تغییر معادله قدرت در منطقه
ایران، ترکیه و سوریه بازی را بر هم می زنند
دیپلماسی ایرانی: بحران سوریه با توجه به تحولاتی که پیش آمده شاهد تغییرات اساسی شده است. اول از همه سقوط شهر القصیر توسط ارتش سوریه و نیروهای حزب الله با حمایت ایران است، دوم، تصمیم واشنگتن به دادن سلاح به مخالفان اسد بعد از آن که گفت حکومت سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. بعد از آن پیروزی چهره معتدل اصلاح طلب، حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران است که به 8 سال دولتداری محافظه کاران پایان داد. همه تحولات حاکی از آن است که قواعد بازی تغییر کرده است.
کاخ سفید پس از آن که دید بسیاری از هم پیمانانش در اروپا و منطقه تمایل جدی به مسلح ساختن مخالفان اسد دارند، تصمیم به مسلح کردن مخالفان کرد. هم زمان تلویحا از عبارت صف بندی سنی، دینی و سیاسی، در برابر هلال ایرانی در منطقه سخن گفت. همه اینها نشان می دهد که ما در برابر تحولی جدید از جمله در عرصه سیاسی سوریه هستیم: رویکردی که به جنگ دینی مذهبی میان ایران با کشورهای عربی به همراه ترکیه اشاره دارد. همچنین به زودی تغییری نیز در جنگ سرد میان امریکا و روسیه حاصل خواهد شد، جنگی که هر کدام از دو کشور تلاش دارند به هر قیمتی شده توجیهی برای حفظ نیروی نظامی خود در منطقه داشته باشند.
سوریه در برابر سه نوع جنگ است. این چیز جدیدی نیست. درگیری های داخلی به یک صف بندی عمیق منجر شده است. از لحاظ خارجی نیز ایران و هم پیمانانش یک طرف ایستاده اند و کشورهای عربی در راس آنها کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و ترکیه در طرف دیگر هستند. در این میان مداخله های امریکایی و روسی و اروپایی نیز مطرح است. هر کدام از طرف ها تلاش دارند تا با استفاده از برگه های خود به نوعی در این درگیری تاثیرگذار شوند، درگیری ای که اصل آن میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده است که هر کدام از طرف های دیگر درگیری پشت سر این یکی یا آن یکی ایستاده است. با این حال با وجود این که عوامل خارجی تاثیری شگرف در تحولات سوریه دارند اما با این حال حرف آخر را عوامل داخلی می زنند.
بی شک حمایت های روسیه و ایران و هم پیمانانشان کمک شایانی کرد که حکومت بشار اسد تا کنون دوام بیاورد و حتی در برابر مخالفان نظامی اش پیشروی کند، با توجه به این که تصمیم امریکا و هم پیمانانش برای مسلح ساختن مخلفان موازنه را به روی زمین سوریه به هم نخواهد زد، بلکه تنها عملیات کشتار را عمیق می کند و وقت بیشتری برای پایان دادن به بحران می گیرد.
محاسبه های منطقه ای و بین المللی بر خلاف تصور برخی ها فورا به نتیجه نمی رسند. شاید باعث شود که مسلح ساختن دو طرف سرعت بی سابقه ای بگیرد اما همه بازیگران بحران جاری در سوریه می دانند که تا زمانی که بحران در میدان نبرد و از طریق نظامی ادامه یابد تنها فقط جنگ است که ادامه می یابد و زمان می خرد و هیچ راه حلی حاصل نمی شود. استفاده از تجربه های گذشته در این جا جواب نمی دهد. کما این که زمینه های آغاز جنگ سرد به وجود آمده نیز نمی تواند چندان دوام داشته باشد، همان طور که قواعد آغاز جنگ های داخلی نیز پایدار نخواهد ماند. دقیقا شبیه همان اتفاقی که در افغانستان بعد از شکست اتحاد جماهیر شوروی رخ داده در این جا نیز رخ داده است. اما نه روسیه با توجه به جغرافیا و اقتصادی که دارد می تواند تجربه اتحاد جماهیر شوروی را تکرار کند و نه ایالات متحده امریکا زیر سایه بحران اقتصادی و بحران هایی که هم پیمانانش در اروپا تجربه می کنند و قدرتی که کشورهای آسیایی و امریکای لاتین روز به روز بیشتر به دست می آورند می تواند تجربه دوران جنگ سرد را تکرار کند. این در حالی است که نمی توانیم وضعیت جدید دنیای مدرن را که با انقلاب اطلاعات و سقوط مرزهای سنتی در پی تشکیل دهکده جهانی و استقلال ملت ها رقم زده اند، نادیده بگیریم. علاوه بر همه اینها، ظرفیت های بحران و طبیعت تحولاتی که در سوریه می گذرد هیچ کدام شبیه تجربه افغانستان یا حتی قبل از آن تجربه ویتنام نیست که بتواند کل منطقه را به یک عرصه رویارویی تبدیل کند. حتی ایران و هم پیمانانش نیز نمی توانند ترکیب سنی گسترده در منطقه را چه در سوریه چه در عراق و چه در لبنان به هم بزنند، همان طور که جریان های سنی نیز نمی توانند ترکیب شیعی کشورهای شیعی را تغییر دهند، چه در سوریه که علوی ها در قدرت هستند چه در عراق که شیعیان قدرت را به دست گرفته اند و چه در لبنان که شیعیان به رهبری حزب الله حرف آخر را می زنند. برای همین نه امریکا می تواند روسیه و متحدانش را شکست دهد و نه می تواند ایران و هم پیمانانش را به زانو در آورد و نه طرف روسی و ایرانی می توانند خط پایانی برای فعالیت های منطقه ای امریکا بکشند. تنها هزینه ها بیشتر می شوند و تعداد بیشتری از مردم کشته می شوند.
رایحه تغییر بسیاری از کشورهای عربی را در نوردیده و نظام منطقه ای را در هم شکسته است. این تغییر باعث شده است تا روابط سیاسی و مصالح و هم پیمانی ها نیز تغییر کنند. به زودی شاهد تغییراتی جدید خواهیم بود. روشن است که این تغییرات با ظهور دو قطب اصلی منطقه یعنی ایران و ترکیه که بیش از همه توانایی جذب دارند، رقم خواهد خورد. برای همین کشورهای بزرگ نیز در استراتژی و شبکه روابط و مصالحشان تجدید نظیر خواهند کرد. در این میان به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران با تغییری که در دولت آن پیش آمده به سمتی می رود که جای الگوی ترکی را که این روزها حزب و عدالت توسعه آن دچار مشکلات داخلی شده است، بگیرد. و همان طور که بحران سوریه همه محاسبه ها و توقعات را به هم ریخته است، این دو کشور نیز بسیاری از معادلات منطقه ای را تغییر خواهند داد.
ترکیه در سال های اخیر مانعی برای نفوذ ایران شده بود، با ورود به قضیه فلسطینی و نزدیکی اش به کردها و حمایتش از سنی ها در عراق و روی کار آمدن دولت های جدید در کشورهای عربی به نوعی در مقابل نفوذ ایران ایستاده بود. به ویژه که یکی از ارکان مهم پیمان ناتو نیز محسوب می شود. ترکیه از نخستین کشورهایی بود که سامانه های موشکی را در خاک خود پذیرا شد. اما امروزه ارکان این حکومت جدید که به سمت دیکتاتوری متمایل شده در میدان تقسیم در استانبول و دیگر شهرهای ترکیه به لرزه در آمده است. دیگر بر خلاف گذشته، در میان سخنرانی های نیروهای سیاسی صداهای مذهبی را به روشنی می شنویم. برای همین پیش بینی می شود که حزب عدالت و توسعه به سمت مواجهه داخلی با رویکرد پذیرفتن رایحه تغییر حرکت کند.
اما در ایران، معتدل ها و اصلاح طلبان موفق شدند که نامزد خود را به کرسی ریاست جمهوری برسانند. پیش بینی می شود به زودی شاهد تغییراتی ریشه ای و جوهری در مواضع تهران باشیم. نیروهای فشار توانستند باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا را وادار کنند که مواضع خود را در برابر بحران سوریه تغییر داده و با مسلح کردن مخالفان اسد موافقت کند، آیا این تحول باعث می شود تا روسیه در مواضع خود تجدید نظر کند؟ سوریه همه قواعد بازی را در جهان عرب تغییر داد. ایران و امریکا نیز تغییر کرده اند، پیش بینی می شود با این تغییر لبنان و عراق نیز تغییر کنند، همان طور که ترکیه نیز تغییر کرده است، در این تغییر بازی آینده خاورمیانه به کدام سمت و سو خواهد رفت؟
منبع: الحیات/ تحریریه دیپلماسی ایرانی 11
نظر شما :