آینده صنعت نفت در سایه تحریم ها
خلاء سهم نفت ایران، شوک قمیت در بازار جهانی را در پی نخواهد داشت
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – بعد از اقدام دوشنبه ایالات متحده آمریکا در عدم تمدید معافیت های هشت کشور از خرید نفت ایران، ابهامات جدی برای صنعت نفت کشور و آینده بازار جهانی شکل گرفته است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت و گویی را با منصور معظمی، سفیر سابق ایران در برزیل، کارشناس مسائل بینالملل، پژوهشگر حوزه نفت و انرژی، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
در آستانه اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ از برجام چه آینده ای را برای صنعت نفت کشور در سایه ۱۲ ماه تحریم و فشار ارزیابی می کنید؛ به خصوص اینکه دوشنبه هفته گذشته کاخ سفید مجوز ۸ کشور برای خرید نفت از ایران را لغو کرد؟
در پاسخ به سوال شما و بدون هیچ گونه نگاه شعاری باید گفت که متاسفانه تحریم های ایالات متحده آمریکا اثرات خود را بر صنعت نفت کشور در طول چند ماه گذشته داشته؛ اثراتی که تبعات منفی آن بر اقتصاد و معیشت مردم بسیار مشهود است. اما اگر هدف غایی ایالات متحده آمریکا اعمال تحریم هایی برای فلج کردن اقتصاد ایران باشد، امری است که هیچ گاه واشنگتن به آن دست پیدا نخواهد کرد، چون این تحریم ها علی رغم این که تحریم های ظالمانه و یک جانبه ای است، اما برای اقتصاد ایران کشنده نخواهد بود. زیرا ظرفیت اقتصادی کشور بسیار بالاتر از تحریم هاست. بله اکنون با تحریم های ایالات متحده آمریکا رشد طرح های صنعت نفتی کشور کاهش یافته است، اما یقیناً فشارهای کاخ سفید باعث توقف ظرفیت صنعت نفت کشور نخواهد بود.
از طرف دیگر اگر چه تحریم های ایالات متحده آمریکا اکنون با عدم تمدید معافیت های تحریم ۸ کشور از خرید نفت ایران همراه شده است، اما یقیناً این مسئله هم نمی تواند باعث صفر شدن صادرات و فروش نفت ایران شود. چراکه به نظر می رسد برخی از مشتریان عمده ما به دنبال رایزنی و مذاکره با وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا برای تمدید این معافیت ها هستند. چون نفتی که از ایران خریداری می شود، نفتی است که با ساختار پالایشگاهی این کشورها تنظیم شده و تغییر این ساختار برای استفاده از دیگر نفت ها برای این کشورها، هم هزینه بر است و هم زمان بر. پس منطقی آن است که با کسب معافیت های تحریمی، خرید نفت از ایران را ادامه دهند. مضافا بر این که کشور هم در حال انجام اقداماتی است که بتواند از طریق آن کماکان فروش نفت خود را ادامه دهد. به هر حال ایران می تواند از دو طریق رسمی و غیر رسمی نفت خود را به فروش برساند. زمانی که ایالات متحده آمریکا با تحریمهای خود مانع از فروش رسمی نفت می شود یقیناً چارهای جز فروش از طریق مجاری غیر رسمی وجود ندارد.
از طرف دیگر به دلیل نیاز کشور به فراورده نفتی ما مجبوریم برای تامین آن هم که شده دو میلیون بشکه نفت خام تولید کنیم. اما نکته اینجا است که در گذشته کشور برای تامین فراورده های خود نفت خام را به دیگر کشورها صادر میکرد و از آنها این فرآورده را می خرید. ولی اکنون می توان با ظرفیت پالایشگاهی داخلی نسبت به تامین فراورده اقدام کرد که مزایای زیادی هم برای صنعت نفت کشور و تقابل هرچه بیشتر با تحریم های ایالات متحده آمریکا را ایجاد می کند.
نکته مهم تر به این واقعیت باز می گردد که کشور دارای ظرفیت های زیادی برای تولید ال پی جی است؛ ماده بسیار خوبی که برای حمل و نقل مناسب است. اگر چه اکنون در کشور مصرف بالای بنزین و سی ان جی وجود دارد، ولی می توان با برخی اقدامات به این دو ال پی جی را هم اضافه کرد که می تواند بخش قابل توجهی از ظرفیت بنزین کشور را آزاد کند. پس صنعت نفت باید به سمت افزایش تولید فرآورده های نفتی گام بردارد و به تبعش اقدام به صادرات این محصولات با ارزش افزوده بیشتر کنیم. از این رو یقیناً باید ظرفیت پتروشیمی کشور را هم ارتقاء بخشیم. در کنار آن باید ظرفیت تولید داخلی گاز را هم بیشتر کنیم. لذا تمام این نکات این امکان را به کشور می دهد که از ظرفیت های بالقوه و بالفعل برای تقابل بیشتر با تحریم های ایالات متحده آمریکا نهایت استفاده را ببرد.
شما به مجاری غیر رسمی فروش نفت اشاره داشتید. آیا می توان شاهد تکرار مفاسدی که در دولت های نهم و دهم به واسطه این نوع فروش روی داد، باشیم؟
یقیناً این نگرانی وجود دارد. اما به هر حال در آن دوره ما از این طریق نفت خود را فروختیم و با درآمد آن کشور را اداره کردیم. پس هر چند که این مجاری غیررسمی تبعات و آثار سوء خود را هم دارد، اما یقیناً با آن تجربه می توان شرایط را برای بروز و ظهور فساد کاهش داد. باید بپذیریم که ما در یک شرایط عادی قرار نداریم. تحریم های ایالات متحده آمریکا بسیار جدی است. لذا کشور و صنعت نفت باید از هر طریقی که میتواند نفت خود را به فروش برساند. ما نمیتوانیم به واسطه فساد یک یا دو نفر عملاً فروش نفت را متوقف کنیم و کشور را تعطیل کنیم.
سال گذشته یکی از اقداماتی که دولت برای تقابل با تحریم های فروش نفت انجام داد، راه اندازی رسمی بورس انرژی بود. آیا در شرایط کنونی می توان از ظرفیت بخش خصوصی برای صادرات و فروش نفت استفاده کرد؟
چنان که قبلتر اشاره داشتم کشور در یک وضعیت عادی قرار ندارد. ما باید از تمام ظرفیتهای خود استفاده کنیم. یقیناً بخش خصوصی هم میتواند یکی از اهرمهایی باشد که کشور برای صادرات و فروش از آن استفاده کند. هر چند که این می تواند ظرفیت بالایی نباشد. اما نکته مهم اینجاست که برای استفاده درست از ظرفیت این بخش در بورس انرژی ملزومات بسیار جدی وجود دارد؛ ملزوماتی نظیر این که وزارت نفت و یا شرکت ملی نفت اجازه تحرک و جولان به بخش خصوصی را بدهد. چون اکنون شرکت ملی نفت به دلیل سایه سنگین فسادهایی مانند بابک زنجانی قدری با سخت گیری و نگاه محافظهکارانه با بخش خصوصی برخورد می کند. اما در این شرایط یقینا مدیران و مسئولین باید قدرت ریسک پذیری خود را بالا ببرند. البته من نمیگویم که این رفتار شرکت ملی نفت و یا وزارت نفت غلط است، اما عملا این دست محافظهکاری ها سبب شده است تا ورود بخش خصوصی به صادرات و فروش نفت از طریق بورس انرژی با محدودیت بالایی همراه باشد و به تبعش عملاً از نهایت پتانسیل این بخش استفاده نشود.
از این رو من معتقدم که در این شرایط باید تسهیلاتی فراهم شود که برای بخش خصوصی جذابیت های لازم را ایجاد کند تا ریسک صادرات و فروش نفت را بپذیرید و اینکه باید دیگر وزارتخانه ها، نهادها و ارگان های دولتی هم در این مسئله مشارکت کنند. چون یقین مسئله مقابله با تحریمها کاری نیست که تنها از وزارت نفت برآید. این تصمیمات، تصمیماتی فراقوه ای است که باید با بررسی همه جانبه صورت گیرد. به نظر من در دوران تحریم که یقینا مشکلات و چالش ها بسیار پررنگ تر است، باید قوانین و مقررات متناسب با شرایط خود را داشته باشد. چون با قوانین و مقرراتی که برای اقتصاد در شرایط عادی در نظر گرفته شده است نمیتوان به تقابل با تحریمها و فشارهای آمریکا رفت. ما باید قدرت ریسک پذیری مسئولین را به شدت افزایش دهیم تا بتوان با ابتکارات خود نسبت به اقدامات، راهکارها و تصمیماتی جدید برای دور زدن تحریم ها گام های اساسی را برداریم. اما متاسفانه امروز مدیران ما به شدت محافظه کار شده اند و اکنون مدیران قدری محتاطانه با مسائل تحریمی برخورد می کنند. من معتقدم باید روحیه جسارت در تصمیمگیری را پررنگ تر از همیشه کنیم. چون اکنون این جسارت به شدت مورد نیاز است. از طرف دیگر باید روحیه مدیریت جهادی در ساختار و بدنه مدیریتی کشور پررنگ شود. زمانی که از تفکر مدیریت جهادی سخن می گوییم، منظور مدیریتی است که منطبق بر دانش، توانمندی، مهارت همراه با تصمیم گیری سریع، مناسب و بهینه است. اگر این شرایط فراهم شود یقینا بستر برای تقابل با تحریم ها بیشتر و بیشتر خواهد شد. مطمئناً کشور از این پیچ سخت هم عبور خواهد کرد، هرچند که این عبور شرایط و پیچیدگی های خاص خود را دارد. اما به هر حال کشور پتانسیل و توان عبور از آن را دارد. ولی مطمئنا با این نکاتی که اشاره شد می توان سریع تر و درست تر از این گذر عبور کرد.
در کنار اقتضائات داخلی که شما به آن اشاره داشتید وضعیت جهانی بازار نفت را چگونه ارزیابی می کنید. چون از یک سو با تنش هایی که در ونزوئلا، لیبی و الجزایر همراه با تحریم صنعت نفت ایران شکل گرفته است روند افزایش جهانی قیمت نفت را شاهد هستیم، اما از آن سو مواضع عربستان سعودی، امارات متحده عربی و عراق برای افزایش تولید و نیز تصمیم بازیگران غیر اوپک برای افزایش تولید خود در سال ۲۰۱۹ نیز میتواند کاهش قیمت های جهانی نفت را با افزایش تولید به همراه داشته باشد؟
ابتدا به ساکن باید این را عرض کنم که در هر حالتی باید صنعت نفت کشور به سمت افزایش ظرفیت تولید گام بردارد.
اما زمانی که خریداری برای نفت وجود ندارد افزایش تولید عملاً بیهوده نیست؟
ببینید مسئله افزایش تولید با افزایش ظرفیت تولید متفاوت است. یعنی صنعت نفت کشور باید برنامه های خود را در خصوص سرمایهگذاری به منظور افزایش تولید نفت کماکان ادامه دهد تا صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران بتواند متناسب با سهمیه 14.5 درصدی خود در اوپک تولید خود را حفظ کند. اما در خصوص سوال شما باید این را گفت که مواضع عربستان سعودی و امارات متحده بیش از آن که واقعیت داشته باشد یک بلوف سیاسی است. چون اکنون ریاض و ابوظبی در نهایت پتانسیل بالفعل خود برای تولید به سر می برند و حتی در بهترین حالت این کشورها میتوانند ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار بشکه بیشتر تولید کنند که این تولید، تولیدی غیر صیانتی است. بنابراین این دو بازیگر نمی توانند برای تثبیت و تعدیل نوسان شدیدی که در بازار جهانی نفت روی داده است اقدامی جدی را انجام دهند. چون به نظر می رسد که تحولات جاری در کنار وضعیت لیبی، الجزایر، ونزوئلا و تحریم صنعت نفت ایران خلاء جدی را برای عرضه نفت خام در بازارهای جهانی ایجاد کرده است و همین نکته قیمت ها را تحت الشعاع قرار خواهد داد. از این رو آمریکا هم علاقهمند نیست که با افزایش و تداوم این شرایط، قیمت های جهانی نفت افزایش پیدا کند. چون یقیناً اثرات بسیار جدی بر اقتصاد آمریکا خواهد داشت.
