مرگ مغزی سیاست ترامپ در برابر تهران
ایران در یک زمان، مکان و با ابزاری که خودش انتخاب می کند انتقام ترور سلیمانی را می گیرد
نویسنده: استفان والت (STEPHEN M. WALT)، استاد روابط بین الملل هاروارد
دیپلماسی ایرانی: در نبود اهدافی منسجم و نیز راهبردی برای دستیابی به آنها، حرکاتی همچون ترور ژنرال قاسم سلیمانی، سیاست خارجی را به صحنه تئاتر تبدیل می کند و می تواند ایالات متحده را با پیامدهای وخیم تری روبه رو سازد.
رئیس جمهوری آمریکا، یک بحران بی دلیل و خطرناک دیگر با ایران را کلید زد. این نتیجه ناگزیر رویکرد نزدیک بینانه وی در قبال کل خاورمیانه (و به ویژه ایران) است و نیز نشان دیگری از ناتوانی واشنگتن به فرموله کردن یک سیاست منسجم و موثر در برابر هر مسئله مهم جهانی. این مشکل البته فراتر از بی کفایتی ترامپ، انفجاری بودن او، بی تفاوتی اش نسبت به توصیه ها و توانایی نامعمولش در گزینش مشاوران دست سوم است.
اما در رابطه با ایران، ترور سلیمانی، یک خطای راهبردی است که کاملا ساخته و پرداخته خود دونالد ترامپ است. وی ابتدا با ترغیب سعودی ها، اسراییل، نهادهای جنگ طلبی همچون بنیاد دفاع از دمکراسی و برخی حامیان ثروتمند مالی اش، برجام را به عنوان یک توافق چندجانبه بین المللی کنار گذاشت، توافقی که برنامه هسته ای ایران را با موفقیت محدود می کرد و روزنه ای برای گفت وگو درباره فعالیت های منطقه ای ایران فراهم می آورد.
کارزار فشار حداکثری ترامپ، مردم عادی ایران را به شدت زیر فشار گذاشته اما حکومت نه سقوط کرده و نه در برابر خواسته های ترامپ زانو زده است بلکه، به آرامی برنامه هسته ای اش را از سر گرفته، مناسبات نزدیکتری با روسیه و چین برپا کرده و علیه آمریکا و متحدان منطقه ای اش تلافی کرده است.
منطق واکنش تهران، سر راست و به روشنی قابل پیش بینی است: اگر آمریکا می خواهد زندگی را برای ایران دشوار کند، ایران هم نشان خواهد داد که می تواند زندگی را برای آمریکا دشوار کند. یک الفبای اندیشه گری راهبردی کافی است تا واکنش ایران را پیش بینی کنیم و دریابیم که فشار یک جانبه، کار نخواهد کرد.
هرگاه که نتایج فشار حداکثری وارونه شد، ترامپ راهی نداشت جز عقب نشینی یا تشدید تنش. ترامپ درست زمانی دستور ترور ژنرال سلیمانی، یعنی یک مقام ارشد و بسیار محترم ایرانی، در بغداد را داد که ماجرای محاصره سفارت ایالات متحده آمریکا در منطقه سبز، فروکش کرده بود. کافی است تصور کنید اگر یک دشمن بیرونی، عضوی از ستاد ارتش آمریکا، یا رئیس سیا یا حتی معاون رئیس جمهوری را به قتل می رساند، چه زنجیره ای از رخدادها در پی می آمد.
این دفاع از سلیمانی به عنوان یک دشمن سرسخت آمریکا نیست. این یک پرسش راهبردی است: آیا ترور یک مقام رسمی برجسته یک دولت خارجی، منافع ملی کشور را پیش می برد؟ آیا این کار، آمریکایی ها را امن تر و ثروتمندتر می کند و آیا نفوذشان در چهار گوشه جهان را بیشتر می کند؟ پاسخ نه هست و بازهم نه.
نخست اینکه، ایران لاجرم پاسخ خواهد داد، درست همانطور که اگر اوضاع معکوس بود، آمریکا پاسخ می داد. ایران در یک زمان، در مکان و با ابزاری که خودش انتخاب می کند و به روش هایی این کار را خواهد کرد که حداکثر درد و خسارت سیاسی را بر آمریکا وارد کند. دوم، این ترور، ملی گرایی ایرانی ها را تقویت می کند و نیروهای تندروی این کشور را نیرومندتر. سوم، کشتن ژنرال سلیمانی در خاک عراق، نقض حاکمیت ملی عراق است که دولت شکننده اش را ضعیف تر می کند و قابل توجه اینکه عادل عبدالمهدی، نخست وزیر هم اقدام آمریکا را محکوم کرده است. چهارم، ترامپ اکنون حتی انگیزه بیشتری به ایران داده است تا به سلاح هسته ای دست یابد، گامی که واشنگتن را وادار می کند به یک جنگ تمام عیار تن دهد یا کوتاه بیاید و بمب ایران را بپذیرد. همه این کارها با کشوری می شود که منازعاتی جدی با برخی متحدان و شرکای آمریکا در منطقه دارد اما امنیت یا رفاه خود آمریکا را به هیچ وجه تهدید نمی کند. نکته آخرهم سنتی است که آمریکا بر جا گذاشته است.
آیا ما می خواهیم در جهانی زندگی کنیم که در آن، ترور به عنوان یک روش کاملا معمول شناخته شود و بیشتر و بیشتر رواج یابد؟ مسلما هیچ کدام از سیاستمداران جمهوریخواه که فکر می کنند قتل سلیمانی کاری پسندیده بوده، دلشان نمی خواهد در فهرست ترور کشور دیگری قرار بگیرند.
فراتر از آن، حتی از میان برداشتن آدم های بدی مثل صدام حسین، قذافی، بن لادن، ملاعمر، ابوبکر بغدادی، کیم جون اون یا بسیاری دیگر، مشکلات سیاست خارجی مرتبط با آنان را حل و فصل نمی کند بلکه به افراط گرایی و خشونت بیشتر دامن می زند.
دونالد ترامپ، مایک پمپئو، مارک اسپر و دیگر اعضای تیم سیاست خارجی دولت آمریکا، همچون بازیگران شطرنج هستند که در هر زمان، تنها قدرت پیش بینی یک حرکت را دارند و نمی فهمند که: دیگر بازیگران هم مهرهای خودشان را حرکت خواهند داد.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :