اهمیت اقتصادی سفر روحانی به بغداد
ایران به جای پرداختن به INSTEX به فکر تعمیق مناسبات با کشوری مثل عراق باشد
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با توجه به امضای قرارداد ها و معاهدات اقتصادی و تجاری در اولین سفر روحانی به کشور عراق، به نظر میرسد که یکی از دستورکارهای مهم حضور رئیس جمهور در بغداد به افزایش مناسبات اقتصادی دو کشور بازمیگردد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیر سفر روحانی بر مناسبات اقتصادی ایران و عراق، گفت و گویی را با محمد کهن دل، کارشناس حوزه اقتصاد بین الملل صورت داده است که در ادامه میخوانید:
از نگاه شما تاثیرات سفر حسن روحانی، آن هم بعد از ۶ سال به عراق از ابعاد اقتصادی چیست؟ آیا این سفر می تواند تقابلی جدی را در برابر تحریم های کاخ سفید در پی داشته باشد؟
قبل از پاسخ به سوال مهم شما باید این نکته را عنوان کنم که اگرچه سفر حسن روحانی به عراق بسیار دیر هنگام بوده است، اما به واسطه فشارهای تحریمی ایالات متحده آمریکا بر اقتصاد ایران و نیز مشکلات معیشتی کشور باید این سفر انجام میشد، چرا که یقیناً یگانه راه برون رفت از مشکلات اقتصادی، نه نگاه به غرب و کشورهای اروپایی که افزایش مناسبات و تعاملات تجاری و اقتصادی با همسایگان است. در این راستا ایران با پانزده کشور دیگر سایه است که می تواند پتانسیل های بسیار زیادی را از نظر تجاری و اقتصادی در اختیار تهران قرار دهد. اگر دولت در طول سالهای گذشته در حوزه سیاست خارجی و نیز وزارتخانه های اقتصادی، برنامه جدی، مداوم و دقیقی را برای افزایش تعاملات خود با این پانزده کشور که پانزده فرصت بسیار طلایی ایران است، طراحی میکرد شاید دیگر نیازی به گفت و گو و مذاکره با کشورهای اروپایی و اعضای 1+4 بود. لذا سفر حسن روحانی بعد از ۶ سال به کشور عراق که می توان گفت مهمترین شریک تجاری ایران در میان همسایگان است، می تواند یک گام بلند و مهم در افزایش تعاملات اقتصادی دو کشور را شکل دهد.
برای درک اهمیت این موضوع تنها کافی است که اشاره کنم مجموعه معاملات ایران با کل قاره سبز چیزی در حدود 1.8 میلیارد دلار است، در حالی که مناسبات اقتصادی ایران تنها با کشور عراق نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار است که می تواند تا سقف ۲۰ میلیارد دلار هم افزایش پیدا کند. پس میبینید که یک کشور مانند عراق میتواند ظرفیت نزدیک به ۴ تا ۵ برابر کل قاره اروپا را از نظر اقتصادی در اختیار ایران قرار دهد. اما سوال اینجاست که با چنین ظرفیتی چرا جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای گذشته نگاه استراتژیک خود را معطوف به قاره سبز کرد که بعد از سال ها مذاکره و رسیدن به برجام اکنون عائدی مهمی از آن برای ایران وجود ندارد و کل تلاش ها معطوف به اینستکس شده است که هنوز هم اجرایی شدنش با اما واگر روبه رو است.
اهمیت سفر روحانی در حوزه اقتصادی با توجه به مجموعه قراردادهایی که با عراق بسته شد، در چه پارامترهایی خلاصه می شود؟
من بر این نکته تاکید دارم که کانون تلاش های جمهوری اسلامی ایران، نه در حوزه دولت بلکه تمام ارگانها و نهادها باید به حمایت از بخش خصوصی و تجار و بازرگانان ایران و عراق تاکید داشته باشد و تنها دخالت دولت و نهادهای دولتی دو کشور به حمایت و تسهیل مناسبات دو طرف باشد. چون اگر ما بتوانیم بخش خصوصی را به شکل جدی در تجارت ایران و عراق دخالت بدهیم، یقیناً بستر برای افزایش چشمگیر مناسبات اقتصادی تهران و بغداد پررنگتر خواهد شد. اما در خصوص سوال مهم شما باید بگویم که با توجه به تلاشهای ایران برای راه اندازی خط ریلی مشترک با عراق میتوان گفت که این تلاشها به عنوان یک کاتالیزور در افزایش مناسبات اقتصادی عمل خواهد کرد، چرا که ایجاد خط ریلی راهآهن مشترک با عراق، هم میزان و حجم صادرات کالا به عراق را افزایش می دهد، هم مدت زمان آن را کاهش داده و هم سبب افزایش تردد توریسم در دو کشور خواهد شد که می تواند یک مولد برای اقتصاد غیر نفتی باشد. امضای 5 سند همکاری میان تهران و بغداد هم از دیگر تلاش های تهران در این سفر بود که گام جدی برای افزایش تعاملات اقتصادی است. عملیات اجرایی راه آهن شلمچه – بصره با توجه به اتصال شبکه راهآهن ایران به خطوط آهن پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، قزاقستان، آذربایجان و ترکیه یک ظرفیت عظیم تبادل کالا را در اختیار ما قرار می دهد.
مضافاً اینکه لغو روادید میان دو کشور می تواند یک فضای بسیار خوبی برای افزایش سطح توریسم در اختیار دو طرف قرار دهد. به خصوص اینکه توریسم دینی و مذهبی در برخی از ایام مانند محرم و صفر تا نزدیک به ۴ میلیون نفر خواهد رسید و این یک ظرفیت مناسب اقتصادی را در پی خواهد داشت. از آن سو مجموعه قراردادهایی که میان دو کشور، به خصوص میان بانک های مرکزی ایران و عراق به امضا رسید، سبب تسهیل مناسبات ارزی دو کشور با ریال ایران و دینار عراق خواهد شد که میتواند بستر را برای افزایش جولان تجار و بازرگانان دو کشور فراهم کند.
با توجه به مناسبات بانکی که شما به آن اشاره داشتید آیا می توان گفت که عدم تصویب لوایح چهارگانه اف ای تی اف از جانب ایران می تواند مانع بزرگی بر سر این راه باشد؟
خیر من چنین تصوری ندارم. به هرحال سطح مناسبات اقتصادی دو کشور در حوزه غیر رسمی چنان زیاد است که حتی در صورت نبود مناسبات بانکی نیز می توان آن را ادامه داد. از آن گذشته فعلا مناسبات بانکی دو کشور در حوزه غیر دلاری ادامه دارد، اگرچه مشکلات جدی در این راه وجود دارد که نیاز به مرتفع شدن آن حس می شود. مضافا این که به نظر من تصویب لوایح اف ای تی اف نوع خود تحریمی جدیدی را در پی خواهد داشت و اتفاقا در آن صورت است که ایران با پذیرفتن این لوایح خود را دچار یک محدودیت جدی و ویژه در انجام مناسبات اقتصادی با همسایگان خود مانند عراق خواهد کرد.
در سایه افزایش اهمیت مناسبات اقتصادی برای ایران در تقابل با مشکلات معیشتی حال حاضر کشور، تهران در تقابل با تحریمهای ایالات متحده آمریکا تا چه اندازه میتواند بر ظرفیت همسایگان خود تکیه کند، چرا که بخشی از این همسایگان شامل عربستان سعودی، امارات متحده و بحرین مشکلات جدی با ایران دارند و از آن صورت کشوری مانند افغانستان و پاکستان نیز مناسبات خیلی پررنگ اقتصادی با ایران ندارند و سایر کشورها مانند ترکیه و آذربایجان نزدیکی جدی با ایالات متحده دارد؟
به نکته بسیار مهم و خوبی اشاره داشتید. من در این رابطه معتقدم که اکنون مناسبات اقتصادی، نه برای ایران که برای جامعه جهانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. با روی کار آمدن ترامپ این مسئله دیگر برای همگان روشن است که ایالات متحده آمریکا در هر اقدام و رفتار خود در حوزه سیاست خارجی تنها به سود و زیان خود میاندیشد. دیگر کشورهای جهان نیز اکنون چنین می اندیشند. از این رو ما هم به جای نگاه سیاسی و دیپلماتیک باید مناسبات اقتصادی را سرلوحه اقدامات دیپلماتیک قرار دهیم. اگر دولت در طول این سالها برنامهریزی جدی را با همه همسایگان حتی عربستان سعودی، امارات متحده و بحرین انجام میداد اکنون به جای پرداختن به چند کشور محدود در همسایگیمان مانند عراق و ترکیه می توانستیم ۱۵ فرصت طلایی را برای خود شکل دهیم، به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس که بسیار ثروتمند هستند و میتوانند بازار بسیار مناسبی برای کالاهای ایرانی باشند و سود سرشاری را برای اقتصاد ایران فراهم کنند. در همین رابطه زمانی که وزیر امور خارجه افغانستان به ایران وارد میشود و با سردی از وی استقبال میشود یقیناً نشان از این دارد که وزارت امور خارجه ایران و دولت به جای پرداختن تعمیق مناسبات با همسایگان خود، درهای امید را تنها در قاره اروپا می بیند. شما از غیر قابل اعتماد بودن برخی از بازیگران و همسایگان گفتید. در این راستا من معتقدم که دوست و دشمن دائمی برای هیچ کشوری وجود ندارد و آنچه که دائمی است تنها سود و منفعت کشورهاست. اگر ما میتوانستیم به ۱۵ همسایه خود این باور را القا کنیم که افزایش مناسبات با ایران، منفعت آنها را در پی دارد، اکنون همه این ۱۵ همسایه با ما یک روابط اقتصادی بسیار پررنگی را شکل میدادند. هر چند که اکنون هم به نظر من چندان دیر نیست و باید در فرصت باقی مانده به فکر تحقق این راهبرد باشیم.
نظر شما :