اروپا و ایران در خاورمیانه ای در حال تغییر (بخش چهارم)
برجام نجات نیابد، روابط با غرب یک چرخه ۸ ساله ریاست جمهوری به تعویق می افتد
تهیه شده توسط بنیاد مطالعات مترقی اروپایی
نویسنده این مطلب: عدنان طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: خروج آمریکا از توافق هسته ای سال 2015 ایران موسوم به برجام فشار شدیدی بر دولت رئیس جمهوری حسن روحانی وارد آورده است. همانطور که حصول برجام به تقویت دولت روحانی کمک کرد، سقوط موجب اختلال در تحقق اهداف دولت دوم روحانی (2017-2020) شد. برای درک بهتر شدت «بحران برجام» که هم رفتار سیاست خارجی ایران و هم توازن قدرت داخلی در این کشور را تحت تاثیر قرار می دهد، باید انتظارات از تحقق توافق و منطق کلی نخبگان برای اجماع و ایفای نقش در تحقق توافق با ای3/اتحادیه اروپا را در نظر گرفت.
3. یک قرارداد اجتماعی برای مواقع بحرانی
اگرچه نارضایتی در میان ایرانی ها به شدت افزایش یافته، اما هیچ شواهدی دال بر آغاز موجی از اعتراض های خیابانی، چه رسد به یک قیام عمومی، وجود ندارد. گاها یک سری تظاهرات خیابانی جسته و گریخته برگزار می شوند، اما در عمل تنها از سوی طرفداران تغییر نظام در خارج از ایران مورد توجه و حمایت قرار می گیرند. به علاوه، واکنش های مقامات ایران نشان داده که درس خود را از اعتراض های سال 2009 گرفته اند: آن زمان میلیون ها نفر به خیابان ها ریختند تا اعتراض خود را به پیروزی مجدد احمدی نژاد نشان دهند و در بیانیه های رسمی دولت، این جنبش های اعتراضی جرم انگاشته شدند؛ اکنون، واکنش ها به اعتراضات چه در میان مترقی ها و چه محافظه کاران، تاکید بر تفاوت بین خواسته های مشروع افرادی که با مشکلات اقتصادی روبرو هستند و اقدامات تخریبی که باید محکوم و مجازات شوند، است. این پاسخ «نرم» دولت به آرام شدن کلی وضعیت کمک کرده است.
3.1 روی آوردن به ملی گرایی در زمان افزایش تنش ها
جمهوری اسلامی در سال 2018، به ویژه پس از خروج ایالات متحده از برجام، به تدریج به وضعیت بحران بازگشت. جمع نخبگان دولت ایران از افرادی تشکیل شده که از زمان تاسیس جمهوری اسلامی در سال 1979 حضور داشته اند. برای آنها، فشار ایالات متحده و رژیم تحریم های شدیدالحن عادی است. استثنای واقعی سال های 2014 تا 2017 بود که برخی از تحریم ها تسهیل شدند. آن زمان بود که درگیری های جناحی در میان اردوگاه های سیاسی و مراکز قدرت ایران شدت گرفت و شرایط را برای تحقق اهداف دولت روحانی، از اصلاحات اجتماعی و سیاسی گرفته تا نوسازی فضای کسب و کار ایران، دشوار کرد. این نزاع و درگیری تا حد زیادی توسط بازیگران با منافع شخصی ایجاد شده بود که نگران از بین رفتن سهمشان در اقتصاد در نتیجه یک بازار شفاف و رقابتی بودند. در حقیقت، روی کار آمدن ترامپ و از بین رفتن احتمال نزدیکی با ایالات متحده بسیاری را در ایران آسوده خاطر کرد چرا که به فرصتی برای صف آرایی در برابر سیاست های نزدیکی با غرب تبدیل شد.
راه حل این وضعیت در تلاش برای تعریف دوباره «قرارداد اجتماعی» و بازنگری در روابط دولت و جامعه است. اگر شخصی بتواند راه حل های ملموس برای مشکلات موجود ارائه دهد، اصلاح طلب، میانه رو یا اصولگرا بودن او اهمیتی نخواهد داشت. ماجرای وزارت آذری جهرمی به وضوح نشان دهنده این است که عملکرد خوب در نقش وزیر پیشینه او در سرویس های اطلاعاتی را از یادها می برد. به نظر می رسد چالش های زندگی بیش از رویاهای انقلاب سیاسی برای شهروندان اهمیت دارند: برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی، چالش های محیط زیستی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و همچنین امنیت و ثبات کلی کشور، راه حل های عملی نیاز است. و عاقب اعتراض های گسترده در لیبی، مصر و سوریه، ایرانی ها را از سقوط به هرج و مرجی مشابه هراسانیده است.
3.2 ترکیب بهینه امنیت، آسایش اقتصادی و سرگرمی
اولویت های جمعیت ایران و همچنین رفتارهای انتخاباتی آنها کاملا قابل پیش بینی است. یکی از مواردی که عمدتا نادیده گرفته می شود، ساختار سنی جمعیت ایران است. 48.9 درصد از جمعیت ایران را افراد بین 25 تا 54 سال تشکیل می دهند که یعنی نزدیک به نیمی از 83 میلیون جمعیت ایران در سنی هستند که خانواده تشکیل داده اند، شغل دارند و می خواهند زندگی مناسب و به دور از دردسر داشته باشند. این افراد همچنین حدود 72 درصد از 56.4 میلیون رای دهنده واجد شرایط را تشکیل می دهند که همین مساله می تواند یکی از دلایل پیروزی نامزدهای میانه رو در همه انتخابات نهادهای منتخب از سال 2013 تاکنون باشد.
با توجه به اینکه دولت روحانی نتوانسته مطالبات اساسی در زمینه تسکین اقتصادی را تحقق بخشد، شعارهای «اعتدال» دیگر به تنهایی پاسخگو نخواهند بود؛ اما سیاستمداران تندرو پوپولیست هم بختی برای متقاعد کردن مردم به عنوان گزینه درست برای اداره دولت، ندارند. اگر جمهوری اسلامی بتواند امنیت و ثبات را در کشور تضمین کند، اساسا خواسته اصلی بزرگ ترین گروه انتخاباتی را برآورده کرده است. همانطور که جواد صالحی اصفهانی، کارشناس اقتصادی، می گوید، اگرچه تنگناهای اقتصادی یک واقعیت هستند، ایران هنوز با پدیده هایی مانند «اعتراض برای نان» فاصله دارد. جمهوری اسلامی تا کنون توانسته از طریق شبکه گسترده ای از نهادهای رفاهی، کمک های اقتصادی برای نیازمندان فراهم کند؛ اما نقطه ضعف این رویکرد این است که قدرت ضعفا را کاهش می دهند. برای کاهش وابستگی قشر فقیر به دولت و شبکه رفاهی اقدامات چندانی در زمینه ظرفیت سازی انجام نشده است.
در همین حال، به نظر می رسد که رهبری ایران به طور فزاینده درک کرده که فشار مردمی برای آزادی های اجتماعی و فرهنگی از بین نخواهد رفت و تشدید خواهد شد. مساله حائز اهمیت، متناسب سازی پیشرفت در سرعت و دامنه است. در ژوئن 2018 زنان و مردان اجازه یافتند به طور همزمان در به ورزشگاه آزادی مسابقات جام جهانی تیم ملی فوتبال ایران را تماشا کنند. کسب اطمینان از امنیت و ثبات شهرها، ارائه خدمات رفاهی به نیازمندان و جرات بازگشایی فضاهای اجتماعی و فرهنگی می تواند یک دستورالعمل برای جلوگیری از ایجاد شکاف در نظم اجتماعی و سیاسی کشور باشد. البته گفتن آسان تر از انجام است. جدا از بودجه، مساله مهارت های مدیریتی و ارزیابی درست واقعیت های اجتماعی هم مطرح است.
فاجعه واقعی سقوط برجام همین است: جمهوری اسلامی دوام آورد، اما فرصت رشد و تکامل پیدا نکرد. انتظار می رود هرگونه اصلاح احتمالی فرهنگی و اجتماعی باشد، نه سیاسی، و هر روند اصلاحات واقعی با تصمیمات احتمالی برای جلوگیری از ناآرامی های اجتماعی ارتباط خواهد داشت. اگر برجام در شرایط کنونی نجات پیدا نکند و وعده های اقتصادی آن محقق نشوند، این احتمال وجود خواهد داشت که تصمیم گیری ایران درباره حمایت از عادی سازی روابط با غرب یک چرخه کامل هشت ساله ریاست جمهوری (2021 تا 2029) به تاخیر افتد.
(این مطلب ادامه دارد.)
منبع: بنیاد مطالعات مترقی اروپایی / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :