بعیدینژاد در نشست دیپلماسی ایرانی شرح داد
ناگفتههای برجام به روایت رئیس تیم کارشناسی مذاکره کننده ایران
حمید بعیدی نژاد، رئیس تیم کارشناسی مذاکره کننده ایران*
دیپلماسی ایرانی: حساسیت های زیادی بر بسیاری از صنایع وجود دارد. برای مثال تولید واکسن به عنوان یک فناوری برتر طبق حقوق بین الملل جزو اطلاعات خاص یک صنعت است. دو شرکت پارس تایر و ایران تایر را در نظر بگیرید. این دو شرکت به هیچ وجه اجازه نمی دهند افراد در حوزه هایی وارد شده و اطلاعات خط تولید یا حتی انبار را به دست آوردند، زیرا به دست آوردن اطلاعات این بخش می تواند در پیشبرد کار آنها اثر داشته باشد. از این رو فناوری هسته ای نیز از جمله صنایعی بوده که حساسیت زیادی روی آن وجود داشته و هیچ کشوری اجازه دسترسی به اطلاعات آن را نمی دهد. کشورهای بزرگ به راحتی اجازه بازرسی های بین المللی یا ورود یک بازرس از طرف کشور مقابل را نمی دهند. در این راستا پیچیده ترین بحث، راستی آزمایی است. عمده وقت مذاکرات مربوط به کنوانسیون های بین المللی، بحث راستی آزمایی است. اینکه چه مکانیزمی تدوین شود که بر اساس آن یک تیم بازرسی برای به دست آوردن اطلاعات به کشور دیگر برود. در کنوانسیون سلاح شییمایی، درباره ساعت بازرسی بحث شده است. یعنی اگر کشوری نسبت به برنامه کشور دیگری نگرانی داشته باشد، 6 ساعت فرصت دارد که نگرانی خود را اعلام کند. سپس این درخواست باید طی 10 ساعت به کشور مقابل داده شود و کشور مقابل باید طی 12 ساعت به درخواست، پاسخ دهد. درواقع برای این مساله به دلیل حساسیت موجود، ساعت تعیین شده است.
هدف ایران از ورود به مذاکرات هسته ای با ۱+۵ روشن بود. ایران آمادگی خود را برای پایبندی به تعهدات به طور روشن اعلام و بیان کرد به دنبال سلاح هسته ای نیست. حرف جدیدی هم نبود. اما انتظار می رفت در قبال شفافیت ایران برای اعلام این موضع، آنها نیز تحریم ها و محدودیت های اعمال شده را لغو کنند و به ایران اجازه داده شود بتواند از حق مسلم خود یعنی دستیابی به انرژی هسته ای برای اهداف صلح آمیز استفاده کند. در این باره نیز اختلاف نظری وجود نداشت. اما پرسش این است که پس چرا مذاکرات دو سال و نیم طول کشید؟ این زمان برای تببین اهداف و راستی آزمایی بود. فقط به یک جمله که آنها بنویسند تحریم ها لغو و ایران نیز اعلام کند سلاح هسته ای مردود است، اکتفا نشد. غائله می توانست در دو جمله خاتمه یابد. روند مذاکرات پیچیده بر این اساس بود که از طریق مکانیزم ها و سازوکارهایی نسبت به فعالیت های هسته ای ایران اطمینان حاصل شود و بر اساس پیش بینی های صورت گرفته و تعهدات روشنی که داده می شود، صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران تضمین شود و در مقابل تحریم ها و محدودیت ها لغو شود. در واقع مذاکرات حول این دو موضوع بود. از زمان ورود به جزییات، اختلاف ها و مشکلات و پیچیدگی ها مشخص شد. در حالی که دو هدف یاد شده هیچ مشکلی برای هیچ کسی ایجاد نمی کرد اما در تدوین و تببین اهداف مشکلاتی وجود داشت. در بخش سازوکار نظارت بر برنامه هسته ای ایران و اطمینان از صلح آمیز بودن آن، درخواست دسترسی گسترده به برنامه وجود داشت. آنها می گفتند برخی از جنبه های برنامه هسته ای باید تعطیل شود زیرا توجیه ندارد. بر این ادعا بودند که اطمینانی از صلح آمیز بودن بخشی از برنامه هسته ای ایران وجود ندارد، بنابراین باید تعطیل شود. می گفتند فردو باید تعطیل شود، زیرا فردو مرکزی است که در زیر زمین طراحی شده و نسبت به آن بدگمان هستیم. می گفتند نطنز را حفظ و برنامه هسته ای را در این قسمت مستقر کنید اما فردو باید تعطیل شود. از طرفی می گفتند رآکتور آب سنگین اراک نیز توجیه صلح آمیز ندارد زیرا پلوتونیوم تولید شده در این رآکتور موجب نگرانی است. راه دستیابی هر کشوری به سلاح هسته ای از طریق تولید پولوتونیوم است. بنابراین اصرار بر تعطیلی رآکتور آب سنگین اراک داشتند و می گفتند در مقابل راه حل میانه ای ارایه می دهند که آن را به آب سبک تبدیل می کند تا پلوتونیوم تولید نکند.
از طرفی بیان می کردند که ایران نیازی به سوخت هسته ای ندارد، زیرا سوخت نیروگاه بوشهر از سوی روس ها تامین می شود و رآکتور اراک نیز نیاز به سوخت هسته ای ندارد. ادعای آنها این بود که ایران تاسیساتی که نیاز به سوخت هسته ای داشته باشد، ندارد. بنابراین تعداد سانتریفیوژها باید فوق العاده کم شده و در حد سمبلیکی که ایران بتواند بگوید غنی سازی را حفظ کرده، وجود داشته باشد ولی در عمل نباید سوخت هسته ای تولید شود. رویکرد آنها این بود که می پذیریم ایران برنامه صلح آمیز هسته ای داشته و به دنبال سلاح هسته ای نیست اما در سازوکار اجرایی، فردو و اراک تعطیل یا به آب سبک تبدیل و تعداد سانتریفیوژها نیز خیلی کم شود.
خانم وندی شرمن در روند مذاکرات و حتی ماه های اخیر از این عبارت استفاده می کرد که تعداد سانتریفیوژهای ایران باید " خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی " کمتر از ظرفیت موجود باشد. او هشت بار کلمه خیلی را گفت. تعداد سانتریفیوژ های فعال ۹۲۰۰ عدد بود. 10 هزار سانتریفیوژ در سالن قرار داشت اما نصب نشده و عملیات غنی سازی را انجام نمی دهد. اما دو گروه وجود دارند که مدعی وجود 20 هزار سانتریفیوژ هستند. یک گروه افراد منتقد در داخل است که می گویند تعداد ۵۰۶۰ سانتریفیوژی که ایران پذیرفته فعال باشد از تعداد 20 هزار عدد است و گروه دوم آمریکایی ها هستند که به کنگره خود نشان دهند که ما توانستیم تعداد سانتریفیوژها را از 20 هزار به 5 هزار برسانیم. این همان کار تبلیغاتی است. هم منتقدان داخلی و هم آمریکایی ها عدد را بالا نشان می دادند.
با این حال از "خیلی" های خانم وندی شرمن و حمایت 1+5 از آن که بحث های تند و سختی صورت گرفت، در نهایت طرف ایرانی اعلام کرد که باید عددی ثابت مطرح شود. آنها می دانستند که به پایان زمان مذاکرات نزدیک می شویم، در نهایت گفتند فقط 500 سانتریفیوژ باید وجود داشته باشد. سر این تعداد مذاکرات تلخ و سختی انجام شد.
سرانجام تلخی ها، دعواها، قهرها و سختی های مذاکرات به اینجا رسید که فردو باز خواهد ماند و به فعالیتش ادامه می دهد. در این مرکز، روس ها برنامه خاصی را برای تولید ایزوتوپ های پایدار برای مصارف بهداشتی و صنعتی خواهند داشت. ایزتوپ هایی که برای نخستین بار در ایران وارد حوزه برنامه هسته ای می شود. مهمترین نکته درباره فردو وجود ۱۰۴۰ سانتریفیوژ است که البته کار غنی سازی انجام نمی دهد. اما تضمینی است برای اینکه اگر توافقات به هم خورد یا علیه نطنز عملیاتی نظامی صورت گرفت، بتوانیم فردو را به سرعت راه اندازی کرده و عملیات غنی سازی را آغاز کنیم. گرچه ایران قصدی در این زمینه ندارد اما این مساله برای آمریکایی ها سنگین تمام شد.
از طرفی نیروگاه رآکتور تحقیقاتی اراک همان آب سنگین باقی خواهد ماند. آمریکایی ها خواهان تعطیلی و تبدیل آن به آب سبک بودند. آنها تمامی کارشناسان خبره و حرفه ای خود که در زمینه فناوری هسته ای صاحبنظر بودند را برای مذاکرات آوردند تا از منظر فنی ما را متقاعد کنند که با فرض هایی که ما در ایران مبنی بر صلح آمیز بودن فناوری هسته ای مطرح می کنیم، آب سنگین جوابگو نبوده و فناوری ما صلح آمیز نیست. در واقع می خواستند از نظر فنی با ما مقابله کنند. می خواستند بگویند ادامه فعالیت آب سنگین قابل اجرا نبوده و از نظر عملیاتی امکان پذیر نیست. اما یکی از شاهکارهای مذاکرات ما هم آوردی با بزرگترین افراد مرتبط با حوزه فناوری هسته ای دنیا بود. ما توانستیم به آنها بقبولانیم که این طرح عملیاتی بوده و قابل اجراست. در نهایت رآکتور آب سنگین اراک باقی ماند. فقط مقدار پلوتونیوم آن نسبت به قبل مقداری کاهش می یابد ک بتواند نگرانی های آنها را تا حدی حل کند. درباره سانتریفیوژها نیز گرچه می توانستیم به رقم بالایی دست یابیم اما فرمول های پیچیده ای وجود داشت که بهتر دیدیم مسیر ساده تر را پیش بریم. اینکه مقدار سانتریفیوژها را کم و راه حل ساده باشد. این موضوع از منظر ابعاد مختلف راحت تر است.
اما مساله ایران، تحریم ها بود. باید بر این اساس تعهدهای طرف مقابل مشخص می شد. یکی از سخت ترین بخش های مذاکرات نیز موضوع تحریم ها بود. تحریم های وضع شده از سوی آمریکا و اروپا با هدف تغییر رژیم در ایران بود. تردیدی نداشته باشید که تغییر رژیم در حوزه تحریم ها، تعریف اجرایی و عملیاتی داشت. آنها مسیری را رفته بودند که عملا اقتصاد ایران را بن بست برساند. به نحوی که درآمدهای نفتی کاهش و به صفر برسد، واردات فناوری های برتر، سرمایه و امکانات فنی به ایران ممنوع شود و در نهایت دانشجویان ایرانی نتوانند در رشته های فنی و مهندسی در اروپا و آمریکا تحصیل کنند. این مسیری، جز برای تغییر رژیم معنی نمی دهد.
سیستم قانون گذاری اروپا به شکلی است که شورای اروپا تصمیم گیری می کند و بر اساس آن مصوبه ای اعلام و تحریم ها وضع می شود. اما سیستم قانون گذاری آمریکا پیچیده است. در حوزه تحریم ها علیه ایران رقابتی میان کنگره و رییس جمهور وجود داشت. از یک طرف رییس جمهور تحریم هایی را تحت عنوان دستورات اجرایی _ Executive Orders _ در حدود 10 دستور صادر کرده بود. از طرف دیگر کنگره نیز تحریم هایی را وضع کرده بود و اگر می خواستند مثلا علیه کشور دیگری تحریمی اعمال کنند، نام ایران را نیز در آن قرار می دادند. یعنی اگر می خواستند سوریه را تحریم کنند، می گفتند نام ایران را درج کنیم. اما نکته اینجا بود که بعد از برجام آنها برای لغو تحریم هایی که علیه ایران وضع کرده اند، واقعا گیج شدند. گرچه رییس جمهور آمریکا اختیاراتی برای متوقف کردن برخی قوانین دارد اما به دلیل مسایل پیچیده ای که وجود دارد، امکان لغو برخی از تحریم ها را ندارد. حتی زمانی که آمریکایی ها خواهان تبیین قوانین خود برای ما بودند_ اینکه کدام تحریم برداشته و کدام یک برداشته نمی شود_ گیج شده بودند. می گفتند فکر نمی کردیم روزی به اینجا برسیم که بخواهیم تحریم ها را برداریم. جاده یک طرفه ای را رفته بودند و به فکر برگشت نبودند. آنها سیستم بسیار پیچیده ای دارند که با بسیاری از قواعد و مقررات همپوشانی داشت. اما متاسفانه به صراحت باید گفت حتی در ایران فردی که مسلط به قوانین تحریم باشد، وجود نداشت. ما نیز هیچگاه به این موضوع نپرداختیم. می گفتیم آمریکایی ها هر کاری دلشان می خواهد انجام دهند. ما هم جاده ای یک طرفه را رفته بودیم. ما در راستای توسعه صنعت هسته ای حرکت می کردیم و می گفتیم آنها هر کاری می خواهند انجام دهند. در واقع پیچیدگی سیستم قوانین تحریمی از طرف آمریکا و ضعف اطلاعات از طرف ایرانی وجود داشت.
اما از افتخارات ایران و همکاران ما در روند مذاکرات این بود که با پشتکار و اطلاع یافتن از سیستم حقوقی آمریکا، مسایلی مطرح شد که طرف آمریکایی نمی توانست به ما جواب دهد. آنها مجبور شدند با حقوقدانان خود برای پاسخ به سوال های ما مشورت کنند. در واقع توانستیم احاطه خوبی به قوانین تحریم آمریکا پیدا کنیم. کار سختی بود اما حاصل شد. اگر فردی از نظر فنی به برجام نگاه کند، به احاطه ایران به مقررات آمریکا و زیر و بم قوانین اذعان خواهد کرد. باید نسبت به چنین دستاوردی خرسند باشیم که توانستیم در این هم آورد قدم به قدم با طرف مقابل حرکت کنیم.
اکنون به نقطه ای رسیدیم که علاوه بر فعالیت ۵۰۶۰ سانتریفیوژ، باقی ماندن فردو و تولید ایزوتوپ های پایدار، حفظ رآکتور آب سنگین اراک و مدرنیزاسیون و ارتقای آن، اعضای 1+5 با مساعدت فنی و فناوری هایی که به ایران وارد می کنند و تجهیزاتی که هیچگاه به ایران داده نمی شد، متعهد خواهند بود با ایران همکاری داشته باشند. ایران نیز مسئول و رییس پروژه است. ایران تصمیم می گیرد چه چیزی باید اتفاق بیافتد. آنها ناظر به مدرنیزه کردن نیروگاه اراک هستند. بر اساس ضمیمه سوم برجام، ایران و 1+5 در حوزه های صنعت هسته ای با هم همکاری خواهند داشت و این برای اولین بار است ایران با کشورهای پیشرفته دنیا در خصوص صنعت هسته ای وارد تعامل و همکاری می شود.
اما متاسفانه برخی یا باور نمی کنند یا به تعمد در آن تردید ایجاد می کنند. روشن است که بر اساس تعهدات طرف مقابل تمامی تحریم های مالی، بانکی و اقتصادی ایران لغو می شود. امروز برخی سعی می کنند مساله صنعت هواپیمایی را سخیف کنند. نکته اینجاست که یکی از مهمترین تعهدات طرف مقابل به خصوص آمریکایی ها صنعت هواپیمایی است. درحالی که موضوع هواپیماها ارتباطی به مساله هسته ای نداشت. از ابتدا قرار بود روی مساله هسته ای مذاکره کنیم و هواپیما ارتباطی به مساله هسته ای نداشت. تحریم های هواپیمایی از اولین تحریم های آمریکا بعد از انقلاب علیه ایران بود. ایران 37 سال تحت تحریم هوایی قرار داشت. اما برای اولین بار آمریکایی ها پذیرفتند که تحریم هوایی را بردارند تا ما بتوانیم هواپیمای جدید خریداری کنیم. اما عده ای متاسفانه با نیت سیاسی سعی در سخیف نشان دادن این مساله دارند.
آمارهای ما در حوزه هواپیمایی بسیار وحشتناک است. بیش از 5 میلیارد دلار بلیت در سال از سوی ایرانی ها از شرکت هایی مانند Turkish Airlines، Lufthansa، هواپیمایی قطر، امارات و Austrian Airlines خریداری می شود. این شرکت ها سهم پروازی ایران را به دست آورده اند. ایران ایر پروازی ندارد. ما فقط توانسته ایم حوزه داخل و پروازهای محدودی به خارج را پوشش دهیم. آن هم با وجود تمامی مشکلات زیاد از جمله سوختی که تامین نمی شود. این در حالی است که با لغو تحریم های هوایپیمایی و خرید هواپیماها می توان هزینه ها را کاهش داد و سهم پرواز خود را به دست آورد. حال باید بر اساس کار بزرگی که صورت گرفته، پاسخ دهیم که چرا هواپیما خریدیم؟ این ها عوام گرایی است. اگر هواپیمای داخلی _ نزدیک به 400 فروند_ داشته باشیم و بتوانیم سهم پروازی خود را بگیریم، می توانیم ناوگان هوایی را توسعه دهیم. در حال حاصر روزانه 25 پرواز از ترکیه به ایران صورت می گیرد. شرکتی مانند Turkish Airlines پرواز شهرهای ما را نیز گرفته است. این درحالی است که ما اکنون خلبان، مهندس پرواز، و مهماندار بیکار داریم. اشتغال و اقتصاد به هم متصل هستند. نمی توان یک جایی را توسعه داد و جایی دیگر را محدود کرد. با توسعه و خرید هواپیما برای این افراد شغل ایجاد می شود. شخص آقای ظریف روی این مساله مایه گذاشت. مساله ساده ای نیست. وقتی برای اولین بار آقای ظریف این موضوع را با آقای کری مطرح کرد، طرف آمریکایی مخالفت کرد. آقای کری گفت که نمی تواند چنین کاری را انجام دهد، زیرا ربطی به مساله هسته ای ندارد. اما سرانجام کار به جایی رسید که آمریکایی ها هواپیما، فرش، پسته و دیگر اقلام را از تحریم خارج کردند. به یاد داشته باشید که در زمان تحریم، بازار فرش ایران را دیگر کشورها گرفتند. دیگر به راحتی نمی توان بازارهای از دست رفته را بازپس گرفت. این امر مانند سرزمین های غصب شده است. برای مثال از زمان تحریم نفت ایران _ روزانه از دو و نیم میلیون بشکه به یک میلیون بشکه در روز رسید_ عربستان توانست به میزان یک و نیم میلیون بشکه سهم بازار نفت ایران را به دست آورد. حال ایران برای به دست آوردن سهم دوباره خود نیاز به زمان دارد و عربستان نیز به راحتی از سهم تازه به دست آمده، دست بر نمی دارد. تمام تلاش بر این بود که بتوانیم فرصت های از دست رفته را بازگردانیم. وقتی می گویند چرا هواپیما خریدید، باید این را پرسید، پس کار چگونه به وجود می آید؟ آیا غیر از این است که فرصت های از دست رفته و بازارهای صادراتی را پس بگیریم؟ پتروشیمی و صنعت هواپیمایی را توسعه دهیم؟ کار از همین مسیرها ایجاد می شود. حال به لطف الهی تمامی تحریم ها لغو شده و ارتباط بانکی نیز برقرار شده است.
در اینجا توصیه ای به همکاران رسانه ای دارم. همکاران رسانه ای نسبت به سیستم بانکی کشور و اتصال آن به سوئیفت ابراز نگرانی می کنند. از دو منظر این موضوع قابل طرح است. ابتدا اینکه تمامی تحریم های بانکی، مالی و اقتصادی علیه ایران لغو شدهو در این تردیدی وجود ندارد. حتی تحریم سوئیفت نیز لغو شده است. سوئیفت در بیانه ای در روز اجرای برجام، رسما از لغو تمامی محدودیت های اعمال شده علیه ایران خبر داد. یعنی بانک های ایرانی از تحریم بیرون آمده و می توانند به سوئیفت متصل شوند. سوئیفت یک شبکه پیام رسان بین بانکی است. پیش از برجام نیز ارتباط برخی بانک های ایرانی از جمله سامان و پاسارگاد با سوئیفت برقرار بود. فقط بانک های تحت تحریم نمی توانستند از خدمات سوئیفت بهره ببرند. اما برخی همکاران رسانه ای به این مساله دامن می زنند که تحریم های سوئیفت برداشته نشده است. آنها به برخی بانک ها مراجعه می کنند و از مسئولان بانکی می پرسند که آیا به سوئیفت متصل شده اند؟ آنها نیز پاسخ منفی می دهند. سپس به سرعت اعلام می کنند که دروغ بوده و سوئیفت تحریم های خود را برنداشته است. اگر اطلاعاتمان کافی نیست باید اینقدر پرسیده شود تا اطلاعات کافی ارائه شود. نباید اعتبار رسانه ای را مخدوش کرد. تردید نکنید که تحریم های سوئیفت برداشته شده است. همکاران ما در سیستم بانکی به طور مرتب با سوئیفت در ارتباط هستند. باید بانک هایی که تحریم بودند به سوئیفت متصل شوند. یک مثال ساده می زنم. زمانی که شما از یک شرکت خدمات دهنده اینترنت درخواست وای فای می کنید، باید دو مولفه را داشته باشید. یکی تجهیزات سخت افزاری که البته کهنه نباشد و دیگری تجهیزات نرم افزاری که به روز شده باشد. حال پس از ارسال درخواست، شرکت خدمات دهنده، نرم افزاری را ارایه می کند که شما باید دانلود کنید تا متصل شوید. سوئیفت نیز همینگونه است. فقط در یک صورت شرکت خدمات دهنده به شما سرویس نمی دهد، و اینکه شما حکم قضایی یا موارد دیگری داشته باشید. اکنون بانک های ما باید دو مولفه یاد شده را به روز کرده و در اختیار داشته باشند. شاید فرض کنید 7 مرحله برای اتصال به سوئیفت نیاز است که برخی بانک ها 5 مرحله و برخی 6 مرحله را طی کرده باشند. هر بانکی باید اپلیکشین، سخت افزار و رجیستر خاص خود را داشته باشد. ما می دانستیم که تحریم ها لغو می شود زیرا اگر لغو نمی شد، تفاهمی صورت نمی گرفت. این موضوع برای ما روشن بود و از همان روزهای ابتدایی هم اعلام کردیم و هم می نوشتیم که تحریم ها لغو می شود. برخی می گفتند اطلاعات موثق داریم که پرونده پی ام دی بسته نمی شود. اما دیدیم که پرونده پی ام دی بسته شد. یکی از افتخارات ما این است که نه به ملت دروغ گفته ایم و نه می گوییم. می توانید حرف های ما و منتقدان را بازنگری کنید و ببینید حرف های کدام طرف درست است.
امیدواریم مدیران و برنامه ریزان کلان اقتصادی بتوانند از فرصت های به دست آمده استفاده کنند و بتوانیم فرصت های از دست رفته را جبران کنیم. این پتانسیل برای ایران وجود دارد. ایران کشوری بزرگ و دارای تمدن کهن است. ایران همواره جزو طلایه داران تمدن جهان بوده و مسیرش را ادامه می دهد. امیدواریم با فرصت پیش آمده، با اقتدار جدید در منطقه و جهان بتوانیم رشد و توسعه همه جانبه را در بخش های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را داشته باشیم. به طور حتم آینده بهتری در انتظار کشور است.
نتیجه مذاکرات برد- برد بود. توانستیم صنعت هسته ای را حفظ و محدودیت ها علیه ایران را برداریم. طرف مقابل نیز برد کرده است. به زعم خودشان توانسته اند اطمینان هایی از برنامه هسته ای ایران به دست آورند. هرچند ایران همواره اعلام کرده به دنبال سلاح هسته ای نیست. اما سازوکارهای اجرایی برای آنها مهم بود تا اطمینان لازم را به دست آورند. دستاورد برد – برد نه فقط برای ایران، بلکه برای کشورهای دیگر نیز هست تا یادآور شود رهیافت هایی برای حل مسایل جهانی و منطقه ای باید در نظر گرفت. اگر فکر کنیم یکی می برد و دیگری می بازد، این رهیافت راه به جایی نخواهد برد. اگر عربستان بر این باور است که باید ایران را از مسایل منطقه ای حذف کرد و خود برنده تحولات منطقه ای باشد، چنین چیزی نخواهد شد. جریانات بین المللی نمی تواند یک طرفه باشد.
در نهایت موضوعی که موجب نگرانی ما بوده تصمیم کنگره آمریکا برای محدودیت در صدور ویزای اتباع و شهروندانی است که طی ۵ سال گذشته به ایران سفر کرده اند. این جزو پرونده های باز است. طرف ایرانی به اطمینان خاطری نرسیده است. از یک طرف آمریکایی ها و اروپایی ها متعهد شده اند که فعالیت های عادی اقتصادی را در ایران شروع کنند و از طرف دیگر کنگره آمریکا قانونی را تصویب می کند که منع صدور ویزا و ضرورت تجدید ویزا برای اتباع کشورهای اروپایی در نظر می گیرد که به ایران سفر کرده اند. در واقع اتباع کشورهایی که تا به امروز برای ورود به آمریکا نیازمند دریافت ویزا نبودند، اکنون اگر به ایران بیایند باید درخواست ویزا کنند. اگر این قانوان را آنگونه که کنگره تصویب کرده، دولت آمریکا اجرا کند، مغایر با برجام است. این موضوعی است که اروپایی ها را برای سفر به ایران به این فکر وا می دارد که آیا ریسک رفتن به ایران را بپذیرند یا نه. این آثار منفی برای ما خواهد داشت و ما نگران هستیم. البته آقای کری قول داده که به تعهداتی که در برجام آمده، وفادار بمانند. آنها گفته اند قانون کنگره را به نحوی اجرا می کنند که خللی در روابط عادی اقتصادی با ایران ایجاد نکند. البته باید دید که این اتفاق می افتد. تا به امروز با چنین مشکلی برخورد نکردیم و هیات های اقتصادی اروپایی نیز به ایران سفر کرده اند. از طرفی بحث فقط ایران نیست. جبهه اول این مصوبه اروپایی ها هستند. اروپایی ها این را تبعیضی علیه خود می دانند. چرا یک شهروند اروپایی برای رفتن به ایران باید مجازات شود؟ از روزی که این قانون تصویب شد، سفرای کشورهای اروپایی در آمریکا، اعتراض خود را مطرح کرده و خواستار تجدید نظر شدند. خود اروپایی ها هم به شدت درگیر این موضوع هستند. نباید فکر کرد که فقط ایران تحت فشار بوده البته ما بر اساس تعهدات برجام پیگیر موضوع هستیم. نحوه پیگیری ما و اروپایی ها متفاوت است. ما به راحتی این موضوع را در رسانه های خود محکوم کرده و موضع گیری می کنیم. اما اروپایی ها در لایه های دیگری با وزارت خارجه آمریکا و کنگره کار می کنند تا مشکل برطرف شود. اما مطمئن باشید اگر این مشکل حل نشود، و اروپایی ها برای آمدن به ایران دچار مشکل شوند، عکس العمل نشان می دهند. موضع ایران نیز این است که اگر قانون کنگره اجرایی شود، نقض برجام خواهد بود. اما در این مساله دخالت نمی کنیم. این حوزه قوانین داخلی آمریکاست. کنگره قانونی را تصویب کرده و در مقابل دولت نیز تعهداتی در برجام داده که باید با هم به نحوی رفتار کنند که منطبق با تعهدات برجام باشد.
*متن اظهارات در نشست «ناگفته های برجام و رویکردهای پسابرجام» در سایت دیپلماسی ایرانی
انتشار اولیه: دوشنبه 26 بهمن 1394 / انتشار مجدد: دوشنبه 3 اسفند 1394
نظر شما :