سیاست جدیدی که بروکسل در پیش گرفته است
سیاستهای برجامی جدید اروپا در بستر روندهای مرتبط با منازعه ایران و آمریکا
نویسنده: حسین مفید احمدی پژوهشگر مسائل اروپا
دیپلماسی ایرانی: سیاست برجامی اروپا و سیاست ایران اروپا در مرحله حساسی قرار دارد و نشانههایی از ورود اروپا به سیاست برجامی جدید به چشم میخورد.
در هفتهها و ماههای اخیر، چند روند در حوزه سیاست برجامی اروپا و سیاست ایران اروپا قابل ردیابی است. نخستین روند، تبدیل پدیدار منازعه ایران و آمریکا به پدیداری دو بازیگری است که پیشران اصلی برسازی آیندههای آن همین دو کشور هستند. (شاید از جمله به این دلیل که ایران و آمریکا هر دو زمان را به نفع خود ادراک میکنند) این روند در ارتباط با روند دیگری است و آن روند تضعیف پیشرانهای نزدیک به مرکز در پدیدار منازعه ایران و آمریکا است. این نیروهای نزدیک به مرکز در بعد خارجی بازیگران میانجی و در بعد داخلی بازیگران عملگراتر هستند. روند نزدیکتر شدن موضع برجامی اروپا به آمریکا نیز روندی است که قرینههای بسیاری برای آن وجود دارد. میدانیم که موضع اروپا تاکنون مبتنی بر حفظ برجام (و نه اجرای آن) به عنوان یک پلت فرم لازم برای مواجهه و رسیدگی به کنشهای منطقهای و موشکی ایران بوده است. حالآنکه تحولات اخیر منطقه به ویژه حمله به تأسیسات آرامکو، اروپا را در این خصوص که برجام میتواند بسترساز رسیدگی به سایر کنشهای ایران باشد با تردید جدی مواجه کرده است.
در چارچوب روندهای مورداشاره یک سناریوی باورپذیر آن است که اروپا به برسازی ترتیبات نظم ساز جدید در منطقه بیندیشد. بهعنوانمثال، سناریوی نزدیکتر شدن و یا ادغام "ائتلاف داوطلبان" به رهبری آمریکا و بریتانیا و "ائتلاف داوطلبان" اروپا باید مورد توجه قرار گیرد. این در حالی است که تاکنون، اروپا از جمله در چارچوب به رسمیت شناخته شدن به عنوان بازیگری جهانی و برای پایبند نگاه داشتن ایران به برجام و دوری گزینی از تنش بین ایران و آمریکا، به دنبال دور نگاه داشتن نسبی برنامههای بالقوه مأموریت نظامی خود در تنگه هرمز از آمریکا بود. در ضمن، بیانیه سه کشور اروپایی در خصوص حمله به تأسیسات نفتی آرامکو واجد چند کلیدواژه مهم بود. یکی از این کلیدواژهها، "مذاکرات طولانیمدت" است. کلیدواژهای که میتواند در معنای رضایت اروپا به ورود ایران به دورهای جدید و طولانیمدت از عدم قطعیت و انزوای ژئواکونومیکی و در نتیجه از دست رفتن بیشازپیش فرصتهای بازیگری اقتصادی در عرصه منطقهای و جهانی و فرورفتن بیشتر ایران در بازیگری صرف ژئوپلیتیکی-بازدارنده تفسیر شود.
به نظر میرسد ایران باید آستانه فایده مندی و یا اثربخشی استفاده از ظرفیتهای ژئوپلیتیک خود برای دستکاری در ادراک تهدید دشمنان و سایر بازیگران و تأثیرگذاری بر محاسبات آنها در خصوص پیامدهای اعمال فشار حداکثری را بهصورت جدی مورد ارزیابی و واکاوی قرار دهد. از جمله با تمرکز بر این احتمال که تحفظ آمریکا در پاسخ به کنشهای اخیر ایران، با هدف بسترسازی و تجمیع فشار سیستمی برای تبدیل سازوکار تحریم به سازوکار محاصره اقتصادی با همراهی سیاسی، اقتصادی و عملیاتی به ویژه اروپا در گام نخست و کنش نظامی در گام بعدی صورت گرفته است. ضمن آنکه باید نسبت به سناریوهای خروج تنگه هرمز از چتر امنیت ساز ایران به ویژه در قالب ائتلافهای داوطلبان در منطقه حساس و نگران بود.
نظر شما :