن به پاسخ متناسب و روشنی البته به قدر استطاعت خود دست یابیم.
برای حصول به پاسخ مناسب از نظرسنجی قابل اتکای اندیشکده چتم هاوس بهره خواهیم برد. در این نظرسنجی، 75 تن از تحلیلگران و سیاستگذاران از ده کشور شامل ایالات متحده آمریکا، ایران، بریتانیا، فرانسه، آلمان، رژیم صهیونیستی، روسیه، چین، امارات متحده عربی و عربستان سعودی شرکت داشته اند. پاسخ دهندگان امکان دستیابی ایالات متحده به یک معامله بزرگ با ایران را ارزیابی کردند. آنها همچنین به پرسش های مربوط به موضوعات هسته ای، منطقه ای و موشک های بالستیک که در دستور مذاکرات گنجانده شده اند نیز پاسخ دادند. این تحلیلگران در مورد موفقیت آمیز بودن سیاست دولت ایالات متحده تردیدهای جدی داشتند. سخن مرکزی آنان در این تحلیل ها تکیه صرف بر ابزارهای اجبارآمیز و عدم استفاده از هنر دیپلماسی از سوی آمریکا بوده است.
از سوی دیگر آنان اظهار داشتند واشنگتن با عدم همراه کردن متحدان اروپایی خود، دورنمای موفقیت آمیز کشاندن تهران به میز مذاکره را تیره و تار کرده است. به لحاظ تاریخی سیاست کلی آمریکا برای مهار ایران ایجاد اجماع جهانی با توسل به سیاست بدنام سازی و رسواسازی بوده است؛ امری که این بار به چشم نمی خورد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند اعلام کاهش تعهدات ایران در برجام توسط دولت ایران گواهی بر این نکته است که رویکرد ترامپ کارساز نیست.
رویکرد بازی حاصل جمع صفر
بسیاری از افراد مصاحبه شونده در نظرسنجی باور داشتند که سیاست «فشار حداکثری » بر ایران نتوانست بر هدفش که همانا برگرداندن ایران به میز مذاکره است، دست یابد. کمتر از 20 درصد از پاسخ دهندگان معتقد بودند که معامله بزرگ با ایران قابل دسترس است. مابقی پاسخ دهندگان به چند دسته تقسیم شدند: برخی ها فکر می کردند که دستیابی به یک نسخه اصلاح شده از برجام امکانپذیر است؛ کمااینکه نخست وزیر عراق در مصاحبه ای از رضایت نسبی تهران و واشنگتن از درج یک پروتکل الحاقی در برجام سخن گفت. برخی دیگر پتانسیل بیشتری را برای مذاکرات جداگانه ناظر به موضوعات مجزّا می دیدند. و نهایتا برخی دیگر همچنان معتقد بودند که هیچ مذاکره ای را نمی توان متصور دانست .
در پاسخ به این پرسش که چرا سیاستهای دولت ترامپ تاکنون نتوانسته توفیقی بیابد، نیمی از آنها به تشتّت آراء و رقابت های درون دولت آمریکا در مورد ایران اشاره کردند. درحالیکه رئیس جمهوری به روشنی از تمایلش برای گفت وگو با ایران سخن به میان می آورد، اعضای دیگر دولت پیام های متناقضی ارسال می کنند. به طور مشخص مشاور امنیت ملی ایالات متحده، جان بولتون و وزیر امور خارجه، مایک پمپئو انگیزه های ایدئولوژیک و اهداف برهم زننده ای را اشاعه می دهند که در مقابل رویکرد معاملاتیِ ترامپ قرار می گیرد.
