دولت مصطفی الکاظمی چندان بهتر از کابینه عادل عبدالمهدی عمل نخواهد کرد!
موج دوم داعش در عراق و جای خالی سردار سلیمانی
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – از ابتدای هفته جاری شاهد سلسله عملیات و اقداماتی از جانب داعش بودیم که این ظن و گمان را تقویت می کند تلاش های جدی به منظور احیای تروریسم در عراق در حال پیگیری است. این در حالی است که عراق اکنون با چالشها و مشکلات متعدد سیاسی، اقتصادی، بهداشتی و امنیتی دست و پنجه نرم می کند. اگر چه ساعات ابتدایی بامداد امروز پنجشنبه شاهد دادن رای اعتماد مجلس عراق به دولت مصطفی کاظمی بودیم، اما نگرانی ها به قوت خود باقی است و معلوم نیست دولت چگونه می خواهد از پس مشکلات کشور برآید. دیپلماسی ایرانی برای بررسی اوضاع عراق در سایه احیای مجدد داعش در عراق، گفت وگویی را با محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران، پژوهشگر تحولات عراق و کارشناس مسائل خاورمیانه پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
پیرو نکات شما در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی در خصوص احتمال احیای مجدد هستهای خفته داعش در عراق به نظر می رسد که تلاش های جدی در همین راستا در دستور کار است؛ تلاشی که با مجموعه عملیاتی از شنبه هفته جاری در منطقه مکیشیفه، بلد و نیز سامراء واقع در استان صلاحالدین شروع شد و تا اینجای کار به کشته شدن بیش از 20 تن از نیروهای امنیتی عراقی و نیز شماری از گروه های الحشد الشعبی انجامید و کماکان این درگیری ها ادامه دارد. این در حالی است که ما پیشتر و در اول اردیبهشت/20 آرویل هم شاهد حمله داعش به منطقه «الرشاد» در جنوب کرکوک و نیز حمله 19 فرودین/ 7 آوریل در سلیمانیه بودیم که دو نیروی پیشمرگ در این حملات کشته شدند. البته در کنار آن اخباری هم در رابطه با احتمال افزایش تحرکات داعش در دیالی، موصل و ذی قار نیز به گوش می رسد. از نگاه شما این تلاش ها برای احیای مجدد داعش در عراق با چه هدف یا اهدافی در حال پیگیری است؟
همان گونه که من در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی این هشدار را داده بودم اکنون به طور واضح و آشکار شاهد تلاشهای جدی به منظور احیای داعش در عراق و حتی در منطقه خاورمیانه هستیم. پیرو این نکته دیگر برای تمامی ناظران و کارشناسان تحولات خاورمیانه این یک واقعیت و اصل انکار ناپذیر است که داعش و تروریسم یکی از برگه های بازی ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا برای رسیدن به اهداف و منافع واشنگتن به شمار می رود. لذا هر زمان که کاخ سفید احساس کند از طریق تقویت تروریسم میتواند اهداف خود را در خاورمیانه محقق کند تلاش های جدی برای احیای داعش و گروه های مشابه را در دستور کار قرار می دهد. اکنون هم به واسطه همین احساس نیاز ایالات متحده به تروریسم ما به وضوح می بینیم که طی روزهای اخیر تلاش جدی از جانب آمریکا البته با همراهی و پشتیبانی برخی از کشورهای منطقه برای احیای داعش در عراق در دستور کار این کشورها قرار گرفته است. اما در پاسخ دقیق به سوال شما من معتقدم احیای مجدد داعش در عراق یک سناریوی جدید از طرف کاخ سفید متناسب با شرایط سیاسی دونالد ترامپ در داخل خاک ایالات متحده آمریکا، آن هم در ماه های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری است. به هر حال با تداوم و تشدید شیوع کرونا در آمریکا موج انتقادات و هجمه های سیاسی و رسانهای علیه دونالد ترامپ به شدت افزایش پیدا کرده است. بنابراین سناریوی احیای مجدد داعش تلاشی است برای ایجاد انحراف در افکار عمومی داخلی و بین المللی و نیز کوششی از جانب دونالد ترامپ برای دست یافتن به برخی اهداف و منافعی است که تاکنون در منطقه خاورمیانه برای وی محقق نشده تا حداقل بتواند در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگه های برنده ای به منظور تقابل با جوبایدن داشته باشد.
البته در این میان تحرکات پررنگ داعش در خاک عراق طی روزهای اخیر و به واسطه آن احتمال احیای هسته های خفته داعش، زنگ بحران امنیتی را در این کشور به صدا در آورده است. اینها علاوه بر آن است که این کشور از اول اکتبر سال 2019 با بحران عدم کارایی دولت در مبارزه با فساد گسترده و سیستماتیک، عدم تشکیل دولت سهامی، بهبود وضعیت اشتغال، ارتقای سطح معیشت و برخورداری جامعه از خدمات حداقلی شهری مواجه بوده است. مضافا این که وضعیت بحرانی عراق، هم از نظر بهداشتی و درمانی به واسطه احتمال تدوام و تشدید شیوع کرونا و هم از جهت اقتصادی به دلیل کاهش شدید بهای نفت خام در بازارهای جهانی و به تبع آن کسری بودجه جدی که می تواند به بحران اقتصادی در این کشور بینجامد، سبب شده تا عراق با یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین شرایط مواجه باشد. در سایه این نکات و به نظر شما آیا در بستر سینرژی این چالش ها و بحران ها بغداد خواهد توانست بستر را برای بهبود وضعیت مهیا کند؟ اساسا خود این وضعیت تا چه اندازه در پیگیری تلاشها برای احیای داعش در عراق موثر بوده است؟
ببینید نکته بسیار مهمی که در این میان وجود دارد این است که به نظر من اگرچه مجموعه چالش ها و معضلاتی که شما به آن اشاره کردید قطعاً در پیگیری تلاش برای تحقق سناریوی احیای داعش در عراق موثر بوده است، اما در عین حال من معتقدم ایالات متحده آمریکا به عنوان برنامه ریز این سناریو، شرایطی را پیش نخواهد آورد که ما با احیای کامل داعش، مشابه با وضعیت سال ۲۰۱۴ در عراق مواجه باشیم که نزدیک به یک سوم خاک این کشور را در موصل تصرف کرد. چون این امکان هم وجود دارد که امنیت نیروهای آمریکایی و برخی اهداف واشنگتن نیز، ذیل احیای کامل داعش در عراق تحت الشعاع قرار گیرد. پس ایالات متحده ریسک احیای کامل داعش در عراق را نخواهد پذیرفت. همان گونه که پیشتر اشاره کردم داعش یک برگه بازی سیاسی و امنیتی برای کاخ سفید به منظور تحقق اهداف و منافعش است و چون اکنون ترامپ با وضعیت نامناسب سیاسی در آمریکا، آن هم در ماه های منتهی به انتخابات ریاستجمهوری مواجه هست، تلاشی برای «احیای نسبی و موقت داعش در عراق» در دستور کار است تا رئیس جمهور آمریکا بتواند فشاری به برخی جریان های سیاسی در عراق وارد آورد که منافع و اهداف وی در خاورمیانه را محقق کنند.
در این رابطه من معتقدم تلاش های آمریکا در خصوص تحقق سناریوی احیای مجدد داعش بیشتر برای تشکیل هر چه سریع تر دولت مصطفی کاظمی و فشار به جریان های سیاسی عمدتا شیعی عراقی به منظور دادن رای اعتماد به کابینه او در مجلس بود که ما ساعات اولیه بامداد امروز پنج شنبه شاهد تحقق این مهم بودیم. چون به هر حال واقعیت این است که آقای کاظمی یک گزینه نزدیک به آمریکاییهاست. لذا تنها ساعاتی بعد از تشکیل کابینه آقای کاظمی شاهد بودیم که کاخ سفید صبح امروز پنج شنبه، هم معافیت های تحریم واردات برق از ایران را به مدت ۱۲۰ روز تمدید کرد و هم حمایت رسمی خود از دولت و نخست وزیر جدید عراق را اعلام کرد. لذا اگر شما به سلسله حوات و اتفاقات عراق از همان چهار هفته پیش و از زمانی که آقای مصطفی کاظمی به عنوان جانشین نخست وزیر عراق معرفی شد، دقت کنید ما میبینیم که در طول این مدت اتفاقات معناداری در عراق روی داد. در این راستا ما با مجموعه عملیاتی از جانب داعش در مناطق مختلف و استان های متعدد در عراق مواجه بودیم. بنابراین احتمال وجود دارد که ارتباط جدی میان تلاش برای تقویت داعش و انجام این سلسله عملیات در هفته های اخیر پس از معرفی شدن آقای کاظمی به عنوان جانشین نخست وزیر و فشار به جریان های سیاسی برای تایید کابینه وی و رای اعتماد به دولت مصطفی کاظمی وجود داشته باشد.
اما این تحلیل شما در تعارض با برخی واقعیت هاست. چون به نظر می رسد که انتخاب مصطفی کاظمی به عنوان نخست وزیر عراق بیشتر تلاشی از جانب جریان های سیاسی همسو با ایران به منظور کنار گذاشتن عدنان الزرفی که گزینه مدنظر و حتی ایده آل آمریکاییها بود، صورت گرفته است. پس آیا این نکته تحلیل شما را زیر سوال نمی برد؟
به هیچ وجه؛ بینید واقعیت این است که اگر چه آقای مصطفی کاظمی روابط خوبی با جمهوری اسلامی ایران دارد و نیز فارغ از اینکه تا چه اندازه جریان ها و احزاب سیاسی همسو با جمهوری اسلامی ایران در عراق تلاش جدی برای روی کار آوردن وی به عنوان جانشین نخست وزیر داشتهاند باید این واقعیت را هم باید در نظر گرفت که آقای کاظمی همزمان روابط بسیار خوب و حسنهای با ایالات متحده آمریکا دارد. شاید در نگاه اول آمریکاییها بین عدنان الزرفی و مصطفی کاظمی بدون تردید الزرفی را انتخاب می کردند، اما قطعاً مصطفی کاظمی نیز گزینه مناسبی برای پیگیری منافع آمریکایی ها در عراق به شمار می رود. در کنار این نکته، مسئله دیگر این است که اکنون جریان های سیاسی عراقی به خصوص جریان های عمدتا شیعی همسو با ایران در تقابل با پروسه خروج آمریکا از عراق بر سر یک دو راهی قرار گرفته اند که آیا به یکباره آمریکا را وادار به خروج کامل از عراق کنند که قطعاً چالشها و تبعات سیاسی و به خصوص اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی برای عراقی ها در پی خواهد داشت و یا اینکه در یک برنامه ریزی میان مدت این خروج به صورت گام به گام و مرحله ای صورت گیرد. در این راستا به نظر میرسد بهترین سناریو برای عراقیها گزینه دوم و خروج مرحلهای و تدریجی آمریکا از عراق است. خصوصاً که اکنون این کشور با چالش های متعدد اقتصادی، امنیتی، سیاسی، اجتماعی و حتی بهداشتی مواجه است. بنابراین مصطفی کاظمی می تواند به عراق در تحقق پروسه خروج تدریجی و گام به گام آمریکایی ها از عراق کمک کند. پس اگر جریان های سیاسی همسو با ایران تلاش برای روی کار آوردن آقای کاظمی در سمت جانشین نخست وزیر عراق داشته اند بیشتر به این منظور بوده است که از نفوذ آقای کاظمی در آمریکاییها برای کنترل نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا و نیز خروج تدریجی این نیروها از خاک عراق استفاده کنند.
