ارزیابی آینده تنش تهران - واشنگتن در اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ از برجام

دولت روحانی بانی مشکلات کشور نیست

۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | ۱۹:۰۰ کد : ۱۹۸۳۲۰۰ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
مهدی ذاکریان در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون ارزیابی تنش ایالات متحده آمریکا و ایران در اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ از برجام بر این نکته تاکید دارد: در تشدید اقدامات ضدایرانی ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ سه بازیگر دیگر یعنی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و بن زاید، ولیعهد امارات متحده عربی به شدت اثر گذار بوده اند که در کنار تفکرات تندرو و رادیکال اشخاصی مانند جان بولتون و مایک پمپئو نهایتاً اقدام ۸ می ۲۰۱۸ دونالد ترامپ را برای خروج از توافق هسته ای رقم زد.
دولت روحانی بانی مشکلات کشور نیست

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – در سایه ورود به اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ از برجام و به موازاتش اوج گرفتن تنش های میان تهران و واشنگتن، دیپلماسی ایرانی برای بررسی آینده این تنش، گفت وگویی را با مهدی ذاکریان، کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل، مدرس و محقق در بنیاد دانشگاهی اروپا - بروکسل، موسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لایدن، دانشکده حقوق و مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، موسسه دانشگاهی اتحادیه اروپا و همچنین استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، عضو هیات تحریریه فصلنامه Relacions Internationales دانشگاه کورتابیا و بوینس آیرس ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانید:  

در آستانه اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ از برجام تنش های میان تهران و واشنگتن به اوج خود رسیده است. اما سوال مهم اینجاست که اساساً رئیس‌جمهور آمریکا در سایه چه عامل یا عواملی به خروج از برجام در ۱۸ اردیبهشت سال گذشته شمسی تصمیم گرفت؟

برای پاسخ دقیق به سوال شما باید گفت که اقدام ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دونالد ترامپ در یک پارامتر خاص نمی گنجد. یعنی باید برای این تصمیم چند پارامتر را در نظر گرفت که مهمترین آنها در سه پارامتر اساسی خلاصه می شود؛ اولین عامل به وجوه شخصیتی، روحیه و درونیات دونالد ترامپ باز می گردد. چنان که در این مدت به شدت این مسئله هویداست، رئیس جمهور آمریکا که شخصی خود شیفته است و سعی دارد که خود را باهوش تر و جدی تر از تمام روسای جمهور تاریخ ایالات متحده آمریکا نشان دهد. لذا دست به اقداماتی می‌زند که در سایه آن این مقوله را اثبات کند. از طرف دیگر وی اقداماتی را که حتی اگر دستاوردهای آن از روسای جمهور آمریکا، به خصوص روسای جمهور دموکرات کمتر باشد به گونه ای تبلیغ و بزرگ نمایی می کند که گویا هوشمندانه ترین و پرسودترین تصمیم تاریخ ایالات متحده آمریکا بوده است.
عامل دوم به وعده های انتخاباتی دونالد ترامپ بازمی گردد. رئیس جمهور آمریکا به دلیل نگاه جدی به انتخابات ریاست جمهوری پیش رو سعی دارد به تک‌تک وعده های انتخاباتی خود عمل کند که مهمترین آنها به مسئله مهاجرت و مهاجرین آمریکایی باز می گردد و بعد از آن بهبود وضعیت اقتصاد، معیشت، اشتغال و مسکن در آمریکاست. پارامتر سوم هم که بیشتر به ساختار سیاسی آمریکا و تصمیم گیران این کشور مربوط می‌شود، مسئله امنیت اسرائیل و بعد از آن امنیت آمریکاست. یعنی برای کاخ سفید عملا تفکیکی میان امنیت آمریکا و اسرائیل وجود ندارد. 
در این راستا هرگونه اقدام و تصمیم دونالد ترامپ در سایه میزان اهمیت این سه پارامتر است. از این رو تقابل با ایران و مسئله خروج از برجام به اهمیت پارامتر سوم یعنی امنیت اسرائیل باز می گردد. به عبارت دیگر زمانی برجام و فعالیت‌های منطقه‌ای تهران اهمیت پیدا می‌کند که در تقابل با پارامتر سوم یعنی امنیت اسرائیل قرار گیرد و چون تقابل با امنیت اسرائیل یعنی تقابل با امنیت ایالات متحده آمریکا که شدت عمل کاخ سفید را باعث می شود. البته در تشدید اقدامات ضدایرانی ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ سه بازیگر دیگر یعنی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و محمد بن زاید، ولیعهد امارات متحده عربی به شدت اثر گذار بوده اند که در کنار تفکرات تندرو و رادیکال اشخاصی مانند جان بولتون و مایک پمپئو نهایتاً اقدام ۸ می ۲۰۱۸ دونالد ترامپ را برای خروج از توافق هسته ای رقم زد. مجموعه این بازیگران سعی کردند این تفکر را القا کنند که فعالیت‌های جمهوری اسلامی ایران و برجام در تقابل جدی با پارامتر سوم یعنی امنیت اسرائیل و به تبع آن امنیت آمریکا قرار دارد.