در همین راستا تعدادی از مصاحبه شوندگان آمریکایی از هر دو جناح ابراز نگرانی کرده اند که بولتون و پمپئو تلاش می کنند تا امکان موفقیت آمیز بودن هرگونه گفت وگو با ایران را تضعیف کنند. همچنین مصاحبه شوندگان ایرانی نیز از مذاکره کردن با دولتی که دچار دودستگی و عدم انسجام است اظهار بی میلی کرده اند. برای پشتیبانی از این تحلیل می توان به فکت های دیگری نیز استناد کرد. به عنوان مثال می توان به مصاحبه اخیر وزیر امور خارجه ایران، محمد جواد ظریف با فاکس نیوز که جزء رسانه های محبوب دونالد ترامپ است اشاره کرد. مصاحبه با این شبکه خبری در راستای تضعیف اطرافیان رئیس جمهوری ایالات متحده و ارسال پیامی مستقیم به خود او قلمداد می شود.
دولت آمریکا خود را در قالبی منحصر کرده که بسیاری از تحلیلگران از آن به رویکرد بازی با حاصل جمع صفر یاد کرده اند. زمانی که مایک پمپئو از خواسته های 13گانه آمریکا برای گفت وگوهای جدید با ایران گفت، بسیاری از تحلیلگران این خواسته ها را نقطه عزیمت مذاکره آمریکا تعبیر کردند، اگرچه بطور عمومی هرگز چنین چیزی طرح نشده بود. این خواسته ها شامل توقف کامل غنی سازی اورانیوم، پایان یافتن تکثیر و تولید موشک های بالستیک، آزادسازی افراد دوتابعیتی در زندان ها و قطع کمک به نیروهای شبه نظامی نیابتی ایران در سراسر خاورمیانه بود. این خواسته ها توجهات جهانی را به خود جلب کرده است اما برشمردن و تکرار مدام آنها در سطح جهانی باب گفت وگو و مذاکرات جدید با ایران را می بندد.
روشن است که ایالات متحده تحریم های سختی را اعمال کرده که رشد اقتصادی ایران را محدود و ضرباتی را به دولت و جامعه ایران وارد کرده است اما نتوانسته رفتار تهران را در منطقه تغییر دهد یا آن را وادار به تن دادن به این خواسته ها کند. پاسخ دهندگان به این نظرسنجی بیان کرده اند اگر ایالات متحده فرض کرده که تهران تحت این فشارها تسلیم خواهد شد به طور جدی ثبات ایران را دستکم گرفته و در ارزیابی امنیت آنها دچار سوءبرداشت شده است.
در واقع سیاست فشار حداکثری آمریکا، مذاکره را برای طرف ایرانی بدون انگیزه و سود کرده است. نباید فراموش کرد که در هر مذاکره ای تصورات و انگیزه های منفعت جویانه، کام طرف های مذاکره را شیرین خواهد کرد و در این صورت آغاز گفت وگوها رقم خواهد خورد؛ چیزی که این بار وجود ندارد و امکان مذاکره را به حداقل می رساند.
به رسمیت شناختن منافع طرف گفت وگو
دولت کنونی ایالات متحده خواسته های احتمالی طرف ایرانی را برای موافقت با گفت وگوهای جدید در نظر نگرفته است. لغو تحریم ها خواسته آشکار دولت ایران است؛ اما آنها می توانند خواسته های بیشتری همچون تضمین امنیت، حسن همجواریِ هسته ای در منطقه (در صورت دستیابی همسایگان به فناوری هسته ای همچون عربستان سعودی)، امتیاز بهره مندی از برنامه موشک های بالستیک منطقه ای و حتی درخواست خروج نیروهای نظامی آمریکایی از خاورمیانه را طلب کنند. در عوض، برخی از مصاحبه شوندگان دیپلمات اذعان کردند که دولت ترامپ می پندارد تهران در تلاش برای بازگرداندن همه تلاش های دیپلماتیک خود با واشنگتن است؛ در حالیکه برخی دیگر معتقدند رهبری ایران چندان علاقه مند به چنین نتیجه ای نیست چراکه جمهوری اسلامی، ایالات متحده را اساسا دشمن خود می داند.
