میانجیگرانی که تنش منطقه ای را به سود خود نمی بینند
قطر و عمان در میانه تنش روابط ایران و آمریکا
دیپلماسی ایرانی: میان دولتهای عربی حوزه جنوب خلیج فارس، رویکرد سهگانهای در قبال تحولات منطقه و به ویژه جمهوری اسلامی ایران دنبال میشود. عربستان سعودی، امارات عربی متحده و بحرین در همسویی بیمانند با سیاستهای منطقهای اسرائیل، نقطه عطفی را در تاریخ خاورمیانه رقم میزنند. در این میان سه دولت کویت، قطر و عمان کوشش کردهاند چهرهای متفاوت از دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس از خود بروز دهند.
کویت که پیش از اشغال از سوی ارتش بعث عراق به سوئیس خاورمیانه شهره بود و در این راستا میکوشید نقش میانه و میانجیگر را در بروز رخدادها و مناقشات ایفا کند، در همه سالهای پس از رهایی از اشغال، سیاست گوشهنشینی و انزوا را پیشه کرده است. دولت این کشور در بزنگاههای مختلف در بیش از دو دهه گذشته، بیشتر به سیاست «بنشین و ببین» شبیه بوده است تا دولتی که به پشتوانه درآمدهای نفتی بخواهد نقش سنتی خود را ایفا کند.
قطر و عمان اما داستان دیگر دارند: پادشاهی قطر با شروع قرن میلادی جدید و به پشتوانه درآمدهای نفتی خود، کوشیده است از یکسو، به رقابت ایدئولوژیک با عربستان سعودی و امارات عربی متحده بپردازد و از سوی دیگر با تعقیب سیاست عمومی، چهرهای متفاوت و پیشرو از خود در جامعه جهانی بروز دهد. در این حال، قطریها نقطه کانونی توجه خود را در کسب همپیمانی در بیرون از حلقه شورای همکاری خلیج فارس قرار دادهاند. همین رویکرد سبب شده است تا قطریها پا جای پای کویت در پیش از اشغال بگذارند و بلکه فضایی دو قطبی را میان دولتهای عربی جنوب خلیج فارس ایجاد کنند.
پادشاهی قطر در تعقیب سیاستهایش و نیز تنشهای جاری در روابط شورای همکاری خلیج فارس با ایران، سیاست حفظ نزدیکی روابط با تهران را دنبال کرده است. در واقع قطریها روابط خوب با تهران را امکانی برای ایجاد امنیت خود مقابل تهدیدهای دیگر رقیبانش در جنوب خلیج فارس میدانند. حمایت تهران از دوحه در هنگام بالا گرفتن تنش روابط با امارات متحده عربی و عربستان سعودی، گواهی است بر درستی سیاستی که قطر در این زمینه دنبال کرده است. در این حال، پادشاهی قطر کوشیده است به موازات نقش میانجیگرانهای که پادشاهی عمان در مناقشات ایران و امریکا ایفا کرده است، نقش آفرینی کند. این سیاست در صورت موفقیت به جایگاه منطقهای و جهانی آن کمک خواهد کرد.
انگیزه پادشاهی قطر برای کاستن از تنشها میان ایران و امریکا و به تبع آن جامعه جهانی در این روزها بیش از گذشته است. دلیل روشنی برای این امر میتوان سراغ گرفت: قطریها در توالی ماههای آینده، میزبان جام جهانی فوتبال خواهند بود. آنان برای میزبانی این مسابقات جهانی، سرمایه گذاری کلانی کردهاند. این سرمایهگذاری در خدمت به همان دیپلماسی عمومی است که از دو حیث برای قطریها اهمیت فوقالعاده دارد: نخست؛ ارتقای جایگاه منطقهای و جهانی این کشور. دوم؛ تحکیم حلقه امنیتی مقابل رقیبان خود در شورای همکاری خلیج فارس.
بدیهی است بالا گرفتن تنشها و خطر بروز درگیریهای نظامی در پی شکست برجام و ماجراجوییهای اسرائیل و متحدان منطقهای آن، سرمایهگذاری قطریها در میزبانی جام جهانی دچار ناکامی و زیان خواهد شد. بنابراین دوحه از همه امکانات خود برای فروکاستن از تنشها استفاده خواهند کرد که مبادا اخبار جام جهانی فوتبال و نام میزبان آن در حاشیه مناقشات و منازعات قرار گیرد.
پادشاهی عمان نیز دغدغههای خود را در اختلافات جاری میان ایران و امریکا و جامعه جهانی دارد. برای دولت این کشور که همواره زیر حمایت مالی دولتهای عربی حوزه خلیج فارس بوده و چند سال است که توانسته بستر پیشرفت این کشور را با کمک سرمایههای خارجی فراهم کند، سخت خواهد بود که بالا گرفتن تنشها در منطقه به وضع باثبات عمان آسیب بزند. مسقط در همه سالهای اخیر موضع میانه اما فعالی را نهتنها در شورای همکاری خلیج فارس، بلکه در روابط ایران با اعضای این شورا دنبال کرده است.
اکنون قطر و عمان به موازات هم و شاید در رقابتی پنهان با هم، کوشش میکنند از سطح تنشها در روابط تهران با رقیبان و مخالفانش بکاهند اما انگیزه این دو کشور الزاماً یکی نیست./آرمان امروز
نظر شما :