اما چگونه این مسئله یعنی امنیت اسرائیل به برجام گره خورد؟

چنان که اشاره داشتم این بازیگران سعی کردند این تفکر را به شدت پررنگ کنند که اکنون ایران با حمایت از گروه‌هایی مانند حزب الله، حماس، جنبش جهاد اسلامی، ارتش سوریه، برخی گروه‌ها در عراق، یمن و دیگر نقاط خاورمیانه به دنبال ایجاد جبهه ای در تقابل با اسرائیل است و در این راستا سعی می کنند این تصویر را در نظام بین‌الملل شکل دهند که وضعیت ایران به شدت متفاوت از دیگر پرونده ها مانند کره شمالی است. چون تهران نه تنها به دنبال فعالیت های جدی برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای در سایت توافق برجام است، بلکه برنامه های جدی برای افزایش نفوذ و از بین بردن امنیت اسرائیل در سایه حمایت از تروریسم دارد.

اما کاخ سفید در رسیدن به اهداف خود تا چه اندازه موفق بوده است؟

برای رسیدن به پاسخ دقیق تر باید این اهداف را در چند حوزه تقسیم بندی کرد. در خصوص پرونده هسته ای به نظر من دونالد ترامپ با یک شکست کامل روبه رو بوده است، چون تمام اعضای حاضر در برجام و حتی آژانس بین المللی انرژی اتمی بر حقانیت فعالیت های صلح آمیز هسته‌ای ایران طی گزارش‌های خود صحه گذاشته اند و در مواضع رسمی از برجام و فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران دفاع کرده‌اند. اما در خصوص مسائل مربوط به نفوذ منطقه‌ای ایران و توان موشکی باید اذعان داشت به واسطه برخی اقدامات و مواضع داخلی اکنون اروپایی‌ها نیز تا اندازه‌ای با کاخ سفید همنوا شده‌اند و در برخی از مواقع قاره سبز نیز انتقادات جدی را به تهران در این خصوص داشته و دارد. نکته مهمتر به مسئله حقوق بشر و تروریسم باز می گردد. به واسطه اتفاقاتی که سال گذشته در هلند، آلمان، اتریش، دانمارک، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی، حال به واسطه بازیگری عناصر خودسر، سرویس‌های امنیتی آمریکایی و اروپایی و یا حتی موساد روی داد، سبب شد تا حاشیه‌هایی برای ایران در این برهه حساس شکل گیرد. همین حاشیه ها هم موجب شد تا مواضع ایالات متحده آمریکا با اروپا در این خصوص نزدیکتر شود. لذا نمی توان در یک مسئله خاص به ارزیابی کارنامه دونالد ترامپ پرداخت. 

آیا با اعمال تحریم‌های جدی آمریکا در 12 ماه گذشته که تبعات سوء و مخرب آن بر اقتصاد و معیشت کشور به شدت مشهود است، می توان شرایط را برای تداوم تقابل با کاخ سفید مهیا دید؟ اساسا به نظر شما در سایه تحمل این میزان از فشار اقتصادی از یک سو و عدم تعهد کشورهای اروپایی به وعده‌های خود، توجیهی برای ماندگاری ایران در برجام وجود دارد؟

در این مدت که اروپایی ها به وعده های خود عمل کردند. چون اروپا از همان روز اول مخالفت جدی خود را با مواضع دونالد ترامپ در خصوص برجام را اعلام داشته اند و در این راستا اقدامات جدی هم برای حمایت از برجام و ایران شکل دادند. اما نکته مهم اینجاست که شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی چون خصوصی هستند و مناسبات بسیار پررنگ با ایالات متحده آمریکا دارند، نمی توانند تابع دستور سیاسیون اروپایی باشند. یعنی خروج شرکت‌های اروپایی به دستور این کشورهای اروپایی نبوده است. حتی اروپا عنوان نکرده است که از این شرکت ها و بانک ها برای خروج از برجام حمایت می‌کند. حتی در تقابل با آن سعی کرده است بسترها و شرایطی را فراهم کند تا حداقل شرکت های کوچک و متوسط به سمت افزایش مناسبات خود با ایران پیش روند و در این راستا اینستکس را هم راه اندازی کرده‌اند و در این راستا تلاش داشته اند تا متناسب با توان خود برخی از اقدامات را محقق کند. اما به دلیل این که ساز و کارهای تجارت کلان جهانی در دست ایالات متحده آمریکا قرار دارد در عمل اروپا نتوانسته است کاری از پیش ببرد. شبکه مالی سوئیفت کجاست؟ کانون تبادلات پولی و مالی در آمریکا قرار دارد. از آن طرف به واسطه حجم گسترده مبادلات شرکت ها و بانک های جهانی با آمریکا عملاً هر گونه همکاری با جمهوری اسلامی ایران صرفه و سود اقتصادی ندارد. 
نکته مهم تر به این واقعیت بازمی گردد که در تحریم‌های دوره های پیشین آمریکا عنوان می داشت که شرکت هایی که همزمان با ایران و آمریکا ارتباط دارند باید ارتباط خود را با تهران قطع کنند در غیر این صورت باید قید مناسبات خود با آمریکایی‌ها را بزنند و به تبع آن نیز باید جریمه های سنگینی را به دلیل دور زدن تحریم‌ها بپردازند. اما در دوره دونالد ترامپ کاخ سفید رسما اعلام کرده است که حتی شرکت ها و بانک هایی که با آمریکا هم ارتباط ندارند، صرفا و صرفاً به دلیل هرگونه تلاش برای حمایت از ایران و یا کوششی برای برقراری مناسبات با تهران و دور زدن تحریم ها متحمل سنگین‌ترین جریمه‌ها خواهد شد. پس می بینید که مسئله به اروپا باز نمی گردد. اما در مجموع حفظ برجام می تواند منافع سیاسی و دیپلماتیک جدی را برای تقابل با امریکا در اختیار ایران قرار دهد، هر چند که عملا صرفه و سود اقتصادی دیگر برای برجام جود ندارد.

به دور زدن تحریم‌ها اشاره شد. از نگاه شما مواضع آقای ظریف مبنی بر این که در دور زدن تحریم‌ها دکترا داریم دال بر بازگشت به دوران محمود احمدی نژاد و آن شیوه برای دور زدن و تقابل با تحریم ها نیست، آن هم برای دولتی که مسئولین سابق را کاسبان تحریم می دانستند؟