اما در خصوص تولید نفت شیل باید گفت که اگرچه سال جاری میلادی کشورهای غیراوپک به دنبال افزایش تولید خود هستند، اما آمریکا کماکان وارد کننده نفت است و علیرغم توان و پتانسیل علمی این کشور برای تولید نفت شیل، ایالات متحده کماکان تا سال ۲۰۲۵ یا ۲۰۳۰ قادر نخواهد بود که به صادرکننده نفت تبدیل شود. پس قیمت های جهانی نفت بر اقتصاد آمریکا به شدت اثر گذار است. از طرق دیگر علیرغم این که در طول سالهای گذشته با رشد فناوری و تکنولوژی هزینه تولید نفت شیل برای آمریکا کاهش پیدا کرده، اما کماکان قیمت تمام شده تولید این نوع نفت برای واشنگتن بالاست. لذا منطق اقتصادی حکم میکند که با خرید و واردات نفت که به مراتب ارزان تر از تولید نفت شیل است، شرایط برای تداوم تولید آمریکا ادامه پیدا کند.
در راستای نکات شما خلاء عرضه و تولید نفت سنگین و ترش چگونه مدیریت می شود؟ آیا این خلاء جهش و حتی شوک قیمت را به همراه خواهد داشت؟
در یک کلام من معتقدم که علیرغم نوسانات جدّی در قیمت جهانی بازار نفت نمی توان شاهد یک شوک بزرگ بود. چون مصرف کنندگان عمده نفتی در جهان بعد از شوک قیمتی سال ۱۹۷۵ میلادی نسبت به مصرف بهینه خود برنامه های جدیدی را اتخاذ کردند. پس نمی توان به افزایش جدی قیمت ها امید داشت. بنابراین به هر میزانی که از سهم تولید نفت خام ایران در بازارهای جهانی کاسته شود، اثرات خود را بر بازار خواهد داشت، اما میزان آن باعث جهش قیمت و شکل گیری ارقامی مانند ۲۰۰ دلار نخواهد شد. نکته مهمتر به این واقعیت باز می گردد که این رفتارهای آمریکا بر بازارهای جهانی نفت در طولانی مدت اثرات سوء خود را خواهد داشت. چون رابطه تولید کننده و مصرف کننده نفت، رابطه ای است که بر اساس سیاست برد - برد و بر مبنای اعتماد طرفین بنا نهاده شده است. اگر به واسطه رفتارهای برخی از کشورها، مناسبات تولید کنندگان دچار مخاطرات و یا چالشهایی در تولید، عرضه، صادرات و فروش نفت شود این مسئله برای سایر تولیدکنندگان هم این نگرانی را ایجاد می کند که مشابه این فشار ها بر آنها هم به وجود آید. لذا در طولانی مدت اعتماد بازار از بین میرود و تولیدکنندگان مناسبات و نگاه خود را نسبت به بازارهای جهانی نفت تغییر خواهند داد.
در کنار مسئله تحولات جهانی، نگرانی از بابت بسته شدن تنگه هرمز می تواند باعث ایجاد شوک قیمتی در بازار جهانی نفت شود؟
من معتقدم که بستن تنگه هرمز کار مسئولین ارشد، ارگان ها و نهادهای نظامی است. اما به هر حال معتقدم که ایران به عنوان حافظ تنگه هرمز این حق را برای خود محفوظ می داند که در صورت هر گونه فشار و ایجاد مانعی در این تنگه اقدام متقابل خود را داشته باشد. البته این مسئله و اقدام باید در بدترین شرایط و در حالتی صورت گیرد که هیچ چاره ای برای تهران وجود نداشته باشد. به هر حال تنگه هرمز، تنگه بین المللی است که بخش عمدهای از روابط تجاری و مراودات نفتی و کالایی از آن صورت می گیرد و به هم خوردن امنیت در این تنگه به سود هیچ کشوری نخواهد بود. اما اینکه این مسئله تا چه اندازه باعث افزایش قیمت جهانی نفت خواهد شد نمیتوان به صورت دقیق عدد و رقمی را اعلام کرد و باید دید که در آن شرایط جه اقتضائاتی بر بازار جهانی نفت حاکم خواهد بود.
نظر شما :