وقتی که محدوده خاکستری بی مفهوم می شود
استراتژی امریکا در تقابل با ایران؛ از خودمحوری تا الگوبرداری از اسرائیل
نویسنده: جان گرادی (John Grady)
دیپلماسی ایرانی: طبق یک گزارش جدید، زمانی که وزارتخانههای آمریکا، راهبردی پیشگیرانه را برای ایران در خاورمیانه طراحی میکنند، الگویی که از آن پیروی میکنند میتواند مشابه روش اسرائیل در پیشبرد یک کارزار نظامی پنهانی علیه ایران در سوریه همزمان با پیگیری دیپلماسی عمومی با روسیه باشد.
ایلان گلدنبرگ (Ilan Goldenberg)، مقام پیشین پنتاگون و یکی از نویسندگان گزارش منتشر شده از سوی مرکز امنیت نوین آمریکا میگوید شیوه حمله اسرائیل به اهداف مستقر در سوریه لزوما این گونه نیست که به دنبال یک جنگ همیشگی با ایران باشد، بلکه بیشتر به عنوان ابزاری برای پیشگیری و دفاع تهاجمی از خودش در برابر تهران و نیروهای نیابتی به خوبی مسلح آن است. به گفته گلدنبرگ، در این گزارش با عنوان "مقابله با ایران در منطقه خاکستری: ایالات متحده باید چه درسهایی را از عملیات اسرائیل در سوریه بیاموزد؟" تاکید شده است که راهبردی شبیه راهبرد اسرائیل در مقایسه با یک رویکرد همه یا هیچ، آزادی عمل بیشتری به روسای جمهوری (آمریکا) میدهد.
نیکیلاس هرس (Nichilas Hers)، یکی دیگر از نویسندگان این گزارش از موسسه مطالعات جنگ در تایید گفتههای گلدنبرگ میگوید مثلا، نتانیاهو و ارتشش دریافتند که "مرز بین بازدارندگی و دفاع" را میتوان مورد چشمپوشی قرار داد. این اقدامات به دقت مدیریت شده برای کاهش تهدیداتی مانند به کارگیری پهپادهای مسلح از سوی حزب الله برای حمله به اهداف اسرائیلی از سوریه به کار گرفته میشود.
اسرائیل در بیش از 200 حمله به بیشتر از یک هزار هدف این حقیقت را برای روسیه و سوریه روشن کرد که قصدش حملات "به شدت محدود و کاملا متمرکز" علیه عملیات ایران بوده است. در تقریبا 9 سال عملیات، اسرائیل هیچ تلفاتی نداشته است. کِیلی توماس (Kaleigh Thomas)، پژوهشگر مرکز امنیت نوین آمریکا، میگوید هدف، پیشگیری از اقداماتی است که تنشها را در آینده به منازعه با مسکو یا دمشق تبدیل میکند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل برای اطمینان خاطر از نبود احتمال تنشزایی، بارها شخصا با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه دیدار کرد. همزمان، اسرائیل به حملات تدریجی علیه اهداف ایرانی در سوریه ادامه داد. حتی زمانی که یک جت ارتش روسیه، تصادفی توسط سوریها سرنگون شد و این تصور به وجود آمد که جت یک هواپیمای اسرائیلی بوده بازهم هیچ تنشزایی صورت نگرفت. به گفته توماس، دیپلماسی جواب داد چرا که روسیه نمیخواست به میانه جنگی کشیده شود که هیچ منافع حیاتی برایش نداشت. در گزارش تاکید شده است که اسرائیل در سوریه دارای اولویت اطلاعاتی است که به 1948 میلادی باز میگردد. برتری نظامی اسرائیل بر سوریه و نیابتیهای ایران نیز به کنترل امور کمک میکند.
