واشنگتن کنترل اوضاع را از دست داده است
کیش و مات آمریکا در شطرنج سوریه
دیپلماسی ایرانی: ورق برگشته است. این عبارت حکایت این روزهای سوریه است. بیش از دو سال از عمر این بحران می گذرد و حالا نتیجه این بازی به بالارفتن دست بشار اسد نه تنها در عرصه موفقیت های نظامی که در میدان تحولات سیاسی منتهی شده است . ایالات متحده دست در دست روسیه تمام تلاش خود را برای برگزار کردن اجلاس ژنو 2 به کار گرفته است اما هویت مهمان های این نشست همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. در یک سوی این میز مذاکره باید نمایندگان دولت بشار اسد بنشینند که به نظر می رسد نه بی میل به حضور هستند و نه چندان مشتاق . در آن سوی میز هم باید نماینده از جریان های مخالف آقای رئیس جمهور بنشیند. مشکل دقیقا از همین نقطه آغاز می شود : مخالفان نماینده واحدی ندارند.جبهه مخالفان بشار اسد هیچ گاه در طول این دو سال از انسجام سیاسی و حتی اتحاد نظامی هم برخوردار نبود. در هر نشست منطقه ای و بین المللی که برای یافتن راهکاری در راستای پایان دادن به بحران تشکیل شد این طرف های مخالف بشار بودند که به دعوا و سهم خواهی های خود از کیک قدرت ادامه دادند. همین عدم انسجام به بالارفتن دست آقای رئیس جمهور منتهی شده است . در این میان ما شاهد چرخش 180 درجه ای سیاست های امریکا هم هستیم. دیگر از تلاش برای سرنگونی بی قید و شرط دولت بشار خبری نیست. هیچ کس در واشنگتن بر طبل حمله نظامی به سوریه نمی کوبد و البته که کاخ سفیدنشین ها اصرار دارند که تنها از مخالفان میانه روی بشار حمایت می کنند و نه مردانی که با عضویت در القاعده اصلی ترین تهدید برای امنیت ایالات متحده به حساب می آیند. محمد ایرانی، سفیر سابق ایران در اردن و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به واقعیت بالارفتن دست بشار اسد در عرصه سیاسی و نظامی در سوریه تاکید می کند که امریکا در تبیین استراتژی خود در این کشور با بحران روبه رو شده است :
اتحادیه عرب تشکیل دولت انتقالی با مشارکت گروه های مخالف سوری را شرط بازگشت مجدد سوریه به این اتحادیه اعلام کرد. آیا از این موضع گیری می توان چنین نتیجه گیری کرد که اتحادیه عرب متوجه اشتباه خود در تعجیل واگذاری کرسی سوریه به مخالفان شده است؟
خروج سوریه از اتحادیه عرب زمانی اتفاق افتاد که دولت سابق قطر با قدرت سیاسی که در اختیار داشت، نقش تعیین کننده ای در اتحادیه عرب ایفا می کرد. از آن روزها تقریبا دو سال می گذرد و از ان زمان تا به امروز ما شاهد تغییرات مهمی در جهان عرب بوده ایم. در آن دوران نخست وزیر و وزیرامورخارجه قطر به شکل غیرقابل کنترلی تحرکات کشورهای عربی را نمایندگی کرده و به دلیل آنکه طرح براندازی دولت بشاراسد را در راس امور مربوط به اتحادیه عرب قرار داده بودند ، رفت و آمدهای زیادی به پایتخت های اروپایی و ایالات متحده داشتند. به طور طبیعی پس از تحولاتی که در قطر رخ داد و انتقال قدرت به پسر شیخ حمد تا حدی سیاست های قطر هم نسبت به سوریه تغییر کرد. پس از این دست به دست شدن قدرت در دوحه دیگر از مواضع تند و تیز دولت خبری نیست و به نظر می رسد که در نگاه جدید غالب بر دستگاه دیپلماسی این کشور ، دولتمردان به دنبال تعریف راه خلی مسالمت امیز و سیاسی برای پایان دادن به بحران در سوریه هستند.
بر این اساس امروز دیگر از انسجام موضعی که قطر در آن بازه زمانی در قبال تحولات سوریه در اتحادیه عرب دنبال می کرد، خبری نیست. البته که عربستان سعودی به نوعی تلاش می کند با پا چای پای قطری ها گذاشتن همان وضعیت را در این اتحادیه ایجاد کند اما پیشروی های میدانی ارتش سوریه از یک سو و تحولات بین المللی و منطقه ای که به بهبود وضعیت دولت سوریه کمک کرد از سوی دیگر دست به دست هم داده و از میزان تاثیرگذاری اتحادیه عرب بر تحولات سوریه کاسته است. این مسائل سبب شده که امروز نه تنها اتحادیه عرب بلکه برخی از کشورهای همسایه سوریه نیز که پیش از این مواضع بسیار تندی را در قبال بشار اسد دنبال می کردند در دیدگاه های خود تجدیدنظر کنند.
اخیرا شاهد نوعی چرخش در موضع گیری های برخی مقام های امریکایی در خصوص بحران سوریه هستیم. به عنوان نمونه، مایکل هایدن رییس سابق سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) در اظهاراتی متفاوت تاکید کرده است که شاید در حال حاضر بهترین وضعیت برای سوریه با بقای بشار اسد در قدرت رقم زده شود. مجموع چه شرایطی در سوریه منجر به تغییر موضع امریکایی ها در قبال تحولات این کشور شده است؟
مخالفان و دولت های منطقه ای و فرامنطقه ای مخالف بشار اسد با این ذهنیت وارد صحنه درگیری در سوریه شدند که نظام حاکم در خلال چند ماه فروخواهد ریخت، اما این اتفاق نیفتاد. بنابراین به طور طبیعی با گذشت زمان سیاست آنها دچار فراز و فرود شد.این مساله در خصوص سیاست های امریکا در سوریه هم مصداق دارد. امریکایی ها اندک اندک با گذر زمان از موضع گیری های تند و تیزی که در قبال دولت مرکزی در سوریه داشته و حتی برای خروج بشار اسد از صحنه قدرت ضرب الاجل زمانی هم تعیین کرده بودند، فاصله گرفتند. این بدان معناست که کاخ سفید نشین ها تدریجا به این نتیجه رسیدند که فروپاشی حاکمیت بشار اسد با توسل به شیوه های رایج ممکن نیست. البته شایان ذکر است که امریکایی ها برای رسیدن به هدف مدنظر خود در سوریه از راهکارهای متفاوتی استفاده کردند : از طرح حضور نیروهای نظامی در سوریه از طریق شورای امنیت تا تهدیدهای جدی به حمله نظامی برای نابودی سلاح های شیمیایی. علاوه بر این نباید کمک های تسلیحاتی بسیاری را که در اختیار مخالفان قرار گرفت را هم نادیده گرفت. اما انچه که از نگاه امریکایی ها دور ماند این بود که در جبهه مخالفان، انسجام برای رویارویی مستقیم با نظام بشار اسد وجود ندارد. فقدان این انسجام به ورود متغیرهای متفاوت به صحنه درگیری های نظامی منجر شده و شاهد بودیم که در جبهه گروه های مسلح مخالف سوریه نیز طرف های دیگری وارد معامله شدند. ورود این متغیرها و تعدد جناح بندی ها در جبهه مخالفان به شکل گیری گروه بندی های جدید منتهی شده و در نتیجه اندک اندک وضعیت حاکم بر بحران در سوریه از آنچه که مورد انتظار و مدنظر امریکایی ها بود خارج و تا جدی غیرقابل کنترل هم شد.
از یک سال پیش تا به امروز ، ورود نیروهای افراطی ، تندرو و جریان های نزدیک به القاعده و حضور فعال آنها در صحنه میدانی و درگیری با نیروهای دولت عملا صحنه را در اختیار این گروه ها قرار داد. در این میان امریکایی ها تلاش کردند با کمک به جریان های مورد نظر خود که ائتلاف ملی و ارتش آزاد سوریه را شامل می شد به نوعی وزنه بازی در صحنه سیاسی و نظامی در جناح مخالفان بشار اسد را به سمت جریان های لائیک که اسلام گراهای افراطی را شامل نمی شود، سنگین تر کنند. البته این تلاش های واشنگتن ره به جایی نبرده و ما شاهد پیشرفت نیروهای افراطی با تحریک برخی از نیروهای عربی منطقه و کمک های مستقیم این دولت ها بودیم. این مساله به تقویت وضعیت این جریان های رادیکال در میان مخالفان بشار اسد منتهی شد و البته که ارتش سوریه از این شرایط نهایت استفاده را کرده و در موارد بسیار مهمی همانند درگیری های القصیر، قلمون و اطراف حمص پیروزهای تعیین کننده ای را به دست آورد.
