نیاز اروپا به یک استراتژی منطقه ای در خاورمیانه (بخش ششم)

کلید حل تنش ها در خلیج فارس رویکرد منطقه ایست

۱۵ آبان ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۰ کد : ۱۹۹۶۷۸۹ اخبار اصلی اروپا آمریکا خاورمیانه
اختلاف بین اروپا و ایالات متحده بر سر ایران به طور فزاینده عمیق تر می شود. سیاست ایالات متحده در قبال ایران و منطقه- برون سپاری سیاستگذاری منطقه ای واشنگتن به ریاض و تل آویو و حمایت بی دریغ آن از کارزار نظامی عربستان در یمن- به شدت برای اروپا بی ثبات کننده است. اگرچه تمرکز روی ایران به عنوان یک کشور، یا توافق هسته ای به عنوان یک موضوع، بسیار محدود است، اما نقطه عزیمت اتحادیه اروپا همچنان باید برجام باشد. اگرچه از آن زمان تا کنون بسیاری توافق را مرده خوانده اند، اما از نظر فنی توافق همچنان زنده است چون ۷ امضا کننده از ۸ امضا کننده اولیه آن همچنان ترجیح می دهند که آن را زنده نگه دارند.
کلید حل تنش ها در خلیج فارس رویکرد منطقه ایست

نویسنده: کورنلیوس آدِبار (تحلیلگر سیاسی و کارشناس سیاست خارجی اروپا و روابط ترنس آتلانتیک از برلین، آلمان)

دیپلماسی ایرانی: اختلاف بین اروپا و ایالات متحده بر سر ایران به طور فزاینده عمیق تر می شود. سیاست ایالات متحده در قبال ایران و منطقه- برون سپاری سیاستگذاری منطقه ای واشنگتن به ریاض و تل آویو و حمایت بی دریغ آن از کارزار نظامی عربستان در یمن- به شدت برای اروپا بی ثبات کننده است. اگرچه تمرکز روی ایران به عنوان یک کشور، یا توافق هسته ای به عنوان یک موضوع، بسیار محدود است، اما نقطه عزیمت اتحادیه اروپا همچنان باید برجام باشد. اگرچه از آن زمان تا کنون بسیاری توافق را مرده خوانده اند، اما از نظر فنی توافق همچنان زنده است چون 7 امضا کننده از 8 امضا کننده اولیه آن همچنان ترجیح می دهند که آن را زنده نگه دارند.

اتحادیه اروپا و ایالات متحده: دو موضع گیری کاملا متفاوت

هر کاری که اروپایی ها بخواهند در رابطه با ایران انجام دهند، منوط به پذیرش ایالات متحده خواهد بود که البته تا کنون موفق به جلب آن نشده اند. رئیس جمهور ایالات متحده در بهار 2018 پیشرفت ای3 را نادیده گرفت و حاضر نشد بین ادعای خود مبنی بر توانایی مذاکره بر سر یک توافق بهتر و جامع تر و تمایل اروپایی ها به حفظ توافق کنونی یک حد وسط بیابد. دو سال بعد، او در واکنش به شیوع ویروس کرونا، از ارسال دارو یا تجهیزات پزشکی به ایران خودداری کرد. او هیچ حد وسط یا اعتدالی ندارد.

با این حال، صرف امید به تغییر دولت در کاخ سفید در آغاز سال 2021 به سه دلیل نمی تواند یک استراتژی مناسب باشد: اول و مهم تر از همه اینکه احتمال دارد چنین تغییری رخ ندهد که این، یعنی چهار سال دیگر اعمال فشار حداکثری و اختلاف در دو سوی اقیانوس اطلس که بی شک در نتیجه اعتماد به نفس بیشتر ترامپ در نتیجه پیروزی مجدد در انتخابات بدتر هم می شود.

دومی، اتفاقاتی است که می تواند بین حالا و زمان روی کار آمدن دولت جدید احتمالی روی دهد. خطر اتفاقی مشابه حمله ایالات متحده (به ایران) در خاک عراق در ژانویه 2020 وجود دارد؛ حملات بیشتر به تاسیسات نفتی سعودی مانند آنهایی که در ژوئن و سپتامبر 2019 آمریکا و عربستان به ایران نسبت دادند هم وجود دارد؛ افزایش ناآرامی های اجتماعی در ایران، عراق یا عربستان سعودی هم محتمل است. هر یک از این موارد می تواند به سرعت به درگیری نظامی یا انفجار داخلی منجر شود و عواقب فوری برای کشورهای حاشیه خلیج فارس در پی داشته باشد.

سومی، اگرچه توافق هسته ای تا کنون دوام آورده و دیگر امضاکنندگان برجام و اعضای شورای امنیت موفق شدند از تمدید تحریم تسلیحات متعارف سازمان ملل علیه ایران ممانعت کنند، اما تحریم های آمریکا همچنان تهدید جدی برای توافق به شمار می روند.

خلاصه کلام اینکه وضعیت فعلی ضعف اساسی اتحادیه اروپا را به عنوان یک بازیگر بین المللی آشکار می کند. این اتحادیه در فراهم ساختن زمینه مذاکراتی که به توافق هسته ای 2015 انجامید، نقش مهمی داشت و وظیفه نظارت بر اجرای آن را نیز بر عهده گرفت. اما اتحادیه اروپا نمی تواند، یا نمی خواهد، آسیب های خروج ایالات متحده از توافق را برای ایران جبران کند و نمی تواند ایران را به اجرای کامل تعهدات به توافق وا دارد.

تدابیر فوریتی اتحادیه اروپا نتوانسته است از پوشالی شدن برجام با تخلف های ایالات متحده و عقب نشینی های ایران جلوگیری کند. از این رو، زمان آن رسیده است که اروپا روش دیگری را به کار بگیرد و پرونده هسته ای را منطقه ای دنبال کند. با توجه به اینکه اروپایی ها برای دستیابی به توافقی تحت قیومیت سازمان ملل می جنگند، باید یک رویکرد چند جانبه را در پیش بگیرند که نه تنها چین و روسیه، که قدرت های منطقه ای، را نیز درگیر کند.

وقتی مشکلی به تنهایی حل نمی شود، راه حل منطقه ای مناسب تر است

اروپا برای دور ماندن از مسائل منطقه ای در خلیج فارس و اطراف آن یک دلیل داشت؛ تامین امنیت در منطقه بر عهده ایالات متحده بود. سینزیا بیانکو، دانشمند علوم سیاسی، معتقد است کشورهای عضو اتحادیه اروپا «زیر چتر امنیتی ایالات متحده» یک نقش در حاشیه را پذیرفته اند. مساله با ناتوانی اروپایی ها در متوقف کردن کشتار در سوریه یا پاسخ جسورانه به شورش های اعراب از اواخر سال 2010 آغاز شد؛ آنها چه در عمل و چه در ذهن سیاست گذاران و مردم منطقه به حاشیه کشیده شده اند.

در میانه تشدید تنش ها در خلیج فارس از اواسط سال 2019 به بعد، اروپایی ها بیشتر نظاره گر بودند. آنها تلاش کردند برای محافظت از مسیرهای حمل و نقل دریایی به یک ماموریت دریایی محدود برسند، اما چندان موفق نبودند.

علاوه بر این نبود نفوذ اروپایی، همچنان مباحثاتی درباره مقصر اغتشاشات منطقه ای وجود دارد. برخی ایران و اقدامات آن را عامل این هیاهوها می دانند که در این میان به طور ویژه می توان به ریاض، تل آویو و واشنگتن و نارضایتی آنها از هلال شیعه از بیروت تا بغداد و از دمشق تا صنعا اشاره کرد. با این حال، چه در داخل و چه در خارج از منطقه بیش از یک قدرت «مقصر» وجود دارد که تلاش می کند نفوذ خود را بر کشورهای دیگر گسترش دهد. برخلاف پرونده هسته ای که دلیل خاصی برای مقابله جامعه بین المللی با ایران به شمار می رفت، در رابطه با تشدید تنش ها در منطقه مسئولیت به طور گسترده ای در سراسر خلیج فارس تقسیم می شود.

کلید کاهش تنش ها این است که همه طرفین پای میز مذاکره حضور یابند، نگرانی های خود را بیان و در مورد اقدامات متقابل توافق کنند. اینکه یک کشور مجبور به دخالت در امور دیگران شود، به متحدان خود آزادی دهد و دیگران را محدود کند- مشابه شیوه ای که ایالات متحده با سیاست اعمال فشار حداکثری در پیش گرفته- چاره کار نیست و شرایط را پیچیده تر می کند. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: کارنگی اروپا / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
 

کلید واژه ها: اختلافات آمریکا و اروپا سر ایران سیاست خارجی ترامپ انتخابات ریاست جمهوری امریکا تنش ها در خلیج فارس توافق هسته ای ایران برجام


( ۲ )

نظر شما :