چرا مناطق مرزهای غربی ایران مهم است؟
علل حضور جمهوری اسلامی ایران در شرق مدیترانه
نویسنده: سعیدرضا طاهرخانی، پژوهشگر ژئوپلیتیک
دیپلماسی ایرانی: در عرصه روابط بین الملل؛ کشورها بر اساس ظرفیت های اعمال قدرت، به گسترش حوزه نفوذ و افرایش نقش در منطقه یا مناطق پیرامونی خود علاقمند هستند. در این راستا کشورهای دارای قدرت برتر به عنوان هژمون در سطوح پرتنش و حساس منقطه ای یا جهانی مطرح می شوند. از جمله حوزه های ژئوپلتیک حساس پیرامون ایران، شرق مدیترانه است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحول در ساختار ژئوپلتیکی خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران با اهداف و رسالت جهانی بسان موجی خروشان بر اندیشه ها و نظریه های مادی گرایانه غربی و شرقی ایده های جدیدی را مطرح کرده و توانسته با داشتن نقش محوری در گستره جغرافیایی شیعیان و سرزمین های شیعه نشین شرق مدیترانه، از اهمیت استراتژیک برخوردار شود و همین امر باعث شد تا در زمینه قلمرو خواهی و گسترش علایق منطقه ای نقش بسزایی ایفا کند. پیرو چنین سیاستی منطقا بیشترین نگاه جمهوری اسلامی ایران باید به سمت ماورای مرزهای غربی خود و مناطقی از خاورمیانه، یعنی شرق مدیترانه معطوف شود. سرزمین هایی که با داشتن درصد بالایی از جمعیت شیعه، به لحاظ کمی و موقعیت ژئوپلتیک از نظر کیفی در منطقه از جایگاه ممتازی برخوردارند. مطمئنا چنین موقعیتی می تواند جمهوری اسلامی ایران را در بهره برداری مناسب در نیل به اهداف راهبردی و ارتقای قدرت منطقه ای یاری دهد. این کشور با قرار گرفتن در کانون جغرافیایی جهان شیعه می تواند این قلمرو فضایی مشخص را نمایندگی کرده و در موقعیت رهبری قرار گیرد. همین ضرورت حساسیت ایران نسبت به سرنوشت شیعیان سایر کشورها را توجیه می کند.
شرق مدیترانه یکی از نقاط راهبردی خاورمیانه محسوب می شود که سال هاست نگاه قدرت های منطقه ای و جهانی را به خود جلب کرده است. این حوزه پل ارتباطی میان آسیا، آفریقا و اروپاست که با دارا بودن شمار قابل ملاحظه ای از جمعیت شیعه مذهب در ترکیب جمعیتی سرزمین های این حوزه به عنوان منطقه پیرامونی هارتلند شیعه ایران و از حیث موقعیت ویژه ژئوپلتیک، و همچنین حضور رژیم اسرائیل، در اهداف بلند مدت راهبردی ایران از جایگاهی خاص برخوردار است. تحولات این منطقه عمدتا متاثر از ملاحظات مذهبی است و همین موضوع دارای تاثیر عمیق در ساختار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این حوزه است که لزوم گسترش و حفظ نفوذ ایران و ایجاد قلمروهای ایدئولوژیک بر اساس علایق ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک را ضروری می کند. در دهه های اخیر بروز تحولاتی نظیر پیروزی انقلاب اسلامی و موفقیت های حزب الله لبنان، پیروزی های ارتش سوریه در مبارزه با داعش، به قدرت رسیدن انصارالله یمن، حاکمیت و اقتدار گروه های شیعی در عراق موجب شده تا ایفای نقش ایران در شرق مدیترانه در کانون تحولات قرار بگیرد.
از گذشته تاکنون حوزه مدیترانه از اهمیت بسیار زیاد استراتژیک برخوردار بوده و برای کشورهای بزرگ فرامنطقه ای دارای اهمیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک است. سواحل مدیترانه نظامی ترین منطقه دنیاست و جلوه گاه رقابت شرق و غرب، اختلاف اعراب و اسرائیل و تقابل ممالک صنعتی در حال رشد در دو سوی دریاست. ساحل شرقی مدیترانه از حیث موقعیت ژئوپلتیک و برخورداری از جمعیت شیعه مذهب قابل توجه در ترکیب مذهبی این حوزه و موقعیت این گروه جمعیتی در همجواری با رژیم صهیونیستی، دارای تاثیرات قدرت نرم و گسترش نفوذ از موقعیتی ویژه و راهبردی برخوردار است. باید دقت داشت که مدیترانه شرقی نقطه آغازین حرکت محور مقاومت و پیشانی کمربند شیعی محسوب می شود و به جهت اهمیت آن بخشی از عمق استراتژیک ایران است. باتوجه به اهداف سیاست خارجی و اهداف منطقه ای ایران، افزایش نفوذ منطقه ای بر پایه عوامل پیوند دهنده ژئوپلتیک در جهت ایجاد حلقه های امنیتی پیرامون ضروری است و حضور ایران در این منطقه به نوعی برهم زننده موازنه ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک قدرت های فرا منطقه ای در خاورمیانه به نفع این کشور به شمار می رود.
در این حوزه جنبش های اسلامی از جمله حزب الله لبنان، حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین می توانند به عنوان ابزارهای راهبردی قلمروسازی و عملیاتی موثر برای ایران عمل کنند. شرق مدیترانه نقطه تحقق اهداف راهبردی ایران است. بر این اساس برای نیل به اهداف مورد نظر، مهمترین شیوه عملی و موثر، تعریف حوزه قلمرو مطمئن در این منطقه با اهداف بلند مدت است. در این زمینه مهمترین الزامات فضایی ایران به منظور تدوین الگوی امنیتی مبتنی بر عوامل راهبردی، عمق بخشیدن به عوامل فضا و نقاط راهبردی در حوزه های پیرامونی است. به طورکلی قلمرو خواهی ایران در شرق مدیترانه باید مبنای ایدئولوژیک داشته باشد تا تحرکات و ایفای نقش ایران در این حوزه جایگاه ایران را به عنوان محور ژئوپلتیک شیعه ارتقاء داده و به رفع تهدیدهای منطقه ای منجر و به افزایش قدرت این کشور بینجامد.
مقامات دولتی و کارشناسان آمریکایی و همینطور سرکردگان رژیم صهیونیستی که نفوذ منطقهای ایران برای آنها یک تهدید موجودیتی به شمار میرود، از مدتها قبل جمهوری اسلامی ایران را به تلاش برای برقراری یک مسیر زمینی از ایران تا دریای مدیترانه متهم کردهاند. این «پروژه ادعایی» که از آن تحت عنوانهای مختلفی مانند پل زمینی (Land Bridge)، کوریدور زمینی (Land Corridor) نام برده میشود، موجب «نگرانی ادعایی» کارشناسان و مقامات غربی شده است و اندیشکدههای غربی تا کنون گزارشهای بیشماری با همین موضوع نوشتهاند. مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، گفته است: «حکومت ایران همچنان به دنبال کوریدوری است که از مرزهای ایران تا سواحل مدیترانه کشیده شده باشد. تهران این کوریدور را برای انتقال نیرو و یک سیستم پیشرفته تسلیحاتی در نزدیکی مرزهای اسرائیل میخواهد.» جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ هم نوشته بود: «تهران بر منطقهای هلالیشکل از ایران و از طریق عراق تا حکومت اسد در سوریه و حزبالله در لبنان مسلط شده است.» و این موقعیت ژئواستراتژیک بیاندازه ارزشمند توانایی تهران برای تهدید اسرائیل، اردن، و متحدان آمریکا در خلیج فارس را تقویت میکند. وی همچنین می افزاید، رئیسجمهوری آمریکا هم خاطرنشان کرده است که «ما نمیخواهیم ایران را به فصل شکار در مدیترانه دعوت کنیم.»
نقشهای که «گاردین» سال ۲۰۱۶ از مسیر شمالی کوریدور زمینی ادعایی تهران-مدیترانه منتشر کرد
مطابق تحولات دنیا در قرن نوزدهم میلادی شاهدیم که بسیاری از شهرهای شمالی ایران در قراردادهای گلستان، ترکمن چای و آخال در دوران قاجاریه از دست رفت و در دوران پهلوی نیز قصبه فیروز، منطقه خلیج حسین قلی و بحرین و ... از ایران جدا شدند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی با استفاده از موقعیت راهبردی در حوزه ژئوپلتیکی ایران به قلمرو سازی در شرق مدیترانه به عنوان مکمل ژئوپلتیک پرداخته شد و باید این موضوع را نیز مد نظر داشت که مکمل ها و علایق ژئوپلیتیکی مولفه هایی هستند که تکمیل کننده ژئوپلتیک یک کشور بوده و در اتحاد کدهای ژئوپلتیکی به عنوان دستور العمل عملیاتی سیاست خارجی نقش موثری را دارند. از منظر نگارنده حضور جمهوری اسلامی ایران در این منطقه در راستای منافع ملی ارزیابی می شود چرا که علاوه بر تامین نیازهای امنیتی و راهبردی ایران، برای نخستین بار دسترسی به دریای مدیترانه را پس از هخامنشیان شاهد هستیم.
جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ سیاست تعمیق عمق استراتژیک در ماورای مرزهای خود توانسته است علاوه بر تامین نیازهای امنیتی و راهبردی به منظور تکرار «تجربه تلخ تاریخی» از تجزیه کشور جلوگیری کرده و می تواند در پروژه های مهم اقتصادی که راهی موثر برای رهائی از فشار حداکثری دول غربی که تحت تاثیر تحریم های همه جانبه قرار گرفته است و نیاز مبرم اقتصاد ایران است، مشارکت کند. حضور در بازسازی مناطق جنگ زده، بازسازی کارخانجات تخریب شده، احداث زیر ساخت های آسیب دیده نظیر شبکه های آب، برق، جاده و غیره، تامین ابزارها و ماشین آلات صنعتی برای دوره گذار در کشورهای عراق و سوریه از مهمترین ابزارهائی است که ایران می تواند با پرداختن به آن، دامنه حضور خود در این کشورها را افزایش دهد. از طرفی استقرار شیعیان در بطن مناطق راهبردی همراه با توانمندی جغرافیایی اقتصادی (ژئواکونومیک) ارتقای جایگاه ایران و تبدیل آن به یک مولفه ژئوپلتیک قدرتمند را سبب خواهد شد.
نظر شما :