در نتیجه تمامی عوامل دست به دست هم داد تا نگرانی امریکایی ها نسبت به آینده سوریه بیشتر شود. بیشترین نگرانی امریکا حضور گسترده جریان تندرو افراطی بود که امروز مهم ترین نیروهای مخالف در داخل را تشکیل می دهند. از هفته گذشته درگیری میان نیروهای مسلح معارض به گونه ای پیش رفته که جبهه اسلامی که یک جریان تندرو اسلامی است از ارتش آزاد جدا شده و ارتش آزاد تقریبا در حال فروپاشی است. این بدان معناست که امریکایی ها طرف مستقیم خود را در صحنه سوریه از دست می دهند و فقدان مخاطب خاص در میان مخالفان بشار اسد، امریکا را بر سر یک دوراهی در شطرنج سیاسی سوریه قرار می دهد: امریکا یا باید با ائتلاف با جریان تندرو و افراطی در سوریه با این جریان وارد مذاکره شده و به تقویت آن کمک کند و یا با پذیرش واقعیت های نظامی و سیاسی در سوریه نه به صورت مستقیم - بلکه با دادن چراغ سبزهایی که در گفته های این مقام سابق امریکایی هم می توان دید- به تدریج به سمت درک این موضوع گام بردارد که با مولفه های موجود در سوریه امروز نمی توان جای بشار اسد را در دولت سوریه تغییر داد.
با این اوصاف در نشست ژنو 2 قرار است چه اتفاقی میان مخالفان بشار و نمایندگان حاکمیت اتفاق افتد؟
یکی دیگر از راهکارهایی که واشنگتن برای پایان دادن سیاسی به بحران سوریه دنبال می کند برگزاری اجلاس ژنو 2 است. امریکایی ها تلاش می کنند در اجلاس ژنو ۲ با نشاندن بازیگرهای منطقه ای ، فرامنطقه ای در کنار دولت سوریه راهکار سیاسی مسالمت آمیزی را برای آینده این کشور ترسیم کنند. مخالفان بشار اسد تا به امروز برای حضور در نشست ژنو 2 روی خوشی نشان ندادند چرا که به اعتقاد آنها در صحنه میدانی تحولات چه از منظر سیاسی و چه نظامی، دست دولت بشار اسد بالاتر از انها قرار داشته و به نوعی توازن قوا به سود نیروهای دولتی است. بر همین مبنا مخالفات بشار تلاش می کنند با هر ترفندی و با توسل به بهانه های مختلف از جمله طرح برخی پیش شرط ها، زمان برگزاری ژنو 2 را به تعویق انداخته و البته زمان بیشتری هم برای خود بخرند. با این اوصاف ، آینده شکل گیری ژنو۲ نیز در پرده ای از ابهام قرار دارد.
چند روز پیش خبری مبنی بر پیشنهاد همکاری ارتش آزاد سوریه با ارتش دولتی این کشور برای مهار جریان های افراط گرای اسلامی مانند القاعده در رسانه ها منتشر شد. آیا مخالفانی که تا چند ماه پیش خواهان فروپاشی دولت بشار اسد بودند اکنون برای رهایی از شر دیگر مخالفان آقای رئیس جمهور دست به دامان خود وی شده اند؟
البته این خبر که امکان همکاری میان ارتش آزاد و دولت سوریه وجود داشته باشد، هنوز تایید نشده است. اما این مساله بحث مهمی است که به تدریج تمامی گروه های سوری که در پس تفکرات آنها ایجاد یک نظام دموکراتیک در سوریه بود و نظامی که مردم تعیین کننده سرنوشت و آینده خود باشند از شکل گیری یک جریان تند که از سوی کشورهای دیگر هم تحریک می شود و اتفاقا بسیاری از نیروهای آنها نیروهای غیرسوری هستند ، نگرانند و این نگرانی مشترک میان تمامی جریان های ملی مخالف و امریکایی ها و اروپایی ها وجود دارد. این دغدغه مشترک مولود پرسش مشترکی می شود دال بر اینکه چه راهکاری را باید در مقابل نیروهای تندرو و افراطی به کار گرفت؟
به نظر می رسد امریکایی ها در حال حاضر در شطرنج سوریه در شرایط خوبی به سر نبرده و برای تصمیم گیری در خصوص سوریه با بحران مواجه شده اند. امروز دیگر در صحنه سوریه طرف های دیگری هستند که نقش تعیین کننده تری از امریکا را بازی می کنند. به نظر می رسد که تلاش واشنگتن برای برگزاری ژنو۲ در راستای پیدا کردن منفذی در راستای بازگرداندن شرایط سیاسی به شکل سابق است. امریکایی ها مایلند که بازی را اندکی به عقب برگردانده و مهره های این شطرنج را آنگونه که مدنظر واشنگتن است جاسازی کنند. تصور من از تحولات امروز سوریه این است که جبهه مقابل در شرایط مناسبی به سر نبرده و در نهایت این دولت سوریه است که در شرایط فعلی دست برتر را داشته و یا بازیگر اساسی در درگیری های داخلی است.
لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه خطاب به گروهی در کنفرانس سیاست جهانی در موناکو گفته است که نسبت به اوضاع سوریه کاملا بدبین است، او اضافه کرده که برای موفقیت مذاکرات ژنو تلاش می کنیم اما نسبت به موفق بودن آن بسیار مردد هستیم. دلیل این بدبینی فرانسه و کشورهای اروپایی نسبت به نتیجه کنفرانس ژنو چیست؟
همانطور که اشاره شد علت آن است که مخالفان دولت بشار اسد انسجام اولیه خود را از دست داده اند و به طور طبیعی برای اجلاسی که در طرف مقابل دولت و یا مخالفان دولت سوریه از هم گسیختگی دیده شود و قادر به شکل دادن جبهه متحدی نباشند نتیجه آن به طور حتم برای آنها مناسب نخواهد بود. یکی از دلایل ناامیدی انها به نتیجه اجلاس ژنو 2 حتی با فرض تشکیل آن احساس ضعف مفرطی است که در طرف مقابل می بینند. در هفته گذشته این شرایط به شدت تیره تر هم شده و درگیری ها از حالت لفظی به حالت فیزیکی درآمد. بر این اساس هر جریان مخالفی که احساس برتری دارد در فکر حذف جریان رقیب خود است. این در حالی است که در نخستین ماه های آغاز ناآرامی ها در سوریه مقابله با نظام بشار اسد، هدف مشترک تمام گروه های مخالف بود اما امروز می بینیم که هرکدام از این گروه ها سهم بیشتری از خاک سوریه را برای خود مطالبه می کنند.
صحبت از این بود که ایران هم درکنفرانس ژنو شرکت کند که البته تکذیب شد. نظر شما در خصوص کنفرانس ژنو و نتیجه آن در سرنوشت سوری ها چیست؟ آیا کنفرانس ژنو بدون حضور کشورهایی همچون ایران می تواند به نتیجه خاصی دست پیدا کند؟
اینکه کنفرانس تشکیل شود یا خیر هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد و شرایط مهیای تشکیل آن نیست. به نظر می رسد که ایران با حضور در این کنفرانس موافق است، بدین معنا که هم ایران موافق است و هم نظر و جمع بندی برخی از کشورهای مهم شرکت کننده در اجلاس این است که دولت های منطقه ای که بر بحران سوریه تاثیر دارند باید در چنین اجلاس سیاسی حضور داشته باشند. با همین استدلال بود که اخضر ابراهیمی از ایران برای شکل دادن اجلاس ژنو دعوت کرده و به همین دلیل است که برخی از جریان های مخالف حضور خود را منوط به عدم مشارکت ایران کردند. بنابراین تمامی این عوامل نشان دهنده آن است که نقش ایران در این کنفرانس می تواند در کنار سوریه و دولت روسیه و برخی از نیروهای سیاسی دموکراتیک که دنبال حضور سیاسی و نه نظامی در سوریه هستند (بدین معنا که آنها به دنبال راه حل سیاسی مسالمت آمیز در سوریه هستند) نقش آفرینی مهمی را برای آینده سوریه و نتایج مربوط به اجلاس ژنو دنبال کند. به نظر می رسد که نگرانی این گروه ها نیز از این مساله است که برای عدم حضور ایران شرط گذاشته اند.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: دوشنبه 25 آذر 1392/ باز انتشار: جمعه 29 آذر 1392
نظر شما :