دلیل درشتگوییهای صرف واشنگتن
نیروی دریایی امریکا، آماده رویارویی با ایران نیست
نویسنده: مایکل موران (MICHAEL MORAN)
دیپلماسی ایرانی: هر آنچه در پس واکنش ملایم دولت دونالد ترامپ به یورش ادعایی ایران به آرامکو، نهفته باشد، یک نکته روشن است: توانایی آمریکا برای عرض اندام و به رخ کشیدن توان های خود در خلیج فارس با به کارگیری گروه ضربت ناوهای هواپیمابرش، آن چیزی نیست که در گذشته بود و نه آن گونه است که باید باشد.
در گذشته ای نه چندان دور، یک نمایش نوین از دیپلماسی قایق های توپدار، یعنی اعزام ناوهای هواپیما بر یا رزمناوهای موشک انداز، می توانست سیر رخدادها را قاطعانه دگرش دهد. کافی بود یک ناو هواپیمابر در خلیج سید در نزدیکی لیبی مستقر شود (1981)، یا در سواحل لبنان پارک کند (1982)، یا در تنگه تایوان گردش کند (1996) تا همه چیز همانطوری بشود که آمریکا می خواست. در این مورد آخر، پکن چنان کرنش تحقیرآمیزی کرد که هنوز تحلیلگران بر این باورند که آن رخداد، پیشرانی شد برای تقویت نیروی دریایی چین.
اما امروزه، استقرار ناوهای آمریکایی (در خلیج فارس)، چنان واکنشی را در یک دشمن بالقوه بر نمی انگیزد. این دگرش، تا حدودی، نشانگر پایان برتری فنی چشمگیری است که دهه ها، نیروی دریایی آمریکا از آن سود می بُرد. در نتیجه، ناوهای هواپیمابر آمریکایی، دیگر با ورود به قلمرو نیروهای دشمن، ایمن نیستند.
فاکتور جدی تر، به کارگیری سامانه های بازدارندگی منطقه ای (AREA DENIAL SYSTEMS) روسی و چینی، همچون موشک های ضدناو هواپیمابر DF-21 است که یک دهه پیش توسط چین ساخته شد. برد این موشک ها هزار مایل است. بنابراین اعزام یک ناو هواپیمابر به تنگه تایوان برای حمایت از طرفداران دموکراسی، امروزه با خطر یک فاجعه همراه است.
ایران هنوز DF-21 ندارد. با این حال موشک های ضدکشتی نور را در داخل تولید کرده (که مهندسی معکوس یک نسخه قدیمی تر کروز چینی است) که تا برد صد مایلی، خطرآفرین است. در سال 2016، حوثی های یمن با چندین موشک نور، ناوشکن آمریکایی یو.اس.اس ماسون، را هدف گرفتند. در همین تابستان، ترکیبی از این موشک ها و قایق های تندروی ایران، کافی بود تا ناو هواپیمابر لینکولن، از خلیج فارس دور بماند.
این یک لحظه مهم برای راهبردگران نظامی است. حتی در برابر قدرت دست دومی چون ایران، گزینه های واشنگتن بسیار محدود است: کشتی های جنگی و زیردریایی هایی که مجهز به موشک اندازهای دور برد کروز هستند، جنگنده هایی که در کشورهای از نظر سیاسی حساس و غیرقابل اتکای خاورمیانه مستقرند، یا بمب افکن های راهبردی همچون بی 52 و بی 2 اس، که در آن دوردست ها مستقرند. نیروی هوایی مستقر در دریا، که از زمان جنگ دوم جهانی، سلاح اصلی زرادخانه آمریکا در چنین مواردی بود، ناگهان تا حدود زیادی بی خاصیت شده است.
افسرانِ آینده نگر نیروی دریایی آمریکا، از سال ها پیش هشدار می دادند که چنین روزی فرا خواهد رسید. گذشته از این، ناو هواپیمابر لینکلن با نود هواپیمای جنگنده روی آن، در دویست مایلی سواحل عمان مستقر شده است. هرچند هواپیماهای جنگنده اش بردی حدود پانصد مایل دارند، اما در بهترین حالت از رفت و برگشت به سواحل شرقی ایران عاجزند و صدها مایل از پایگاه های دریایی ایران در خلیج فارس دور هستند.
سال ها زمان می خواهد تا آمریکا بتواند برتری دریایی پیشین خود را زنده کند و البته چین، روسیه و دیگران هم توانمندی های بازدارندگی منطقه ای شان را افزایش خواهند داد. برخی بر این گمانند که هواپیماهای اف 35 سی، با برد 1300 مایل و نسخه ارتقاء یافته اف.ای 18 سوپر هورنت با برد 750 مایل، می توانند کارساز باشند اما اینها نیز سال ها با رسیدن به شرایط آرمانی فاصله دارند.
در حال حاضر، تنها یکی از یازده ناو بزرگ هواپیمابر آمریکا که ساخته شده یا در حال ساخت هستند، قادر به پرواز دادن هواپیماهای F-35 Lightning II هستند. نیروی دریایی منتظر سال 2020 است تا دیگر ناوهای هواپیمابر نیز بتوانند چنین کاری انجام دهند. تا آن زمان، اگر مشکلی برای ناوهای هواپیمابر پیش بیاید، نمی توانند ایمن بمانند.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :