اجماع پکن و اجماع واشنگتن چگونه باید دید؟
اعتراضات ایران و "انقلاب" هنگ کنگ!
نویسنده: صلاح الدین خدیو، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: اعتراضات اخیر ایران گرچه در خارج از مرزها، پژواکی کمتر از اهمیت و ابعاد راستین آن یافت، اما به وضوح کشورهای دیگر را حول دو محور متفاوت در دو گروه بندی جداگانه قرار داد: اجماع پکن و اجماع واشنگتن!
این تقسیم بندی مخلوق جوزف نای، اندیشمند آمریکایی است که نخستین بار اصطلاح قدرت نرم را به کار برد و در حقیقت آن را حول این ایده پردازش کرده: اجماع پکن که زائیده اعتبار و قدرت نرم چین به عنوان یک قدرت نوظهور، حول ترکیب اقتصاد بازار موفق و دولت اقتدارگرا شکل گرفته است.
اجماع واشنگتن اما حاصل آمیزش اقتصاد بازار لیبرال در بطن دولت دموکراتیک است. پس از بحران اقتصادی سال 2008 و خروج پیروزمندانه چین از آن، به ارج و اعتبار مدل چینی توسعه بیش از پیش افزوده شد.
عقبگرد دموکراسی در روسیه و رستاخیز مسکوی پوتین و احیای نسبی قدرت آن در مرزهای امپراتوری سرخ سابق نیز بازیگری مهم به زیرمجموعه اجماع پکن افزود.
مکمل این فرازجویی، وجود چشم انداز نوعی همکاری استراتژیک مسکو – پکن در صحنه بین المللی و نزدیکی ژئوپولتیک دو کشور در یک دهه گذشته است.
سخن گفتن از یک جنگ سرد جدید، در زمانی که اقتصاد جهانی بیش از هر زمانی در هم تنیده شده شاید قدری زودهنگام به نظر بیاید، اما نشانه های یک شکاف ژئواکونومیک پس از برآمدن شکاف ایدئولوژیک جنگ سرد بیش از هر زمانی هویداست.
ترکیه نیز گرچه در سال های 2000 خیز بلندی به سمت ارزش های اروپایی برداشت، اما در ده سال گذشته به صورت منظم به سمت اقتدارگرایی در داخل و بلندپروازی در سیاست خارجی حرکت کرده و نشانه های علاقه به مدل چینی توسعه را بروز داده است.
قرائن و شواهدی که ایران را هم ذیل "اجماع پکن" قرار می دهد، کم نیست، هرچند بحران ها و بن بست های متعدد در سیاست داخلی و خارجی اجازه نداده است کاملا در مدار توسعه چینی قرار گیرد.
در جریان اعتراضات اخیر ایران در حالی که آمریکا و کشورهای اروپایی عمدتا به موضعگیری علیه دولت ایران پرداختند، روسیه و ترکیه تلاش کردند، مواضعی نزدیک به نظر رسمی دولت ایران اتخاذ کنند. این دودستگی بر اساس اجماع پکن و واشنگتن در بحران ونزوئلا هم دقیقا به همین سیاق رخ داد.
مشی سیاسی دولت چین در این گونه موارد محافظه کارانه است و معمولا بر اساس پرهیز از اظهار نظر و مداخله در امور دیگر کشورهاست. اما دولت ایران در بحبوحه ناآرامی های داخلی، سکوت ایجابی دولت چین را با محکوم کردن مداخله آمریکا در امور هنگ کنگ پاسخ داد.
از سوی دیگر برآمدن ناسیونالیسم ستیزه جو در غرب و گسست های متعدد در جوامع اروپایی، برگزیت، روزگار ناخوش ناتو و انزواگرایی تاجرمسلکانه ترامپ مجموعا از قدرت نرم اجماع واشنگتن کاسته و زمینه را برای بلندپروازی های روسیه در سیاست بین المللی مهیا ساخته است.
در این روزها اما مهمترین بحرانی که چین در صحنه خارجی با آن روبه روست، چالش دموکراسی خواهی در هنگ کنگ است. هنگ کنگ در مقام یک ابرچالش هم فورمول "یک کشور ـ دو سیستم " ادعایی پکن برای حل مساله اتحاد با تایوان را در برابر آزمونی فیصله پخش قرار داده و هم به میزانی قابل توجه اعتبار و مشروعیت الگوی چینی توسعه را زایل کرده است. پنج ماه پس از آغاز اعتراضات در این دولت – شهر نه تنها پکن مجبور شد دست از لایحه جنجالی استرداد مجرمان به سرزمین اصلی بردارد، بلکه اکنون با مساله گسترش دامنه اعتراضات هم روبه روست.
در انتخابات محلی اخیر که تحت تاثیر اعتراضات ماه های گذشته با مشارکت گسترده مردم برگزار شد، فعالان دموکراسی خواه پیروزی خیره کننده ای بر نامزدهای طرفدار چین به دست آوردند. هرچند این نتیجه نمی تواند به هیچ چرخش قدرت واقعی منجر شود، اما به صورت بالقوه می تواند در موج اعتراضات بدمد. از همین رو مخالفان این پیروزی نمادین را انقلاب هنگ کنگ نامیده اند.
پاسخ چین به بزرگترین اعتراضات سیاسی سی سال پس از جنبش تیان آن من چه خواهد بود؟ آن زمان رهبری اصلاح طلب چین که با چشمانی نگران به نظاره تحولات شرق اروپا نشسته بود، در سرکوب خشونت بار اعتراضات درنگ نکرد. اما اکنون پکن برای نشان دادن مشت آهنین در یکی از مهمترین بازارهای مالی دنیا و ثروتمندترین شهرهای جهان، خیلی بیش از گذشته دست و پایش بسته است. با این وجود دست بسته نشستن برای کشوری که شبکه جهانی اینترنت را مهار و با تکنولوژی هوش مصنوعی، مخالفان را سرکوب می کند، شگفتی برانگیز و تحمل ناپذیر است. هرچند که در یک شهر ویترینی نظیر هنگ کنگ، دست زدن به خشونت، عوارض مضاعفی به دنبال داشته است و این کشور را دچار انزوا و تحریم می کند.
پاشنه آشیل اتحاد شوروی سابق در رقابت با غرب، اقتصاد بود. اکنون که چین و آمریکا دو بازیگر عمده جهان هستند، به سختی می توان در جنگ تعرفه ها برنده نهایی را پیش بینی کرد.
در حقیقت اوضاع بیش از آن که شبیه سال های پس از جنگ جهانی دوم باشد، به سال های میان دو جنگ شباهت دارد که آلمان و ژاپن در مقام دو قدرت بزرگ صنعتی قد برافراشتند. قدرت هایی که دارای امیال امپریالیستی بوده و برای جبران عقب ماندگی های تاریخی خود نسبت به رقبا، شتابی بی حساب و کتاب داشتند. چین امروز با ترکیب موفقیت آمیز دولت اقتدارگرا و اقتصاد بازار، تداعی گرا ژاپن صنعتی و میلیتاریست نیمه نخست سده گذشته است. آلمان نازی و ژاپن امپراطوری به ترتیب در اروپا و آسیا نیروهایی اهریمنی بودند که یکجانبه گرایی در سیاست بین الملل و کاربرد زور را حق مسلم خود می پنداشتند. قدرت نظامی چین تاکنون به این نقطه نرسیده است.
یک موج دموکراسی خواهی جدید در جهان کاملا به پسرفت ارزش های اجماع پکن و تضعیف معادلات ژئوپولتیک محورهای سیاسی آن گره خورده است. این سخن بدان معنا نیست که اجماع واشنگتن مشوق و حامی دمکراسی است. درست در روزهایی که اعتراضات در ایران جریان داشت، واشنگتن به صراحت اعلام کرد، شهرک سازی اسرائیل در کرانه اشغالی باختری رود اردن، غیرقانونی نیست! این یعنی جهانی که ما در آن زندگی می کنیم در بالای شعارهای زیبا و رنگارنگ آن، همیشه چتری از ملاحظات سیاسی و ژئوپولتیک قرار دارد.
سوای اینها اما شکست پکن در هنگ کنگ می تواند آغاز زوال مشروعیت اجماع پکن و شکست سیاسی رژیمی باشد که روز به روز درستی نظریه های گذار به دموکراسی را با چالش روبه رو می کند.
نظر شما :