نگاه نگران روس ها به تنش زدایی از رابطه ایران با غرب

تهران از مسکو دور نخواهد شد

۰۷ آبان ۱۳۹۲ | ۱۶:۲۹ کد : ۱۹۲۳۲۸۰ آسیا و آفریقا گفتگو خاورمیانه
دکتر جهانگیر کرمی، تحلیلگر مسائل روسیه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که جدا کردن کشورهای عربی و ترکیه از روندهای ژئوپولتیک ضدایرانی در منطقه خاورمیانه،از غرب راحت نیست و نیاز به زمان و تلاش زیادی دارد تا ایران بتواند در جبهه ضد ایرانی شکاف ایجاد کند.
تهران از مسکو دور نخواهد شد

دیپلماسی ایرانی: مسکو نگران است یا خوشحال؟ روسیه که در طول سال های دوری ایران و غرب گاهی بر رفع موانع و حتی تحریم ها تلاش می کرد و گاهی هم قرعه به نام غربی ها می افتاد و با آنها همراه می شد، این روزها بر سر دوراهی مانده است که برای حسن رابطه ها و حل پرونده هسته ای خشنود باشد یا سنگ اندازی کند. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه که در مذاکرات هسته ای گروه 1+5 با ایران در نشست اخیر ژنو سرپرستی هیئت روسی را به عهده داشت گفت، ممکن است طرفین مذاکره کننده درباره برنامه هسته ای تهران به توافقی دست یابند که به این کشور اجازه غنی سازی 5 درصدی اورانیوم می دهد. اما پیشتر گفته بود که نباید به نتیجه این مذاکرات خیلی خوش بین بود. یار غار ایران از اینکه تهران به سمت امریکا و یا اروپایی ها سوق پیدا کند و از او دور شود، واهمه دارد اما خوب می داند که نزدیکی ایران و غرب سبب خواهد شد تا بسیاری از موانع بر سر راه رابطه مسکو- تهران هم از میان برداشته می شود. دکتر جهانگیر کرمی، تحلیلگر مسائل روسیه به بررسی مواضع روسیه در قبال نزدیکی ایران و غرب پرداخته است.

«سرگئی ریابکوف» معاون وزیر امور خارجه روسیه پس از پایان نشست میان ایران 1+ 5اعلام کرد که نمی توان در خصوص مذاکرات ژنو چندان هم خوش بین بود .دلیل این موضع گیری متفاوت روس ها با دیگر اعضای 1+5 را در چه می دانید؟

ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که مصاحبه ریابکوف تنها در این یک جمله خلاصه نمی شود، بلکه معاون وزیر امورخارجه روسیه در مصاحبه خود اعلام کرده است که نتایج این دوره مذکرات از دوره پیش بهتر بوده و در ادامه نیز گفته است پیشرفت هایی که به دست آمده ناچیز بوده و مشکل اصلی باقی مانده است. در عین حال وزارت خارجه روسیه نیز بیانیه رسمی صادر کرده و صراحتا اشاره کرده است که  بحث های محتوایی مفصل و مفیدی در خصوص مسائل مربوطه  انجام و برای جستجوی راه حل های معین و قابل قبول توافق شده تا کارشناسان به کار خود ادامه دهند.

مقصود آن است که باید به هر دو متنی که از سوی روس ها در این خصوص ارائه شده توجه کرد، یعنی هم به بیانیه رسمی وزارت امور خارجه و هم اظهارنظر ریابکوف که  آن هم دو گزاره دارد. یک گزاره می گوید نتایج این دوره از مذاکرات در مقایسه با گذشته بهتر بوده و گزاره دیگر می گوید این روند به معنای پیشرفت نتایج مذاکرات نیست و به دلیل عدم تفاهم مشترک مشکل اصلی همچنان باقی مانده است.

