مساله ای که باید مورد توجه سیاست خارجی ایران باشد
تمرکز بر سیاست خروج امریکا از منطقه و غفلت از شیطنت های رقبای منطقه ای
نویسنده: اسلام ذوالقدرپور، دانشجوی دوره دکتری سیاستگذاری عمومی
دیپلماسی ایرانی: موفقیت سیاستگذاری خارجی هر دولت را میتوان نمادی از کارآمدی و سامانمندی سیاستگذاری عمومی، کیفیت حکمرانی، ... و اقتدار آن بازیگر در نظام بینالمللی قلمداد کرد. سیاستگذاری خارجی به عنوان چالشبرانگیزترین حوزه سیاستگذاری عمومی، همواره به نمایشگر سیاست و وضعیت داخلی دولت و جامعه نیز تعبیر میشود. سیاستگذاری خارجی سامانمند، کارآمد و اثربخش یک دولت در نظام جهانی را جلوهای از یک سیاستگذاری عمومی با کیفیت بالا میدانند که سیاستگذاران توانستهاند از طریق تبدیل قدرت خود به اقتدار، حضوری کمهزینه و پرمنفعت در نظام جهانی داشته باشند. در چنین فرآیندی است که سیاست خارجی یک دولت به عنوان راه گریز از بحرانها و منازعات داخلی از مسیر تنشآفرینی خارجی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
دولتها که همچنان به عنوان بازیگران اصلی نظام بینالمللی در حال اعلام و اعمال سیاستگذاری خارجی خود هستند، از یک دوگانگی یا تضاد پیچیده و مبهم در نیات و اهداف سیاستگذاری خود رنج برده و در سپهر سیاست جهانی سرگردان و حیران میشوند. این سرگردانی دولتها که به سرگردانی سیاستگذاران ارشد سیاست خارجی آنان برمیگردد، سبب تعارض منافع راهبردی آنان با مزایای کوتاهمدت شده و بلکه مزایای کوتاهمدت بر منافع راهبردی اولویت داده شوند!
جلوههایی از چنین فرآیند اولویت مزایای کوتاهمدت بر منافع راهبردی و سرگردانی سیاست خارجی را میتوان در سیاستگذاری خارجی ایران بهخصوص در سیاست مقابله با حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه به خوبی مشاهده کرد. برخی مؤلفههای سیاستگذاری سرگردان و خطرناک ایران در مقابله مطلق با حضور آمریکا در کشورهای همسایه را میتوان چنین مورد بررسی قرار داد:
یکم - سواری مجانی آمریکا به ایران: حضور دولتها یا قدرتهای فرامنطقهای در آسیای جنوب غربی و بهخصوص کشورهای همسایه ایران طی چند دهه اخیر همواره با واکنش و اعتراض شدید ایران همراه بوده است. اعتراض و واکنشهایی که چندان مورد توجه و اعتنای این قدرتهای جهانی نبوده است.
فارغ از هرگونه نگرش حب و بغضی نسبت به ایالات متحده آمریکا، میتوان به صراحت گفت که حضور و عملیات این کشور در منطقه بهویژه کشورهای همسایه ایران مانند افغانستان و عراق طی دو دهه اخیر به سود ایران و منافع راهبردی ایران در منطقه بوده است.
حمله آمریکا به افغانستان و سرنگونی دولت طالبان در این کشور که تهدیدی بزرگ و فراتر از پیشبینیهای وقت بود، سبب شد تا مرزهای شرقی ایران تا حد زیادی آرام شده و ایران از فاجعهای بزرگ که همان درگیری، جنگ شدید طولانی مدت و فرسایشی مذهبی با طالبان بود، خلاص شود.
حمله آمریکا به عراق و سرنگونی دولت صدام حسین نیز جلوهای دیگر از خدمات بیسابقه ایالات متحده آمریکا به ایران طی دو دهه اخیر است که موجب تقویت حضور ایران در معادلات این کشور نیز شد.
حملات و جنگهای آمریکا علیه طالبان و صدام را میتوان هدیهای دانست که مطلقاً به سود ایران و منافع راهبردی آن در آسیای جنوب غربی بوده است. ایران با کمترین هزینه و به مدد هزینههای کلان آمریکا به قدرت مسلط در این دو کشور تبدیل شد. چنین فرآیندی را میتوان به صورت مطلق "سواری مجانی" آمریکا به ایران بدانیم. اقدامات و هزینههای چند هزار میلیارد دلاری ایالات متحده آمریکا در آسیای جنوب غربی و بهخصوص کشورهای همسایه ایران مانند افغانستان و عراق طی دو دهه اخیر را میتوان یارانهای بزرگ و کلان از سوی آمریکا برای ایران قلمداد کرد که موضع ایران در مقابل رقیبان منطقهای مانند: ترکیه، عربستان، پاکستان، اسرائیل و ... را تقویت کرده و هزینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران برای گسترش نفود در منطقه را به شدت کاهش داده است.
دوم - خروج آمریکا و افزایش هزینههای حفظ اقتدار منطقهای ایران: سیاست فشار همه جانبه ایران برای خروج ایالات متحده آمریکا از منطقه و بهخصوص افغانستان و عراق را باید یک سیاستگذاری انفعالی و آرمانگرا دانست که نتایج و پیامدهای ناگوار و تلخی برای منطقه و بهویژه ایران خواهد داشت. خروج آمریکا از افغانستان میتواند به افزایش درگیریها و اقدامات خشونتبار در این کشور منجر شود و فرآیند صلح افغانستان را با چالشی بزرگ مواجه کند. افزایش درگیریها در افغانستان علاوه بر کاهش تحقق صلح در این کشور، موجب حضور مجدد و بیشتر رقیبان منطقهای مانند: پاکستان، عربستان، هند و حتی ترکیه و امارت متحده عربی در این کشور خواهد شد. چنین وضعیتی در نهایت به زیان ایران و تهدیدی بزرگ برای منافع راهبردی ایران در افغانستان و شبه قاره هند خواهد بود. با خروج ایالات متحده آمریکا از افغانستان هزینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... ایران برای حفظ وضعیت کنونی منافع ایران در این کشور به شدت افزایش یافته و ایران دیگر قادر به تقویت و بهبود شرایط منافع راهبردی خویش در افغانستان نخواهد بود.
وضعیت کشور عراق بعد از خروج احتمالی آمریکا از این کشور به مراتب بسیار پیچیدهتر و زیانبارتر از وضعیت افغانستان برای ایران خواهد بود. با خروج آمریکا از عراق، رقیبان منطقهای مانند: ترکیه، امارات متحده عربی و عربستان از شرایط پیش آمده بیشترین منفعت را خواهند داشت. این رقیبان ایران در عراق، هماکنون نیز حضور پررنگی در این کشور (ترکیه با اشغال بخشی از عراق، امارات و عربستان در چارچوب قراردادهای بزرگ اقتصادی) و در مقابل منافع ایران دارند. حضور آمریکا در عراق را میتوان حضور یک متحد پنهان و شریک دست و دلباز اقتصادی برای هزینههای هژمونی ایران در عراق قلمداد کرد که از سوی ایران نادیده گرفته شده و حتی مورد شبیخون قرار میگیرد.
سیاستگذاران ارشد ایرانی بهخصوص در حوزه سیاستگذاری خارجی باید متوجه هزینههای اقتصادی و سیاسی بسیار سنگین خروج آمریکا از عراق و افغانستان که بر اقتصاد بیمار و ضعیف ایران وارد خواهد شد، باشند و در سیاست تلاش برای خروج آمریکا از منطقه تأمل بیشتر و بازنگری کنند.
سوم - اولویت مقابله با رقیبان منطقهای بر مقابله با رقیبان جهانی: سیاستگذاران ایرانی که همواره در سیاستهای اعلامی خود به دنبال خروج یا به قول خودشان اخراج ایالات متحده آمریکا از آسیای جنوب غربی بهخصوص کشورهای همسایه ایران مانند افغانستان و عراق هستند، باید متوجه باشند که مقابله با رقیبان منطقهای مانند: ترکیه، عربستان، پاکستان و امارات بر مقابله با رقیبان فرامنطقهای و جهانی، اولویت دارد. حضور و دخالت قدرتهای بزرگ جهانی مانند: آمریکا، روسیه، فرانسه، آلمان و ... در آسیای جنوب غربی دارای برخی معایب است، اما حضور همین قدرتهای بزرگ و بهویژه آمریکا میتواند در چارچوب طیف گستردهای از منافع راهبردی ایران محاسبه شود و حتی در رقابت با رقیبان منطقهای به ایران یاری رساند. همانگونه که سیاستگذاران ایرانی حضور قدرتهایی چون روسیه و چین را در چارچوب منافع راهبردی ایران توجیح و تفسیر میکنند، حضور ایالات متحده آمریکا به نفع ایران در منطقه نیز توجیحپذیر و قابل تفسیر است.
چهارم - سواری مجانی ایران به رقیبان منطقهای: سیاستگذاران سیاست خارجی ایران با اصرار بر سیاست خروج یا اخراج آمریکا از منطقه بهخصوص دو کشور افغانستان و عراق، هزینههای فراوانی به کشور خود، سایر متحدان و دوستان ایران در آسیای جنوب غربی تحمیل کردهاند که نمونههایی از نتایج این سیاست را میتوان در فشار سیاسی و ... بر الحشد الشعبی عراق، حزبالله لبنان، تیپهای زینبیون و فاطمیون پاکستان و افغانستان و ... مشاهده کرد.
اصرار و تلاش ایران برای تحقق سیاست اخراج آمریکا از منطقه یک سیاستگذاری انفعالی و واکنشی عجولانه به برخی اقدامات ضد ایرانی آمریکاست که در نهایت هزینههای آن متوجه ایران خواهد بود و البته مزایای بیشمار و کمنظیری برای رقیبان منطقهای ایران مانند: ترکیه، پاکستان، عربستان و ... خواهد داشت!
سیاستگذاری اخراج آمریکا از افغانستان و عراق از سوی ایران را میتوان جلوهای از سیاست " سواری مجانی" محسوب کرد که سیاستگذاری ایران را به صورت رایگان و مجانی در خدمت اهداف و نیات رقیبان منطقهای ایران قرار میدهد. هیچکدام از رقیبان منطقهای و حتی قدرتهای بزرگ مانند روسیه و چین نه تنها خواهان خروج آمریکا از افغانستان و عراق نیستند، بلکه همواره خطرات و پیامدهای ناگوار خروج یا کاهش حضور آمریکا در این دو کشور را هشدار داده اند به صراحت خواهان ادامه حضور آمریکا در منطقه هستند. اما سیاستگذاران ایرانی خود را درگیر نبردی از پیش باخته برای اخراج آمریکا کردهاند تا سواری مجانی به رقیبان خود در منطقه بدهند!
*
سیاستگذاری خارجی دارای پیچیدگیهایی است که اگر سیاستگذار از الگوی انتخاب عقلانی در سیاستهای خود بهره نبرد، علاوه بر زیانهای آشکار و قابل پیشبینی، زیانهای غیرقابل پیشبینی میتواند ضربات سنگینی به بازیگر در تعاملات بینالمللی وارد کند.
حضور و دخالت قدرتهای بزرگ در آسیای جنوب غربی و کشورهای همسایه ایران که دارای پیشینهای طولانی است، همواره مورد اعتراض و تقابل ایران با این قدرت ها بوده است. حضور آمریکا در کشورهای افغانستان و عراق نیز در همین چارچوب هستند با این تفاوت که اگر نگرش ما به حضور آمریکا در منطقه بر اساس الگوی انتخاب عقلانی باشد، این حضور تاکنون بیشترین منافع را برای ایران داشته و ایران باید موافق ادامه حضور آمریکا در منطقه البته با برخی تغییر و اصلاحات باشد.
**
خوشحالی برخی سیاستگذاران ایرانی از اقدامات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا برای خروج سریعتر از عراق و افغانستان که حتی در خود آمریکا و نزد سایر قدرتهای بزرگ جهان نیز مورد اعتراض و نگرانی است را میتوان یک خوشخیالی خطرناک برای آینده منافع راهبردی ایران در منطقه قلمداد کرد که خیلی زود سیاستگذاران ایرانی را در باتلاق هزینههای بیپایان تقابل با طیف وسیعی از رقیبان منطقهای مدعی جانشینی آمریکا در منطقه، گرفتار خواهد کرد.
تحولات اخیر قفقاز، جنگ آذربایجان و ارمنستان که سبب تقویت حضور و دخالت ترکیه در این منطقه شد را باید نمونه برجستهای از اولویت تهدید رقیبان منطقهای نسبت به رقیبان جهانی دانست که در ادامه همان سیاست قدرتنمایی اردوغان در سراسر آسیای جنوب غربی است که در تحولات افغانستان و روابط ویژه ترکیه با دولت کنونی پاکستان نیز قابل مشاهده و درک هستند. در واقع ترکیه در حال ایجاد یک کمربند تهدید ضد ایران از طریق نفوذ نرم و سخت در کشورهای همسایه ایران است که از عراق شروع شده بعد از آذربایجان، ترکمنستان، افغانستان در نهایت به پاکستان ختم میشود.
سیاستگذاران ایرانی از مخالفت با حضور بیگانگان در منطقه، برداشتی خاص و یکسویه دارند. این برداشت عجیب یکسویه سیاستگذاران ایرانی، تنها کشورهای غربی و بهخصوص ایالات متحده آمریکا را دولت بیگانه در منطقه معرفی می کند و هیچگونه واکنش یا اعتراضی به حضور و اقدامات سایر قدرتهای بزرگ جهانی مانند: روسیه، چین و هند در مسایل منطقهای ندارد!
***
وضعیت نابسامان و بحرانی آسیای جنوب غربی بهخصوص برخی همسایگان ایران مانند افغانستان و عراق، بیش از آنکه نتیجه حضور و اقدامات کشورهای غربی و آمریکا باشد، پیامد سیاستگذاریهای ناکارآمد و تنشآفرین مسئولین این کشورها و تقابل سیاسی و نظامی مستمر میان بازیگران اصلی سپهر سیاست بینالمللی در این منطقه بوده است.
معرفی آمریکا به عنوان تنها عامل بحرانزای منطقه از سوی ایران سیاستگذاران سیاست خارجی را از درک مناسب تعاملات و مناسبات قدرت منطقهای و جهانی دور می سازد و سیاستگذاری آنان را انفعالی و ناکارآمد میکند. بسیار سادهاندیشی خواهد بود اگر سیاستگذاران ایرانی بخواهند تمامی تحولات و رویدادهایی که به قدرتیابی و قدرتنمایی رقیبان منطقهای ایران منجر شده مانند تحولات: صلح اعراب و اسرائیل، حضور و دخالت ترکیه در قفقاز، افغانستان، پاکستان و ... را به حضور ایالات متحده آمریکا در کشورهای همسایه ایران معطوف کنند.
نظر شما :