تفکرات چالدرانی، سد راه روابط تهران و آنکارا
امریکا سد راه ایران در مناسبات منطقه ای
دیپلماسی ایرانی: رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، در سخنرانی جنجالی خود در رژه آذربایجان در باکو بعد از جنگ 44 روزه، از لزوم ایجاد اتحادی میان کشورهای ایران، آذربایجان، گرجستان و روسیه صحبت کرد و از ارمنستان نیز خواست که به این اتحادیه بپیوندد. اخیرا برخی چهره های سیاسی از جمله سعید حجاریان در یادداشتی که در وبسایت مشق نو منتشر شد، از این که تنها به سخنرانی جنجالی اردوغان توجه شد انتقاد کردند و توجه به این پیشنهاد را خواستار شدند و آن را پیشنهادی مهم و استراتژیک دانستند. با توجه به شرایط و وضعیت موجود منطقه، از جمله رقابت کشورها با یکدیکر و نوع روابط با کشورهای فرامنطقه ای، شکل گیری چنین اتحادی تا چه اندازه امکان پذیر است؟ چقدر می توان اظهارات اردوغان را جدی گرفت و آن را سنگ بنای اتحادی منطقه ای در حوزه قفقاز دانست؟ در این رابطه گفت و گویی را با صادق ملکی، استراتژیست و کارشناس ارشد مسائل ترکیه انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
جناب آقای ملکی، قبل از هر چیز به اعتقاد شما چقدر زمینه برای تشکیل اتحادی از نوع آن چیزی که آقای اردوغان بیان داشت وجود دارد؟
لزوم ایجاد اتحاد در خاورمیانه به رهبری ایران و ترکیه را اینجانب بارها از جمله در یادداشتی در سال ۸۲ در همشهری دیپلماتیک مطرح کردم، اما از آن زمان تا امروز منطقه بجای پیشرفت به این هدف دچار پس رفت شده است. تشکیل اتحادیه ها قبل از هر چیزی اول باید در ذهنیت ها ایجاد شود. متاسفانه ذهنیت سرانجام و کشورهای منطقه درگیر رقابت است و تا ذهنیت ها تغییر نکند نمی توان به اتحادیه منطقهای امیدوار بود. بارها در نشست ها، ملاقاتها، سخنرانی ها، یاداشت های مختلف بر ضرورت تغییر ذهنیت چالدرانی در روابط ایران و ترکیه تاکید کردم اما از سوی طرفین خصوصا ترکیه و مقامات و تاثیرگذاران جامعه آنان پاسخ مثبتی دریافت نکردم و حتی بعضا طرف ترکیه ای با تلخی با عبور از ذهنیت چالدران برخورد کرده است.
دقت کنید وقتی ترکیه تحت رهبری اردوغان نام پل تازه افتتاح شده خود را یاوز یعنی به نام سلطان سلیم می گذارد و یا پهپاد تولیدی مشترک با اسرائیل را چالدران می نامد این نشان نوع نگاه و ذهنیت آنان است. تا ذهن ها تغییر نکند، گام برداشتن برای اتحاد منطقه ای چندان امکان پذیر نیست.
در حالی که ترکیه یکی از قدرت های مدعی در منطقه محسوب می شود و تلاش دارد طرح نوعثمانی گری خود را پیش ببرد، تشکیل چنین اتحادیه ای را چقدر مطابق منافع کشورهای دیگر منطقه می دانید؟
عبور از ذهنیت نوعثمانگرایی و نگاه چالدرانی پیش شرط طرح اتحادیه ای منطقهای است. به نظر می رسد اردوغان به دنبال اتحادیه در غالب حوزه نفوذ نوعثمانی گرایی است. این اتحاد منطبق بر واقعیتهای منطقه ای نبوده و بیشتر مبتنی بر آرمانگرایی است. همه از مطامع و اهداف پوششی کشورها اطلاع دارند و به نظر می رسد حتی کشورهای ترک زبان زیر بار این پیشنهاد نخواهند رفت.
