ایران و ترکیه، فرصت ها و چالش های همسایگی
ترکیه به دنبال تخلیه ظرفیت ژئوپولتیک ایران
دیپلماسی ایرانی : جلسه بیست و یکم از سلسله نشست های بررسی سیاست خارجی این ماه در سایت دیپلماسی ایرانی با موضوعیت " ایران و ترکیه، فرصت ها و چالش همسایگی " در حال برگزاری است. سخنران دوم این جلسه دکتر حسین علایی استاد دانشگاه و رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران با موضوع " تحولات نظامی – استراتژیک در منطقه و تاثیر آن بر مناسبات ایران و ترکیه " سخنان خود را با نگاهی به تحولات استراتژیک جاری در منطقه و تاثیر آن بر مناسبات ایران و ترکیه آغاز کرد:
در یک سال گذشته در خاورمیانه شاهد تحولات بسیار مهمی بوده ایم. نخستین تحول پایان حضور نظامی امریکا در منطقه پس از اشغال افغانستان و عراق و تغییر رویکرد امریکا در منطقه خاورمیانه به دنبال روی کار آمدن باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده بود. تحول دوم گسترش ناتو به منطقه خاورمیانه است. پیش از این شاهد گسترش ناتو به شرق بودیم اما امروز این نهاد امنیتی به عنوان ابزاری نظامی در اختیار غرب و امریکا به سمت خاورمیانه در حال پیشروی است. سومین تحول هم جنبش های آزادیخواهی در کشورهای عربی بود. این سه مساله بر رابطه دو جانیه ایرا ن و ترکیه تاثیر گذار بوده است.
باراک اوباما رئیس جمهور چهل و چهارم در آستانه آغاز به کار دولت دوم خود، همچنان به دنبال فاصله گرفتن از سیاست های رئیس جمهور چهل و سوم یعنی جورج بوش جمهوری خواه است. این تغییر سیاست در حال حاضر بر روابط جمهوری اسلامی ایران با ترکیه تاثیر گذار بوده است. در دوران جرج بوش مداخله نظامی راهکار امریکا برای پایان دادن به چالش های امنیتی متصور بود. اما در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما توسل به دیپلماسی هوشمند در راس کار دولت آمریکا قرار دارد. بر همین اساس راهبرد سیاست امنیت ملی که سال 2012 اعلام شد توجه امریکا را به شرق آسیا و خاورمیانه به عنوان اولویت بیان کرد.
رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران در ادامه سخنان خود این پرسش را مطرح کرد که امروز آمریکا در منطقه ما چه برنامه و چه راهبردی را دنبال می کند؟ وی در مقام پاسخ توضیح داد.
• نخست آنکه امریکا در وضعیت فعلی به این نتیجه رسیده که باید قدرت نظامی زمین گیر شده خود در افغانستان و عراق را جمع آوری کرده و به تولید قدرت آزاد نظامی روی آورد تا در صورت نیاز بتواند از آن در چالش های جهانی استفاده کند. عقب نشینی از عراق در گذشته و برنامه خروج از افغانستان در سال 2014 میلادی در راستای همین آزادی سازی نیروهای زمین گیر نظامی است. البته این عقب نشینی به معنای ترک کامل این دو کشور نیست و نخواهد بود.
• فعال سازی ناتو در منطقه خاورمیانه از دیگر استراتژی های جدید امریکا است. پیش از این دفاع از اروپا و کنترل و مهار روسیه در زمره وظایف این نهاد نظامی بود. اما امروزه این نهاد جایگزین ماموریت های امریکا در کشورهای هدف می شود. در سالهای اخیر شاهد بوده ایم که پیمان ناتو در افغانستان ، بخشی از عراق ، جنوب خلیج فارس و اخیرا با گسترش سپر موشکی در منطقه پیرامونی ایران و حدفاصل میان ایران و رژِیم اسرائیل ، بال و پر گشوده است.
• امریکا در دور دوم ریاست جمهوری اوباما استفاده از قدرت نرم به جای نیروهای نظامی را برای مدیریت کشورهای ناسازگار در دستور کار خود قرار داده است. بر همین اساس قدرت نرم که از طرق دیپلماسی هوشمند اعمال می شود امریکا را از یک جانبه گرایی به سمت چندجانبه گرایی و تلاش برای ایجاد اجماع بین المللی در کشورهای هدف پیش می برد. امریکای امروز بر همین اساس دیگر شعار جنگ نمی دهد اما عملیات نظامی مثل ترورهای هوشمند را از طریق هواپیماهای بدون سرنشین ادامه می دهد. در همین راستا، بودجه نظامی این کشور هم در سال های اخیر کاهش محسوسی نداشته است.
• گسترش نظامی در خلیج فارس هم از دیگر استراتژی های قابل توجه آمریکا است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، امریکایی ها امنیت خلیج فارس را به هیچ قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای واگذار نکردند. در حال حاضر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تا دندان مسلح هستند اما اهمیت این منطقه از منظرژئوپلیتک و دارا بودن ذخایر انرژی، امریکا را به مدیریت مستقیم مسائل منطقه سوق داده است. امریکایی ها در خلیج فارس برای خود و کشورهای عربی تهدیدی به نام ایران را تعریف کرده اند که بر اساس آن سپر دفاع موشکی را تا خاک اسرائیل توسعه داده اند. هدف از این امر مواجهه با دو چالش و دغدغه مهم است:1. امنیت خلیج فارس و 2. حفظ امنیت و بقای اسرائیل . از نگاه آمریکایی ها امروز ، تهدید کننده بقای اسرائیل و چالش آفرین امنیت در خلیج فارس ایران است.البته ایران نیز همیشه خود را متعهد به حفظ امنیت خلیج فارس و آزادی کشتیرانی در تنگه هرمز می داند و آمریکا را عامل نا امنی های منطقه معرفی می کند. بنابراین در حال حاضر اقدام نظامی کلاسیک، چاشنی فعالیت های سیاسی امریکا در خلیج فارس شده است. موشک های پاتریوت و گنبد آهنین هم ابزارهای جدید امریکا برای سلب قدرت بازدارندگی ایران است. این تحول به این معنا است که امریکایی ها ایران را کشوری می دانند که در خاورمیانه می تواند نفوذ امریکا را زیر سوال ببرد.
دکتر حسین علایی با اشاره به تحولات اخیر در جهان عرب و بر هم ریختن ساختار دیکتاتوری به طور مشخص در مصر، تونس و لیبی تاکید کرد که این تغییر ساختار تاثیر بسزایی بر سیاست های امریکا در منطقه داشته است: از زمانی که در منطقه احساس تحول سیاسی می شد ، بحث بر سر اینکه از چه الگویی حکومت های جدید در منطقه می توانند برای دوره پس از دیکتاتوی استفاده کنند مطرح بود. در منطقه خاورمیانه دو الگوی موفق بیشتر وجود ندارد: الگوی جمهوری اسلامی ایران و الگویی ترکیه که با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه مورد توجه قرار گرفت. این مدل مورد پسند امریکایی ها هم بود. ( باراک اوباما در نخستین سفر خود به قاهره در زمان حسنی مبارک به شکل رسمی مدل ترکیه را برای کشورهای اسلامی توصیه کرد ) . ویژگی مدل جمهوری اسلامی همخوانی فرهنگ مردم با نوع حکومت، مقابله با اسرائیل و حمایت از فلسطینی ها و نپذیرفتن سلطه و نفوذ آمریکاست. اما ویژگی مدل ترکیه ، برقراری دموکراسی سازگار با دین در جامعه و فرستادن نظامی ها به پادگان ها. برخورداری از سیاست مستقل در عین داشتن تعامل با کشورهایی چون امریکا است. حکومت ترکیه نه تنها مزاحم برنامه های امریکا در منطقه نخواهد بود بلکه با ناتو نیز همراهی می کند و در خصوص اسرائیل هم معتقد به نابودی اسرائیل نیست اما به تشکیل کشور فلسطین هم معتقد دارد. بسیاری از کشورهای غربی و عربی در سالهای اخیر مدل ایران و ترکیه را با هم مقایسه می کردند و در تلاش برای برقراری مدل ترکیه بودند. فراموش نکنیم که اتفاقات داخلی ایران پس از 88 هم فرصت مناسب را برای ترجیح مدل ترکیه بر ایران در اختیار غرب و معترضین کشورهای عربی قرار داد.
اما نتایج تغییرات در جهان عرب تا کنون چه بوده است؟
• از تعداد حکومت های دیکتاتوری و روسای جمهور و رهبران مادام العمر کاسته شده است.
• مردم معتقد به حاکمیت بر سرنوشت خود شده اند و به دنبال ایفای نقش موثر در تعیین سرنوشت خویش هستند.
• دولت های تشکیل شده به سمت الگوی اسلام سازگار با مردم سالاری و برگزاری انتخابات آزاد پیش می روند.
• از قدرت عمل اسرائیل علیه فلسطینی ها کاسته شده و اسرائیل مانند گذشته نمی توانددر مانورهای سیاسی و عملیات نظامی با دست باز عمل نمی کند
• ماهیت سلطه امریکا بر خاورمیانه تغییر یافته است.
• از نفوذ روسیه در منطقه به صورت محسوسی کاسته شده است.
سخنران دوم نشست بیست و یکم دیپلماسی ایرانی با اشاره به نقش گروه های افراطی در برآورده شدن استراتژی های مورد نیاز امریکا می افزاید: حاصل تحولات اخیر می توانست به انهدام گروه هایی مانند القاعده منتهی شود چرا که همواره با ارتقای دموکراسی، گروه های مسلح مخالف امکان بقای خود را از دست می دهند. اما امریکایی ها برای ممانعت نسبت به از دست دادن مدیریت منطقه به گروه هایی مانند القاعده در کشورهایی مانند سوریه اجازه فعالیت دادند. در خصوص سوریه امروز شاهد انتقال اعضای القاعده از کشورهایی چون لیبی،افغانستان و چچن به سوریه هستیم. این گروه ها هم عمدتا از فضای ترکیه برای رسیدن به سوریه استفاده می کنند و اگر کسی به ترکیه سفر کند اعضای القاعده را در فرودگاه ها و هتل های این کشور به راحتی می بیند. در حال حاضر هم امریکا و هم برخی متحدان عربی اش سوریه را صحنه ای برای جدال با دشمنان مشترک خود می بینند. بنابراین گروه های تروریستی مانند القاعده و سلفی ها در کوتاه مدت تقویت شده اند اما در دراز مدت به شرط برقراری دموکراسی و برپایی مداوم انتخابات آزاد ، تضعیف خواهند شد.
اما سوال دیگر این است که ترکیه امروز چه سیاستی را در منطقه دنبال می کند؟ در سالهای گذشته می شنیدیم که این کشور به دنبال رابطه ای برخوردار از مشکلات صفر با همسایگان خویش است. اما امروز سیاست ترکیه تغییر کرده است و این کشور به میزبان سیاست های ناتو در منطقه تبدیل شده است. اما چه مساله ای ترکیه را به این سمت سوق داده است؟ نگاهی تاریخی به استراتژی های دولت در ترکیه نشان می دهد که اولویت دولت در این کشور رشد اقتصادی است. رسیدن به 10 اقتصاد برتر جهان هنوز رویای این کشور است. در دو دهه اخیر ترکیه همواره سیاست خود را بر اساس منفعت گرایی متمرکز کرده است. بر همین اساس ترک ها در روزهای جنگ تحمیلی بیشترین استفاده را از شرایط جنگ عراق با ایران کردند. در حال حاضر هم در شرایط تحریم ایران، ترکیه بیشترین مراوده اقتصادی را با ایران دارد تا بتواند از فرصت های آن استفاده کند. به زبانی دیگر ترکیه بیشترین بهره را از تحریم اقتصادی غرب علیه ایران می برد. نکته ظریف قابل توجه این است که آمریکا بعد از انقلاب اسلامی از طریق کشورهایی مانند ترکیه به دنبال تخلیه ظرفیت ژئوپلتیک ایران بوده است. جغرافیای ایران این فرصت را به جمهوری اسلامی می دهد که بیشترین درآمد را در منطقه با کمک ترانزیت نفت و گاز و کالا و حمل و نقل هوایی به خود اختصاص دهد. ایران می تواند مسیر انتقال انرژی به اروپا و شرق آسیا در منطقه باشد اما بخش عمده ای از این ظرفیت در حال حاضر در اختیار ترکیه است.
وی در تبیین سیاست های ترکیه در منطقه می گوید: ترکیه به دنبال ایفای نقش مرجع در منطقه است. رهبران ترکیه اعتقاد دارند که این کشور مدیریت منافع غرب در جهان اسلام و برعکس را بر عهده داشته و حس مسولیت تمدنی برای خود قایل است. بنابراین ترکیه علیرغم داشتن بیشترین زندانیان سیاسی، سعی می کند به عنوان بازیگری مهم در خاورمیانه ایفای نقش کند تا از این طریق الحاق به اتحادیه اروپا را هم میسر سازد.
