احتمال نزدیکی بیشتر بریتاتیا و امریکا در عصر پسابرگزیت
حالا با پیروزی بوریس جانسون چه کنیم؟
سید حسام الدین هانی، کارشناس روابط انگلیس و امریکا
دیپلماسی ایرانی: در حالیکه زمینه اجتماعی و اقتصادی برای انتخاب جرمی کوربین برای نخست وزیری انگلیس مهیا بود، بوریس جانسون از حزب محافظه کار انتخاب شد. حتی تحلیلگران انگلیسی بر این تعجب اذعان دارند. راست افراطی طرفدار خروج از اتحادیه اروپایی، درصد کمی از حزب محافظه کار را تشکیل می دهند و زنگ هشدار تشدید افراط گرایی/یک جانبه گرایی نیز به صدا درآمده است و حزب محافظه کار با 45درصد رای شرکت کنندگان، پیروز انتخابات شد و به روایتی دیگر مجموع آرای مخالف حزب محافظه کار، بیش از 50درصد است اما، عدم ائتلاف آنها، باعث تقسیم رای و پیروزی حزب محافظه کار شد. قاطعیت بوریس جانسون برای خروج از اتحادیه اروپایی، اظهار نظر رهبر یهودیان علیه حزب مخالف از جمله تاثیرگزارترین موضوعات برای پیروزی آقای جانسون بود و در مقابل نیز عدم اتخاذ قاطعیت برای باقی ماندن در اتحادیه اروپایی از سوی آقای کوربین و عدم حمایت رهبری از جامعه اسلامی برای درخواست رای مسلمانان به جرمی کوربین از جمله موضوعات تاثیرگزار در شکست حزب کارگر بود.
اثرات
با توجه به انتخاب بوریس جانسون به نخست وزیری انگلیس، انتظار می رود چهار تحول تاثیرگزار در سیاست بین الملل اتفاق بیافتد.
1- عمق استراتژیک انگلیس از حوزه نفوذ اتحادیه اروپایی به جامعه مشترک المنافع، بیش از 50 کشور تبدیل خواهد شد و انگلیس بدون محدویت های الزام آور اتحادیه اروپایی، از نیوزلند تا کانادا و آفریقا و آسیا و امریکای جنوبی مداخلات عریان تر در مقایسه با گذشته خواهد داشت.
2- در خاورمیانه؛ انتظار می رود گرایش انگلیس به همراهی بیشتر با امریکا تا همراهی با اروپا سوق پیدا کند. امریکا از همراهی بیشتر انگلیس برخوردار خواهد بود و شاهد قطب بندی جدید بین آنگلو ساکسون/انگلیسی امریکایی در مقابل اتحادیه اروپایی و روسیه خواهیم بود.
3- روابط ایران و اتحادیه اروپایی با محوریت فقط فرانسه و آلمان بدون انگلیس، با احتمال بیشتر همکاری همراه خواهد بود زیرا بدون انگلیس؛ اتحادیه اروپایی احساس ضعف بیشتری در سیاست بین الملل خواهد کرد و میل به مصالحه توسط اتحادیه اروپایی با جهان خارج بیشتر از گذشته خواهد شد. آلمان و فرانسه سیاست های مسالمت آمیز با روسیه و چین را در دستورکار روابط با مسکو و پکن قرار داده اند. انتقاد از ناتو توسط رئیس جمهوری فرانسه؛ هشداری برای جلوگیری از نفوذ انگلیس و امریکا در اروپا بود و مکرون خواهان استقلال امنیتی اروپا از امریکا است.
4- مراقبت از شیطنت مشترک انگلیس و امریکا ضروی است. در جنگ عراق، در فروردین 1382، مارس 2003 میلادی، انگلیس و امریکا مشترکا، علی رغم مخالفت روسیه، فرانسه و آلمان و شورای امنیت سازمان ملل متحد، به عراق حمله کردند. سرپیچی از نظم موجود بین الملل با محوریت اسرائیل، انگلیس و امریکا بیش از گذشته تقویت و مناقشات بیشتری در کشورهای اسلامی خاورمیانه پیش بینی می شود. بدیهی است با اهرم دمکراسی و حقوق مردم و اتهام به دیکتاتوری و نقص حقوق بشر، احتمالا مداخلات نظامی بشردوستانه و محکمه پسند در دستورکار خواهد بود.