این تفاوت دیدگاه را بیشتر باید در بدبینی  دیپلمات روس دانست و نه اینکه  چنین تفسیر کرد که همه روس ها نگران مذاکرات هستند. متاسفانه در مطبوعات و رسانه های ایران این سخنان را بر نگرانی و یا مخالفت دولت روسیه تفسیر کرده اند. در حالیکه باید تمامی سخنان ریابکوف و بیانیه رسمی وزارت خارجه را مورد ارزیابی قرار داد. بنابراین باید گفت این مساله بیشتر نوعی تفاوت نگرش و یا بدبینی نسبت به آینده از سوی یک فرد حاضر در مذاکرات است  تا کارشکنی  و نگرانی از پیشرفت مذاکرات. من بر این باورم که  روس ها به هیچ وجه نگران پیشرفت مذاکرات دو طرف نیستند؛ به دلیل آنکه مساله هسته ای و تحریم ها علیه ایران مانعی در روابط ایران و روسیه است. از سوی دیگر روسیه در گذشته و از جمله در طرح گام به گام بانی و پیشنهاد دهنده حل مساله هسته ای ایران بوده و تلاش کرده است به نوعی میان ایران و طرف های امریکایی و اروپا تفاهم ایجاد کند. طرح گام به گام روس ها نیز از قضا طرح خوبی بود، درست است به نتیجه نرسید و این به نتیجه نرسیدن هم به آن دلیل بود که بیشتر غربی ها مخالف بودند، و نه جمهوری اسلامی ایران. طرح گام به گام بر این مبنا بود که ایران یک قدم به جلو بر می دارد و طرف مقابل هم باید یک قدم به سوی بازگشت به پیش از تحریمها بردارد و در مجموع این قدم ها باید کاهش تحریم ها  و بازگشت به نقطه اولیه باشد. این امر نشان دهنده آن است که روس ها به واقع نگران مذاکرات نیستند و روابط ایران و روسیه در وضعیت فعلی ارتباط زیادی به مساله هسته ای ندارد بلکه پرونده هسته ای و تحریم های ناشی از آن، روابط  تهران و مسکو را محدود کرده است. بنابراین روس ها ترجیح می دهند این موضوع حل شود تا بتوانند روابط بهتری با ایران داشته باشند، چراکه ایران:

1.     به جهت بازاری که ایران برای صادرات روسیه ارائه می کند

2.     به دلیل آنکه میان مسکو و تهران در مسائل منطقه ای مختلف از جمله  درآسیای مرکزی،افغانستان، خزر و قفقاز و مهم تر از همه  در مسائل خاورمیانه و سوریه اشتراکات منافع جدی وجود دارد

3.     و از سوی دیگر ایران و روسیه در خصوص موضوعات مرتبط با سیستم بین المللی در حال دگرگونی کنونی، گسترش ناتو، سپر موشکی و یکجانبه گرایی امریکا، محدودسازی حاکمیت های ملی،  ومداخله غربیها در امور داخلی کشورها اشتراک نظر وجود دارند.

ممکن است چنین تحلیلی شود که اگر با فرض محال روابط ایران و غرب تا آن درجه پیش برود که دو طرف متحد راهبردی هم شوند، مشکلاتی برای روسیه داشته باشد، اما در وهله اول باید گفت که نه چنین خوش بینی  تا این میزان وجود دارد و نه اینکه سیاست خارجی ایران به دلیل استقلال عملی که دارد ممکن است متحد راهبردی غرب علیه دیگران شود، بنابراین چنین فرضیه ای بسیار دور از ذهن است

روسیه در تمام سال های دوری ایران از غرب و تحریم ها اصلی ترین حامی ایران بوده اما در برخی موارد هم رای مثبت خود علیه برنامه هسته ای ایران در قطعنامه های سازمان ملل را به صندوف انداخته است.به نظر شما نزدیکی ایران و اروپا در پرونده هسته ای چه مضراتی برای منافغ استراتژیک روسیه در سطح بین المللی دارد؟