وی در پایان با اشاره به رابطه دوجانبه میان ایران و ترکیه ، به منفعت های مشترک و موارد اختلاف اشاره کرد و افزود: حقیقت این است که موقعیت سیاسی و نظامی ایران در منطقه و سیاست های آمریکا علیه جمهوری اسلامی، کشورهای عربی -بخصوص پادشاهی ها - را به سمت ترکیه کشانده است. در سال 2006 پادشاه عربستان برای نخستین بار پس از 40 سال به ترکیه رفت و شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب هم ترکیه را به عنوان عضو ناظر پذیرفته اند. بنابراین از نگاه سران کشورهای عربی ، ترکیه عاملی برای کاهش نفوذ ایران بوده و فعال شدن ترکیه را سپری مناسب برای مقابله با هلال شیعی می دانند.
در حال حاضر تحولات رخ داده در منطقه خاورمیانه فرصت های عظیمی را برای ایران ایجاد کرده است که از جمله آنها می توان به مسائل زیر اشاره کرد:
• سرنگونی دولت های مخالف با ایران مانند حسنی مبارک فرصت فوق العاده ای را از لحاظ امنیتی و سیاسی فراهم کرده است.
• به صورت اشکار اسلام گرایی در خاورمیانه احیا شده است . در تمامی انتخابات برگزار شده در کشورهای عربی، گرایش های مختلف اسلام گرایی رای آورده است.
• درگیری امریکایی ها در تحولات منطقه می تواند مولود منافع مشترک و البته اتلاف وقت امریکا در این حوزه باشد
• بر هم ریختن نظام قدرت و ساختار سیاسی در منطقه خلایی را ایجاد کرده که خود به خود نیاز به بازیگری جدیدی در منطقه وجود دارد. این مساله موجب نوعی رقابت میان ایران و ترکیه شده است.
از جمله دغدغه های مشترک امنیتی میان ایران و ترکیه برگ کردها یا همان بحث پ ک ک در ترکیه و پژاک در ایران است. این مساله می تواند به ظرفیت مشترک میان ایران و ترکیه و یا عامل اختلاف تبدیل شود. ارتباط گسترده ترکیه با حکومت اقلیم کردستان بدون رعایت سیاست دولت مرکزی عراق جهت بهره برداری از ظرفیت کردها تلقی می شود. در حوزه اقتصاد هم ایران و ترکیه مکمل هم هستند. ایران می تواند منبع مهم تامین انرژی ترکیه باشد و ترکیه هم به تبدیل شدن به هاب انرژی در منطقه است . در بازار توریست هم یکی از مشتری های اصلی ترکیه، مردم ایران هستند در حالی که مردم ترکیه از بازار گردشگری ایران استفاده چندانی نمی کنند .
این استاد دانشگاه در پایان به موارد اختلاف میان ایران و ترکیه اشاره کرد و گفت:
• اردوگاهی که ترکیه در آن قرار گرفته درست مقابل اردوگاه ایران است. ترکیه در اردوگاهی است که اردوگاه غرب تلقی می شود و کشورهایی از سیاست های دولت ترکیه حمایت می کنند که علیه ایران هستند. یک مصداق عینی این مساله بحث استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در مرزهای ایران و نیز در مرزهای سوریه است. امریکایی ها پیش از این به دنبال استقرار این سامانه در مرز روسیه بودند که در معامله با روسیه ، آن را به منظور بازدارندگی ایران به مرزهای ایران کشاندند.
• ترکیه در مساله اسرائیل و فلسطین هم به دنبال رقابت با ایران است. البته ایران همیشه ترکیه را به کاستن از روابط خود با اسرائیل و حمایت از حقوق فلسطینیان تشویق کرده است. اما به نظر می رسد که حزب عدالت و توسعه به دنبال تغییر جایگاه ایران در حوزه فلسطین است.
• بحران سوریه هم مهم ترین چالش میان ایران و ترکیه است. نگاه ایران برخلاف ترکیه این است که آنچه در سوریه می گذرد فقط اعتراضات مردمی نیست بلکه جنگ قدرت های فرامنطقه ای و منطقه ای از طریق گروه های مسلحی مثل القاعده علیه دولت مرکزی است. ایران اعتقاد دارند که در حال حاضر مساله مردم سالاری و دیکتاتوری در سوریه مطرح نیست بلکه موضوع اصلی جنگ قدرت های رقیب در سوریه است و این دقیقا با رویکرد ترکیه در سوریه که می خواهد گروه های همسو با خود را در سوریه بر سر کار آورد در تقابل است.
سردار حسین علایی سخنان خود را با تاکید بر این امر که در نهایت حوزه های اختلاف دو کشور قابل کنترل و مدیریت بوده و این مسائل به دلیل رابطه تاریخی میان ایران – ترکیه به تخریب کامل این دوستی منتهی نخواهد شد، به پایان رساند.
نظر شما :