ایران و ترکیه دو کشوری هستند که در منطقه و در بسیاری از پرونده ها خط مشی متفاوتی را دنبال می کنند. چنین تفاوت دیدگاهی را در پرونده های سوریه و عراق به روشنی می بینیم. حتی در موضوع آذربایجان ایران چندان از شیوه و نوع ورود و نقش آفرینی ترکیه رضایت ندارد و آن را قابل قبول نمی داند. با توجه به این واقعیت دو کشور چقدر امکان همگرایی در سطح ایجاد یک اتحادیه را دارند؟
اتحادیه ها با شعار شکل نمی گیرد بلکه با احترام و مدنطر گرفتن منافع متقابل شکل می گیرد. ترکیه نتوانست تغییرات قدرت در عراق را به سود شیعیان تحمل کند، لذا با ایجاد و پشتیبانی از داعش در عراق و سپس سوریه آنجا را به ویرانهای تبدیل کرد. ترکیه در آذربایجان با ترک گرایی و در سوریه با اسلام گرایی اهداف ژئوپلتیکی خود را تعقیب می کند. جنگ نیابتی در سوریه و حتی عراق با داعش میان ایران و ترکیه بود و هنوز پایان نیافته است. اول از رقابت مخرب که منجر به جنگ نیابتی شد باید عبور کرد و بعدا با ذهنیت مثبت به نزدیکی و اتحادیه اندیشید. الزامات جغرافیایی و در بخش های تاریخ مشترک تحمیلاتی از سر اجبار به کشورها از جمله ایران و ترکیه دیکته کرده و می کند، برای رسیدن به اتحادیه باید این اجبار به میل و خواسته واقعی تبدیل شود تا راه اتحاد باز شود. در اینکه منطقه سرنوشت مشترک داشته و دارد تردیدی نیست اما در این سرنوشت مشترک هیچ کشوری نباید ادعای رهبری داشته و ادعای برتری داشته باشد. ترکیه از هنگام طرح خاورمیانه بزرگ یا جدید ادعای رهبری این طرح را داشته است و همچنان هم دارد. این در حالی است که اگر این طرح پیاده شود، ترکیه خود موضوع اصلی این تغییر در بهداشت ژئوپلتیکی است. در نگاه راهبردی ترکیه، ایران مهمترین رقیب این کشور است. این نگاه عامل جنگ نیابتی و فعالیت های پنهان و آشکار آنکارا در تحریکات پاترکسیم است. در همین راستا مطمئن باشید ترکیه در کردستان ایران نیز در پوشش اسلامی از جریانات تجزیه طلبانه حمایت خواهد کرد. البته وقتی تهران از اتصال ایران به مدیترانه رونمایی می کند، شاید بخشی از علل سیاست های کلان آنکارا درک شود.
به هر حال تا از فاصله سیاست های اعلامی و غیر اعلامی آنکارا و تهران کاسته نشود و سیاست های کشور در بعد ژئوپلتیکی تهدیدی برای دیگری نباشد سخن گفتن از اتحاد یک رویاست. هرچند که رویاها می تواند یک سرآغاز باشند.
مدت هاست، کارشناسان منطقه ای بر لزوم ایجاد اتحادی استراتژیک میان کشورهای ایران و ترکیه و دیگر کشورهای ذی نفع صحبت می کنند، برخی حتی اتحادیه اروپا را مثال می زنند که مثلا کشورهای آلمان و انگلیس و فرانسه را که تا چند دهه قبل از شکل گیری اتحادیه با هم می جنگیدند را در خود جای داده است. به نظر شما در نگاهی کلانتر آیا امکان ایجاد چنین اتحادی وجود دارد؟
تقریبا پاسخ را در سوالات بالا داده ام، کشورهای اتحادیه اروپا واقعا به این امر واقف شدند که نتوانستند مسائل میان خود را با جنگ حل کنند، لذا برای رسیدن به اتحادیه تلاش و از خود گذشتگی وافر کردند. ناسیونالیسم آلمانی که سبب دو جنگ بود الآن با فرانسه ستون فقرات اتحادیه هستند. اگر ایران و ترکیه از اسارت تاریخ و جاه طلبی های برخواسته از آن عبور کنند می توان به آینده و ایده اتحادیه امیدوار بود.
در مورد شعر اردوغان در باکو، برخی صاحب نظران از جناح اصلاح طلب و اصولگرا گفته اند که ایران زیادروی کرده و به پیشنهاد اتحادیه اردوغان توجه ای نشده است؟
اولا بسیاری از اصلاح طلبان و اصولگرایان در مورد ترکیه و شخص اردوغان شناخت صحیحی ندارند. برخی از این آقایان اردوغان را فرزند انقلاب اسلامی ایران تلقی می کردند و در جریان "وان مینت داووس" برای وی قرآن، نشان پهلوانی و ... ارسال کردند. این در حالی بود که همان زمان نوشتم داووس یک نمایش است و اردوغان متحد استراتژیک اسرائیل است. در یک نگاه ساده، اردوغان فرزند ترکیه است و اگر این نگاه را پیچیده کنیم، پروژه اردوغان مقابله نرم و سخت افزاری با ایرانی بود که قصد داشت متاثر از انقلاب تغییرات ژئوپلتیکی و ... در منطقه خاورمیانه ایجاد کند. نگاه به وضعیت منطقه و مقایسه جایگاه ایران و ترکیه نشان می دهد که پروژه اردوغان امروز تا حدود زیادی پاسخ گرفته است.
یعنی امکان ایجاد اتحاد منطقه ای به محوریت ایران و ترکیه وجود ندارد؟
نه اینکه وجود ندارد بلکه بسیار دشوار است. فارغ از مشکلات میان ایران و ترکیه، چگونگی مواضع و نگاه اعراب و روسیه به این پروژه بسیار جای تعمق دارد.