هیچ زیانی برای روسیه نخواهد داشت. اینکه در سوال اشاره کردید روسیه در مواردی علیه ایران رای داده باید بررسی کرد که در چه زمانی بوده است. این اتفاق ها در دوره مدودف افتاد به دلیل آنکه سیاست همکاری با غرب را در پیش گرفته بود و طرح از «سرگیری» که از سوی امریکایی ها مطرح شد سبب شده بود تا روابط امریکا و روسیه به یکدیگر نزدیک شود. در سال های 2009 و 2010 این دو کشور به هم نزدیک شدند، اما بازهم بر سر مساله سپر دفاع موشکی این رابطه به هم خورد. بنابراین در آن فضای دو سه ساله  اول دوره مدودف این اتفاق افتاد و روس ها به قطعنامه هایی علیه ایران رای دادند. اما اینکه در حال حاضر میان ایران و غرب روابطی ایجاد شود و مساله هسته ای حل شود به هیچ وجه ابعاد ضدروسی ندارد. به عبارت دیگر منافع مشترکی که میان ایران و روسیه در مسال قفقاز و آسیای مرکزی و دریای خزر و مسائل خاورمیانه وجود دارد تا جایی گسترده است که  هر گونه همکاری و بهبود روابط میان ایران و غرب به این سادگی نمی تواند ابعاد ضد روسی به خود بگیرد. به دلیل آنکه این مساله در حوزه منافع مشترک است و به طور قطع کشورها به هیچ وجه حاضر نیستند که به  این سادگی ها یک منفعت مشترک را فدای منافع دیگری کنند. مساله دیگری که باید به آن اشاره داشت این است که دستیابی به آن میزان از بهبود روابط ایران و غرب فرایندی طولانی مدتی است که  نمی توان به راحتی چنین گمانه ای را از همین امروز تصور کرد.

در چند سال اخیر ما در برخی موارد شاهد بروز اختلاف میان روسیه و برخی کشورهای اروپایی بر سر انتقال انرژی بودیم . این در حالی است که بسیاری از کشورهای اروپایی برای بی نیازی از کرشمه های روسیه در این مسیر مایل به آغاز رابطه تجاری با ایران هستند. آیا می توان اینگونه تعبیر کرد که احیای رابطه با تهران ، بازار انرژی روسیه را تا حدی دچار رکود خواهد کرد؟

اینکه ایران وارد تعاملاتی با غرب شود و در این تعاملات در پروژه ناباکو وارد شود و تبدیل به صادر کننده گاز به غرب شود و به ویژه مجموعه صادرات گاز از ایران و عراق به حدی برسد که برای روسیه رقابت ایجاد کند، بله در این صورت به طور حتم بر بازار روسیه تاثیرگذار خواهد بود. این پروژه اگر در سال های آینده یعنی در طول 4 یا 5 سال عملیاتی شود، برای انرژی روسیه رقابت  تجاری و سیاسی ایجاد می کند، بدین معنا که بازار اروپا را از حالت وابستگی به روسیه خارج می کند و این وابستگی به منابع انرژی را توزیع می کند و بدین وسیله اعمال فشار سیاسی از سوی روسیه  به غرب را نیز محدود می کند.

این مساله یک واقعیت است و من کاملا با این موضوع موافق هستم اگرچه ایران و روسیه منافع مشترک منطقه ای دارند و حتی در حوزه انرژی هم همکاری هایی می کنند، چنانچه ایران وارد بازار اروپا شود برای روسیه رقابت تلقی می شود. اما این مساله صرفا یکی از ابعاد تعاملات بین المللی خواهد بود که ممکن است  در بلند مدت میان ایران و روسیه شکل گیرد و فضا را رقابتی کند، و این وضع امروز میان روسیه و کشورهای آسیای مرکزی در صدور انرژی به چین یا میان ایران و کشورهای خلیج فارس در موضوع انرژی هند هم به صورت مقدماتی مطرح است.  در حالیکه همچنان حوزه های منافع مشترک عینی و فوری و حیاتی در حال حاضر بسیار گسترده است. به ویژه با تحولات افغانستان که نیروهای ناتو هم بناست از این کشور خارج شوند روسیه و ایران به شدت نیاز به همکاری در ابعاد مختلف دارند.