یقینا این نقد وجود دارد و به موازاتش هم نگرانی هایی برای افزایش میزان فساد در سایه این نوع تقابل و دور زدن غیر رسمی تحریم ها احساس می شود. در این راستا چند نکته مهم را هم باید در نظر داشت. در دوران آقای احمدی نژاد کشور زیر بار تحریم همه جانبه جهان قرار داشت. یعنی حتی سازمان ملل، شورای امنیت، اتحادیه اروپا، آمریکا و دیگر کشورها در یک همسویی جدی قطعنامه ها و تحریم های بسیار سخت را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کردند. اما امروز حداقل در مسائل مربوط به برجام و پرونده هسته ای ای شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و دیگر کشورها به جز ایالات متحده آمریکا از فعالیت‌های ایران حمایت می‌کنند. لذا این میزان از وضعیت آشفته اقتصادی برای کشور و این سطح از تورم لجام گسیخته توجیهی ندارد و می‌توان انتقادات جدی به عدم کارایی و مدیریت دولت داشت.
 از طرف دیگر با وجود آنکه در سایه آن شیوه های دور زدن تحریم ها در زمان محمود احمدی‌نژاد برخی فساد های کلان مانند بابک زنجانی رخ داد، اما اکنون میزان و شدت فساد در دوره حسن روحانی به شدت پر رنگ تر از دوران احمدی‌نژاد است، به گونه‌ای که این فساد تنها محدود به قوه مجریه و دولت نمی شود و حتی قوه قضاییه، قوه مقننه و نهادهای نظامی و انتظامی را هم در بر گرفته است. یقیناً با این میزان از فساد افسار گسیخته بیم آن می‌رود که با روی آوردن به دور زدن تحریم ها شدت فساد افزایش پیدا کند. 
اما نکته بسیار مهم به این جا باز می گردد که ما باید تفاوت جدی میان دوران محمود احمدی نژاد با اکنون قائل باشیم که متاسفانه از سوی رسانه‌ها، به خصوص رسانه های اصولگرا به آن پرداخته نمی شود و آن هم به این واقعیت باز می‌گردد که تمام شرایط و تحریم هایی که علیه جمهوری اسلامی ایران در آن موقع روی داد به واسطه اقدامات شخص احمدی نژاد و حامیان او بود اقداماتی مانند فک پلمپ آژانس بین المللی انرژی اتمی، اقدام خودسرانه به تولید بی رویه اورانیوم غنی شده، انکار هولوکاست، عدم همکاری با سازمانها و نهادهای بین المللی، انجام اقدامات یک سویه در منطقه و نظایر آن حساسیت پرونده ایران را در جامعه جهانی افزایش داد که هنوز هم سایه سنگین آن اقدامات بر ایران وجود دارد. در صورتی که اکنون مسئله تحریم‌ها و فشارهای آمریکا هیچ گونه ارتباطی به دولت حسن روحانی ندارد، هرچند که عدم مدیریت این دولت هم بر افزایش و تشدید مشکلات و چالش های تحریمی هم بی تاثیر نبوده است. 

یعنی شما بانی مشکلات امروز را دولت نمی دانید؟ 

به هیچ وجه. من معتقدم که بانی مشکلات جامعه در دولت‌های نهم و دهم، شخص محمود احمدی نژاد و سیاست های او بود. اما بانی مشکلات امروز کشور حسن روحانی و محمد جواد ظریف نیست. حتی من معتقدم که اگر امروز خروج از برجام و اعمال مجدد تحریم‌های ایالات متحده آمریکا را شاهد هستیم به واسطه برخی مواضع رادیکال علیه امنیت اسرائیل و یا برخی اقدامات در خصوص توان هسته‌ای و موشکی و یا نفوذ منطقه‌ای بود که سبب افزایش حساسیت پرونده ایران در جهان شد و در گام بعدی باعث همسویی اروپا با آمریکایی‌ها شده است؛ اقداماتی که یقینا از جانب همین دلواپسان مدیریت می شود، نه دولت. 

آیا تمام این فشارها و تحریم های ایالات متحده آمریکا که باعث ایجاد این میزان از چالش‌ها و مشکلات اقتصادی در کشور شده است، به یک جنبش اجتماعی، حال مدیریت شده و یا بی نظم خواهد انجامید؟

