در آستانه اولین سالگرد خروج ترامپ از برجام
متاسفانه سیل ایران هم به کمک ترامپ آمد
گفتوگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – کمتر از یک ماه دیگر به اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت سال گذشته باقی مانده است. اقدامی که شرایط بسیار سختی را از نظر اقتصادی و معیشتی برای کشور رقم زده است، اما مسئله مهم اینجاست که آیا ایالات متحده آمریکا توانسته است به اهداف خود در سایه خروج از توافق هسته ای دست پیدا کند؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این پرسش مهم، گفت و گویی را با فریدون مجلسی، دیپلمات سابق کشورمان و کارشناس مسائل بین الملل صورت داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
تقریباً نزدیک به یک سال از تصمیم جنجالی دونالد ترامپ برای خروج از توافق هستهای و صدور فرمان بازگشت تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران میگذرد؛ آیا در این مدت کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ در تحقق اهداف خود در بستر خروج از توافق هسته ای موفق بوده است؟
پاسخ به سوال شما دارای چند بعد کاملا متفاوت است؛ در خصوص اعتبار ایالات متحده آمریکا باید عنوان کرد که خروج دونالد ترامپ از توافق هسته ای سبب شد تا این اعتبار حقوقی نزد جامعه بین الملل به کلی از بین برود، آن هم برای کشوری که در قبال امضای رئیس جمهور خود ارزش بسیار زیادی قائل است. در این راستا تنها یک سال بعد از روی کار آمدن رئیس جمهوری جدید، کاخ سفید تمامی توافقاتی را که باراک اوباما، ذیل برجام به امضا رسانده بود، لغو کرد. این نشان میدهد که ایالات متحده آمریکا هیچ اعتباری به حرف، قول و امضای خود با دیگر کشورها نمی دهد. اما در خصوص تاثیرات مخرب و منفی این خروج و متعاقبش بازگشت تحریم ها معتقدم که فشارهای بسیار جدی بر اقتصاد و معیشت مردم وارد شده است که همه آن را به وضوح لمس کردهاند. ولی نکته بسیار مهم اینجاست که آیا هدف دونالد ترامپ ایجاد فشار بر اقتصاد ایران بوده است؟ اگر چنین است، مطمئنا واشنگتن موفق شده است به هدف خود برسد. اما اگر ایجاد فشار برای تغییر رفتار در ایران صورت گرفته باشد، باید گفت تا این لحظه دونالد ترامپ موفق نشده است که به هدف خود در سایه خروج از برجام دست پیدا کند.
علاوه بر نزدیک شدن به اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ از برجام و به موازاتش مواضعی که واشنگتن برای اعمال تحریمهای جدید مطرح کرده است، طی هفته های اخیر وقوع سیل گسترده در ایران را شاهد بودیم که خسارتهای آن بار مضاعف جدی برای دولت، آن هم در شرایط تحریمی و کسری بودجه جدی داشته است، آیا میتوان گفت که سیل هم به کمک دونالد ترامپ آمده است؟
در یک کلام متاسفانه باید گفت که بله، سیل هم در دو بُعد به کمک سیاست های ایالات متحده آمریکا آمد؛ اول این که خسارت های ناشی از سیل سبب شد تا تحریم های ایالات متحده آمریکا در سال پیش رو بیش از پیش خود را نشان دهد و اثرات مضاعفی داشته باشد. آن هم در شرایطی که حتی اگر دونالد ترامپ و کاخ سفید تحریم های جدیدی را هم در نظر نگیرد که اگر طبق نکته سوال شما واشنگتن در اعامل تحریم های جدید خود جدی باشد که به نظر هم جدی است یقینا ابهام بسیار پررنگی را در خصوص آینده کشور به وجود خواهد آورد. دربعد دوم نیز بر این باورم که شدت خسارت ها سبب شد تا مسئله استفاده از صندوق توسعه میلی مطرح شود. یقینا استفاده از صندوق توسعه ملی به منظور بازسازی خسارت های ناشی از سیل هم میتواند کاتالیزور تاثیر مخرب تحریمها باشد.
یعنی شما معتقدید که تأثیر تورمی تزریق این میزان از نقدینگی در کنار رشد منفی اقتصادی چالش های جدی را برای کشور ایجاد میکند؟
یقیناً. شما به آن اشاره کردید. مسئله مهم اکنون تورم است، تورمی که در کنار رکود فقط یک خروجی دارد، "رشد منفی اقتصادی کشور". من بر این باورم که اگر با همین شرایط به پیش رویم وضعیت کشور، وضعیت چندان مطلوبی در سال 98 نخواهد داشت. کاهش نرخ رشد اقتصادی کشور به منفی ۳.۸ درصد و رشد صنعتی به منفی ۷.۹ درصد در حالی اتفاق میافتد باید انتظار رشد این ارقام را برای آینده اقتصادی کشور در جهت منفی داشته باشیم؛ آمارهایی که رسما ۲۵ فروردین امسال از طرف مرکز آمار برای رشد اقتصادی ایران مطرح شد. حال باید دید که در ۲۵ فروردین 1399 این نرخ رشد اقتصادی منفی چه عددی را برای رکورد دیگری ثبت خواهد کرد. با این وصف یقیناً مسئله چالش اقتصادی رنگ و بوی بحران به خود خواهد گرفت، اگر تاکنون این اتفاق روی نداده باشد.
در سایه این مشکلات، مسئله صفر شدن فروش نفت ایران تا چه اندازه می تواند در سال پیش رو جدی باشد، به خصوص اینکه کاخ سفید به صراحت از مسئله صفر شدن فروش نفت ایران در سایه عدم تمدید معافیت های تحریمی سخن گفته است؟
ببینید یک نکته بسیار مهم را نباید فراموش کرد. من در طول مصاحبه های خود با دیپلماسی ایرانی به صراحت عنوان کرده ام که آمریکا به هیچ وجه نمی تواند مسئله به صفر رساندن فروش نفت ایران را محقق کند، اما در عین حال من بر این باورم که واشنگتن هم به دنبال صفر کردن فروش نفت ایران نیست که در سایه آن شاهد اضمحلال تهران باشد، بلکه کاخ سفید سعی دارد شرایطی را به وجود آورد که در سایه آن باعث تاثیر جدی پیرامون سیاستهای تهران در خاورمیانه و نفوذ منطقه ای ایران شود. به عبارت دیگر دونالد ترامپ سعی می کند با تحریم ها و ایجاد چالش های معیشتی برای ما ترمز فعالیت های امنیتی و نظامی ایران را بکشد و کشور را به سمت یک انفعال در منطقه بکشاند، نه این که باعث از هم پاشیدن ایران شود.
اما بارها واشنگتن از تغییر نظام سخن گفته است.
این یک شعار از طرف جان بولتون و مایک پمپئو افراطی است، اما ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا تنها و تنها به دنبال تغییر رفتار در ایران است چرا که تغییر نظام ایران تبعات بسیار جدی را برای منطقه در پی خواهد داشت که می تواند اهداف و منافع واشنگتن را هم در خطر بیندازد.
با این وصف مسئله فروش نفت ایران در گرو چه پارامترهایی است؟
مسائل متعددی می تواند از یک سو باعث عدم به صفر رساندن فروش نفت ایران شود و در مقابل آن هم برخی تحولات سبب کاهش جدی فروش نفت ایران شده است، از یک سو نیاز مبرم کشور های اصلی و خریداران مهم بازار نفت ایران موجب شده تا در یک رایزنی مستقیم با کاخ سفید این کشورها به دنبال تمدید معافیت ها باشند که مهمترین آنها ترکیه، چین، هندوستان و حتی ژاپن است. در کنار آن مسئله فشار به صنعت نفت ونزوئلا و حذف سهم این کشور در بازارهای جهانی سبب شده تا نیاز جدی به نفت سنگین احساس شود و این مسئله عملا باعث افزایش قیمت ها و نیاز پررنگتر بازار به نفت ایران شده است. همچنین در کنار آن تحولاتی که اکنون در لیبی می گذرد، سبب شده است تا اثرات آن بر بازار نفت هم احساس شود. مضافا این که عدم همراهی عربستان سعودی با افزایش سقف تولید برای جبران این کسری عرضه و پوشش سهم نفت ایران در بازارهای جهانی هم مضاف بر علت است. اما در کنار آن برنامه های جدی ایالات متحده آمریکا برای افزایش تولید در سال پیش رو می تواند شرایط سختی را برای فروش نفت ایران ایجاد کند. ولی در کل به نظر می رسد ایران بتواند برای یک امرار معاش، تامین اولیه نیازهای کشور و ایجاد یک زندگی بخور و نمیر نفت خود را به فروش برساند.
اما در حالی که تولید نفت ایران به واسطه اعمال تحریم ها از 13 آبان ماه 97 هم چنان رو به کاهش بود، اما در اسفند ماه ( ماه مارس میلادی) و با وجود تولید 2 میلیون و 698 میلیون بشکه ای نفت در این ماه، صادرات ایران افزایش چشمگیری را ثبت کرده است، تا آنجا که منابع آگاه میزان صادرات نفت ایران در ماه مارس را حدود 1.7 میلیون بشکه در روز اعلام کردهاند که با رشدی 12 درصدی، بالاترین رقم صادراتی از زمان آغاز تحریمهای آمریکا به شمار میآید که به موازاتش سبب شده تا اختلاف قیمت نفتخام سنگین ایران را در ماه فوریه نسبت به ماه ژانویه پنج دلار و 10 سنت یعنی افزایش 9 درصدی داشته باشد. این آمارها در تقابل با تحلیل شما نیست؟
به هیچ وجه. چون سیاست های اعمالی ایالات متحده آمریکا در همین راستا قرار داشته است. مسئله معافیت های تحریمی ۸ کشور برای این بود که حذف یک باره نفت ایران باعث جهش قیمت ها نشود. اکنون هم شرایطی که پیش آمده، شرایطی نیست که بتواند ایران را در تقابل با تحریم ها قدرتمند کند، بلکه تداوم همان وضعیتی است که روز به روز باعث کاهش قدرت تهران شده است. اکنون کار کشور به جایی رسیده است که از آن سقف تولید نزدیک به ۴ میلیون بشکه ای پیش از تحریم ها امروز وزارت نفت با کوچکترین معافیت تحریم وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا ابراز شعف می کند. آیا باید آن را یک پیروزی قلمداد کرد، آن هم برای کشوری که ادعای استقلال می کند. پس می بینید این شرایط و آمارهایی که به آن اشاره داشتید نتیجه برخی تحولات و سیاست های ایالات متحده آمریکا است. اگر چه این شرایط میتواند مفری برای تنفس ما باشد، اما به معنای شکست سیاستهای آمریکا نیست و از آن سو تضمینی برای ادامه این وضعیت وجود ندارد.
نظر شما :