برجام چه شرایطی بر جای می‌گذارد؟

توفیق‌های توافق هسته‌ای

۰۱ آبان ۱۳۹۴ | ۱۶:۱۵ کد : ۱۹۵۲۹۵۹ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
حسن بهشتی‌پور، تحلیلگر مسایل بین‌الملل: پس از امضای توافق، ضریب تهدید علیه کشور کاهش و ضریب امنیت افزایش یافته است.
توفیق‌های توافق هسته‌ای

حسن بهشتی پور، تحلیلگر مسایل بین الملل*

دیپلماسی ایرانی: با نگاهی فرامتنی به برجام، آن را نقطه عطف تاریخی در ایران، منطقه و حتی سطح جهانی می دانم. توافقی تاریخی از جنبه های مختلف که بعد از 37 سال، ایران و آمریکا توانستند بدون عدول از مواضع اساسی خود، درباره یک متن به توافق برسند. این یک دستاورد است. عده ای بر این عقیده اند که این توافق نیست. اما باید گفت که این متن تمامی مشخصات یک توافق را داراست. این نکته اول است.

نکته دوم درباره این گفته مشهور است که «دیپلمات خوب، دیپلماتی است که به آنچه می گوید، عمل نمی کند، بلکه به آنچه نمی گوید عمل می کند.» این جمله به صورت یک سنت کلاسیک در سیاست خارجی ما حاکم بوده است. ملاک این نیست که آقای ظریف یا کری چه گفته و شنیده اند. ملاک آن چیزی است که مطرح نمی شود و در نتایج اعمال به دست می آید و با گذشت زمان مورد تحلیل قرار گرفته و واقعیت کشف می شود. البته بعضی مواقع کشف واقعیت دشوار و بعضا ناشدنی است.

نکته سوم آنکه، در برجام به مدلی دست یافته ایم که از یک جنگ جلوگیری کرده است. برخی بر این عقیده اند که تهدیدهای آمریکا پوشالی بوده و آمریکا در موقعیت ورود به جنگ و آمادگی برای آن نبوده است. اما نباید تاریخ را فراموش کرد. همین حرف ها در زمان حمله آمریکا به عراق برای سرنگونی صدام نیز زده می شد. بنابراین برجام مدلی را ارایه کرد که دیپلماسی موفق به جلوگیری از یک جنگ شد. کسی امکان وقوع جنگ را رد نمی کرد اما میزان احتمال آن _ کم یا زیاد _ مورد بحث بود.

نکته چهارم مطرح بودن خطوط قرمز است. مسئولان همواره بیان کرده اند چرخه کامل سوخت هسته ای از صفر تا صد باید در اختیار ایران باشد. بنابراین غنی سازی جزو لاینفک چرخه هسته ای است. در عین حال مقام معظم رهبری خطوط قرمز متعددی را مطرح کردند که برای چانه سازی سیاسی در سطح مذاکرات موثر بوده است. بنابراین میان غنی سازی در داخل که خط قرمز بوده و لغو یکجای تحریم ها تفاوت وجود دارد. وقتی گفته می شود تحریم ها یکجا لغو شود یعنی چه؟ باید خود را جای مذاکره کننده ها قرار دهیم. تحریم ها مهمترین ابزار در دست دشمن بود. حال گفته می شود دشمن این ابزار را یکجا زمین بگذارد. ما به ازای آن نیز محدودیت ها، کنترل ها و نظارت ها داده می شود. گفته می شود که در حوزه محدودیت ها ایران فعالیت سانتریفیوژها را به ۶۵۰۰ عدد کاهش می دهد. در عین حال مساله تبدیل گاز هگزوفلوراید به اکسید را مطرح می کنند که باید گفت این مساله ارتباطی به برجام ندارد. از سه سال گذشته این کار صورت می گرفت. میزان و حجم آن نیز در گزارش های مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی آمده است. این یک تاکتیک و نه یک راهبرد بوده است. بنابراین وقتی می گوییم تحریم ها باید یک روز و یکجا لغو شود همانند حرف آقای اوباماست که گفته بود: اگر دست من بود می خواستم حتی یک پیچ و مهره از فعالیت های هسته ای ایران وجود نداشته باشد، ولی نمی توانیم این کار را انجام دهیم، بنابراین راه دیگری را انتخاب کردیم. از این رو خط قرمز راهبردی ما چرخه کامل سوخت هسته ای بود و تا به امروز نیز بر آن ایستادگی کرده و آمریکایی ها کوتاه آمدند. پذیرفتند که ما غنی سازی را ادامه دهیم؛ البته آن را به رسمیت نشناختند بلکه همانند فعالیت های هسته ای ژاپن، آرژانتین، آلمان و برزیل آن را نادیده گرفتند.