 من معتقدم که این فشارهای همه جانبه ایالات متحده آمریکا به دلیل مقاومت جدی ملت ایران و تحمل جامعه در برابر این تحریم های به شدت کمرشکن با شکست روبه رو شده است. علیرغم همه چالش های متعدد تورمی و نبود برخی اقلام مردم نجیب، فهیم و زحمتکش ایران به واقع بار تحریم ها را به دوش می کشند و دندان به جگر گرفته اند. ما اگر به شرایط بعد از دی ماه سال ۹۶ نگاه کنیم می‌بینیم که در اردیبهشت ماه سال ۹۷ با خروج دونالد ترامپ از برجام، بستر برای همسویی بیشتر جامعه و مسئولین در تقابل با تحریم ها شکل گرفت. بنابراین از این زاویه ملت ایران توانست دونالد ترامپ را ناکام بگذارد. اما نکته مهم اینجاست که درست است مردم تمام این سختی‌ها را تحمل می‌کنند اما با وجود برخی شرایط، تبعیض ها و فساد های کلان و گسترده مطمئنا بستر برای افزایش و شکل گیری جنبش های اعتراضی به وجود خواهد آمد. زمانی که برخی افراد پرونده های کلان فساد با ۹۱ هزار شاکی دارند و یا وزراء، نمایندگان مجلس، قضات و نظایر آنها از رانت های کلان دولتی نهایت استفاده را می برند، فضا برای گسل میان دولت و ملت شکل خواهد گرفت. چون اکنون به واقع تنها مردم و جامعه هستند که بار تحریم ها را به دوش می کشند و مسئولین هیچ گونه درکی از وضعیت واقعی جامعه ندارند. علیرغم اینکه مواضعی در این خصوص را بیان می کنند. زمانی که نماینده مجلس طرح سوال و یا استیضاح را از وزیری را به واسطه گرفتن امتیاز انجام می دهد چه تاثیری بر مردم دارد؟! زمانی که وزیر و یا معاون وزیر چند خودروی دولتی را برای خود به کار می‌گیرد چه آثاری بر جامعه دارد؟! پس عملا تقابل با ترامپ تنها بر دوش ملت است و مسئولین در گوشه رینگ تنها ادعای مبارزه را دارند و این یقینا می‌تواند موجب شکست نظام در برابر آمریکا شوند. چگونه نمایندگان مجلس بلدند لباس سپاه را بپوشند، اما شیوه جنگ با تحریم ها و همراهی با مردم را بلد نیستند؟ کسی لباس رزم می‌پوشد که آماده جنگ باشد، نه اینکه تنها در میدان حرف و سخن حضور دارد. نماینده و مسئولی آماده حضور در میدان عملی تقابل با تحریم‌های آمریکا است که از فساد، رانت، خودروی دولتی، محافظ، حقوق های کلان، وام، مسکن رایگان و ... بگذرد. لذا زمانی که مردم از دولت و نظام به دلیل فساد و تبعیت، نه گرانی و تورم فاصله بگیرند، یقینا نقطه شکست جمهوری اسلامی ایران رقم خواهد خورد.

 
 

کلید واژه ها: مهدی ذاکریان دونالد ترامپ تحریم ایران برجام محمود احمدی نژاد دکتر حسن روحانی اتحادیه اروپا آمریکا عربستان سعودی امارات متحده عربی اسرائیل خاورمیانه ایران


( ۸ )

نظر شما :

iranvatan ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | ۲۲:۳۹
گوشه ای هم به نام ایشان است ولی بیشتر گروه مذاکره کننده! همه مشگلات امروز کشور از برجام است همانگونه مقام معظم رهبری گفتند لعنت به آنهای که نه تنها به مردم ایران به ایشان هم واقعیت را نگفتند و اجازه دادند کشور در دام و تله غرب بیافتد؟! و همه اینها چال و چلوله های بعد برجام است.ایران با اجازه دادن به بازرسها برای بازرسی تا دانشگاها دست خودش را رو کرد برای غرب بخصوص امریکا.صر
احسان ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ | ۲۱:۲۴
پس چطور در دوران تحریم اول بانی مشکلات کشور تیم اقتصادی احمدی نژاد بود!؟
تذکر ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ | ۱۶:۳۱
به آقای ذاکریان توصیه می‌کنم کتاب آقای روحانی درباره مذاکرات هسته ای یک دهه پیش را مطالعه کنند تا متوجه شوند مسوولیت شکست مذاکرات با اروپا و فک پلمپ با کیست؟ خود آقای روحانی به عنوان مسوول مذاکرات میگوید پیشنهاد آخر اروپا بی شرمانه و غیرقابل قبول بوده و فک پلمپ در همان زمان دولت اصلاحات صورت گرفته ایشان می بندد به دولت بعدی.