آیا دولت آتی عراق بدون چراغ سبز ایران تشکیل می شود؟!
پررنگ تر شدن خلاء سردار سلیمانی و افزایش تلاش های واشنگتن برای حمایت از عدنان الزرفی
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از اقدام 27 اسفند 98/17 مارس2020 برهم صالح، رئیس جمهوری عراق در انتخاب عدنان الزرفی، استاندار پیشین نجف اشرف و رئیس کنونی فراکسیون پارلمانی ائتلاف نصر به عنوان جانشین نخست وزیری عراق، شاهد تحولات جدیدی در حوزه های مختلف سیاسی، امنیتی، نظامی و حتی دیپلماتیک هستیم. در این راستا بسیار از کارشناسان و ناظران امر بر این باورند که تمامی تحولات بعد از 17 مارس با محوریت ایالات متحده آمریکا در حمایت از نخست وزیر جدید (عدنان الزرفی) به منظور تشکیل کابینه اش صورت گرفته باشد. دیپلماسی ایرانی بررسی بیشتر این مسئله را در گفت وگویی با محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران، پژوهشگر تحولات عراق و کارشناس مسائل خاورمیانه پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
در چند هفته اخیر شاهد تحرکات و تحولاتی با محوریت ایالات متحده آمریکا در خاک عراق هستیم. از یک سو بر اساس گزارش روز جمعه گذشته روزنامه نیویورک تایمز، کاخ سفید طرح جدی برای نابودی کامل کتائب حزب الله عراق بعد از سلسله حملات راکتی و خمپارهای 11 و 14 مارس منسوب به این گروه به پایگاه التاجی (محل استقرار نیروهای ائتلاف آمریکایی در شمال بغداد) را در دستور کار قرار داده است و در آن سو ایالات متحده پنج شنبه گذشته در یک مراسم رسمی پایگاه هوایی القیاره واقع در جنوب شرق استان مرزی نینوا را به نیروهای عراقی تحویل داد. در این راستا سه شنبه هفته گذشته نیز آمریکا به عنوان رهبر نیروهای ائتلاف بین المللی ضد داعش در یک مراسم رسمی، پایگاه نظامی القائم در شمال غرب استان الانبار را هم تحویل نیروهای امنیتی عراق داده بود و 24 ساعت بعد از آن نیز نیروهای نظامی ارتش فرانسه به دلیل آن چه که تهدیدات امنیتی و انتشار ویروس کرونا عنوان شد، بغداد را ترک کردند. پیشتر مشابه این حرکت توسط نیروهای ارتش چک صورت گرفت که به نظر می رسد این اقدام پاریس و پراگ با تحریک واشنگتن صورت گرفته باشد. مضافا این که تصمیم ناگهانی ایالات متحده به تخلیه و کاهش شدید نیروهای فعال خود در سفارت، کنسولگری خود در بغداد و اربیل به بهانه شیوع ویروس کرونا می تواند در این راستا قرار گیرد. از نگاه شما ایالات متحده آمریکا در این روزها با چه هدف یا اهدافی دست به این اقدامات معنادار، اما گاه متناقض با هم زده است؟
من معتقدم که تمام تحرکات نظامی، دیپلماتیک و سیاسی ایالات متحده آمریکا در چند روز اخیر نمی تواند بی ارتباط با تحولات مربوط به تعیین جانشین نخست وزیری در عراق باشد. چرا که بعد از شکست محمد توفیق علاوی در تشکیل کابینه اکنون جریان های سیاسی، احزاب و ائتلاف های پارلمانی عراقی با گزینه جدیدی به نام عدنان الزرفی به عنوان جانشین جدید نخست وزیری مواجه هستند. از این رو باید ابن نکته را مد نظر قرار داد که ایالات متحده آمریکا در سایه این اقدامات و تحرکات خود سعی دارد شرایطی را به وجود آورد که بتواند فشار لازم را بر جریان های سیاسی عراقی، به خصوص گروه های همسو و نزدیک با جمهوری اسلامی ایران را برای متقاعد کردن آنان به منظور حمایت سیاسی از عدنان الزرفی افزایش دهد. در این راستا حتی اخیرا آمریکا در خارج از خاک عراق دست به انجام رزمایش مشترک با امارات متحده عربی در پایگاه نظامی الحمرا واقع در بیابانی خشک و برهوت در ۲۰۰ کیلومتری جنوب غربی شیخ نشین «ابوظبی» زد که در آن رزمایش ماکتی از یک ضریح وجود داشت که برخی آن را مرقد حرم امام راحل در تهران قلمداد کردند و برخی هم آن را بارگاه امامین عسکریین در شهر مقدس «کاظمین» و یا مرقد «امام علی» در شهر نجف اشرف پنداشتند.
با این وصف اگر این ماکت استفاده شده در این رزمایش نمادی از مرقد امام راحل باشد نشان می دهد که آمریکا در ماه های منتهی به انتخابات ریاستجمهوری به دنبال افزایش فشار بر تهران برای انجام مذاکرات است. اما اگر شهر همانند سازی شده در این رزمایش در منطقه الحمرا با شهر سامراء و یا شهر نجف همخوانی داشته باشد و چه بسا مسجد جامع بزرگی که توسط نظامیان آمریکایی در این مانور مشترک تصرف می شود، مرقد امامین عسکریین در شهر مقدس «کاظمین» و یا مرقد «امام علی» در شهر نجف اشرف باشد، حکایت از آن دارد که ایالات متحده آمریکا به دنبال تشدید فشار بر نیروهای همسو با جمهوری اسلامی ایران در خاک عراق برای پیگیری منافع خود است. فارغ از این که آمریکا کدام هدف را در سر دارد به نظر من ایالات متحده سعی داشته و دارد که با این سلسله عملیاتهای روانی فشار خود را بر جمهوری اسلامی ایران و نیز نیروهای همسو با تهران در عراق، آن هم در برهه حساس کنونی که عدنان الرزفی به دنبال تشکیل کابینه خود است، افزایش دهد تا با این افزایش فشارهای سیاسی، دیپلماتیک، نظمامی و امنیتی موانع تشکیل کابینه را از مسیر آقای عدنان الزرفی بردارد.
در راستای نکات شما و بر اساس گزارش منتشر شده در شماره جمعه گذشته روزنامه نیویورک تایمز ایالات متحده آمریکا به دنبال نابودی کامل گروه کتاب حزب الله در عراق است. ولی بر اساس برخی مستندات و گزارشات واصله اکنون اختلاف جدی در خصوص انجام این طرح میان مقامات کاخ سفید وجود دارد، به گونه ای که مایک پمپئو، وزیر خارجه و رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی جدید کاخ سفید به شدت خواستار عملیاتی شدن این طرح و نابودی کامل کتائب حزب الله در عراق هستند، ولی در آن سو کسانی چون مارک اسپر، وزیرر دفاع و ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک نیروهای آمریکایی با در نظر گرفتن واقعیت های میدانی و تبعات ناشی از عملیانی شدن چنین طرحی، مخالف انجام آن هستند. آیا در شرایط کنونی که ایالات متحده آمریکا با بحران کرونا دست به گریبان است، حاضر خواهد بود که پرونده جدیدی برای خود در عراق باز کند که امکان دارد کار به درگیری مستقیم با نیروهای ایران در منطقه بینجامد؟
من بعید میدانم که ظرفیت منطقه خاورمیانه از یک سو، اقتضائات کنونی ایالات متحده آمریکا در این مقطع حساس و نیز شرایط حال حاضر عراق اجازه دهد که کاخ سفید به فکر درگیری گسترده با گروه کتاب حزب الله عراق و نابودی کامل آن باشد. چرا که پیگیری این طرح در ادامه می توان به درگیری های گسترده با کل نیروهای حشدالشعبی و نیروهای محور مقاومت در منطقه غرب آسیا بینجامد. لذا در این شرایط که ایالات متحده آمریکا با چالش بسیار جدی ناشی از تشدید شیوع کرونا مواجه است و بیشترین دغدغه خود را معطوف به تقابل با این بیماری قرار داده است بسیار دور از ذهن خواهد بود که واشنگتن به فکر درگیر شدن با نیروهای محور مقاومت در عراق باشد. اتفاقاً من بر این باورم که این دست مواضع و طرح ها نیز به همان برنامه ایالات متحده برای افزایش فشار بر نیروهای مخالف عدنان از ظرفی باز می گردد تا واشنگتن بتواند نخست وزیر جدید را در تشکیل کابینه یاری رساند.
اما به نظر میرسد که ایالات متحده آمریکا علاوه بر تحرکات اخیر خود در جبهه دیپلماتیک، سیاسی، امنیتی و نظامی اکنون در جبهه اقتصادی و تحریمها نیز برنامههای جدی را در دستور کار قرار داده است. در این راستا آمریکا که از ماه نوامبر سال گذشته میلادی تاکنون به تمدید معافیت عراق از تحریم های علیه ایران با هدف ایجاد یک جایگزین برای تامین برق مورد نیاز خود به ویژه در فصل گرما ادامه می دهد، آخرین بار این معافیت را به جای 90 یا 120 روز، تنها برای 45 روز تمدید کرده بود. اما پنج شنبه گذشته دولت آمریکا معافیت عراق از تحریم های علیه جمهوری را تنها برای یک ماه دیگر تمدید کرده است تا این کشور بتواند به واردات انرژی از ایران همچنان ادامه دهد. آیا در این شرایط که عراق علاوه بر بحران سیاسی ناشی از عدم حضور نخست وزیر با بحران ناشی بهداشتی در سایه تداوم و تشدید شیوع کرونا و نیز چالش های اقتصادی ناشی از افت شدید بهای نفت در بازارهای جهانی و معضلات امنیتی به واسطه درگیری با داعش در نقاط مختلف کشور دست و پنجه نرم می کند، آیا می تواند در یک ماه پیش رو نیاز خود را به واردات برق از ایران قطع کند؟ آیا از نگاه شما این اقدام کاخ سفید نیز در راستای حمایت از عدنان الرزفی برای تشکیل کابینه انجام گرفته است؟
واقعیت امر این است که نه ایالات متحده آمریکا، نه کشورهای اروپایی حاضر در عراق و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نتوانسته اند ظرفیت تولید برق در عراق را افزایش دهند تا بتوانند نیاز به ایران را در این زمینه مرتفع کنند و از طرف دیگر نتوانسته اند از همسایگان برق مصرفی مدنظر عراق را تامین کنند. بنابراین کماکان و بیش از هر زمان دیگری عراق به واردات انرژی برق و گاز از ایران نیازمند است. این واقعیتی است که بیش از مقامات دولت بغداد خود واشنگتن بر آن اشراف دارد. لذا به نظر من این دست مواضع بیشتر همان تهدیدهای سیاسی و دیپلماتیک کاخ سفید برای راضی و متقاعد کردن برخی از جریانات سیاسی عراقی برای تشکیل دولت عدنان الزرفی است. با این وصف به نظر من اگر این فرد (عدنان الزرفی) بتواند با این حمایت های امریکا کابینه خود را تشکیل دهد قطعاً ایالات متحده بعد از پایان فرصت یک ماهه دوباره این معافیت های تحریمی واردات برق عراق از ایران را تمدید خواهد کرد. چون واقعیت این است که عراق نمی تواند نیاز خود را به واردات برق و گاز از ایران قطع کند. خصوصا اینکه این تمدید تحریمها برای ایران چندان اهمیتی ندارد، بلکه واردات برق و گاز برای عراق، آن هم در فصل گرما بیشتر اهمیت دارد. بنابراین تمدید یک ماهه تحریمهای وارد برق برای عراق در این شرایط تنها افزایش فشار بر نیروهای عراقی است تا بتواند آنان را مجاب کند که به کابینه مدنظر عدنان الرزفی رای مثبت دهند.
شما در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی از تبعات ناشی از ترور سردار سلیمانی در تحولات منطقه، به خصوص تحولات سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک آتی عراق سخن گفتید. آیا اکنون با پررنگ تر شدن خلاء سردار سلیمانی در تحولات این روزهای عراق سبب شده است که ایالات متحده آمریکا برنامه های گسترده و متنوعی را در ابعاد مختلف برای افزایش فشار بر جریانات سیاسی به منظور قبولاندن عدنان الزرفی به عنوان جانشین نخست وزیری و تشکیل کابینه وی در دستور کار خود قرار دهد؟ آیا سفر دریابان علی شمخانی، دبیر دبیر شورای عالی امنیت ملی به عراق برای ایجاد نزدیکی و هماهنگی میان جریان سیاسی عراقی در خصوص انتخاب نخست وزیر می تواند خلاء سردار سلیمانی را پر کند؟
بگذارید از سوال آخر شما شروع کنم. به نظر من اکنون در میان مقام های سیاسی، نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران هیچ فردی وجود ندارد که معدل هایی نزدیک به معدل حاج قاسم سلیمانی در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و نظامی را به صورت همزمان را داشته باشد. چرا که ایشان علاوه بر یک فرمانده قدرتمند نظامی و امنیتی یک دیپلمات تمام عیار بودند که توانستند در برهه های حساس، پیچیده و بحرانی سیاسی و دیپلماتیک منطقه خاورمیانه از لبنان تا سوریه و عراق شرایط را به گونهای مدیریت کند که از کمتر دیپلماتی این کار برمیآید. لذا قطعاً نبود چنین فردی می تواند باعث شود که ایالات متحده آمریکا برنامه های خود را با خیال آسوده تری برای افزایش فشار بر جریانات سیاسی به منظور قبولاندن عدنان الزرفی به عنوان جانشین نخست وزیری و تشکیل کابینه وی در دستور کار خود قرار دهد. به هر حال سردار سلیمانی شخصیتی بود که روابط بسیار نزدیکی با اکثر جریان های کردی اهل سنت و شیعیان عراق داشت و با استفاده از هوش سیاسی خود توانسته بود این جریانات را به یک اشتراک نظر در خصوص مسائل مهم برساند. همین مسئله سبب شده بود تا تمام تلاشهای ایالات متحده آمریکا برای پیشبرد اهدافش در عراق با شکست و ناکامی همراه شود. اما متاسفانه بعد از شهادت سردار سلیمانی اکنون ورق کاملاً برگشته است و آمریکا میتواند بدون موانع پیشین برنامههای خود را در عراق پیگیری کند.
در این خصوص همان گونه که در مصاحبه پیشین با دیپلماسی ایرانی عنوان کردم اتفاقاً محمد توفیق علاوی اولین نخست وزیر بعد از ترور سردار سلیمانی است که نتوانست از پارلمان عراق رای اعتماد بگیرد، در حالی که در کلیه مقاطع از سال ۲۰۰۳ تا زمان شهادت سردار سلیمانی تمام نخست وزیرهای عراق توانسته بودند از پارلمان این کشور رای اعتماد بگیرند. یعنی ایاد علاوی در سال ۲۰۰۴، ابراهیم جعفری در سال ۲۰۰۵، نوری مالکی ۲۰۰۶ و سال ۲۰۱۰ ، حیدر عبادی سال ۲۰۱۴ و در نهایت عادل عبدالمهدی در سال ۲۰۱۸ توانستند رای اعتماد را از مجلس عراق کسب کنند. چراکه سردار سلیمانی توانسته بود علاوه بر توان نظامی و امنیتی به یک درک درست و عمیق از جریانات سیاسی و اجتماعی عراق برسد و در طول این سالها سردار سلیمانی سعی کرده بود با هماهنگ کردن و پررنگ کردن فصل اشتراکات جریانات شیعه عراق، سهم جدی در تعیین نخست وزیر داشته باشد. لذا نقش حاج قاسم سلیمانی در آینده سیاسی عراق غیر قابل انکار بود و این نشان از خلاء دوران بعد از او دارد. لذا چون اکنون کسی در حد و اندازه های او برای مدیریت شرایط در عراق وجود ندارد که بتواند به نفع روند سیاسی و آینده عراق نقشآفرین باشد، می توان این انتظار را داشت که آمریکا تلاش های جدی برای افزایش فشار بر جریان های سیاسی برای متقاعد کردن این جریان ها به منظور تشکیل کابینه عدنان الزرفی را در دستور کار قرار دهد.
در سایه این نکات بسیار مهمی که به آن اشاره کردید اکنون این سوال مهم در ذهن شکل میگیرد که اگر دولت عراق باید با چراغ سبز دو پایتخت تهران و واشنگتن تشکیل شود، آیا با پررنگ تر شدن خلاء سردارسلیمانی این احتمال وجود دارد که اکنون دولتی بدون چراغ سبز جمهوری اسلامی ایران در عراق شکل بگیرد؟
واقعیت امر این است که اگر چه جمهوری اسلامی ایران از اساس در فضای انتخاب عدنان الزرفی به عنوان جانشین نخست وزیری عراق نبوده است، اما تا به اکنون ما شاهد هیچ موضع رسمی مخالفی در خصوص انتخاب وی از سوی تهران نبوده ایم. از طرف دیگر باید این نکته را هم مد نظر قرار داد که قطعاً جمهوری اسلامی ایران این آمادگی را دارد هر کاندیدایی که تمام جریانات سیاسی عراقی روی آن اجماع و توافق نظر دارند از آن حمایت کند. چون از همان ابتدا جمهوری اسلامی ایران به صراحت عنوان کرده بود که هر دولتی که به صورت دموکراتیک و قانونی در عراق قدرت را در دست بگیرد مورد حمایت تهران خواهد بود. اما نکته بسیار مهم دیگری که در این میان باید بر آن تأکید کرد این است که فارغ از این که عدنان الزرفی چه ارتباطاتی با ایالات متحده آمریکا و بدون در نظر گرفتن اینکه آیا عدنان الزرفی یکی از مهره های آمریکا در عراق به شمار می رود یا خیر، اکنون عراق باتوجه به انبوهی از چالشها و مشکلات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی، دیپلماتیک و حتی بهداشتی به یک فرد مدیر، لایق، توانا، قدرتمند و قاطع در مدیریت امور عراق نیازمند است که بتواند یک آرامش نسبی را در این کشور ایجاد کند. به نظر من عدنان الزرفی این مشخصات را برای مدیریت شرایط عراق دارد. برخلاف شخصیت سیاسی عادل عبدالمهدی که متاسفانه تا به اکنون نتوانست یک قاطعیت و مدیریت جدی را از خود برای مدیریت شرایط عراق نشان دهد. لذا به نظر من عراق به این پوست اندازی سیاسی و روی کار آمدن یک دولت جدید نیازمند است. از طرف دیگر با وجود شکاف نگاه میان تهران و برخی جریانات سیاسی عراقی با عدنان الزرفی این امکان نیز وجود دارد که همین جریانهای سیاسی مخالف حضور عدنان الزرفی و حتی جمهوری اسلامی ایران وارد گفت و گو، دیالوگ و مذاکره سیاسی با وی شوند. به نظر من عدنان الزرفی این توان، استعداد، ظرفیت و انعطاف را دارد که بتواند میان تمام جریان های سیاسی عراقی یک تعادل را ایجاد کند.
پیرو نکته آخر شما حتی اگر جمهوری اسلامی ایران چراغ سبزی برای تشکیل کابینه عدنان الرزفی از خود نشان دهد، آیا تهران می تواند برخی از جریانات سیاسی که به شدت مخالف حضور عدنان الرزفی در سمت جانشین نخست وزی عراق هستند را با خود همراه کند؟
اساساً نگاه جمهوری اسلامی ایران به تحولات عراق، به خصوص در در رابطه با انتخاب نخست وزیر و تشکیل کابینه در این کشور دال بر دخالت در امور داخلی عراق نیست، بلکه جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای سقوط رژیم بعث عراق در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و بعد از آن محمود احمدی نژاد و حسن روحانی به دنبال حمایت از جریان های سیاسی عراقی و عدم دخالت در امور این کشور بوده است. چون امنیت، آرامش و ثبات سیاسی و امنیتی عراق با امنیت ایران گره خورده است. چرا که دو کشور ایران و عراق به عنوان دو همسایه ارتباطات بسیار جدی با همدیگر دارند. لذا نمی توانند سرنوشت جدای از هم داشته باشد. کما این که جمهوری اسلامی در مبارزه با داعش از هیچ کوششی برای حمایت از دولت و ملت عراق دریغ نکرد. بنابراین اگر شخصیت ها و جریان های سیاسی عراقی به یک توافق و اجماع نظر در خصوص فردی برای تصدی پست نخست وزیری برسند، ولو آن که این فرد، فردی نزدیک به سیاست های آمریکا مانند عدنان الزرفی باشد، ایران از آن حمایت خواهد کرد. حتی اگر این فرد مهره اصلی در حمله و تجاوز به کنسولگری ایران در استان نجف باشد. چون اولویت کنونی به تحولات، چالشها و مشکلات عراق باز می گردد. اما متاسفانه اکنون مسئله اینجاست که برخی از جریان های سیاسی داخلی عراق منفعت شخصی و حزبی خود را بر منافع ملی عراق ارجح می دانند و تا زمانی که فردی این منافع را برای آنها تضمین نکند اجازه فعالیت به وی را نخواهند. این مشکل کنونی عراق است که مانع از انتخاب فرد اصلح و تشکیل کابینه ای قدرتمند برای پیشبرد امور و برون رفت عراق از معضلات کنونی شده است. البته سخنان من دال بر حمایت از عدنان الزرفی نیست، بلکه تمام آن چه که مطرح می کنم کالبد شکافی مشکلات عراق است.
با توجه به اینکه تنها با مخالفت مسعود بارزانی، رئیس حزب دموکرات کردستان عراق شاهد شکست محمد توفیق علاوی در تشکیل کابینه بودیم، اکنون با وجود مخالفت های گسترده ائتلاف فتح به ریاست هادی عامری و نیز برخی از گروههای محور مقاومت که دارای کرسیهای پارلمانی هستند، آیا عدنان الزرفی خواهد توانست از این چالش برای تشکیل کابینه مدنظرش عبور کند و یا این که به سرنوشتی مشابه با سرنوشت محمد توفیق علاوی دچار خواهد شد، خصوصاً اینکه مسعود بارزانی صراحتا عنوان کرده است که مخالفت و موافقت اقلیم کردستان عراق ذبا تشکیل کابینه عدنان الزرفی منوط به مخالفت و یا موافقت جریانهای شیعی عراقی در این رابطه است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
همان گونه که پیشتر عنوان کردم به نظر من عدنان الزرفی این هوشمندی و انعطاف سیاسی را دارد که حتی با جریانهای سیاسی مخالف خود وارد گفت وگو، تعامل و مذاکره شود. در این راستا به نظر میرسد که عدنان الزرفی تا کنون توانسته است با بیش از ۵۰ تا ۶۰ درصد جریانات سیاسی عراق به یک تفاهم برسد و در فرصت باقیمانده نیز تلاش های جدی برای رسیدن به یک نقطه نظر مشترک با دیگر جریان های سیاسی عراق دارد، خصوصا که ایالات متحده آمریکا نیز تکاپوی گسترده ای برای متقاعد کردن مخالفان عدنان الزرفی را به منظور تشکیل کابینه وی را در دستور کار قرار داده است.
نظر شما :