البته این نکته نیز لازم به ذکر است که اگر چه ما ساعات اولیه بامداد امروز پنج شنبه شاهد تحقق سناریوی آمریکایی مبنی بر دادن رای اعتماد به کابینه مدنظر آقای مصطفی کاظمی در مجلس عراق بودیم و دولت وی تشکیل شد، اما من معتقدم که آقای کاظمی از پتانسیل و ویژگی های یک نخست وزیر موفق، مدبر، دارای قاطعیت و هوش بالا در حل مشکلات و بحران های کنونی عراق بی بهره است. اگر شما به کارنامه نخست وزیر جدید عراق نگاه کنید، می بینید که او در ابتدا یک چهره رسانهای در شبکه های عراقی بود که در آن مدت هم چندان موفق ظاهر نشد و بعد از آن مصطفی کاظمی به عنوان یک کارمند معمولی در نخست وزیری عراق مشغول به کار شد، اما به ناگاه سر از سمت ریاست دستگاه اطلاعات و امنیت عراق درآورد. البته که در همین مدت نیز خروجی و کارنامه موفقی از وی در سمت رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت عراق شاهد نبودیم. بنابراین دولت آقای کاظمی که قطعاً در سایه شرایط کنونی باید آن را «دولت بحران ها» نامید، نمیتواند دولتی باشد که از پس مدیریت چالشها و حل معضلات اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و بهداشتی و درمانی عراق برآید. یعنی در بهترین حالت دولت مصطفی الکاظمی چندان بهتر از کابینه عادل عبدالمهدی عمل نخواهد کرد!
شما در دو مصاحبه اخیر با دیپلماسی ایرانی همواره بر خلاء سردار سلیمانی در تحولات عراق اشاره کردید. اکنون در سایه تلاش برای احیای مجدد داعش در خاک این کشور از نگاه شما فقدان فردی مانند سردار سلیمانی تا چه اندازه بستر را برای پیگیری تلاش ها به منظور احیای داعش در عراق فراهم کرده است؟ آیا در سایه نبود سردار سلیمانی امکان تحقق کامل این سناریو وجود دارد؟
همانگونه که شما هم به درستی اشاره کردید من در دو مصاحبه اخیر با دیپلماسی ایرانی بر این نکته بسیار مهم اشاره کردم که قطعاً نبود سردار سلیمانی در عراق و منطقه خاورمیانه چالش های امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک جدی را شکل خواهد داد به گونهای که حتی اهداف و منافع آمریکا در خاورمیانه را به خطر خواهد انداخت. چون اگرچه در نگاه اول داعش به عنوان برگ بازی سیاسی و امنیتی آمریکا عمل میکند، اما قطعاً داعش همواره در مسیر ریل گذاری شده کاخ سفید عمل نخواهد کرد و در مواقعی می تواند منافع و برنامه های واشنگتن را نیز به خطر بیندازد. بنابراین من اکنون معتقدم که خود آمریکاییها نیز در رابطه با ترور سردار سلیمانی بیش از گذشته پشیمان شده اند. چون قطعاً سردار سلیمانی یک مهره بسیار تاثیرگذار در مدیریت امنیت، سیاست و دیپلماسی منطقه خاورمیانه و بالانس تحولات میدانی در غرب آسیا بود. پس در راستای دو مصاحبه قبلی با دیپلماسی ایرانی باز هم تکرار می کنم که به نظر من اکنون در میان مقام های سیاسی، نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران هیچ فردی وجود ندارد که معدل هایی نزدیک به معدل حاج قاسم سلیمانی در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و نظامی را به صورت همزمان داشته باشد. چرا که بنا به اظهارنظر خود آقای دکتر ظریف، وزیر امور خارجه سردار سلیمانی علاوه بر یک فرمانده قدرتمند نظامی و امنیتی یک دیپلمات تمام عیار بود که توانست در برهه های حساس، پیچیده و بحرانی سیاسی و دیپلماتیک منطقه خاورمیانه از لبنان تا سوریه و عراق شرایط را به گونهای مدیریت کند که از کمتر دیپلماتی این کار برمیآید.
لذا قطعاً نبود چنین فردی می تواند باعث شود که ایالات متحده آمریکا برنامه های خود را با خیال آسوده تری برای افزایش فشار بر جریانات سیاسی به منظور قبولاندن آقای کاظمی مانند عدان الزرفی به عنوان جانشین نخست وزیری و تشکیل کابینه و رای اعتماد دادن مجلس عراق به دولت وی در دستور کار خود قرار دهد که نهایتا هم این سناریو دیشب محقق شد. به هر حال سردار سلیمانی شخصیتی بود که روابط بسیار نزدیکی با اکثر جریان های کردی اهل سنت و شیعیان عراق داشت و با استفاده از هوش سیاسی خود توانسته بود این جریانات را به یک اشتراک نظر در خصوص مسائل مهم برساند. همین مسئله سبب شده بود تا تمام تلاشهای ایالات متحده آمریکا برای پیشبرد اهدافش در عراق با شکست و ناکامی همراه شود. اما متاسفانه بعد از شهادت سردار سلیمانی اکنون ورق کاملاً برگشته است و آمریکا میتواند بدون موانع پیشین برنامههای خود را در عراق پیگیری کند. کما اینکه در یک دوره شاهد برخی تهدیدات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک از جانب آمریکایی ها برای حمایت از عدنان الزرفی بودیم که در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی آن را کالبدشکافی و تحلیل کردیم و بعد از آن نیز طی چهار هفته اخیر سناریوی احیای مجدد داعش در عراق برای ایجاد فشار بر جریان سیاسی عمدتا شیعی به منظور دادن رای اعتماد به کابینه مصطفی کاظمی نیز در دستور کار قرار گرفت.
در این خصوص ما شاهدیم که اتفاقاً انتخاب سه فرد پشت سر هم از محمد توفیق علاوی تا عدنان الزرفی و در نهایت مصطفی الکاظمی به عنوان نخست وزیر عراق، گواه این واقعیت است که نبود سردار سلیمانی چه آثار و تبعات سوء و مخربی بر عراق داشته است. در حالی که در کلیه مقاطع از سال ۲۰۰۳ تا زمان شهادت سردار سلیمانی تمام نخست وزیرهای عراق توانسته بودند از پارلمان این کشور رای اعتماد بگیرند. یعنی ایاد علاوی در سال ۲۰۰۴، ابراهیم جعفری در سال ۲۰۰۵، نوری مالکی ۲۰۰۶ و سال ۲۰۱۰ ، حیدر عبادی سال ۲۰۱۴ و در نهایت عادل عبدالمهدی در سال ۲۰۱۸ توانستند رای اعتماد را از مجلس عراق کسب کنند. چراکه سردار سلیمانی توانسته بود علاوه بر توان نظامی و امنیتی به یک درک درست و عمیق از جریانات سیاسی و اجتماعی عراق برسد و در طول این سالها سردار سلیمانی سعی کرده بود با هماهنگ کردن و پررنگ کردن فصل اشتراکات جریانات شیعه عراق، سهم جدی در تعیین نخست وزیر داشته باشد. لذا نقش حاج قاسم سلیمانی در آینده سیاسی عراق غیر قابل انکار بود و این نشان از خلاء دوران بعد از او دارد. لذا چون اکنون کسی در حد و اندازه های او برای مدیریت شرایط در عراق وجود ندارد که بتواند به نفع روند سیاسی و آینده عراق نقشآفرین باشد، ما شاهد بودیم که بعد از شکست محمد توفیق علاوی در تشکیل کابینه و بعد از آن استعفا و کناره گیری عدنان الزرفی از سمت نخست وزیری و تشکیل دولت و همچنین چالشهای سیاسی برای تکمیل کابینه مصطفی کاظمی به عنوان گزینه سوم جانشین نخست وزیری در عراق، کار را به جایی رساند که این کشور تا مرز شکلگیری یک بن بست و بحران سیاسی تمامعیار پیش رود.
نظر شما :