بنابراین می توان اینگونه تصور کرد که اگر تمامی مشکلات میان ایران و اروپا حل شود و ایران وارد بازارهای انرژی شود و  روابط روسیه و غرب هم تیره باشد، چنین شرایطی به زیان روسیه است اما مگر آذربایجان و ترکمنستان و عراق نیز قرار نیست در ناباکو باشند. به نظر می رسد تمامی این روندها اما و اگرهاست و آنچه که واقعیت را در صفحه شطرنج منطقه ای  امروز نشان می دهد آن است که روس ها نسبت به حل مساله هسته ای ایران نه تنها نگرانی ندارند بلکه بسیار خشنود خواهند شد که این موضوع میان ایران و غرب حل شود و بخشی ازمحدودیت هایی که بر سر راه همکاری هایی ایران و روسیه است از میان برداشته شود.

ما در پرونده هایی نظیر سوریه شاهد نزدیکی استراتژیک مواضع تهران و مسکو بودیم. پرونده های مشترک میان دو کشور در حال حاضر در سطح منطقه ای چه مسائلی را در برمی گیرد؟ تا چه اندازه روس ها نگران تنش زدایی از رابطه تهران - واشنگتن هستند ؟

موضوع مشترک  نخست میان ایران و روسیه این است که ایران بازار 4 میلیارد دلاری برای روسیه است که ظرفیت افزایش تا 10میلیارد دلار را نیز در یک فرایند دو یا سه ساله داراست. از سوی دیگر پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان کشوری که می تواند به  حفظ ثبات افغانستان کمک کند ایران است و این مساله برای روس ها موقعیت بسیار مهمی است به دلیل آنکه روس ها نسبت به تاثیر تحولات افغانستان بر آسیای مرکزی در داخل روسیه بسیار نگران هستند. نکته دیگر در مسائل آسیای مرکزی است، ایران و روسیه تجربه همکاری در مساله افغانستان را دارند و دو کشور مواضع مشترکی در حوادثی چون بحران تاجیکستان و بحران اندیجان داشتند و همچنین بحث ثبات و امنیت در مقابل جدایی طلبی، افراط گرایی، قاچاق مواد مخدر  و گسترش جرائم فرامرزی و بین المللی موضوعی است که دو کشور را به یکدیگر نزدیک می کند. همچنین دو کشور منافع مشترکی در شکل گیری یک نظام امنیت جمعی در حوزه دریای خزر دارند تا از حضور و نفوذ قدرت های خارجی در دریای خزر جلوگیری کنند و  مسائل امنیتی قاچاق انتقال جرائم  و مهاجرت غیرقانونی و بسیاری از مسائل را در این حوزه قابل کنترل کنند  و در سال گذشته نیز موافقتنامه ای امنیتی میان کشورهای ساحلی خزر منعقد شد. مسائل مربوط به قفقاز نیز همین گونه است، هر موضوعی که امنیت و ثبات قفقاز را تهدید کند و این منطقه را وارد دوره بی ثباتی کند برای دو کشور زیان آور است. فققاز در معرض نیروهای  گریز از مرکز و جریان های واگرا در درون جمهوری ها یعنی در آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است. بودن یک وضعیت باثبات در منطقه برای روسیه و ایران منافع ویژه ای دارد.

در خاورمیانه نیز عدم تبدیل جریان های رادیکال افراط گرا به یک جریان بین المللی گسترده ای که پس سوریه، عراق و لبنان را نیز به خطر اندازد و درقدم بعدی در قفقاز شمالی و جنوبی و حوزه دریای خزر وارد شود موضوع مشترکی است، چراکه این احتمال وجود دارد که به نیروی مخرب منطقه ای تبدیل شوند و کنترل آن امری فراتر از اراده دولت شود.

در مقابل  غربی ها ترجیح می دهند خاورمیانه دستخوش ناامنی هایی شود و از دورن آن هم بتوانند رقبای خود را محدود کنند و همچنین بتوانند از شکل گیری قدرت های منطقه ای که ممکن است برای اسرائیل و یا منافع غرب در آینده مشکل ایجاد کند، جلوگیری کنند. در حال حاضر  حمایت غرب از رادیکالیسم در سوریه کاملا حساب شده است، آنها از این رادیکالیسم برای ضربه به موقعیت ژئوپلتیک ایران در منطقه و سپس به موقعیت روسیه و در درجه سوم جلوگیری از شکل گیری هر گونه نظام قدرتمند در منطقه استفاده می کنند. متاسفانه دولت ترکیه هم در این مسیر به آنها کمک می کند به زعم آنکه می تواند از این نیرو  برای منافع اقتصادی بعدی خود استفاده کند، در حالیکه چنین نیست و اگر رادیکالیسم در منطقه گسترش پیدا کند ترکیه هم از آن در امان نخواهد بود.

ما در دولت های نهم و دهم شاهد سیاست گردش به شرق ایران بودیم. آیا در دولت جدید باید منتظر تغییری در این نگاه باشیم؟

آنچه که در دولت پیشین به عنوان سیاست شرقی شکل گرفت ، محصول یک سری اظهارات و اقدامات بود که روابط ایران را  با غرب و در وهله  بعد با کشورهای عربی و ترکیه خدشه دار کرد و این روند خسارت های زیادی را برای ایران به دنبال داشت، به دلیل آنکه زمانی در گذشته بحث در ایران این بود که باید چه راهکاری اندیشید تا از شکاف موجود میان اتحادیه اروپا و امریکا استفاده کرد و همیشه هم در این مورد تلاش می شد و در برخی موارد این امکان وجود داشت و در شرایطی هم امکان پذیر نبود. اما در دوره دولت  پیشین متاسفانه به گونه ای شد که اتحادیه عرب و ترکیه نیز به غرب پیوستند و جالب است زمانی که صحبت از بهبود روابط ایران و اروپا می شود نه تنها اسرائیل کارشکنی می کند بلکه کشورهای حوزه خلیج فارس یعنی عربستان، قطر و امارات و همچنین ترکیه از این موضوع نگرانند و در تشویق امریکا به برخورد با ایران و یا حمله نظامی به سوریه عجول تر هستند.  در اسناد ویکی لیکس هم این موضوع هست که کشورهای حوزه خلیج فارس بر سد نفوذ و بازدارشتن ایران از هسته ای شده همواره اصرار بوده و حتی پیشنهاد حمله نظامی کرده اند. در حقیقت در دولت پیشین بر مواضعی حساسیت نشان داده شد که در نهایت سبب شد جبهه ای بین المللی غربی و عربی و خاورمیانه ای علیه ایران شکل گیرد. شرق گرایی هم که مطرح شد بیشتر ایران را  تبدیل به بازار مصرف کالاهای چینی کرد و گرنه مگر آیا روابط ایران و هند بهتر از گذشته شد و یا روابط ایران و روسیه بهتر شد؟ خیر، چنین نشد و چینی ها نیز هیچ گاه وارد معادلات سیاسی و یا جبهه بندی های سیاسی با هیچ کشوری و از جمله با ایران نشدند و نخواهند شد. بنابراین نتیجه شرق گرایی دولت گذشته بیشتر سبب تبدیل ایران به بازار چین شد.

سیاست خارجی دولت جدید هم کار بسیار دشواری است؛ بدین معنا که جدا کردن کشورهای عربی و ترکیه از روندهای ژئوپولتیک ضدایرانی در منطقه خاورمیانه،  از غربراحت نیست  و نیاز به زمان و تلاش زیادی دارد تا ایران بتواند در جبهه ضد ایرانی شکاف ایجاد کند و بتواند منافع منطقه ای خود را در برابر موج ژئوپلیتیک جدید طراحی شده از سوی غرب حفظ کند.

انتشار اولیه: جمعه 3 آبان 1392/ باز انتشار: سه شنبه 7 ابان 1392

کلید واژه ها: روسیه ايران دكتر جهانگير كرمي


نظر شما :