در واقع اتکای بیش از حد ترامپ بر قدرت اجبارگرِ تحریم ها مانع از فهم مکانیسم تصمیم سازی ایران شده است. شاید تجربه دوران ریاست جمهوری اوباما در سال 2012 مبنی بر اینکه مشکلات اقتصادی ناشی از اعمال محدودیت فروش نفت و محدودیت های بانکی و مالی، ایران را به میز مذاکره کشاند، دولت فعلی ایالات متحده را دچار اشتباه محاسباتی کرده است. همچنان که پیش از این از نظر گذراندیم، مذاکرات پیشین اولا به همراهی اتحادیه اروپا بوده و ضمنا هر دو طرف را متقاعد ساخته بود که در این مذاکرات منافعی وجود دارد؛ بنابراین شیرینیِ نشستن دور میز مذاکره برای همه طرف ها (5+1 و ایران) وجود داشت. در حقیقت بین سال های 2003 تا 2013 سیاست آمریکا از منع کلی غنی سازی اورانیوم (سیاست فعلی دولت دونالد ترامپ) به سیاستی تغییر کرد که به موجب آن ایران به عنوان امضاکننده پیمان منع گسترش سلاح های اتمی حق دارد غنی سازی محدودی داشته باشد. به همین سان برجام اجازه غنی سازی بالای 67/3 درصد به مدت 15 سال را به ایران داد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند دولت ترامپ در صورتی می تواند مبتکر دور تازه ای از مذاکرات باشد که حق ایران را تصدیق کند؛ مضافا بر اینکه این بار باید با به رسمیت شناختن نگرانی های امنیتی تهران در منطقه نیز همراه باشد .
امکان سنجی مذاکره با ایران
در این میان، تحلیلگران معدودی معتقد بودند دستیابی به یک معامله بزرگ همچنان امکانپذیر است. بدون استثنا همه آنان آمریکایی یا ایرانی بودند. آنان باور داشتند دستیابی به یک توافق جدیدی که به مسائل حل نشده در برجام بپردازد تنها با یک توافق میان تهران و واشنگتن می تواند حل و فصل شود. به عبارت دیگر این تحلیلگران معتقدند تنها ایالات متحده می تواند تضمین امنیت ایران و لغو همه جانبه تحریم ها را برای حصول به یک مصالحه بزرگ تأمین کند. علاوه بر این تنها آمریکا است که می تواند نگرانی های اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را تسکین دهد.
این مصاحبه شوندگان اروپا را در نقش میانجی در نظر گرفتند که به طور ویژه ارتباطی با این گفت وگوها ندارد. با این حال باید اذعان داشت که اکثر تحلیلگران در مورد توانایی دولت ترامپ برای حصول به یک معامله بزرگ، بسیار تردید داشتند. بسیاری بر این باور بودند که طرف های سوم نظیر روسیه، چین، رژیم صهیونیستی، امارات متحده عربی و عربستان سعودی از موضع سرد ایران برای شروع مذاکرات در راستای اهداف سیاسی خود سوءاستفاده می کنند. اکثر مصاحبه شوندگان از عربستان سعودی و امارات حتی نمی توانستند گفت وگوهای مجدد آمریکا با ایران را تشویق کنند و کارشناسان روس و چینی نیز ابراز داشتند که کشورهای آنان مایل نیستند از تلاش های محدودی که از قبل برای حفظ برجام کرده اند فراتر روند.
سخن آخر
نتیجتا باید گفت اگر رئیس جمهوری آمریکا واقعا به دنبال یک توافق بزرگتر و بهتر است، به جای مضاعف کردن تحریم های یکجانبه باید برای دستیابی به هر نتیجه معناداری، استراتژی ایران را مجددا ارزیابی کند. دولت آمریکا باید پل هایی را برای بازگشت به اروپا بسازد و انواع منافذ و انگیزه های شیرینی که به طور موثر ایران را همانند گذشته به پای میز مذاکره کشانده بود مهیّا کند.
نظر شما :