بررسی تضاد ها و همکاری های ایران و عربستان
جنگ سرد خاورمیانه

نویسنده: حسین صالحی، کارشناسی علوم سیاسی
دیپلماسی ایرانی: روابط ایران و عربستان سعودی همواره با لایههای پیچیدهای از همکاری و تضاد همراه بوده است. در نگاه اول، دو کشور هدفهای مشترک در راستای رشد و توسعه اقتصادی، حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی دارند. اما این همراستاییهای ظاهری در بسیاری از موارد به رقابتها و تضادهایی میانجامد که در بطن آنها رویکردهای مختلف سیاسی، دینی و منطقهای نهفته است. این تحلیل تلاش دارد تا به بررسی ریشهها و ابعاد این همکاریها و تضادها بپردازد و راههای گسترش روابط و مقابله با چالشها را ارزیابی کند. آیا این همکاریها میتواند به اتحاد استراتژیک منجر شود یا تضادهای اساسی آنها باعث بروز بحرانهای بیشتر در منطقه خواهد شد؟ تنها زمان میتواند این پرسشها را پاسخ دهد.
هدف نخست: رشد و توسعه اقتصادی و امنیتی
هدف نخست هر دو کشور ایران و عربستان سعودی، همانطور که اشاره شد، رشد و توسعه اقتصادی، حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی است. این اهداف بهطور اصولی هیچ تضادی میان دو کشور ایجاد نمیکند و میتواند مبنای مشترک برای همکاریهای بیشتر باشد. در واقع، این مشترکات میتوانند چارچوبی مناسب برای گسترش روابط اقتصادی، تجاری و امنیتی میان دو کشور فراهم آورند. برای نمونه، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روابط ایران و عربستان در قالب همکاریهای امنیتی و نظامی با میانجیگری ایالات متحده، در چارچوب «سیاست دو ستونی» امنیت خلیج فارس تنظیم شده بود. ایران و عربستان با نقشهای مکمل یکدیگر در منطقه در این چارچوب قرار داشتند. ایران از طریق توان نظامی خود در خلیج فارس و همچنین حمایت از کردهای عراق و تهدید عراق بهخوبی قدرت خود را به نمایش گذاشت. این همکاریهای استراتژیک برای هر دو کشور سودمند بود و حتی رقابتهای آشکار و پنهان نیز نتواستند آن را بهطور کامل تحتالشعاع قرار دهند. سیاست دو ستونی آمریکا، که با هدف مقابله با نفوذ شوروی در منطقه خلیج فارس در سال ۱۹۷۴ آغاز شد، پایهگذار این همکاریها بود. با این حال، این همراستاییها نتوانستند از بروز بحرانها و تغییرات بعدی جلوگیری کنند، چراکه تضادهای درونی هر دو کشور، خصوصاً در زمینههای مذهبی و سیاسی، بلافاصله پس از پایان دوران جنگ سرد بروز کردند.
هدف دوم: حمایت از نهضتهای آزادیبخش و تعارض با اسرائیل و غرب
هدف دوم جمهوری اسلامی ایران که شامل دفاع از مسلمانان و نهضتهای آزادیبخش و تعارض با اسرائیل و غرب است، برخلاف تصور، با هدف مشابه عربستان سعودی که بیشتر به حفظ وضع موجود و نظم منطقهای توجه دارد، همراستا نیست. ایران در چارچوب سیاستهای خود همواره از جنبشهای شیعی در کشورهای عرب خلیج فارس حمایت کرده، در حالی که عربستان سعودی بهدنبال تقویت روابط خود با اکثریت سنیمذهب منطقه بوده و همین تفاوت رویکردها موجب بروز تعارضات جدی میان دو کشور شده است. بهویژه، حمایت ایران از گروههایی چون حزبالله لبنان و حماس در غزه، که بهطور مستقیم بر روابط ایران با کشورهای عربی دیگر تأثیر گذاشته، برخلاف رویکرد عربستان است که بیشتر به حلوفصل بحرانها از طریق دیپلماسی و میانجیگریهای بینالمللی میپردازد. این تضاد در شیوههای عمل، از اختلافات عمیق میان دو کشور نشان دارد که حتی در مواجهه با مسائلی مانند فلسطین و دیگر بحرانهای منطقهای نیز ادامه دارد. عربستان سعودی بهدنبال حفظ منافع خود از طریق دیپلماسی و حمایت از طرحهای صلحی همچون طرح "فاس" در سال ۱۹۸۲ و طرح صلح عربی در نشست بیروت سال ۲۰۰۲ است، در حالی که ایران با تأکید بر حمایت از جنبشها و نهضتهای آزادیبخش و کمک به آنها در برابر دولتهای محافظهکار منطقه، خواهان حلوفصل مسائل از طریق فعالیتها و تحرکات این جنبشهاست. این تضاد راهبردی میان دو کشور بر پیچیدگی روابط آنها افزوده است.
هدف سوم: استقرار جامعه اسلامی بر اساس مبانی شیعی
سومین هدف جمهوری اسلامی ایران، استقرار یک جامعه اسلامی مبتنی بر مبانی شیعی است که به عنوان الگویی برای مسلمانان جهان شناخته شود. اما این هدف نه تنها با چالشهای داخلی مواجه است، بلکه در سطح بینالمللی نیز بهویژه در جهان اسلام با مخالفتهایی روبهروست. مذهب اهل سنت، که اکثریت مسلمانان جهان را شامل میشود، به دلیل تفاوتهای بنیادین با مذهب شیعه، مانع بزرگی برای تحقق این هدف بهشمار میرود.
این اختلافات نهتنها در سطح مردم عادی، بلکه در سطوح بالای سیاستگذاری کشورهای مختلف نیز خود را نشان میدهد. در این میان، مذهب وهابیت نیز اصولاً شیعیان را کافر و رافضی میداند و بیش از ۲۰ نفر از علمای برجسته و مفتیان این مذهب، در فتواهای خود حکم به کفر شیعیان دادهاند. این تفاوتهای مذهبی موجب شده که ایران نتواند جامعه اسلامی مبتنی بر اصول شیعه را در سطح جهانی گسترش دهد. افزون بر این، استقرار چنین جامعهای الگویی بر اساس اصول و مبانی تشیع — یعنی همان امامت و ولایت — بهوضوح با مبانی اهل سنت در تقابل است. پیگیری چنین اهدافی از سوی ایران، موجب اصطکاک با رویکرد عربستان سعودی در محور هدف دوم یعنی حمایت از وضع موجود و در هدف سوم یعنی حفظ جایگاه رهبری جهان اسلام میشود. براساس آمارهای مؤسسه تحقیقاتی PEW در سال ۲۰۱۷، حدود ۸۵٪ جمعیت مسلمانان جهان پیرو مذهب اهل سنت و تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد پیرو مذهب شیعه هستند؛ این اختلاف جمعیتی خود بهتنهایی یکی از دلایل اصلی محدودیت ایران در صدور مدل حکمرانی دینی خود به جهان اسلام محسوب میشود.
رقابت ایدئولوژیک: حاصل جمع صفر
رقابتهای ایدئولوژیک میان ایران و عربستان سعودی بیشتر از هر چیز به رقابت بر سر رهبری جهان اسلام مربوط میشود. هر یک از این دو کشور بهدنبال پیشبرد اهداف خود در سطح منطقهای و جهانی هستند و این رقابتها بهطور مستقیم با تضادهای اقتصادی، مذهبی و سیاسی آنها در هم تنیده است. در این شرایط، همکاریهای دوجانبه بهجای پیشرفت، ممکن است بیشتر به تعارض تبدیل شود و در نهایت به رقابتهای فزاینده منجر شود.
در واقع، رقابتهای ایدئولوژیک نهتنها در سطح منطقهای بلکه در سطح جهانی نیز قابلتوجه است. این رقابتها اغلب بهطور مستقیم با سیاستهای داخلی هر دو کشور گره خورده است، بهویژه که هر دو کشور در تلاشند تا از طریق ارائه الگوهای حکومتی خود، تأثیرگذاری بیشتری در سطح جهانی داشته باشند. این موضوع بهویژه در پرتو رقابتهای فرقهای میان شیعه و سنی و همچنین مبارزات بر سر رهبری جهان اسلام تشدید میشود.
در نهایت، روابط ایران و عربستان سعودی یک فضای پیچیده و پرتنش است که نمیتوان آن را تنها از طریق همکاریهای اقتصادی یا سیاسی ارزیابی کرد. با وجود اختلافات عمیق ایدئولوژیک، این دو کشور همچنان بازیگران اصلی در منطقه خاورمیانه هستند و تأثیرات یکدیگر بر امنیت و ثبات منطقهای انکارناپذیر است.
آیا روابط دو کشور بهسمت همکاریهای پایدار پیش خواهد رفت یا همچنان شاهد رقابتها و تضادهای ایدئولوژیک خواهیم بود؟ تنها زمان خواهد گفت.
نظر شما :