یک نکته اساسی که از نگاه پیشنهاد دهندگان این اتحادیه پنهان می ماند، جایگاه ایران در نظام بینالملل است. ایران بدون حل مشکلات خود با آمریکا در منطقه خاورمیانه در هیچ اتحادیه ای جای نخواهد داشت. واضح تر بگویم راه اتحادیه مبتنی بر ستون های ایران و ترکیه، نه از تهران و آنکارا، بلکه از واشینگتن می گذرد. سنتو نیز از همین مسیر گذشت. ما به عنوان ایران تا زمانی که با آمریکا چالش داشته باشیم سخن گفتن از همکاری و شکل گیری یک اتحادیه یک خیال بافی است. ایران از گذشته و تا امروز از یک تنهایی تاریخی در رنج بوده و پس از انقلاب با درگیر شدن با آمریکا این تنهایی منطقه ای، تبدیل به تنهایی استراتژیک در منطقه و جهان شده است. باید این پوسته خود بافته را بشکنیم. باید با خود و درون، با منطقه و نظام بینالملل آشتی کنیم و نگاه خود را تغییر دهیم. کدام یک از کشورهای منطقه در پی نابودی اسرائیل این مهمترین متحد امریکا هستند. برای رسیدن به اتحادیه، باید از آسمان به زمین فرود آئیم و تن به تغییراتی دهیم که با آن بشود به اتحادیه و توسعه رسید.
از سوی دیگر ما شاهد اتحادیه ای مثل اوراسیا در منطقه هستیم که اتفاقا شامل کشورهای روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان می شود که ایران هم عضو ناظر آن است. ایران از این اتحادیه اتفاقا به ویژه در دوره تحریم منافع بسیاری را برده است. پیشنهاد ترکیه را تا چه اندازه موافق یا مغایر اتحادیه اوراسیا می دانید؟
دقت کنید ما به معنای واقعی در هیچ اتحادیه ای جای نداریم. عضو ناظر هم تعارفات سیاسی و دلخوشی هایی است که خرج داخل می کنیم. ما به عنوان ایران تنهایم چون برای ما انتخاب کرده اند مثل سایر کشورها نباشیم. حتی اکو که ما از موسسان آن بوده ایم نیز برای ایران دستاورد چندانی نداشته است.
باید ما به عنوان ایران اول خود و سیاست ها را نرمال کنیم بعداً چندان لازم نیست که ما به دنبال اتحادیه باشیم. اطمینان داشته باشید اصلاح سیاست ها سبب خواهد شد بخاطر موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیک ایران بسیاری سراغ ما بیایند. آن زمان حتی نوعثمانی گری نیز تغییر ریل خواهد داد. ترکیه و اردوغان فعلی در هیچ اتحاد و همکاری منطقه ای جای برای ایران قائل نبوده و نیست. حتی در مذاکرات با طرف های ثالث سعی در حذف و یا کم رنگ کردن نقش ایران را دارد. اجلاس سه جانبه سوچی و آستانه در نهایت دوجانبه شد. ایران اگر مشکلات خود را با واشینگتن حل کند، نه تمامی مشکلات ایران، اما بخش مهمی از مشکلات ناشی از سیاست های کشورهای منطقه ای در ارتباط با ایران حل شده و آنان نیز تنظیم رفتار خواهند شد. خلاصه آنکه تا زمانی که مشکلات ما به آمریکا حل نشود نباید پیشنهادهای اتحادیه های منطقه ای را جدی بگیریم. البته اگر مشکلات ما با آمریکا ادامه یابد دنیا و منطقه نخواهد ایستاد. همان گونه که ما در نتیجه سیاست های خود از ارزش های استراتژیک ایران کاستیم منطقه نیز به سوی اتحادیه های بدون ایران خواهد رفت.
نکته آخر آنکه در اتحادیه ها از جمله در اتحادیه اروپا نوعی موازنه نانوشته میان کشورها بر اساس ظرفیت تعریف شده شکل گرفته است و پیش می رود. از نظر آمریکا نیز غالب این اتحادیه ها و همکاری ها در سطح جهان هم راستا و قابل پذیرش بوده است. امریکا در خاورمیانه مخالف تغییرات شدید موازنه قدرت در میان قدرت های منطقه ای است. توازن نسبی قدرت در خاورمیانه ای که ایران با آمریکا دچار چالش نباشد، نقطه ایده آل برای واشینگتن است. در صورتی که تحولات خاورمیانه بدین سو حرکت کند به تشکیل اتحادیه در منطقه می توان امید بست.
توجه داشته باشیم معمار اصلی اروپا امروز، آمریکاست. با شکلگیری اتحادیه اروپا، سایه جنگ از اروپا دور شد. اگرچه جغرافیا و تاریخ استثنایی خاورمیانه، برای مردمان این قطعه از جهان سرنوشت خاص و پیچیده ای را تاکنون رقم زده است اما دیر یا زود واقعیت های ناشی از قدرت و اقتصاد اجبارهای خود را به همه از جمله ایران تحمیل خواهد کرد و این قطعه پرآشوب از جهان نیز مجبور خواهد شد راه اتحادیه اروپا را طی کند. باید واقعیت ها را درک و تلاش کنیم از هزینه های این راه بکاهیم.
نظر شما :