نکته پنجم که بسیار حایز اهمیت است، کاهش ضریب تهدید علیه کشور و افزایش ضریب امنیت پس از امضای توافق است. این دو روابط عکس با یکدیگر دارند. اما متاسفانه عده ای در کشور می گویند که بعد از 12 سال مقاومت و دو سال کار فشرده در مذاکرات، نه تنها امنیت افزایش نیافته، بلکه کاهش نیز یافته است. می گویند اکنون ما با دستان خود تهدید را افزایش داده ایم. این گروه می گویند گرچه ما ذیل فصل هفتم و ماده 40 و 41 منشور ملل متحد قرار گرفتیم ولی مشمول تحریم ها نبوده ایم. اما باید گفت فصل هفتم دقیقا به همین مساله اشاره دارد و طی این سال ها نیز بر همین اساس تحریم ها را علیه ما اجرا کردند. اگر ذیل فصل هفتم نبوده ایم، پس چرا تحریم شدیم؟. بند 41 مجوز تحریم ها علیه ماست. مهمترین تفاوت قطعنامه 2231 با 1929 در این است که در قعطنامه 2231، ده بار به ماده 41 اشاره دارد. همچنین از مقدمه تا ذیل آن صحبت از همکاری و فضاسازی شده است. مگر در مواردی که به بازگشت پذیری اشاره می کند. اما در مابقی موارد به همکاری و برداشتن تحریم ها اشاره دارد. حال این قطعنامه چگونه می تواند بدتر از 1929 باشد؟

نکته ششم آنکه تمامی شواهد و قرائن بر است که جهان اذعان کرده توافق برجام موفقیتی برای جمهوری اسلامی ایران است. اما در داخل می گویند توافق برجام کلاهی بر سر ایران بوده و خیانت شده است. آیا ما در این حد نمی توانیم تشخیص دهیم که برجام یک خسارت یا یک موفقیت است؟ به نظر می رسد این مساله تحت تاثیر مسایل جناحی است.

نکته هفتم به بعد از برجام اشاره دارد که گفته می شود برجام نفوذ و سلطه را در ایران افزایش می دهد. مقام معظم رهبری در این باره تاکید داشته اند که نظرات ایشان باید فصل الخطاب قرار گیرد چرا که موجب وحدت ملی و پیشرفت در برنامه ریزی ها می شود. ایشان هشدار می دهند که ممکن است مذاکرات بعد از برجام منجر به نفوذ – نفوذ به معنی سلطه گری _ شود. بنابراین باید مراقبت بیشتری صورت گیرد. موقعی مذاکرات حجت شد که گفتند می خواهیم بهانه را از دست دشمن بگیریم. بهانه دشمن این بود که ایران خواهان دست یابی به بمب هسته ای است. ادعایی که ایران آن را دروغ دانسته است. به این دلیل دولت آقای روحانی اعلام کرد می توان در نظام ناعادلانه بین المللی ساز و کار را ساماندهی کرد که بهانه از دست دشمن گرفته شود. به نظر می رسد آنها موفق شدند. گرچه نظارت، کنترل و محدودیت و هزینه هایی تحمیل شده اما به مراتب بهتر از وضعیتی است که عملا ما را رودررو با آمریکا و در شرایط بحرانی قرار می دهد. استقلال این نیست که نتوانیم پول نفت را به کشور برگردانیم یا اینکه چگونه تحریم ها را دور بزنیم. باید به دنبال مدلی در مذاکرات بود که در آن نفوذ نباشد و نتیجه آن نیز مانع از گسترش نفوذ آمریکا شود. نمی توان مذاکره را تعطیل کرد. تعطیل مذاکره، یا جنگ است یا نه صلح نه جنگ؛ که در هر دو وضعیت دچار زیان و مشکل می شویم.

در نهایت نشان داده شد که می توان در نظام ناعادلانه بین المللی حق خود را بگیریم و روش مناسبی را پیدا کنیم. گرچه انتقادهایی به روش آقای ظریف و تیم ایشان وارد است اما روش آنها نسبت به تیم قبلی برای کشور اثربخش تر بوده و نتایج بهتری داشته است.

*متن سخنرانی در نشست " استراتژی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران پس از برجام "

انتشار اولیه: شنبه 25 مهر 1394 / انتشار مجدد: جمعه 1 آبان 1394

کلید واژه ها: برجام توافق هسته ای حسن بهشتی پور


نظر شما :