5- رابرت کوپر Robert Cooper، اندیشمند انگلیسی، از دوران نخست وزیری تونی بلر معتقد به احیای امپراطوری قدرت های قرن نوزدهم مثل انگلیس بود و با حمله به عراق نظریه فوق را اعمال کرد و ادامه دارد. به زعم وی، "ارزش ها" (Values) عوامل مهم در روابط بین الملل خواهند بود. ارزش ها بر 3 محور یا شعار؛ ترفیع دموکراسی، حکومت قانون و حقوق بشر استوار است و سه ارکن اصلی سیاست خارجی خواهند بود. جهان گرایی نیازمند حکومت جهانی است. هر چند در یک جهانی که با مجموعه ای از کشورها دارای حاکمیت زندگی می کنیم اما؛ حاکمیت بیشتر از طریق "مذاکره" تا "مبارزه نظامی" به ثمر می رسد. حاکمیت داخلی توسط مردم تعیین می شود و در صحنه بین الملل توسط دولت ها ابراز می شود. اولین نگرانی حکومت ها باید این باشد که مردم خود را قانع کنند نه اینکه با مجامع بین المللی مصالحه کنند. همکاری از ضروریات محض در روابط بین الملل است ولی اجرای همکاری بین المللی و اجماع داخلی سخت ترین هنر حکومت ها خواهد بود."
پیشنهادها
1- بدیهی است مردم، محور حکومت ها هستند و توجه بیشتری به خواست ملت ها و تامین نیازهای اساسی باید در دستورکار دولت ها به خصوص در خاورمیانه قرار گیرد. دولت کارآمد، شفافیت و توسعه سازمان های با مدیریت مردم باید در دستورکار قرار داشته باشد. ارائه چهره ای معقول از سیاست داخلی از الزامات سیاست خارجی موفق خواهد بود که بدون پشتوانه سیاست داخلی موفق، بعید به نظر می رسد در سیاست خارجی و روابط با دیگر کشورها بتوان موفق بود.
2- توسعه روابط با کشورهای مختلف بر مبنای تفکر/مخرج مشترک سیاست بین الملل در اقصی نقاط جهانی بیش از گذشته مهم تلقی می شود زیرا، انتخاب جانسون در داخل انگلیس بر مبنای ایدئولوژی رها شدن از اتحادیه اروپایی و پیوستن به سبک سیاسی امریکا انجام شد. یک جانبه گرایی بیشتر از چند جانبه گرایی سیاست آتی در روابط بین الملل خواهد بود.
3- منطقه گرایی و توجه به منطقه و همکاری با سازمان های منطقه ای از اهمیت گذشته برخوردار نیست زیرا، حرکت نوین انگلیس بر مبنای "واگرایی منطقه ای" رقم خورد. البته می توان در منطقه، روی کشورهای هم فکر و نزدیک از نظر تفکر سیاسی، به صورت انفرادی با اهداف مختلف، به صورت موردی منافع مشترک؛ مثلا در زمینه زیست محیطی، حذف ویزا و تبادل دانشجو و توریست اقدام کرد.
4- دیپلماسی عمومی و حمایت از شرکت های سرمایه گزاری در دیگر کشورها بجای ترفیع جایگاه سفارت خانه ها می تواند از اهمیت اجرایی و موفقیت بیشتری در مقایسه با گذشته همراه باشد. اولویت کشورها به خصوص در افریقا، آسیا و امریکا لاتین؛ اقتصاد و تجارت به خصوص از طریق شرکت های بین المللی و بدون هویت کشوری خاص مورد استقبال است.
5- در کنار آمادگی دفاعی؛ پیشگیری از هم آرایی انگلیس و امریکا بیش از گذشته ضروری به نظر می رسد. عموما انگلیس با اغواگری علیه کشوری؛ در تهییج اذهان عمومی و ترغیب سیاستمداران امریکایی برای اقدام نظامی حرفه ای عمل می کند. توجه به روابط سیاستمداران انگلیس و امریکایی که به عنوان "رابطه ویژه" تبیین می شود، باید در دستوکار پیگیری نخبگان به خصوص وزارت خارجه باشد. نظریه مهار امریکا از طریق انگلیس می تواند موثر واقع گردد؛ والا چرخه معیوب "اتهام و انکار" نتیجه ای جز تفوق "لیبرالسیم مداخله گر" نخواهد داشت.
نظر شما :