پرونده‌ای که خود تبدیل به چالش شد

برجام: آزمونی ناتمام برای تعامل و مقاومت در سیاست ایران

۲۹ فروردین ۱۴۰۴ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۳۲۲۸۱ اخبار اصلی پرونده هسته ای
نویسنده خبر: فاطمه خادم شیرازی
فاطمه خادم شیرازی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: آینده پرونده هسته‌ای بیش از آنکه به مذاکرات فنی وابسته باشد، به تحولات داخلی و تغییر موازنه قوا میان جناح‌های حکومتی بستگی دارد. برجام نشان داد که دیپلماسی ایران در عین انعطاف‌پذیری محدود، ظرفیت‌هایی برای تعامل سازنده دارد، اما این ظرفیت‌ها همواره تحت تأثیر ملاحظات امنیتی و رقابت‌های جناحی قرار می‌گیرند.
برجام: آزمونی ناتمام برای تعامل و مقاومت در سیاست ایران

دیپلماسی ایرانی: توافق هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵ (برجام) یکی از پیچیده‌ترین و پرچالش‌ترین تحولات در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران بود. این توافق نه‌تنها روابط ایران با قدرت‌های جهانی را تحت تأثیر قرار داد، بلکه به‌عنوان محکی برای سنجش موازنه قوا میان جناح‌های مختلف حاکمیت عمل کرد. این اتفاق صرفاً یک رویداد دیپلماتیک نبود، بلکه آینه‌ای تمام‌نما از تعارض‌ها، همگرایی‌ها و تحولات درونی نظام سیاسی ایران ارائه داد. برای درک عمیق این پدیده، باید آن را در بستر تاریخی، سیاسی و اجتماعی خاص خود بررسی کرد.

در سال‌های منتهی به این توافق، ایران در موقعیت پارادوکسیکالی قرار داشت. از یک سو، پیشرفت‌های فناورانه در حوزه هسته‌ای به نقطه‌ای رسیده بود که امکان بازگشت به عقب وجود نداشت. از سوی دیگر، تحریم‌های فزاینده اقتصاد کشور را تحت فشار بی‌سابقه‌ای قرار داده بود. این تنش دوگانه باعث شد حتی در میان جریان‌های به ظاهر متعارض سیاسی، نوعی اجماع پنهان برای یافتن راه‌حل شکل بگیرد. دولت روحانی با شعار "تدبیر و امید" به میدان آمد، واقعیت این بود که این شعار بیش از آنکه برنامه‌ای اصلاحی باشد، بازتاب ضرورت‌های عینی آن مقطع بود.

مذاکرات هسته‌ای و نتایج آن، خطوط تمایز سنتی بین جناح‌ها را به شیوه‌های جالبی مخدوش کرد. در حالی که معمولاً تصور می‌شد اصلاح‌طلبان حامی تعامل با غرب و اصول‌گرایان مخالف آن هستند، در عمل شاهد مواضع پیچیده‌تری بودیم. بخش‌هایی از بدنه اصول‌گرا به دلایل اقتصادی از کاهش تحریم‌ها استقبال کردند، در حالی که برخی اصلاح‌طلبان به دلایل ایدئولوژیک نسبت به نتایج توافق تردید داشتند. این آمیختگی مواضع نشان داد که تحلیل‌های دوقطبی اغلب ناتوان از تبیین واقعیت‌های پیچیده سیاسی ایران هستند.

در داخل ایران، برجام به میدانی برای رقابت جناحی بدل شد. اصلاح‌طلبان و دولت روحانی آن را دستاوردی بزرگ می‌دانستند که نشان می‌داد ایران می‌تواند از طریق مذاکره به حقوق هسته‌ای خود برسد و تحریم‌ها را بردارد. اما اصول‌گرایان، به‌ویژه نهادهای امنیتی – نظامی مانند سپاه پاسداران، همواره نسبت به تعهدپذیری غرب بدبین بودند و خروج آمریکا از برجام را تأییدی بر این دیدگاه قلمداد کردند. 

واکنش نهادهای فرادولتی به این توافق نیز قابل تأمل بود. سازمان‌هایی مانند شورای عالی امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت نظام که معمولاً در حاشیه تصمیم‌گیری‌های کلان قرار می‌گیرند، در این مقطع نقش فعال‌تری ایفا کردند. این موضوع نشان داد که در مسائل استراتژیک، حتی نهادهایی با ظاهر تشریفاتی نیز می‌توانند به بازیگرانی مؤثر تبدیل شوند. همچنین، نحوه برخورد قوه قضائیه با برخی چهره‌های حامی توافق در سال‌های بعد، گویای وجود شکاف‌های عمیق‌تر در درک مصالح ملی بود.

پیامدهای اقتصادی برجام نیز در تحلیل نهایی نباید نادیده گرفته شود. اگرچه در کوتاه‌مدت رونق نسبی را شاهد بودیم، اما این بهبود اقتصادی بیشتر به عوامل مقطعی مانند آزادسازی دارایی‌های بلوکه شده متکی بود تا تغییر ساختاری در اقتصاد. این کاستی باعث شد حتی پیش از خروج آمریکا از برجام، برخی از حامیان اولیه توافق به منتقدان آن تبدیل شوند. نکته جالب اینجاست که همین تجربه، بعدها بر نحوه مواجهه با موضوعاتی مانند الحاق به سازمان تجارت جهانی نیز تأثیر گذاشت.

خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ را می‌توان نقطه عطف دیگری در این روند دانست. این اقدام نه‌تنها موازنه قدرت داخلی را به نفع جریان‌های منتقد غرب تغییر داد، بلکه نوعی بازتعریف در مفهوم "اعتمادسازی بین‌المللی" در گفتمان رسمی ایران ایجاد کرد. پس از این واقعه، شاهد تقویت گفتمان‌هایی بودیم که بر خوداتکایی مطلق و توسعه روابط شرقی تأکید داشتند. با این حال، حتی در این دوره نیز نمی‌توان گفت که ایران به کلی از منطق تعامل با غرب دست کشیده است.

با تشدید تحریم‌ها و تضعیف اقتصاد، گفتمان "مقاومت" و "عدم اعتماد به غرب" تقویت شد و در نهایت به روی کار آمدن دولت اصول‌گرا انجامید. درس اصلی برجام این بود که در نظام سیاسی ایران، حتی با وجود تمایل دولت به تعامل، نهادهای فرادولتی و ساختارهای قدرت می‌توانند جهت‌گیری کلان را تعیین کنند.

امروز، ایران در وضعیتی پارادوکسیکال قرار دارد: از یک‌سو، به دلیل فشارهای اقتصادی و ناآرامی‌های اجتماعی، انگیزه‌هایی برای کاهش تنش‌های بین‌المللی وجود دارد؛ از سوی دیگر، تجربه برجام و خروج آمریکا از آن، هرگونه تمایل به تعامل را با مقاومت شدید جناح‌های قدرتمند داخلی روبه‌رو می‌کند. راهبرد فعلی ایران ترکیبی از پیشرفت‌های هسته‌ای محتاطانه (بدون رسیدن به سلاح اتمی) و تقویت روابط با شرق (چین و روسیه) است، اما مشخص نیست که این استراتژی تا چه‌حد می‌تواند جایگزین کارآمدی برای تعامل با غرب باشد.

آینده پرونده هسته‌ای بیش از آنکه به مذاکرات فنی وابسته باشد، به تحولات داخلی و تغییر موازنه قوا میان جناح‌های حکومتی بستگی دارد. برجام نشان داد که دیپلماسی ایران در عین انعطاف‌پذیری محدود، ظرفیت‌هایی برای تعامل سازنده دارد، اما این ظرفیت‌ها همواره تحت تأثیر ملاحظات امنیتی و رقابت‌های جناحی قرار می‌گیرند.

فاطمه خادم شیرازی

نویسنده خبر

کلید واژه ها: فاطمه خادم شیرازی برجام توافق هسته ای ایران و امریکا مذاکرات ایران و امریکا دولت روحانی دولت پزشکیان دیپلماسی دولت پزشکیان سیاست خارجی دولت پزشکیان ایران توافق تعامل غرب تعامل


( ۲ )

نظر شما :