نگاهی به کارنامه نخست وزیر انگلیس که به زودی می رود

خداحافظ بوریس

۲۱ مرداد ۱۴۰۱ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۱۳۷۸۱ اخبار اصلی اروپا
مهدی تدینی در یادداشتی می نویسد: در یک نظام حزبی کارآمد، دولتمردان حق ندارند اشتباه کنند. همه‌چیز منوط به جایگاه حزب است و جایگاه حزب منوط به رأی مردم و رأی مردم منوط به رفتار حزب و اعضای حزب است. هر خطایی که وجهۀ حزب را مخدوش کند، بی‌درنگ ــ البته با منطق و بردباری ــ از سوی خود حزب مجازات می‌شود تا نظر مردم تأمین شود. و چرا همحزبی‌ها باید آیندۀ خود و حزبشان را بابت سبک‌سری‌ها و خطاهای همحزبی‌شان خراب کنند؟
خداحافظ بوریس

نویسنده: مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر

دیپلماسی ایرانی: به این نام‌ها توجه کنید: ساجد، رحمان، ناظم. این‌ها نام چند نفر از نامزدهای انتخابات است. بیشتر شبیه نام نامزدهای انتخابات مجلس عراق یا مصر است. اما نه! این‌ها نام نامزدهای رهبری حزب محافظه‌کار بریتانیاست! نظام الزهاوی (عراقی – کُردی‌تبار)، ساجد جاوید (پاکستانی‌تبار)، عطاءالرحمان چِشتی (پاکستانی‌تبار). البته اگر بقیۀ نامزدهای رهبریِ حزب محافظه‌کار را بررسی کنیم، جالب‌تر هم می‌شود: ریشی سوناک پنجابی‌تبار است (پدر و مادرش آفریقایی‌های هندی‌تبار بودند)، خانم سوئِلا برِیوِرمن هم از پدر و مادری هندی است. خانم کِمی بِیدناک نیز نیجریه‌ای‌تبار است. البته پنج نامزد دیگر هم هستند که شجره‌نامه‌شان به بیرون از بریتانیا نمی‌رود. به این ترتیب اکثر نامزدهای حزب محافظه‌کار بریتانیا تباری غیرانگلیسی دارند. شاید کسی در بریتانیا چندان به این مسئله توجهی نکند، اما صحبت از یکی از شاخص‌ترین احزاب محافظه‌کار غرب است؛ حزبی که زمانی با نام «توری» محور استعمار بود. البته از دیگر سو می‌توان گفت، کشوری که بزرگ‌ترین استعمارگر تاریخ بوده، باید هم چنین آمیزشی را در جامعۀ خود داشته باشد. اما بیش از اینکه بخواهم نتایج عام و متقن از این مسئله بگیرم، به گمانم این «بیگانه‌تباری» در شاخص‌ترین حزب محافظه‌کار غربی ــ که اتفاقاً از اتحادیۀ اروپا هم ناراضی است ــ یک شاخصۀ چشمگیر برای فرایندی است که در غرب پشت سر گذاشته شده است. حالا که ذهنتان را به این سو بردم، بد نیست بگویم، تا اوایل سپتامبر (میانۀ شهریور)، رهبر بعدی حزب محافظه‌کار انتخاب خواهد شد: یا ریشی سوناک است ــ همان جوان کوشا و خلاق هندی‌تبار ــ یا لیز تراس، دولت‌بانویی که اینک وزیر امور خارجۀ بریتانیاست. رأی این دو رقیب بسیار به هم نزدیک است و کم‌وبیش شانس برابری دارند، با این تفاوت که در هفته‌های اخیر رأی لیز تراس دائم افزایش داشته است. 

اما قصدم از این نوشته، مروری کوتاه بر فراز و فرود بوریس است؛ بوریس خندان، بوریس شوخ، بوریس جانسون. بوریس ناگهان افول کرد و با دو رسوایی مجبور به استعفا شد. اتفاقاً بوریس هم تُرک‌تبار است. فراز و فرود او برای اهل سیاست درس‌های جالبی دارد که وقت یادآوری آن دقیقاً همین روزهاست...

مخالفانش می‌گفتند او دلقکی است که فکر کرده می‌تواند به جاهای بالایی برسد. سال ۲۰۰۷، وقتی از طرف حزب محافظه‌کار نامزد شهرداری لندن شد، رئیس ستاد انتخاباتی متقاعدش کرد چند نکته را رعایت کند: یکی این‌که کم‌تر شوخی کند و جوک تعریف کند، دوم این‌که موهایش را شانه کند تا کمی جدی‌تر به نظر رسد، و سوم هم این‌که با رسانه‌های مکتوب که سوال‌های سخت و جدی می‌پرسند، مصاحبه نکند. بوریس در انتخابات پیروز شد و هشت سال هم شهردار یکی از بزرگ‌ترین شهرهای دنیا ماند.

اما موج‌سواری بسیار بزرگ‌تری در راه بود. بخش بزرگی از مردم بریتانیا خیال خروج از اتحادیۀ اروپا را داشتند و بوریس جانسون که اول نسبت به این موضوع بی‌تفاوت به نظر می‌رسید، ناگهان به چهرۀ اصلی کارزارِ برگزیت (خروج از اتحادیه) تبدیل شد. این دومین پیروزی بزرگ زندگی‌اش بود: حدود ۵۲ درصد از مردم بریتانیا به خروج رأی دادند. اما پیروزی پنجاه‌ودو درصدی شکننده‌ای است و مخاطراتی برای خود دارد، به همین دلیل جانسون با این‌که اول نامزد رهبری حزب محافظه‌کار و نخست‌وزیری بریتانیا شده بود، کنار کشید. تردید ندارم که جانسون دولتمردی بسیار باهوش و زیرک است و خوب می‌داند کجا چه کند. او هوشمندانه کنار کشید تا ترزا مِی نخست‌وزیر شود و در دولت او دو سال وزیر امور خارجه شد و می‌توانست کنار گود بنشیند و ترزا مِی را بکوبد!

اما جانسون نیاکان نامنتظره‌ای هم دارد. پدر بزرگ جانسون تُرک بود. پدر پدربزرگ جانسون، علی کمال بِگ، در سال ۱۹۲۰ آخرین وزیر کشور دولت عثمانی بود. در آن سال عثمانی در جنگ جهانی شکست خورده بود، دولت ضعیفی زیر فرمان سلطان محمد پنجم در استانبول حاکم بود، اما نظامیان به فرماندهی کمال پاشا (همان آتاتورک) در آنکارا دولتی دیگر تشکیل داده بودند تا در برابر اشغالگران بجنگند. این نظامیان علی کمال بگ را ربودند و نقشۀ فجیعی برای قتلش کشیدند. جماعت بزرگی از مردم را جمع کردند، علی کمال را به دست مردم خشمگین سپردند تا قیمه‌قیمه‌اش کنند. کسی حاضر نبود جنازۀ آویخته‌اش را دفن کند. عثمان، پسر کمال علی (که می‌شود پدربزرگ بوریس جانسون) به انگلستان گریخت و نام خانوادگی خود را جانسون گذاشت (مادر عثمان، یعنی همسر علی کمال انگلیسی بود).

بوریس جانسون در نیویورک (۱۹۶۴) به دنیا آمد و تا ۲۰۱۶ تابعیت آمریکا را هم داشت. پدرش هم عضو حزب محافظه‌کار و یک دوره نمایندۀ مجلس بود. بوریس در دانشگاه باستان‌شناسی خواند، اما حرفۀ روزنامه‌نگاری را پیشه کرد. روزنامه‌نگاری هنوز یکی از پلکان‌های کار سیاسی است...

از میانۀ قرن نوزدهم روزنامه‌نگاری یکی از مسیرهای اصلی سیاستمدار شدن بوده است. بوریس با همین روزنامه‌نگاری در اردوگاه محافظه‌کاران توانست اسم و رسمی برای خود دست‌وپا کند و سال ۲۰۰۱ به مجلس عوام راه یافت. تا ۲۰۰۸ نماینده بود و بعد هم چنان‌که پیش‌تر اشاره شد شهردار لندن شد.

نخست‌وزیر شدن او برای ترامپ چنان جذاب بود که نتوانست خویشتنداری کند و در اقدامی نامتعارف اعلام کرد دوست دارد جانسون نخست‌وزیر شود. از قضا جانسون پیشتر رقبای ترامپ را از دم تیغ گذرانده بود! وقتی اوباما پیش از همه‌پرسی خروج از اتحادیۀ اروپا به بریتانیایی‌ها توصیه کرد در اتحادیۀ اروپا بمانند، جانسون در مقاله‌ای تند گفت احتمالاً اوباما به دلیل تبار کنیایی‌اش با امپراتوری بریتانیا مشکل دارد و بعید نیست به همین دلیل در ۲۰۰۹ مجسمۀ چرچیل در کاخ سفید غیب شده باشد!

هیلاری کلینتون هم طعم زبان بذله‌گو و ویران‌کنندۀ بوریس جانسون را چشیده بود. سال ۲۰۰۷ جانسون نوشته بود، هیلاری مثل پرستارهای سادیست در کلینیک روانپزشکی است! گفته بود، تنها حُسن رئیس‌جمهور شدن هیلاری این است که شوهرش، بیل کلینتون، دوباره وارد کاخ سفید می‌شود. نوشته بود اگر بیل از پس هیلاری بربیاید، از پس همۀ بحران‌های جهان هم برخواهد آمد.
 
موضع جانسون در مورد اتحادیه اروپا هم جنجالی شد. او گفته بود اتحادیۀ اروپا می‌خواهد نوعی «اَبَردولت اروپایی» بسازد؛ کاری که زمانی ناپلئون و هیتلر می‌خواستند انجام دهند و شکست تراژیکی خوردند. به گفتۀ او، اتحادیۀ اروپا همان کار آنها را به شیوۀ دیگری می‌خواهد انجام دهد. 
 
اما بوریس که تابستان 2019 آمده بود، پیش از اتمام تابستان 2022 باید دفتر نخست‌وزیری را ترک کند. سقوط او مضحک بود؛ یعنی دست‌کم عواملی نسبتاً پیش‌پاافتاده و قابل‌پیشگیری داشت. از اواخر سال 2021 خبر آمد بوریس و رفقا در زمان قرنطینۀ کرونا مهمانی‌هایی بدون رعایت پروتکل‌های بهداشتی برگزار کرده‌اند؛ یعنی همان‌موقع که بوریس در دوربین نگاه می‌کرد و عاجزانه از مردم بریتانیا درخواست می‌کرد پروتکل‌های بهداشتی را رعایت کنند. این مهمانی‌ها در ساختمان شمارۀ ده خیایان داونینگ برگزار شده بود؛ یعنی کاخ نخست‌وزیری! بوریس در ژانویۀ امسال در مجلس عوام بابت یک مهمانی عذرخواهی کرد و از همان زمان در حزب محافظه‌کار زمزمه‌ها برای برکناری او از رهبری حزب و متعاقباً برکناری از نخست‌وزیری پیچید. اما همان ماه مشخص شد بوریس علاوه بر این مهمانی‌ها، در زمان قرنطینه برای خود جشن تولد هم گرفته است. این بار اسکاتلند یارد وارد شد. برای بوریس پرونده‌ای تشکیل شد و او محکوم به پرداخت جریمه شد. بوریس شد اولین نخست‌وزیر بریتانیا که در زمان خدمت مستنداً کار خلاف قانون انجام داده است.

نارضایتی در میان همحزبی‌ها بالا گرفت و ماه ژوئن قرار شد بوریس دوباره از در رأی‌گیری درون‌حزبی رأی اعتماد بگیرد. از این خوان رد شد: با 211 رأی موافق در برابر 148 رأی مخالف. اما بسیاری معتقد بودند این رأی‌اعتماد ضعیف است، نخست‌وزیر تضعیف شده و باید کناره‌گیری کند. بوریس زیر بار نمی‌رفت. اما در حالی که به نظر می‌رسید این بحران ــ معروف به «پارتی‌گِیت» ــ سپری شده، مشکل بدتری پیش آمد! اخبار بدی دربارۀ کریس پینچر آمد. بوریس همین ماه فوریه پینچر را به عنوان خزانه‌دار منصوب کرده بود. گویا پینچر در یک مهمانی خصوصی در حالت مستی دو مرد را مورد آزار جنسی قرار داده بود. پینچر عذرخواهی کرد، اما خبر آمد او باز هم از این کارها کرده است. همه می‌دانستند بوریس نمی‌تواند یک بحران دیگر را از سر بگذراند. بوریس ابتدا ادعا کرد از سوءرفتارهای پینچر خبر نداشته، اما بعد مجبور شد حرفش را اصلاح کند. عرصه تنگ بود، تنگ‌تر هم شد! ریشی سوناک (وزیر خزانه‌داری) و ساجد جاوید (وزیر بهداشت) در دولت او به نشانۀ اعتراض به بوریس استعفا دادند و بحرانی بزرگ پدید آمد. چند وزیر دیگر هم استعفا دادند و حتی پریتی پَتِل، وزیر کشور دولت بوریس که ابتدا معتقد بود باید قضیه را فراموش کرد، استعفا داد (راستی خانم پریتی پتل هم هندی‌تبار است). 

کار تمام بود. آقای شوخ باید تسلیم می‌شد. اعلام کرد با مشخص شدن رهبر جدید حزب محافظه‌کار کناره‌گیری می‌کند. شهریور، ماه خداحافظی بوریس با کاخ نخست‌وزیری است. در یک نظام حزبی کارآمد، دولتمردان حق ندارند اشتباه کنند. همه‌چیز منوط به جایگاه حزب است و جایگاه حزب منوط به رأی مردم و رأی مردم منوط به رفتار حزب و اعضای حزب است. هر خطایی که وجهۀ حزب را مخدوش کند، بی‌درنگ ــ البته با منطق و بردباری ــ از سوی خود حزب مجازات می‌شود تا نظر مردم تأمین شود. و چرا همحزبی‌ها باید آیندۀ خود و حزبشان را بابت سبک‌سری‌ها و خطاهای همحزبی‌شان خراب کنند؟ پس خداحافظ آقای بوریس... مرد شوخ.

کلید واژه ها: بوریس جانسون نخست وزیری بوریس جانسون انتصاب بوریس جانسون به عنوان نخست وزیر بریتانیا بریتانیا انگلیس دولت انگلستان دولت انگلیس انتخابات انگلیس


( ۳ )

نظر شما :