توماس میگوید در صورتی که ایالات متحده بخواهد از این رویکرد استفاده کند، ایران به خوبی میداند که ایالات متحده از برتری چشمگیر نظامی برخوردار است. وی می گوید: "چنین رویکرد میانهرویی به ما اهرم کافی برای انتخاب یک محدوده خاکستری حمله را خواهد داد." رهبران نظامی و غیرنظامی آمریکا اغلب میپندارند که گزینههایشان به "انجام ندادن هیچ کاری" یا "پذیرش یک حمله بزرگ"، مانند ترور قاسم سلیمانی، محدود است.
ساریت زهاوی، روزنامهنگار اسرائیلی و بنیانگذار یک اندیشکده امنیتی در این کشور، در پاسخ به این پرسش که چرا اسرائیل پس از بروز جنگ داخلی سوریه در سال 2011 این رویکرد را برگزید، میگوید: "ما گزینه انجام ندادن هیچ کاری را نداشتیم." اسرائیل با گذر زمان و همزمان با بکارگیری تاکتیکهای گوناگون از سوی ایران، آنچه انجام میدهد را اصلاح میکند. این دگرش در تاکتیک ایران در اقداماتی که ایران یا شبهنظامیان نیابتیاش در بلندیهای جولان انجام میدهند، بیشتر نمایان است، مثلا به کارگیری جنگافزارهای نقطه زن و موشکهای حرفهای و سطح بالا. وی می گوید: "ما باید رویکردی بینابینی را طراحی میکردیم تا هم بتوانیم این اقدامات را متوقف کنیم و هم از تلاشهای تازه برای تهدید اسرائیل از سایر مناطق پیشگیری کنیم."
به گفته گلدنبرگ و سایر کارشناسان، چون منافع واشنگتن گستردهتر از منافع اسرائیل است این رویکرد میتواند مولفه و جزئی از راهبرد بازدارندگی آمریکا در برابر ایران باشد. لازم است رهبران سیاسی و نظامی آمریکا بدانند که "آنها باید اراده پذیرش یک ریسک حسابشده" را در به کارگیری یک رویکرد میانه داشته باشند. آنها اغلب در برابر ایران "بدون هراس از کشیده شدن ماشه یک جنگ تمام عیار" عمل نمیکنند.
گلدنبرگ و توماس میگویند از آنجا که منافع آمریکا گستردهتر از یک کشور است، طراحان نظامی و دیپلماتهای ایالات متحده باید پهنههای به کارگیری تاکتیکهای منطقه خاکستری برای تحقق اهداف محدود را تعیین کنند. ملاحظاتی مانند حفظ انکارپذیری و اطلاعرسانی "قطرهچکانی" از طریق رسانههای اجتماعی، خروجی خبرگزاریها و سایر طرفین باید در نظر گرفته شود.
در مورد حمله هدفمند به ژنرال سلیمانی در عراق، دولت ترامپ به کارزار "فشار حداکثری" علیه ایران ادامه داد، خبر ترور را توئیت کرد و در این باره کنفرانس خبری برگزار کرد تا نشان بدهد که واشنگتن قصد کوتاه آمدن ندارد. اما به گفته گلدنبرگ،"چنین واکنش فریادگونه و آشکاری، فقط شرمساری دولت عراق" را به همراه داشت. اظهارات و اعلامیههای عمومی "عدم پاسخگویی را برای ایران ناممکن کرد." بنابراین، ایران "با یورش به شکل غافلگیرکنندهای دقیق" خود علیه اهداف آمریکا در عراق پاسخ داد. گلدنبرگ عقیده دارد که برای ایالات متحده، عراق بهترین فرصت برای انجام عملیات موفقیت آمیز محدوده خاکستری است. گلدنبرگ می گوید: "این میتواند ابزاری مفید باشد؛ اما نمیتواند یک راهبرد باشد"، برای محدود کردن نفوذ تهران در عراقی که اکثریت آن را شیعهها تشکیل میدهند.
منبع: موسسه نیروی دریایی آمریکا / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :