واشنگتن اغتشاشگر اصلی منطقه
ترور سردار سلیمانی شلیک به دیپلماسی منطقه بود
نویسنده: تریتا پارسی
دیپلماسی ایرانی: بیش از یک دهه شعار اصلی سیاست خارجی آمریکا این بوده که خاورمیانه بدون ایالات متحده به هرجومرج کشیده خواهد شد. یا حتی بدتر، ایران مپراطوری پارسی را زنده کرده و کل منطقه را خواهد بلعید. اما دیدیم که با عدم دخالت آمریکا در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو و اعلام دونالد ترامپ، رئیس جمهوری این کشور برای خارج کردن نیروهایی آمریکایی از منطقه، هیچ هرجومرج یا سلطهطلبی پیش نیامد. بلکه دیپلماسی منطقهای نوظهور – به ویژه میان ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی – و تنشزدایی پا به عرصه گذاشت.
اما پس از ترور ژنرال قاسم سلیمانی توسط آمریکا کارتهای بازی بار دیگر به هم ریخت. در سایه ترامپ منطقه بار دیگر به سمت منازعه پیش رفته و نشانههای اولیه از پیشرفت دیپلماتیک که در ماههای پیشین حاصل شده بود اکنون ناپدید شده است. زمان آن فرا رسیده که واشنگتن به پرسشی مهم پاسخ دهد که از دیرباز از آن طفره رفته است: آیا سلطه نظامی آمریکا در خاورمیانه بازیگران منطقهای را از حل صلحآمیز مناقشات توسط خودشان بازنداشته است؟ و به این ترتیب آیا سلطه نظامی آمریکا در منطقه به جای تضمین ثبات مانعی برای آن نبوده است؟
کارشناسانی مانند هال براندز، استیون کوک و کنث پولاک، دکترین کارتر و ادامه آن را تایید میکنند و می گویند: "آمریکا قوانین رفتاری در منطقه را اجرا و تقویت میکند؛ آمریکا برای تضمین جریان آزاد نفت – حتی با استفاده از زور – دخالت میکند؛ آمریکا میخواهد که قدرتهای منطقه از مطالبات بازستانی سرزمینهای مادری جدا شده، دست بکشند وگرنه با پیامدهای منفی روبه رو خواهند شد و آمریکا از اشاعه تسلیحات کشتار جمعی پیشگیری میکند."
شاید آمریکا موفق به انجام این کارها شده باشد (گرچه در مورد آخر اسرائیل همیشه یک استثناء بوده)، اما کارشناسان مذکور این نکته را فراموش کردهاند که سیاست آمریکا پوششی بر رفتارهای ثباتزدای همپیمانان ایالات متحده – مانند قتل جمال خاشقجی توسط عربستان سعودی – بوده است. حمایت آمریکا از رژیم سعودی باعث شده این رژیم تروریسم را گسترش و فعالیتهای ثباتزدای خود در منطقه را افزایش دهد که در نتیجه افزایش واکنشهای ایران را به دنبال داشته است.
درستی ادعای نقش حیاتی ایالات متحده در خاورمیانه اثبات نشده است. ایران که با آسیب تحریمها، فساد و سوءمدیریت اقتصادی روبه روست هیچ هژمونیای در منطقه ایجاد نکرده است. عربستان پنج برابر و کل شورای همکاری خلیج فارس هشت برابر ایران هزینه نظامی دارند. در حالی که ایران هیچ جنگافزار هستهای ندارد بیش از هر کشور دیگری تحت بازرسی است و اسرائیل بدون هیچ شفافیت بینالمللی برنامه تسلیحات هستهای خود را ادامه میدهد.
عربستان و امارات با درک این که ارتش آمریکا دیگر از آنها حمایت نمیکند به گزینههای دیپلماتیکی رو آوردند که همیشه در دسترس آنها بود و دیدیم که با عدم دخالت آمریکا در مناقشات اخیر کشورهای منطقه، بحران عمیقتر نشد. عربستان با حوثیهای یمن گفت وگو کرد، تنشها در هر دو طرف کاهش یافت، 100 زندانی آزاد شدند، حملات هوایی ائتلاف سعودی 80 درصد کاهش یافت و در دو هفته اخیر هیچ یمنی کشته نشده است. عربستان حتی به کاهش تنشها با قطر و ایران روی آورد و امارات خروج نیروهایش از یمن را شروع کرد.
اما با ترور ژنرال سلیمانی توسط ایالات متحده آمریکا چهبسا ایران، درست یا نادرست، به این نتیجه برسد که عربستان و امارات در توطئه ترور دست داشتهاند و در نتیجه نه تنها به دیپلماسی نوظهور پایان خواهد داد، بلکه احتمال دارد که به عنوان بخشی از پاسخ تلافیجویانه، ریاض و ابوظبی را هدف قرار دهد. این یکی از بیشمار مثالهایی است که نشان میدهد حضور آمریکا در خاورمیانه به جای ثبات، آشوب و ناآرامی به منطقه آورده است.
نمایش نظامی آمریکا در منطقه نه تنها انگیزه کشورها از پیگیری دیپلماسی نوپا را از میان میبرد بلکه چهبسا این بدسنجی به وجود بیاید که ترور سردار سلیمانی مجوزی برای از سرگیری فعالیتهای بیپروای آنهاست – فعالیتهایی مانند ربودن سعد حریری، نخست وزیر سابق لبنان، یا مثله کردن جمال خاشقجی، محاصره قطر و یا بیثبات کردن لیبی، سوریه، لبنان، سودان و یمن. گذشته نشان داده که خاورمیانه با حضور آمریکا بیش از غیاب آن به هرج و مرج کشیده میشود.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :